حلب شهری است از بلاد کهن شامات که امروزه در شمال سوریه واقع شده است. حلب به معنای «شیر» خوراکی است. گفته شده حضرت ابراهیم(ع) در آنجا شیر گوسفندان خود را میدوشید و به فقیران میداد.۱ پیش از میلاد مسیح(ع) هیتیها، آشوریها، مصریها، یونانیها و هخامنشیان و سلوکیان در آنجا حکمرانی میکردند. این شهر توسط ابوعبیده جراح، سردار سپاه خالد بن ولید توسط مسلمانان فتح شد.
یکی از شهرهایی که نام آنها در روایات آخر الزمان دیده میشود، شهر حلب است. در بیشتر روایات این شهر به عنوان یکی از کُوَر خمس (مناطق پنجگانه) ذکر شده است که در آخرالزمان تحت سیطره سفیانی در میآید.
در بیان قحطیها و کشتارهای آخرالزّمان در حلب، به نقل از امیرالمؤمنین(ع) چنین آمده است: «شهر زوراء (بغداد) در اثر شورشها و فتنهها ویران میشود، شهر واسط در اثر طغیان آب خراب میگردد. مردم آذربایجان به وسیله طاعون هلاک میشوند، مردم موصل از گرسنگی و گرانی میمیرند، شهر حلب در زیر صاعقه از بین میرود و…»2 همچنین از آن حضرت(ع) نقل شده است که: «… بدا به حال حلب از محاصره آنان» این روایت در مورد سیطره یافتن سپاهیان سفیانی بر مناطق پنجگانه است.
پیامبر اکرم(ص) در مورد سپاه سفیانی و چگونگی حرکت او میفرماید: «سفیانی با ۳۶۰۰ اسب سوار حرکت کرده، وارد دمشق میشود، و ماه رمضان فرا نمیرسد جز اینکه ۳۰ هزار نفر از قبیله کلب با او بیعت میکنند. آنگاه سپاه مجهّزی را به عراق میفرستد و ۱۰۰ هزار نفر را در بغداد طعمه شمشیر میسازد. سپس دامنه جنگ به کوفه کشیده میشود و شهر کوفه توسط آنان تاراج میشود.»
بنابراین شورش سفیانی از دمشق و با تصرف آن، آغاز میشود؛ بدینگونه که اصهب و ابقع را که مدعیان حاکمیت بر مردم جهان هستند، شکست میدهد و بر منبر دمشق بالا میرود و از بنیکلب بیعت میگیرد تا او را در جنگ و تصرف کشورها یاری کنند. و سپس برای تاراج کشورها حرکت میکند.
رسول اکرم(ص) میفرمایند: «هنگامیکه سفیانی بر پنج منطقه دمشق، حمص، حلب، اردن و قنّسرین تسلط یافت نه ماه برای او بشمارید.» در دیگر احادیث نیز آمده است که مدت حکومت سفیانی بهاندازه زمان حمل، یعنی نُه ماه است.۳ پس از این مدت حضرت مهدی(عج) ظهور میکنند و با سپاه سفیانی درگیر میشوند. سپاه سفیانی در مکانی بین مکه و مدینه، به نام «بیدا» در زمین فرو میروند و خود او توسط حضرت مهدی(عج) در کنار دریاچه طبریه به هلاکت میرسد.
ماهنامه موعود شماره ۹۹
پینوشتها:
۱. دایره المعارف تشیع.
۲. غیبت نعمانی، ص ۱۳۴ به نقل از روزگار رهایی، ج۲، ۹۷۱.
۳. غیبت نعمانی، ص ۱۶۳، به نقل از روزگار رهایی، ج۲، ۱۱۲۹.