به موازات آن، چنان که این تطبیق و مصداقسازی نادرست و عجولانه از آب در آید، انفعال، یأس و سرخوردگی مستضعفان را در پی خواهد داشت و حتّی ممکن است، آنان را در سراشیبی بیخیالی و تباهی چنان بغلطاند که در آینده، همه آمادگی را برای تجربه حوادث و وقایع جدّی و همراهی با آن شرایط تا دیدار امام(ع) از دست بدهند.
این تذکّر دوستانه به جمله شیفتگان ظهور مقدّس را مقدّمه ساختم تا عرض کنم بخش عمده تلاش و سرمایهگزاری خصم آل محمّد(ص)، در همه سالهای گذشته و همین امروز مصروف آلوده ساختن «جسم و جان» مستضعفان میشود تا آنان همه استعداد شنیدن کلام حق، دفاع از امام حق و همراهی با ایشان از دست بدهند.
پوشیده نیست که امام منتظَر برای مردم منتظِر و همراه با اهل انتظار، به اذن الله مراتب و مراحل ظهور تا تأسیس دولت کریمه را پیش میبرند. مردمیکه مستعدّ استماع کلام امام خود و اجرای فرمان ایشان هستند.
بیتردید عموم شیعیان در ماجرای جانگداز عاشورا خوانده یا از قول سخنرانان شنیدهاند که امام حسین(ع) در دومین سخنرانی خود در روز عاشورا مردم را مخاطب خود ساخته و پرده از راز شگفتی برداشتند. آن راز، راز مُهر شدن قلبهای مردم و از دست دادن استعداد شنیدن و پذیرش کلام امام زمان و حاضر در میدان بود. کلام کوبنده امام با عبارت «ویلکم ما علیکم؛ وای بر شما» آغاز میشود.
در این باره؛ خوارزمی میگوید: دومین سخنرانی امام(ع) در روز عاشورا بدین صورت بود:
پس از آنکه هر دو سپاه کاملاً آماده گردید و پرچمهای لشکر عمر سعد برافراشته شد و صدای طبل و شیپورشان طنین افکند و سپاه دشمن از هر طرف خیمههای حسین بن علی(ع) را احاطه کردند و مانند حلقه انگشتری در میان خود گرفتند، آن حضرت از میان لشکر خویش بیرون آمد و در برابر صفوف دشمن قرار گرفت و از آنان خواست تا سکوت کنند و به سخنان وی گوش فرا دهند، ولی آنان همچنان سر و صدا و هلهله میکردند که حسین بن علی(ع) با این جملات به آرامش و سکوت دعوتشان نمود و فرمود:
ویلکم ما علیکم أن تنصتوا الی فستمعوا قولی…؛
وای بر شما!
چرا گوش فرا نمیدهید تا گفتارم را بشنوید که هر کس از من پیروی کند، خوشبخت و سعادتمند است و هر کس عصیان و مخالفت ورزد از هلاکشدگان است و همه شما سرکش هستید و با دستور من مخالفت میکنید و به گفتارم گوش فرا نمیدهید. آری؛
در اثر هدایای حرامیکه به دست شما رسیده و در اثر غذاهای حرام و لقمههای نامشروعی که شکمهای شما از آنها انباشته شده، خدا این چنین بر دلهای شما مهر زده است! وای بر شما چرا ساکت نمیشوید!
دشمنان حق، به خوبی دریافته بودند، سادهترین طریق دور ساختن مردم از امام و قفل ساختن دلها و گوشهایشان از شنیدن حق و تأثیر پذیرفتن از آن، آلوده ساختن غذای آنهاست. شاید تأکید کلام وحی که فرموده است: «فلینظر الأنسان إلی طعامه؛ پس انسان به غذایی که میخورد نظر کند.» ناظر بر همین معنا باشد.
آنچه که به خورد جسم و جان خلق عالم داده میشود، سرنوشت آنان را هم رقم میزند به عبارت دیگر، این تأمین کننده خوراک جسم و جان مردم است که سرنوشت آنها را معلوم میسازد. بگردید تا دریابید سرنوشت مردم و حتّی زمینهسازی یا سدسازی در مقابل حادثه شریف ظهور را چه کسی یا چه کسانی تعیین میکنند. این خوراک تنها «غذای جسم» را شامل نمیشود. خوراک جان که همان علم و معرفت است، مهمتر است.
رسول خدا(ص) در تقسیم علم فرمودند: «العلم علمان، علم الأبدان و علم الأدیان» علم دو گونه یا دو دسته است، علم بدنها و علم ادیان؛ یعنی آنچه که مربوط به جسم میشود و دیگری آنچه مربوط به جان میشود. «خوراک جسم و جان» مردم را باید دریافت.
در حدیث دیگری میفرمایند: «العلم اکثر من أن یحصی فخذ من کلّ شیء أحسنه» علوم بیشتر و گستردهتر از این است که احصاء شود، پس وظیفه شماست که از هر چیزی دنبال بهترین آن باشید.
گمان میکنید آنچه که یهود و تابعان و یاران دانسته و ندانسته یهود در انبان جسم و جان مردم و مستضعفان سراسر جهان ریختهاند و همچنان نیز میریزند، دلی و گوشی برای کسی باقی گذاشته که در هنگامه خوف و خطر مثل روز سخت عاشورا مستمع کلام امام زمان(ع) باشد؟ همراهی و رزم در میدان پیشکش!
در هنگام شادی و برخورداری و امنیّت همه خلق عالم شجاع و سخی و عفیف مینمایند.
اگر کسی یا کسانی قصد گفتوگوی مهدوی و انتظار دارند، لاجرم باید همه همّت خود را صرف تطهیر جسم و جان مردم از غذای آلوده کنند، تا گوشها و دلها آزاد و رها شود و مستعدّ شنیدن دعوت امام و اعلام لبّیک به ایشان.
در عصر ما، دو صنعت بزرگ «خوراکسازی» برای جسم و جان مردم را یهودیان در اختیار گرفتهاند و با کنترل کامل به آن جهت میدهند.
اگر چیزی هم از دست آنها خارج مانده، عوامل بیجیره و مواجب منفعل آنها در کشورهای مستضعفنشین، آن همه را در مسیر و راستای خواست یهود قرار میدهند.
از دستکاری ژنتیکی دانهها و موادّ غذایی که به صورت جدّی و سازمان یافته انجام میشود بگیرید تا حلقههای آخر آن یعنی فستفودها یا همان غذاهای آماده و….
این زنجیره غذای جسم مردم است، آمیخته با چاشنی گزنده حرام و شبهه و ربا و… که بحث مستقلی میطلبد.
زنجیره دوم مربوط به خوراک جان مردم است. همان که مجموعهای از کمپانیهای رؤیاساز هالیوودی، خبرگزاریهای جهانی، شبکههای ماهوارهای، اینترنت و بالأخره، دست آخر روزنامهها و نشریّات زرد و کتب ترجمه و منتشر شده، آزاد از هر امر و نهی آنها را تدارک میبینند.
چند سال قبل در سفری که به فرانسه داشتم، از نزدیک ناظر عملکرد سازمانی بودم که وظیفهاش کنترل کامل رسانههای شنیداری و دیداری فرانسه و پالایش برنامههای آنها از آثار آمریکایی بود. شبانه روز در این سازمان بزرگ توسط کارشناسان خبره و دستگاههای مدرن برنامههای کلیّه شبکههای شنیداری و دیداری کنترل میشد تا مبادا که آنان لحظهای از قوانین و مقرّرات وضع شده درباره پخش آثار آمریکایی که بسیار هم محدود کننده بود، عدول کنند. این برنامهها شامل موسیقی، فیلم، خبر و… میشد.
در حالی که همه جهان از آثار غربی و اروپایی مینالند، فرانسویها از آثار آمریکایی و هالیوودی مینالند و با تمهیداتی دست به کنترل، تصفیه میزنند.
ساکنان کشورهای شرقی و مسلمان، محصولات کمپانیهای رؤیاساز هالیوود و امثالهم را تنها وسیله سرگرمی و تفنّن میشناسند از همین رو، تماشای فیلم در میان آنها تداعی کننده تخمه و ساندویچ بوده، همه اسباب بیخیالی، بیوضعی و انفعال. درست در همین اوقات بیوضعی، محصولات سینمایی، کتب داستانی، موسیقی و غیره کار خود را میکنند.
همه تعاریف از بودن، زیستن و نحوه گذران حیات را جابهجا میکنند و تمامی نمونهها و نمادهای دلخواه رؤیاسازان را جایگزین میسازند تا همه ساکنان زمین، آنچنان که آنها میخواهند و مطلوب خود و حافظ منافع میشناسند، عمل کنند. بیندیشند و در مسیر تعیین شده مشی کنند. در نقاط عطف مهم، همین آموزههای جایگیر شده در ناخودآگاه، کار خود را میکند.
همه اهداف و خاستگاه صلیب و صهیون را که دستگاههای سیاسی و نظامی دنبال نمیکنند. بسترساز اجزای کلیّه استراتژیهای سیاسی نظامی غرب، رسانههای غربیاند. این اسباب به ظاهر فرهنگی، همه مستضعفان را برای راحتتر خورده شدن و با پای خویش به دام فرو غلطیدن مهیّا میسازند.
کمتر کسی از جایگاه، اهمّیت و نقش تعیین کننده «فرهنگ» و فعّالیتهای فرهنگی آگاهی کامل دارد. مدیران اجرایی، محصولات فرهنگی را به مثابه فرهنگ میگیرند. از این رو سخت بسته صورت محصولاتند. به همین دلیل هماره در اندیشه وارد ساختن این محصولات به قیمت ارزان از فروشگاه بزرگ غربیاند.
گاه دیگر در وقت تصمیمسازی نیز، همه همّت خود را مصروف کپیبرداری محصولات چند رسانهای غربی در صورت و محتوا میسازند.
گاهی نیز این عمل نابهخردانه را با این توجیه همراه میکنند که، چون مردم از موسیقی و آثار لوسآنجلسی استقبال میکنند و از بازار آزاد کالای مورد نیازشان را میخرند، خود با تولید مشابه این آثار بازار و ذهن مردم را تحت کنترل میگیریم. از همین جا «موسیقی مشابه، خوانندگان مشابه و فیلمهای مشابه» فراوان داریم. همگی با پروانه و آرم و نشان اسلامی تولید میشوند و از آنجا که این آثار بسیار بد و کلیشهای ساخته میشوند، باعث مضحکه و خنده نیز میشود. در جایی یا اثری با خبر شدم که «شجاع الدّین شفا» فراماسونر و سرسپرده دستگاه ماسونی پهلوی گفته بود که ما مأموران خود را چنان پرورده و در دستگاه کاشتهایم که خلاصی از دست ما و اهداف ما به این سادگی ممکن نیست. سخنی با این مضمون نقل شده بود. درست یا غلط بودن این نقل قول مهم نیست. مهم آن است که بسیاری از محصولات فرهنگی ما، ردّ و نشان این مأموران دانسته یا ندانسته را برملا میسازند.
انتشار عناوین بیشماری از کتب ضالّه و مضلّه فرق و نحلهها، رمانها و داستانها و… را که قفسههای کتابفروشی را مملوّ ساختهاند از کجا و چگونه سر بر آوردهاند. انتشار آثاری شناخته شده از نویسندگانی چون «دون براون» که توسط چندین ناشر به طور هم زمان ترجمه و منتشر میشود، حاصل یک اتّفاق ساده است؟
ترجمه و دوبله آخرین آثار روز سینمایی هالیوود که جملگی با جهتگیری خاصّ فرهنگی و حتّی سیاسی ـ اجتماعی علیه مستضعفان ساخته شدهاند را باید بر عنوان یک سوءتفاهم شناخت؟
هر کس که اطّلاعات اندکی از رسانه، پروپاگاند و نقش حیرتانگیز نمادها در انتقال غیرمستقیم، امّا مؤثّر آموزههای مورد نظر کارگردانان و صاحبان کمپانیهای رؤیاساز داشته باشد، به خوبی درمییابد که همه ابتذال در صورت و سینه زنان هنرپیشه منحصر نمیشود که بتوان با چند دستگاه کامپیوتر و چند تکنسین آن را پوشش داد یا صحنههای مورد نظر را از میان فیلم برداشت. این سخن بس کودکانه است، اگر گفته شود، مردم این آثار را دیدهاند یا از کنار خیابان با قیمت اندکی خریدهاند، دیگر چه باک.
عذر بدتر از گناه که نمیتوان آورد. از کاهلی و عدم نظارت و کنترل ماست که باز مکّاره فیلم و موسیقی به صحن کلیّه خواروبارفروشیهای شهر و روستا کشیده شده است. سرمایهگزاری کلان برای بازسازی صحنهها و ترجمه و دوبله سریالهای تلویزیونی آمریکایی، همچون «لاست» و… با هیچ دلیل و برهانی پذیرفته نیست. چنان که برخی شواهد حکایت از آن دارد که مقدّمات این خدمت به اهالی فرهنگ با رقمی قریب به یکصد میلیون تومان فراهم آمده است.
به همان سان که تمدید اعتبار مجوّز فعّالیت حمایت کنندگان شبکه صهیونیستی «فارسی وان» که به گزارش شبکه اطّلاعرسانی «جهان» این رقم حمایتی بالغ بر ۵۰۰ هزار دلار در ماه میشود، پذیرفته هیچ کس نیست.
بیگمان «چشمها را باید شست جور دیگر باید دید!»
رادیو معارف ۱۰/۲/۱۳۸۹
اسماعیل شفیعی سروستانی