امپراتوری روم مقدس در سال ۸۰۰ میلادی به وسیله شارلمانی شاه فرانکها، بنیان نهاده شد و در زمان او بخش مهمی از قاره اروپا را، تقریباً تمامی این قاره را جز شبه جزیره ایبری و جزیره انگلستان و جنوب ایتالیا، در برمیگرفت. پس از مرگ شارلمانی (۸۱۴ م.) امپراتوری او فروپاشید ولی بقایای آن تا سال ۱۸۰۶ موجود بود و سلطنت آن در میان خاندانهای متعدد دست به دست میشد. در سال ۱۴۳۸ خاندان هابسبورگ ریاست این امپراتوری را به دست گرفت.
پیوند الیگارشی یهودی با حکمرانان اروپای مرکزی به سده سوم هجری / نهم میلادی و آغاز تأسیس “امپراتوری روم مقدس” میرسد. درباره اسحاق، تاجر یهودی دربار شارلمانی، مأموریت او در دربار هارونالرشید و رابطه شبکه تجاری یهودیان بینالنهرین با حکمرانان اروپا در آن زمان پیشتر سخن گفتهایم. (۱)
امپراتوری روم مقدس در سال ۸۰۰ میلادی به وسیله شارلمانی شاه فرانکها، بنیان نهاده شد و در زمان او بخش مهمی از قاره اروپا را، تقریباً تمامی این قاره را جز شبه جزیره ایبری و جزیره انگلستان و جنوب ایتالیا، در برمیگرفت. پس از مرگ شارلمانی (۸۱۴ م.) امپراتوری او فروپاشید ولی بقایای آن تا سال ۱۸۰۶ موجود بود و سلطنت آن در میان خاندانهای متعدد دست به دست میشد. در سال ۱۴۳۸ خاندان هابسبورگ ریاست این امپراتوری را به دست گرفت.
دایره المعارف یهود مینویسد: “در سدههای دهم و یازدهم میلادی… ارزش و اهمیت یهودیان به عنوان تجار بینالمللی، و بتدریج به عنوان تجار محلی نیز، [در اروپا] شناخته میشد.” (۲)
در سال ۱۰۸۴، روئدیگر، اسقف شهر اسپیر (۳) (غرب آلمان)، طی فرمانی اجازه مهاجرت و اقامت یهودیان را صادر کرد تا، طبق مندرجات فرمان او، “شرافت شهر را هزار برابر کنند.” او به یهودیان اجازه تجارت کاملا آزاد و استقلال درونی جامعه یهودی را اعطا کرد. (۴)
در سال ۱۰۹۰، شش سال پیش از آغاز جنگ صلیبی اول، هنری چهارم، امپراتور “روم مقدس” (۱۰۵۶-۱۱۰۶)، طی فرمانی به یهودیان مستقر در شهرهای اسپیر و ورمز (۵) (غرب آلمان) امتیازات گستردهای در زمینه تجارت و استقلال درونیشان اعطا کرد. (۶)
به یهودیان برای اقامت در شهر ورمز امتیازات ویژهای داده شد: حق سفر آزادانه در سراسر قلمرو امپراتور، تجارت بدون پرداخت هرگونه مالیات گمرکی، گشایش صرافی و مبادله پولی (رباخواری)، استخدام پرستاران و خدمتکاران زن مسیحی، و خرید اموال غیر منقول در شهر و روستا. در دعاوی میان یهودیان و مسیحیان قاضی درباره هر یک از طرفین طبق قوانین شرع او حکم میکرد و یهودی میتوانست شهود یهودی خود را در دادگاه حاضر کند. دعاوی میان یهودیان در محاکم خودشان و طبق قوانین آنان حل و فصل میشد. یهودیان به وسیله نهادهای سیاسی و روسای خود اداره میشدند و تنها تابع پادشاه بودند. (۷)
این امتیازاتی حیرتانگیز است که حتی مسیحیان نیز از آن برخوردار نبودند.
این فرمان در سال ۱۱۱۲ به وسیله هنری پنجم، امپراتور بعدی، تسجیل شد. در این زمان، یهودیان غرب آلمان به ویژه در شهرهایی چون ورمز، اسپیر و ماینز (۸) رباخواران منحصر بفرد منطقه بودند. (۹)
در تاریخنگاری یهود این مسایل مورد تأکید قرار نمیگیرد و به عکس حوادث کماهمیتی چون حمله گروهی از مردم به یهودیان در زمان آشوب جنگهای صلیبی، که واکنشی طبیعی در قبال تکاپوی مالی و تجاری یهودیان بود، برجسته میشود تا اسطوره “مظلومیت تاریخی یهودیان” همچنان پابرجا بماند. چنین تعارضهایی نیز میان مردم و یهودیان وجود داشت؛ در این میانه معمولا کلیسا جانب مردم را میگرفت و دربار، گاه با شدت و خشونت، از یهودیان حمایت میکرد.
با استحکام پایههای نخستین جوامع یهودی در سده یازدهم میلادی، رباخواری به شکلی گسترده در اروپای مرکزی رواج یافت. حاملین این موج یهودیان بودند و پیوند این پدیده با یهودیان چنان است که در فرهنگ اروپایی واژه “یهودی” مترادف با “رباخوار” است. (۱۰)
در تاریخنگاری جدید یهود برای توجیه پدیده رباخواری یهودی در اروپا تلاش فراوان صورت میگیرد. مورخین دانشگاه عبری اورشلیم و تدوینکنندگان دایره المعارف یهود مدعیاند اشتغال یهودیان مستقر در اروپای مرکزی به رباخواری دلایل اقتصادی و اجتماعی داشت. یهودیان این منطقه، برخلاف یهودیان مستقر در بنادر جنوبی اروپا، امکان تکاپوی تجاری نداشتند. “صنوف” (گیلدهای) اروپایی سازمانهایی کاملا مسیحی بود و لذا یهودیان نمیتوانستند به صنعت روی آورند. راه خرید اراضی و اشتغال به کشاورزی نیز به روی آنان بسته بود. لذا، تنها حرفه ممکن برای ایشان دادوستد پولی (صرافی) بود. (۱۱)
این استدلال بر این فرض بنیادین و اولیه استوار است که گویا یهودیان اروپای مرکزی مردمیبومیبودند و راه به سرزمینی دیگر نداشتند. دیدیم که چنین نیست.
نخستین یهودی که با نام در آلمان شناخته میشود همان اسحاق تاجر، مترجم دربار شارلمانی، است که در شهر آخن (۱۲) سکونت گزید. (۱۳) جوامع کوچک یهودی آلمان در سدههای نهم و دهم میلادی به وسیله الیگارشی یهودی بغداد و اندلس و به عنوان پایگاههای شبکه جهانی تجاری و مالی یهودیان تأسیس شدند. آنان در بنادر جنوبی ایتالیا نیز مستقر شدند. پدیده رباخواری یهودی، چنانکه دیدیم، بسیار دیرین و عمیق است. مرحله جدید رباخواری یهودی و تبدیل آن به یک شبکه مالی جهانی با پیدایش کانون بغداد (بنیاد نتیرا و هارون بن عمرام و یوسف بن فیناس) آغاز شد و کمیبعد شاخههای آن در اروپای مرکزی نیز استقرار یافت. بهرروی، اگر به راستی حیات اقتصادی یهودیان آلمان چنین دشوار بود، راه بر ایشان بسته نبود؛ میتوانستند به جای دیگر بکوچند.
جنگهای صلیبی و رباخواری یهود
در نیمه دوم سده یازدهم میلادی، جنگهای صلیبی آغاز شد و این بازار خوبی برای گسترش و اوجگیری رباخواری یهودی در اروپای مرکزی بود. شهسواران مسیح برای تجهیز سپاه و لشکرکشی به شرق به نقدینگی نیاز داشتند. در بررسی تهاجم صلیبی بهاندلس اسلامی و نیز در ماجرای تهاجم ماوراء بحار الیگارشی اسپانیا و پرتغال با نقش تعیینکننده سرمایهگذاری مالی الیگارشی یهودی بطور مستند آشنا شدیم. آنچه در اروپای سدههای یازدهم و دوازدهم میلادی رخ داد مشابه همان فرایند است: یهودیان نقدینگی مورد نیاز “شوالیهها” را فراهم میساختند، یا به صورت برات قابل وصول در نزد یهودیان مستقر در شرق به ایشان “اعتبار مالی” (۱۴) میدادند. آنان در ازای این “سرمایهگذاری” یا در اموال غارت شده سهیم میشدند یا پس از عملیات پول خویش را با بهرهای کلان دریافت میداشتند. برای غارتگران شرق پرداخت این ربح دشوار نبود. دستاوردهای تاراج چنان عظیم بود که هم اصل سرمایهگذاری و “سود” یهودیان پرداخت میشد و هم خزانهای سرشار برای “شهسواران مسیح” فراهم میساخت. به نوشته دایره المعارف یهود، از سده دوازدهم تا سده پانزدهم میلادی رباخواری منبع اصلی درآمد یهودیان مستقر در اروپای مسیحی بود. (۱۵)
سرمایهگذاری مالی یهودیان در جنگهای صلیبی در فقه یهود بازتاب یافت و در میان حاخامهای یهودی “رباخواری” به بحث روز بدل شد.
حاخامهایی چون یعقوب بن مهیر تام (۱۶) به توجیه فقهی “رباخواری در رابطه با کفار” دست زدند. (۱۷) داوود کمهی نوربونی (۱۸) حاخام سرشناس یهودی اواخر سده دوازدهم و اوایل سده سیزدهم، میگفت: یهودیان به سرقت و غارت اموال دیگران دست نمیزنند ولی بهرهای که با “توافق کامل طرفین” از یک غیریهودی گرفته شود مجاز است. داوود کمهی این را از الطاف یهودیان به غیریهودیان وانمود میکند و میافزاید: “اگر کافر با یهودی مهربان است، یهودی نیز باید متقابلا با او مهربان و نیک کردار باشد.” (۱۹)
پیشینه نظام بانکی دنیای غرب به این تحول میرسد.
قدیمیترین برات دوران مسیحیکه در آرشیوهای اروپایی موجود است از یک یهودی به نام شمعون روبین (۲۰) است و به سال ۱۲۰۷ میلادی تعلق دارد. از آن پس براتهای متعدد، متعلق به یهودیان بورگس (کاستیل) و فلورانس (ایتالیا) و غیره، در دست است حال آنکه صدور نخستین براتهای مسیحیان تنها از سدههای اخیر آغاز میشود.
نظام اعتبار مالی بینالمللی جدید در اروپا تنها در سدههای پانزدهم و شانزدهم در ونیز و سده هفدهم در آمستردام شکل گرفت که دو کانون اصلی تکاپوی یهودیان بود. بر بنیاد این نوع جدید از مشارکت مالی/ تجاری است که در سده هفدهم “کمپانی هند شرقی هلند” به عنوان یک “شرکت سهامی” بزرگ و جهانشمول، و با سرمایهگذاری مهم یهودیان / مارانوها پدید شد. (۲۱) بیهیچ تردید، یهودیان بنیانگذاران نظام جدید مالی و اعتباری دنیای غرباند.
در آئین مسیح نیز، چون اسلام، رباخواری ممنوع است. بدینسان، گسترش رباخواری در اروپای مسیحی طی سدههای یازدهم و دوازدهم میلادی را باید سرآغاز فرایند “سکولاریزاسیون”، به معنی جدا شدن “حکومتگری” و “سیاست” از احکام شرعی مسیحیت، شمرد؛ هرچند این مفهوم بسیار دیرتر، در اواخر سده شانزدهم، پدید شد. دکتر عبدالهادی حائری این فرایند را چنین توصیف کرده است:
دستاندرکاران سود و سوداگری در آنتورپ، لندن و آمستردام بر آن باور شدند که سرمایه، اعتبار، بانکداری، دادوستدهای بزرگ، امور گسترده مالی و دیگر مسایلی که با زندگی بازرگانی در پیوند بود سخت بایسته میباشد. درست از همین رهگذر بود که بورژوازی اروپا راه خویش را از دستورهای پیشین کیش مسیح جدا کرد؛ دستورهایی که درگیری در سوداگری را جز در چارچوب نیاز برای زیستن در خور سرزنش میشمرد و دلالان را به عنوان انگلهای جامعه مایه ننگ میدانست و رباخواران را دزد میخواند. این البته بدان معنی نبود که اروپا از مسیحیگری یکسره برید؛ مسیحیگری در شکل کالونی خود پیوندهای استوار بر پایههای سودگرایی و سوداگری را به شیوههایی گوناگون رنگ مذهبی داد و بدان مشروعیت بخشید و آموزش خود را در همان چارچوب طرحریزی کرد. (۲۲)
در سده ششم هجری / دوازدهم میلادی، گروهی از یهودیان به جزیره انگلیس رفتند و بطور عمده در شهر لینکلن (۲۳) مستقر شدند. تعداد اندکی نیز در سایر شهرهای انگلیس (لندن و آکسفورد و بریستول و کمبریج و غیره) پراکنده شدند. لینکلن به سرعت به مرکز صرّافی و رباخواری انگلیس بدل شد. بزرگترین رباخوار یهودی این زمان در انگلیس هارون لینکلنی (۲۴) (۱۱۲۳-۱۱۸۶) است که دامنه عملیات مالیاش سراسر انگلستان و اسکاتلند را فرا میگرفت. مشتریان هارون اسقفها، لردها و بارونهای انگلیسی و حتی شاه اسکاتلند بودند. (۲۵)
در سده سیزدهم، تکاپوی مالی یهودیان چنان در اروپا توسعه یافت که از سال ۱۲۳۰ مخالفت شدید کلیسا را برانگیخت و موجی از مبارزه با رباخواری را پدید ساخت.
در سال ۱۲۳۱، شاه سیسیل طی فرمانی حداکثر بهره مجاز رباخواران یهودی را ده درصد اعلام کرد. (۲۶)
در سال ۱۲۳۹ لویی نهم، پادشاه فرانسه، طی فرمانی رباخواری را در سرزمین خود ممنوع کرد. (۲۷)
در سال ۱۲۴۴ شاه اتریش نیز فرامینی صادر کرد و برای بهره یهودیان سقفی محدود قایل شد. (۲۸)
شاه آراگون و حکمرانان ایتالیا، که با یهودیان پیوند بیشتر داشتند، حداکثر بهره مجاز را ۲۰ درصد اعلام کردند؛ ولی در عمل بهره مرسوم ۳۳ تا ۴۳ درصد و گاه بسیار بیشتر بود. (۲۹)
در سال ۱۲۷۵، ادوارد اول، پادشاه انگلیس (۱۲۷۲-۱۳۰۷)، قوانینی سخت علیه رباخواری وضع کرد و سرانجام فرمان اخراج یهودیان را صادر نمود. (۳۰)
در سال ۱۲۹۰، مأموران مسلح دولتی به شهر لینکلن حمله بردند و یهودیان را از انگلیس اخراج کردند.
ادوارد اول و فرمان اخراج یهودیان
دایره المعارف یهود، در مقاله “انگلستان”، تعداد اخراجشدگان را ۴۰۰۰ نفر ذکر میکند (۳۱) که اغراقآمیز است. در مقاله “لینکلن”، مندرج در همان مأخذ، شمار خانوارهای یهودی که طبق صورتجلسههای رسمی اموالشان مصادره شد تنها ۶۶ خانوار ذکر شده است. (۳۲) اگر بپذیریم که لینکلن مهمترین مرکز استقرار یهودیان در انگلیس محسوب میشد، که چنین بود، تفاوت فاحش این ارقام معقول نیست.
در سال ۱۳۰۶ فیلیپ چهارم، پادشاه فرانسه، نیز یهودیان را از این کشور اخراج کرد. (۳۳) در سال ۱۳۱۵، لویی دهم طی فرمانی بار دیگر اجازه بازگشت یهودیان به فرانسه را صادر نمود. معهذا، رباخواری یهودیان چنان اعتراض مردم را برانگیخت که “فیلیپ دراز”، پادشاه بعدی فرانسه، مجبور شد در سال ۱۳۲۲ باز آنان را اخراج کند. (۳۴)
این موج چنان نیرومند بود که حتی آلفونسوی یازدهم، شاه کاستیل و لئون که دربار او کانون رباخواری به شمار میرفت، زیر فشار پاپ مجبور شد در سال ۱۳۴۸ طی فرمانی رباخواری را ممنوع کند. این فرمان کمیبعد (۱۳۵۱) لغو شد. (۳۵)
این مبارزه بینتیجه بود. در سدههای بعد “صرافی یهودی”، (۳۶) یعنی عملیات مالی مبتنی بر ربا، به نظام مالی حاکم بر دنیای غرب و سرانجام سراسر جهان بدل گردید. (۳۷)
این تکاپوی حکمرانان اروپا صادقانه نبود و علت شکست این موج نیز همین است.
شاهان و حکمرانان محلی اروپا رباخواری یهودیان را منبعی سرشار برای تأمین درآمدهای خویش میدانستند و آشکار یا پنهان به آن میدان میدادند. به تعبیر یکی از حکمرانان آلمان، یهودیان “خزانه شاه” بودند. (۳۸) اینوسن سوم (۳۹) مقتدرترین پاپ تاریخ مسیحیت (۱۱۹۸-۱۲۱۶)، در یکی از نامههای خصوصیاش از حکمرانان اروپا چنین شکوه کرده است:
از رباخواری شرم نمیکنند، یهودیان را به شهرهای خویش میخوانند و آنان را کارگزار رباخواری خود میگردانند. (۴۰)
بهرروی، از سده سیزدهم میلادی رباخواری یهودی شیوه متعارف مبادله مالی در اروپا شد. میدانیم که در نیمه اول سده چهاردهم یهودیان ۶۱ هزار فلورین (۴۱) طلا به ادوارد سوم، پادشاه انگلیس، وام دادند. (۴۲)
اسحاق آبرابانل، اندیشهپرداز بزرگ یهودی و رهبر یهودیان مهاجر اسپانیا، همان کسی که هزینه نبرد غرناطه را فراهم آورد و از کارگردانان اصلی سفر کریستف کلمب بود، از نخستین متفکرینی است که به دفاع صریح و آشکار از رباخواری برخاست و بنیانهای توجیه نظری و دینی آن را در میان مسیحیان گذارد. او محتملا اولین کسی است که چنین کرد.
آبرابانل در سال ۱۴۹۶ رسالهای نوشت که در سال ۱۵۵۱ چاپ شد و در آن از مبادلات مالی مبتنی بر بهره دفاع نمود. او نوشت: در بهره هیچ چیز نکوهیدهای وجود ندارد. این کاملا درست است که مردم از پول، شراب و غله خود بهره دریافت کنند. چرا کشاورزی که بذر به وام میگیرد تا با آن مزرعه خود را بکارد، نباید ده درصد بابت ربح آن بپردازد؟ این روش متعارف و صحیح مبادله مالی است. “وام بدون بهره را تنها باید به همدینان پرداخت؛ به آن کسانی که ما به ایشان لطف ویژه داریم.”
درست در زمانیکه آبرابانل رساله فوق را مینوشت، آبراهام بن مردخای فریزول (۴۳) (۱۴۵۱-۱۵۲۵)، احتمالا از اعقاب یوسف فریزوئل وزیر مالیه آلفونسوی ششم، در جلسه مباحثهای که در کاخ دوک فرارا (۴۴) از حکمرانان ایتالیا، برای بررسی مسئله ربا تشکیل شد حضور یافت. فریزول در جمع حضار از ربا دفاع کرد. دفاعیه او شامل یک استدلال “عقلی” و یک توجیه “نقلی” است. او به گسترش جامعه و پیدایش “طبیعت” و “نظم” جدیدی اشاره میکند که بر “رسم” وام دادن بدون بهره نقطه پایان نهاده است. توجیه “نقلی” او استناد به جملاتی از عهد عتیق است که کنعانیها در ازای پرداخت پول ۵ درصد بهره میگرفتند. (۴۵)
در سال ۱۵۸۸ دیوید پامیس (۴۶) پزشک یهودی، کتابی به زبان لاتین منتشر کرد در شرح خدمات پزشکان یهودی پیشین. در این کتاب نیز مسایلی در زمینه “دریافت ربا از کفار” مطرح شده است. او مینویسد: اگر یهودی از مسیحی ربح میگیرد، این به معنای عملکرد غیر قانونی او نیست. این مبادله ناشی از توافقی است که با رضایت طرفین انجام میگیرد. او میافزاید: طبق حکم جدید مقامات حاخامی چنین مبادلهای در میان یهودیان نیز مجاز است.
این در زمانی است که پیشتر جان کالون (۴۷) (۱۵۰۹-۱۵۶۴)، بنیانگذار مذهب کالونیسم مبادله پولی بر اساس ربا را مجاز شمرده بود. (۴۸) این تحول نقشی مهم در شکلگیری بنیادهای اقتصاد جدید سرمایهداری در غرب ایفا کرد. کار بدانجا کشید که در نیمه اول سده شانزدهم، در ایتالیا، مرکز مسیحیان اروپا و کانون اصلی اقتدار پاپ، حدود ۵۰۰ صرّافی یهودی استقرار داشت. با انتقال کانون اصلی الیگارشی یهودی به آمستردام بتدریج این رقم کاهش یافت. در نیمه دوم سده شانزدهم، تعداد آنها به ۲۸۰ صرافی رسید که از این میان حدود ۶۰-۷۰ صرافی در شهر رم مستقر بود. (۴۹)
درباره صرّافان یهودی سدههای شانزدهم و هفدهم اروپا، چون خاندانهای مندس و تکزیرا و لوپز و گیدئون، و گسترش شبکه رباخواری یهودی در لهستان و شرق اروپا در این دوران پیشتر سخن گفتهایم.
در اواخر سده هفدهم شاهد استقرار شبکه گسترده و بسیار مقتدری از “صرافی یهودی” در سرزمین آلمان و اروپای مرکزی هستیم. لفمن بهرندز (بهرنز) (۵۰) در هانوور، بهرند لهمن (۵۱) در درسدن و هالبرشتات، بندیکس گلداشمیت (۵۲) در هامبورگ، آرون (هارون) بیر (۵۳) در فرانکفورت، ساموئل اوپنهایمر (۵۴) و سامسون ورتیمر (۵۵) در وین صرّافان بزرگ این زماناند. بعدها، بارون دیهگو داگوئیلار (۵۶) و خانوادههای مهم آرنشتین (۵۷) و اسکلس (۵۸) پدیدار شدند. در اوایل سده هیجدهم جوزف سوسکیند اوپنهایمر (معروف به “سوس جود”) (۵۹) “غول مالی” آلمان به شمار میرفت.
در اواخر سده هیجدهم، صرّافان نامدار آلمان عبارتند از: اسرائیل جاکوبسون (۶۰) در برونسویک، خانواده بلیشرودر (۶۱) در برلین، سیمون باروخ (۶۲) و سولومون اوپنهایم (۶۳) در بن، روچیلدها در فرانکفورت، خانوادههای روتلینگر، (۶۴) سلیگمان (۶۵) و هابر (۶۶) در کارلسروهه، خانواده کائولا (۶۷) در اشتوتکارت، و آرون الیاس سلیگمان (“بارون ایشتال” بعدی) (۶۸) در مونیخ.
ادامه دارد…
منتظر کتاب جدید موعود با موضوع الیگارشی یهودی باشید …
پینوشتها:
۱. بنگرید به: این لینک در همین سایت
۲. ibid, vol. 8, p. 662. / 3. Ruediger of Speyer / 4. ibid, vol. 15, p. 262. / 5. Worms / 6. ibid, vol. 8, p. 662. / 7. ibid, vol. 15, p. 644. / 8. Mainz / 9. ibid, vol. 11, p. 790; vol. 15, p. 645. / 10. Americana, vol. 10, p. 22. / 11. Ben-Sasson, ibid, p. 470; Judaica, vol. 12, p. 254. / 12. Aachen / 13. Judaica, vol. 9, p. 8. / 14. Credit, Securities / 15. ibid, vol. 12, p. 254. / 16. Jacob ben Meir Tom / 17. ibid, p. 248. / 18. David Kimhi of Norbonne / 19. ibid, p. 249. / 20. Simon Rubens / 21. بنگرید به: Sombart, ibid, pp. 61-68.
۲۲. عبدالهادی حائری، آزادیهای سیاسی و اجتماعی از دیدگاهاندیشهگران، مشهد: جهاد دانشگاهی، ۱۳۷۴، ص۶۳.
۲۳. Lincoln / 24. Aaron of Lincoln / 25. Judaica, vol. 1, pp. 21-22; vol. 6, pp. 747-751; vol. 11, pp. 256- 257. / 26. ibid, vol. 16, p. 1290. / 27. Ben-Sasson, ibid, p. 474. / 28. Judaica, vol. 12, p. 255. / 29. ibid, vol. 16, p. 1290. / 30. ibid, vol. 12, p. 254. / 31. ibid, vol. 6, p. 751. / 32. ibid, vol. 11, p. 257. / 33. ibid, vol. 16, p. 1284. / 34. ibid. p. 1290. / 35. ibid, vol 2, p. 605. / 36. Jewish Money-Lending / 37. بنگرید به: Ben-Sasson, ibid, pp. 469-475. / 38. Judaica, vol. 16, p. 1289. / 39. Innocent III / 40. ibid, p. 1290.
۴۱. Florin : سکه طلای رایج در اروپا که نام آن از بندر فلورانس گرفته شده. نخستین بار در سال ۱۲۵۲ در این بندر ایتالیایی ضرب شد و به علت خلوص طلای آن اعتبار فراوان یافت. ادوارد سوم، پادشاه انگلیس (۱۳۲۷-۱۳۷۷)، نیز به ضرب سکه فلورین مبادرت ورزید. فلورین انگلیس معادل ۶ شیلینگ بود.
۴۲. ibid, vol. 4, p. 167. / 43. Abraham ben Mordecai Farissol / 44. Ferrara / 45. ibid, vol. 12, pp. 251-252. / 46. David de Pomis / 47. John Calvin / 48. ibid, p. 252. / 49. ibid, vol. 4, p. 173. / 50. Leffmann Behrends (Behrens) / 51. Behrend Lehman / 52. Bendix Goldschmidt / 53. Aaron Beer / 54. Samuel Oppenheimer / 55. Samson Wertheimer / 56. Diego D’Aguilar / 57. Arnstein / 58. Eskeles / 59. Joseph Suesskind Oppenheimer / 60. Israel Jacobson / 61. Bleichroeder / 62. Simon Baruch / 63. Solomon Oppenheim / 64. Reutlinger / 65. Seligmann / 66. Haber / 67. Kaulla / 68. Aron Elias Seligmann (Baron Eichthal)
منبع: عبدالله شهبازی؛ زرسالاران یهودی و پارسی استعمار بریتانیا و ایران، ج ۲، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ دوم (پائیز ۱۳۹۰)