جایگاه حجت‏های الهی در هستی

یکی از مبانی اساسی امامت و ولایت، اعتقاد به ضرورت وجود حجت الهی در هر عصر است. بر اساس این اعتقاد، خداوند از ابتدای آفرینش تا روز قیامت همواره انسان‏های شایسته‏ای را به عنوان حجت‏های خود بر مردم برگزیده است و انسان‏ها هیچ‏گاه بی‏نیاز از این حجت‏ها نمی‏شوند. البته حجت‏های الهی همواره ظاهر و آشکار نیستند و چه‏بسا که در برخی دوره‏ها، بر اساس مصالح و حکمت‏هایی، از دیدگان مردم پنهان شوند.

شیخ صدوق‏(ره) در مورد این مبنای مهمّ اعتقادی می‏نویسد:
«و واجب است که [فرد شیعه] معتقد باشد که زمین هیچ‏گاه از حجت خدا بر آفریدگانش خالی نمی‏ماند، خواه این حجت آشکار و شناخته شده باشد و خواه ترسان و پنهان از دیده‏ها».1

«حجت» در لغت به معنی دلیل، برهان و راهنما است. به عبارت دیگر، «آنچه به آن دعوی یا مطلبی را ثابت کنند»، حجت گویند.۲ راغب اصفهانی، حجت را این‏گونه معنا کرده است:
«راهنمایی آشکار به راه مستقیم و آنچه به وسیله آن می‏توان به درستی یکی از دو مخالف پی برد».3

 در روایات آمده است که «خداوند تعالی دو حجت بر بندگانش دارد: یکی حجت آشکار که رسولان، پیامبران و امامان هستند و دیگری حجت پنهان که عقل و خرد انسان است». از امام موسی کاظم‏(ع) در این زمینه چنین نقل شده است:

«برای خدا بر مردم دو حجت است: حجتی آشکار و حجتی پنهان. حجت پنهان رسولان، پیامبران و امامان، و حجت پنهان خردها هستند».4

مهم‏ترین مباحثی که در این زمینه در آموزه‏های قرآنی و روایی مطرح شده، به شرح زیر است:

۱. حجت‏های الهی، مایه بسته شدن راه بهانه‏جویی بر مردم

خداوند در قرآن کریم در این باره می‏فرماید:
«رسلاً مبشّرین و منذرین لئلّا یکون للنّاس علی الله حجّهٌ بعد الرّسل و کان الله عزیزاً حکیماً؛ ۵
پیامبرانی که بشارت‏دهنده و بیم‏دهنده بودند تا برای مردم پس از [فرستادن] پیامبران، در مقابل خدا [بهانه و] حجتی نباشد و خدا توانا و حکیم است».

خداوند در این آیه، هدف از فرستادن پیامبران را اتمام حجت بر مردم و بستن راه استدلال و بهانه‏جویی بر آنها دانسته است. بنابراین، می‏توان گفت که پیامبران، «حجت» خدا بر مردم هستند و با آمدن آنها، دیگر کسی نمی‏تواند در پیشگاه خداوند مدعی شود که چرا راه مستقیم را به ما نشان ندادی.

در دعای شریف ندبه نیز به این موضوع توجه شده و پس از اشاره به چند تن از پیامبران بزرگوار الهی چنین آمده است:
«و برای هریک از آنان [پیامبران] شریعتی و روشی معین کردی و برایش جانشینانی نگهبان انتخاب کردی تا هر کدام یکی پس از دیگری، در مدتی معین دینت را برپا دارند و حجت بر بندگانت باشند تا حق از جایگاه خود خارج نشود و باطل بر حق‏مداران چیره نگردد و کسی نتواند بگوید: «چرا پیامبری هشداردهنده به سوی ما نفرستادی و نشانه‏ای هدایتگر برای ما به پا نداشتی تا پیش از آنکه خوار و رسوا شویم، از آیاتت پیروی کنیم؟»6….» 7

۲. نیاز همیشگی به حجت

در اعتقاد اسلامی، بشر همواره نیازمند هدایتگر است. به همین دلیل، از ابتدای آفرینش انسان تاکنون هیچ‏گاه جهان از پیامبران و امامان هدایتگری که حجت‏های خدا بر بندگانش هستند، خالی نبوده است. بر اساس این اعتقاد، اگر بر روی کره زمین تنها دو نفر باقی مانده باشند، یکی از آنها حجت الهی خواهد بود.۸ دانشوران شیعه این موضوع را تحت عنوان «اضطرار به حجت» (ناگزیری از حجت) مطرح ساخته‏اند.۹ امام محمد باقر(ع) در این باره می‏فرماید:

«به خدا سوگند، خداوند از روزی که آدم‏(ع) قبض [روح] شد، هیچ سرزمینی را از پیشوایی که [مردم] به وسیله او به سوی خدا هدایت می‏شوند، خالی نگذاشته است. این پیشوا، حجت خدا بر بندگانش است و هرگز زمین بدون امامی‌که حجت خدا بر بندگانش باشد، باقی نمی‏ماند».10

امام صادق‏(ع) نیز در همین زمینه می‏فرماید:
«تا زمانی که زمین پابرجاست، در آن برای خدای تعالی حجتی است که حلال و حرام را [به مردم] می‏شناساند و [آنها را] به راه خدا فرامی‏خواند. حجت خدا از روی زمین برداشته نمی‏شود مگر تا چهل روز پیش از برپایی رستاخیز. پس آن‏گاه که حجت خدا برداشته شد، در توبه بسته می‏شود و ایمان کسی که پیش از برداشته شدن حجت ایمان نیاورده است، برای او سودی نخواهد داشت».11

نیاز همیشگی به حجت‏های الهی ریشه در این واقعیت دارد که آدمی‌برای پیمودن مسیر هدایت و دست یافتن به حقیقت هستی همواره نیازمند راهنمایی انسان‏های شایسته‏ای است که از سوی خدای متعال به این منظور برگزیده شده و رسالت هدایت و راهبری آدمیان را برعهده گرفته‏اند.

 پرسشی که در اینجا ممکن است مطرح شود این است که با وجود کتاب‏های آسمانی چه نیازی به این انسان‏های برگزیده وجود دارد؟ در پاسخ این پرسش باید گفت: اولاً کتاب‏های آسمانی خود نیازمند مفسر و مبیّن هستند و ثانیاً این کتاب‏ها بدون وجود حجت‏های الهی دچار تحریف و تبدیل یا تأویل و تفسیرهای بی‏اساس می‏شوند تا آنجا که حقیقت بر مردم مشتبه شده و انسان‏ها بیش از پیش دچار سردرگمی می‏گردند. ازاین‏رو، همواره باید در کنار کتاب‏های آسمانی انسان‏های برگزیده‏ای به عنوان مفسر و مبین کلام خدا وجود داشته باشد.

قرآن کریم نیز به این واقعیت توجه کرده و رسول گرامی اسلام(ص) را عهده‏دار تبیین و توضیح آنچه بر مردم نازل شده، قرار داده است:

«و أنزلنا إلیک الذّکر لتبیّن للنّاس ما نزّل إلیهم و لعلّهم یتفکّرون؛ ۱۲ و [این] قرآن را به سوی تو فرود آوردیم تا برای مردم آنچه را به سوی ایشان نازل شده است توضیح دهی، و امید که آنان بیندیشند».

بدیهی است، پس از رسول خدا(ص) نیز باید همواره کسانی وجود داشته باشند که با تبیین و تفسیر قرآن مردم را در پیمودن طریق هدایت، یاری و آنها را از افتادن به راه‏های انحرافی حفظ کنند.

از برخی مناظره‏های یاران امامان معصوم‏(ع) با مخالفان خود که محتوای آنها به تأیید امامان رسیده است، نیز می‏توان به چرایی نیاز همیشگی بشر به حجت‏های الهی پی برد. گزارش یکی از این مناظره‏ها را مرور می‏کنیم:

منصور بن حازم گوید: به امام صادق‏(ع) عرض کردم: همانا خدا برتر و بزرگوارتر از این است که به آفریدگانش شناخته شود، بلکه آفریدگان به خدا شناخته می‏شوند. [آن حضرت] فرمود: «راست گفتی». عرض کردم: کسی که بداند برای او پروردگاری است، سزاوار است که بداند برای آن پروردگار خشنودی و خشم است و خشنودی و خشم او جز به وسیله وحی یا فرستاده او شناخته نمی‏شود. کسی که بر او وحی نازل نمی‏شود باید که در جست‏وجوی پیامبران باشد و چون ایشان را بیابد بداند که ایشان حجت خدایند و اطاعتشان لازم است».

 من به مردم (سنیان) گفتم: آیا شما می‏دانید که رسول خدا(ص) حجت خدا بر آفریدگانش بود؟ گفتند: آری. گفتم: هنگامی‌که رسول خدا(ص) درگذشت حجت خدا بر آفریدگانش کیست؟ گفتند: قرآن. [گفتم:] من در قرآن نظر کردم و دیدم مرجئه، ۱۳ قدریه۱۴ و [حتی] زندیقی۱۵ که به آن ایمان ندارد، در مناظره برای غلبه بر دیگران به آن استدلال می‏کنند، پس دانستم که قرآن بدون قیّم (برپادارنده) حجت نیست و هر چه آن برپا دارنده درباره قرآن بگوید، حق است. آن‏گاه به ایشان گفتم: برپادارنده قرآن کیست؟ گفتند: ابن مسعود قرآن را می‏دانست، عمر هم می‏دانست، حذیفه هم می‏دانست. گفتم: تمام قرآن را؟ گفتند: نه، [گفتم:] من کسی را جز علی‏(ع) ندیدم که بگوید همه قرآن را می‏داند. و هنگامی‌که در میان مردم چیزی رخ می‏داد که [همه در پاسخ آن در می‏ماندند و به هر کس مراجعه می‏کردند] می‏گفت: نمی‏دانم [تنها او بود] که می‏گفت: می‏دانم. پس گواهی می‏دهم که علی‏(ع) برپادارنده قرآن، [امام] مفترض الطاعـ[ و حجت بر مردم پس از رسول خدا(ص) بود. هر آنچه او درباره قرآن بگوید حق است. آن‏گاه حضرت فرمود: «خدایت رحمت کند».16

۳. لزوم زنده بودن حجت الهی

 در روایات متعددی بر این موضوع تأکید شده است که حجت الهی آن‏گاه برمردم اقامه می‏شود که امام زنده‏ای در میان مردم باشد و مردم نیز او را بشناسند. امام صادق‏(ع) در این باره می‏فرماید: «حجت خدا بر آفریدگانش تنها با امام [زنده‏ای] که شناخته شود، اقامه می‏شود».17

امام موسی بن جعفر(ع) نیز در این زمینه می‏فرماید:
«هر کس بدون امام بمیرد به مرگ جاهلیت مرده است؛ امام زنده‏ای که او را بشناسد». پس گفتم: از پدرتان نشنیدم که این لفظ ـ یعنی امام زنده ـ را ذکر کرده باشد. فرمود: «به خدا قسم که آن را رسول خدا(ص) ذکر کرد. رسول خدا(ص) فرمود: هر کس بمیرد و امامی‌که سخنش را بشنود و از او اطاعت کند، نداشته باشد، به مرگ جاهلیت مرده است».18

 امام رضا(ع) به نقل از امام باقر(ع) چنین روایت می‏کند: «حجت خداوند ـ عزّوجلّ ـ بر مردم اقامه نمی‏شود مگر با امام زنده‏ای که او را می‏شناسند».19

 با توجه به آنچه در زمینه نیاز همیشگی مردم به حجت گفته شد و همچنین با توجه به روایت نقل شده از امام موسی بن جعفر(ع) که در آن بر موضوع پیروی و اطاعت از امام تأکید شده بود، فلسفه لزوم زنده بودن حجت‏های الهی روشن می‏شود.

۴. امکان غیبت حجت‏های الهی

حجت‏های الهی، گاه آشکارا بر مردم ظاهر می‏شوند و به صورت عادی در جامعه حضور می‏یابند و گاه به دلایلی از دیدگاه مردم پنهان می‏شوند و نهان‏زیستی (غیبت) را برمی‏گزینند. این موضوع گاه به صورت کلی و بیان اصل امکان غیبت حجت‏های الهی و گاه به صورت مصداقی و بیان موارد غیبت آنان در تاریخ، در روایات آمده است. یکی از مواردی که به اصل این موضوع اشاره کرده، روایتی است که در آن، به نقل از امام علی‏(ع) چنین آمده است:

«بلی، زمین از کسی که حجت بر پای خداست، پایدار و شناخته است و یا ترسان و پنهان از دیده‏هاست، تهی نمی‌ماند تا حجت خدا باطل نشود و نشانه‏هایش از میان نرود…».20

در روایت دیگری که از امام صادق‏(ع) نقل شده است، در این زمینه چنین می‏خوانیم:
«از زمانی که خداوند آدم را آفرید تاکنون زمین از حجت خدا خالی نمانده است، خواه آن حجت آشکار و شناخته شده باشد، خواه غایب و پنهان [از دیده‏ها]. و تا روزی هم که قیامت برپا شود، زمین از این حجت‏های الهی خالی نخواهد ماند. اگر این‏گونه نبود، خدا پرستیده نمی‏شد».21

افزون بر این روایات که در آنها به اصل امکان غیبت حجت‏های الهی پرداخته شده است، روایات فراوانی وجود دارد که در آنها از موارد غیبت حجت‏های خدا در طول تاریخ سخن گفته شده است.

شیخ صدوق‏(ره) در کتاب «کمال‌الدّین و تمام النعمـ[» پس از بیان مقدمه‏ای طولانی درباره علت تألیف کتاب و پاسخ به برخی شبهه‏هایی که فرقه‏های مختلف در زمینه غیبت امام دوازدهم‏(ع) مطرح می‏کنند، به بیان موارد غیبت پیامبران و حجت‏های الهی در طول تاریخ می‏پردازد و با بهره‏گیری از روایات به تفصیل در مورد غیبت ادریس، نوح، صالح، ابراهیم، یوسف، موسی و…(ع) سخن می‏گوید.۲۲

در اینجا ممکن است این پرسش مطرح شود که در صورت غیبت حجت‏های الهی ـ با همه نقش‏های گسترده‏ای که آنها در جوامع انسانی دارند ـ مردم چگونه از وجود آنها بهره‏مند می‏شوند؟

در پاسخ این پرسش چند نکته را یادآور می‏شویم:

۱. بسیاری از اموری که در روایات از آنها به عنوان فواید و آثار وجودی حجت‏های الهی و پیشوایان معصوم‏(ع) یاد شده است، در زمان غیبت نیز استمرار دارند و غیبت ظاهری امام هیچ تأثیری در آنها ندارد. به بیان دیگر، اگرچه مردم در زمان غیبت به ظاهر از وجود امام محروم می‏شوند، ولی آثار و برکات متعدد وجود امام ـ که پیش از این به تفصیل درباره آنها سخن گفتیم۲۳

پیامبر گرامی اسلام در پاسخ این پرسش جابر بن عبدالله انصاری که «آیا شیعیان آخرین امام، در زمان غیبتش از او بهره‏مند می‏شوند؟» می‏فرماید:

«آری، سوگند به پروردگاری که مرا به پیامبری برانگیخت، مردم در زمان غیبت او از نورش، روشنایی می‏گیرند و از ولایتش بهره‏مند می‏شوند، چنان‏که از خورشید در زمانی که ابرها آن را پوشیده‏اند، استفاده می‏کنند».24

امام صادق‏(ع) نیز در ادامه روایتی که پیش از این نقل شد، در پاسخ این پرسش راوی که «مردم چگونه از حجتی که غایب و پنهان [از دیده‏ها]ست بهره‏مند می‏شوند؟» می‏فرماید:«آن‏چنان که از خورشید در زمانی که ابرها آن را پوشانده‏اند استفاده می‏کنند».25

با نگاهی اجمالی به ویژگی‏های دوازده‏گانه امامان معصوم‏(ع) که شیخ صدوق‏(ره) اعتقاد به آنها را از لوازم معرفت امام برشمرده است، درمی‏یابیم که غیبت امام در بسیاری از آنها تأثیری ندارد و این ویژگی‏ها در هر حال برای آنها ثابت است. به بیان دیگر آنها در حال غیبت و حضور، والیان امر، گواهان بر مردم، راهنمایان به سوی خدا، جایگاه‏های علم الهی، پایه‏های توحید، صاحبان معجزه‏ها و نشانه‏ها، مایه‏های ثبات و پایداری جهان، وسیله‏های نجات و رستگاری امت و سرسپردگان امر الهی هستند و مردم از همه این ویژگی‏های آنها بهره‏مند می‏شوند.

۲. بی‏تردید مردم در زمان غیبت، از بسیاری از فواید و آثار وجودی حجت‏های الهی نظیر بیان حلال وحرام الهی، تبیین و تفسیر کتاب آسمانی، برپاداشتن حدود الهی، اجرای احکام خدا و… محروم می‏شوند، ولی این بدان معنا نیست که مردم در زمان غیبت به حال خود واگذاشته شده و در وادی نادانی و گمراهی رها شده‏اند. مطالعه تاریخ غیبت امام دوازدهم نشان می‏دهد که اجداد طاهرین آن امام سال‏ها پیش از آغاز غیبت، مردم را برای این دوران آماده کرده و با معرفی فقها به عنوان نایبان عام امامان معصوم، تکلیف آنها را در زمان غیبت روشن ساخته‏اند.۲۶

۳. درست است که برخی از آثار و فواید وجودی حجت خدا؛ مانند ولایت سیاسی و اداره امور جامعه؛ ولایت تشریع و تبیین حکم الله واقعی؛ بیان معنای دقیق آیات کتاب خدا و تفسیر و تأویل آنها و… به حضور عینی و ملموس او در جامعه بستگی دارد، ولی باید توجه داشت که سبب محرومیت جوامع انسانی از آثار و فواید یادشده، خود مردم بوده‏اند و اگر آنها در پی بهره‏مند شدن از این آثار و فواید هستند، باید تلاش کنند که موانع غیبت برطرف و در ظهور آخرین حجت خدا تعجیل شود.

۵. حجت‏های الهی، معیار تشخیص حق و باطل

یکی دیگر از ویژگی‏های ممتاز حجت‏های خداوند، معیار و شاخص بودن آنها برای شناسایی حق از باطل و معروف از منکر است. مردم برای اینکه بدانند آنچه در زندگی فردی و اجتماعی آنها می‏گذرد، حق است یا باطل، معروف است یا منکر، چاره‏ای جز رجوع به آنان ندارند. در روایتی که از امام باقر(ع) یا امام صادق‏(ع) نقل شده است، در این زمینه چنین می‏خوانیم:

«خداوند زمین را بدون عالم نگذاشته است و اگر این‏گونه نبود، حق از باطل شناخته نمی‏شد».27
امام صادق‏(ع) در روایت دیگری، در این زمینه چنین می‏فرماید:

«زمین از همان گاه که پدید آمده، از حجتی عالم که هر حقی را مردم به دست فراموشی بسپارند، زنده می‏کند، تهی نبوده است».28

امام باقر(ع) نیز در زمینه مرجعیت امامان در تشخیص حق از باطل و درست از نادرست می‏فرماید:
«مردم تنها به سه چیز تکلیف شده‏اند: شناخت امامان؛ تسلیم شدن به ایشان در آنچه بر آنها وارد می‏شود و رجوع به آنها در آنچه در آن اختلاف دارند».29

۶. حجت‏های الهی، بیان کننده حلال و حرام الهی

یکی دیگر از ویژگی‏های منحصر به فرد حجت‏های خداوند، مرجعیت آنان برای بیان حلال و حرام الهی است. این ویژگی از ابتدای تاریخ تا روزی که بشر در کره زمین حیات دارد، استمرار داشته و خواهد داشت و بشر هیچ‏گاه از راهنمایی حجت‏های الهی بی‏نیاز نخواهد شد. امام صادق‏(ع) در این زمینه می‏فرماید:«تا زمانی که زمین پابرجاست، در آن، برای خدا حجتی است که حلال و حرام را به مردم می‏شناساند و آنها را به راه خدا فرا می‏خواند».30آنچه گذشت، بخش کوچکی از معارف ارزشمندی است که در آموزه‏های اسلامی درباره حجت‏های الهی آمده است.

پی‌نوشت‌ها در دفتر مجله موجود است.
ابراهیم شفیعی سروستانی
ماهنامه موعود شماره ۹۷

Check Also

عصر ظهور در کلام امام باقر علیه السلام

این آگاهیها و اطلاع رسانی آن ستارگان هدایت موجب شده است که اهل ایمان و منتظران حکومت عدل حضرت مهدی علیه السلام بیش از پیش امیدوار و دلبسته ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *