به موازات این واقعه مقدّس و فرخنده و با شکسته شدن سدها، آتش طمع بسیاری از دروغزنان و مدّعیان نیز تیز شد و کار و کاسبیشان داغ، چنانکه در گوشه گوشه این سرزمین بساط چیدند و به رهزنی دین و عقل و باور مردم، مشغول آمدند. مشاهده این وضع، مؤسسه فرهنگی موعود را واداشت تا ضمن تدوین اوّلین «منشور راهبردی فرهنگ مهدویّت» در کشور و نقد و بررسی جریانات مدّعی و فرقهای، طیّ مقالهای اعلام کند:
«بر همه مراکز، مؤسسهها، هیئتهای مذهبی و کانونهایی که به فعّالیتهای مهدوی مشغولاند، لازم است در فعّالیتهای خود، تنها رضایت حضرت صاحبالامر(ع) را در نظر داشته باشند و از درآمیختن این موضوع با هرگونه اغراض و گرایشهای جناحی و گروهی، خودداری کنند. در این شرایط، هر حرکتی که برای کسب منافع جناحی و گروهی و بهرهبرداری سیاسی و حزبی از این گرایش ناب و خالص مردمی صورت گیرد، موجب از دست رفتن آخرین امید مردم، بدبین شدن آنها به فعّالیتهای مهدوی و در نتیجه، پراکنده شدن آنها از پیرامون مهمترین محور وحدت امّت اسلامی میشود، که خطایی جبرانناپذیر و گناهی نابخشودنی است».1
ازدیاد طلب عمومیبرای گفتوگو دراینباره و شنیدن از آن یار سفر کرده، داغیِ بازار عرضه کالای کاذب را نیز در پی داشت، چنانکه به تدریج بر گستره سؤالها و شبهات در ذهن و زبان مردم و به ویژه جوانان نیز افزوده شد.
نباید از این نکته نیز غفلت داشت که، دشمن از توان برانگیزاننده فرهنگ مهدوی و تأثیر شگرف آن در بازدارندگی مردم از آلودگیها آگاهی داشت و توسعه این فرهنگ را باعث عدم پذیرش صورتهای مختلف آثار فرهنگی و تمدّنی الحادی غربی، همچنین خودداری از سر فرو آوردن مسلمانان در برابر جریانات استعماری و استکباری میشناخت. این امر باعث بود تا با دسیسه عوامل آشکار و نهان سیاستگزاران غربی، هر روز بر تعداد مدّعیان دروغین، فرقههای موعودگرا و شبهات افزوده شود. این واقعه میتوانست مردم تشنه حقایق را از آبشخورهای اصلی دور و بر پراکندگیهایشان بیفزاید و نیروی آنها را در گذر زمان مستحیل ساخته، آنها را نومید و خسته نماید.
به همین جهت، موعود همواره از طریق نشر آثار فرهنگی، ارائه طرحها و برنامهها و به قصد مقابله و بازدارندگی بر موارد و مباحث زیر تأکید ورزیده است و آن همه را جزو جدانشدنی مطالعات فرهنگی و مهدوی معرفی کرده و در آثار مختلف خود نیز توجه به آنها را مرعی داشته است:
۱. شناسایی و نقد بنیادین صورتهای مختلف فرهنگی و تمدّنی غربی؛
۲. مطالعه و نقد مناسبات فرهنگی و مادی جوامع مسلمانان مبتنی بر حقایق دینی و متذکّر شدن درباره شائبهها؛
۳. بازشناسی جنبههای کلامی، فرهنگی و تاریخی اندیشه مهدوی و فرهنگ انتظار با بهرهگیری از منابع متقن؛
۴. پالایش این اندیشه از هرگونه شائبه جعل، تحریف و خرافه؛
۵. پاسخگویی عالمانه متناسب با نیازهای روز به شبهات و ابهامات موجود در زمینه موعودگرایی و مهدویّت؛
۶. احیا و گسترش فرهنگ انتظار و تلاش برای شناساندن نقش سازنده این فرهنگ در پایداری و تحرّک جوامع مسلمانان؛
۷. تبیین وظایف و تکالیف مردم در برابر حجّت خداوند؛
۸. مقابله با گونههای مختلف جریان سیاسی و فرهنگی معاند و مقابلهگر با اندیشه موعودگرای اصیل شیعی که در قالبهای: کتاب، فیلم و پایگاههای اینترنتی ارائه میشوند؛
۹. شناسایی و نقد دیدگاههایی که غربیان در زمینه آینده جهان و جهان آینده مطرح میکنند؛
۱۰. و بالاخره، تدوین راهبرد سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی جوامع مسلمانان در عصر غیبت تا رسیدن به عصر طلایی ظهور.
اکنون، با توجه به شرایط فعلی و همه آنچه که در حوزه فعّالیتهای فرهنگ مهدوی، نمود یافته، نقّادی وجوه مختلف این فعّالیتها و پالایش برخی از عملکردها از شبهات و آسیبها، ضروری به نظر میرسد.
با شروع فعّالیت دولت جناب آقای دکتر احمدینژاد و شعارهایی که ایشان پیش از انتخابات سال ۸۴ و پس از آن مطرح کردند، امید جدیدی برای توسعه فرهنگ مهدوی در سطوح مختلف جامعه و اصلاح مناسبات عمومیبر مبنای آن در دل همه علاقهمندان به فرهنگ مهدویّت و انتظار ایجاد شد. انصاف باید داد که در این سالها قدمهایی نیز در این زمینه برداشته شده است، ولی آنچه انتظار میرفت محقّق نشد و در مقابل، آسیبهایی در حوزه مهدویّت رخ نمود که در صورت تداوم میتواند این فرهنگ را در اذهان مردم و به ویژه اقشار فرهیخته جامعه، دچار خدشه سازد. پوشیده نیست که:
ـ مهدویّت آخرین دستآویز و امام مهدی(ع)، آخرین امید مستضعفان عالم است؛
ـ جهان، شرایط ویژهای را در سالهای قبل از ظهور به تجربه نشسته است؛
ـ غرب در حال فروپاشی و تجربه پایان است و از این رو برای ماندن و استمرار حیات فرهنگی و تمدّنی از هیچ حرکتی و تلاشی در جهت مخدوش ساختن باور اصیل مهدوی خودداری نخواهد کرد و این همه، ما را مواجه با مسئولیت بزرگی میسازد که کوتاهی در برابرش خسارات جبرانناپذیری را در پی خواهد داشت.
یکی از آسیبهایی که در سالهای اخیر در این حوزه رخ نموده است، طرح ادّعاهایی در زمینه ارتباط مستقیم با امام زمان(ع) و بهرهگیری از هدایتها و راهنماییهای بیواسطه ایشان در مدیریت جامعه است. دراینباره در سرمقاله شماره ۹۲ مجله سخن به میان آمده است.
تردیدی نیست که امام مهدی(ع) به عنوان حجّت خدا در جهان آفرینش نقشی مهم و بیبدیل دارد و واسطه همه فیضهای مادی و معنوی خداوند به بندگان است. به بیان دیگر آنچه که خدای تعالی در جهان هستی، مقدّر فرموده از مجرای امام و حجّت عصر بر مردم جاری و ساری میشود و ایشان بر همه امور عالم احاطه دارد. از همین روست که در زیارت مطلقه حضرت اباعبدالله، حسین بن علی(ع) که از امام صادق(ع) نقل شده است، خطاب به آن وجود مقدّس و دیگر امامان هدایت(ع) میگوییم:
«إراده الربّ فی مقادیر أموره تهبط إلیکم و تصدر من بیوتکم؛ ۲ اراده پروردگار در همه آنچه او مقدّر داشته است به شما محوّل شده و از خانههای شما صادر میشود».
بنابراین میتوان گفت، مدیریت جهان هستی به دست حجّت خداست و همه آنچه در عالم رخ میدهد در تحت اراده و قدرت اوست، ولی این سخن به آن معنا نیست که همه کارهای درست یا نادرستی را که با تدبیر و اراده خویش در عرصههای مختلف فرهنگی، سیاسی، و اقتصادی انجام میدهیم به آن حضرت نسبت دهیم و چنین وانمود کنیم که همه این کارها در تحت مدیریت امام زمان(ع) و به خواست آن حضرت(ع) انجام شده است.
این قرائت از مدیریت امام زمان(ع) در عالم هستی، افزون بر اینکه این شبهه را به ذهن تداعی می سازد که برخی افراد از طرف امام مهدی(ع) وکالت، سفارت و نیابت خاص برای اجرای پارهای امور دارند ـ یعنی امری که در توقیع شریف امام مهدی(ع) خطاب به آخرین نایب خاص، به شدّت نفی شده و مدّعیان آن دروغگو و افترازن برشمرده شدهاند ـ این خطر را نیز در پی دارد که مردم به واسطه برخی اقدامهای نادرست ما که به گونهای به امام زمان(ع) نسبت داده میشود، به آن حضرت بدبین شوند و ایشان را مسبّب همه مشکلات اجتماعی و اقتصادی موجود بدانند.
دومین آسیبی که در این زمینه قابل طرح است، دولتی شدن امر تبلیغ و ترویج فرهنگ مهدویّت و انحصار این موضوع به چند مؤسّسه مورد حمایت دستگاههای دولتی است.
دولتی کردن فعّالیتها و بالاخره، ارائه پیشفرضهایی بر مبنای احتمالات درباره ظهور، بزرگترین لطمه را به این امر مقدّس وارد میآورد. چه؛
۱. بسیاری از فرصتطلبان با شناسایی سوگیری و قرائت دلخواه صاحبان امضاء و قدرت، سعی در ارائه آثاری مناسب با آن سوگیری نموده و همه همّت خود را مصروف معقول و مقبول و حتّی مشروع جلوه دادن آن قرائت میکنند و از این طریق زمینههای امتزاج و التقاط و گاه انحراف در آموزههای اصیل را فراهم میآورند.
۲. پوشیده نیست که اشتغال به امور اجرایی در سطوح عالی، هماره امکان مطالعه جدّی و پیوسته و البتّه مبتنی بر حقایق و معارف دینی را از مدیران سلب میکند و این امر بیش از پیش، آنان را نیازمند مردان فرهیخته از جمع عالمان وارسته و پرهیز از سوگیری علنی میسازد.
۳. بسیاری از مردان سیاسی مانند عموم مردم در عرصههای عملی و میان مناسبات سیاسی و اقتصادی دچار لغزش و گاه سوء رفتار میشوند، از همین رو با هرگونه لغزش احتمالی یا حتّی افترا و تهمتهای ناروای معاندین، ساحت مقدّس مدّعا و مباحث مورد گفتوگوی مدیران نیز در بین مردم آلوده به تردید و بدگمانی میشود.
۴. دشمنان هماره برای ضربه زدن به مردان سیاست و راهبردهای آنان، سعی در مخدوش ساختن چهره دولتمردان دارند. به سخره گرفتن آموزهها و ایجاد تردید در برابر آنها به صورت طبیعی و در نزد عامه مردم زمینه مخدوش شدن حقایق ناب و معارف دینی را در پی خواهد داشت.
در سالهای اخیر، به ویژه در نیمه شعبان سال جاری شاهد این بودهایم که چند مؤسّسه برخوردار از حمایتهای بیدریغ دولت و با محوریّت برخی سازمانهای دولتی، انحصار برگزاری مراسم و جشنوارههای این ایام را به دست گرفته و با حذف کامل مراکز و مؤسّسههای مستقل و مردمی و نادیده گرفتن فعّالیتهای آنها، چنین وانمود کردند که آنها تنها فعّالان و پیشتازان این حوزه هستند.
این روش صرفنظر از اینکه ظلمی آشکار در حقّ دیگر مراکز و مؤسّسههای فعّال در این حوزه و در مغایرت کامل با فرهنگ عدالت محور مهدوی است، این خطر را در پی دارد که به تدریج فرهنگ مهدویّت و انتظار تنها با قرائتی که برخی اصحاب قدرت میپسندند در جامعه رواج پیدا میکند و از حضور گروههای مردمی و تشکّلهای مردم نهاد در این حوزه کاسته میشود.
به همین سبب است که باید اعلام کرد، انتظار مردم، تشکیل دولت امام زمانی و جاری شدن فرهنگ مهدوی در میان مناسبات فرهنگی و مادی جامعه است و این امر بیشتر از آنکه بسته و مقیّد و منحصر به فعّالیتهای فرهنگی مهدوی در دست گروهی از وابستگان به قدرت باشد، بسته عمل و تداوم خدمتگزاری است. حفاظت از بنای اعتقادی و باورهای مردم و جلوگیری از مخدوش شدن چهره این بنا وظیفه همه ما و به ویژه مردان سیاست و مدیریت کلان جامعه است.
چنانکه ذکر آن رفت، آخرین و بزرگترین دستاویز مردم برای رفتن و خلاصی از بنبستها، فرهنگ مهدوی است.
بیایید همه همّت خود را مصروف حفاظت از این ذخیره الهی کنیم. بیایید از استفاده ابزاری از این امر مهم و مقدّس دوری گزینیم و با عمل به آموزهها و بسط عدالت در میان مردم و مناسباتشان، زمینه جلب توفیقات الهی را فراهم آوریم. بیگمان از روی لطف دست یاریگرشان پشتیبان خواهد بود. إنشاءالله
اسماعیل شفیعی سروستانی
ماهنامه موعود شماره ۱۰۳