
«و در آسمانهاست روزی شما و چیزهایی که به شما وعده داده شده است، پس قسم به پروردگار آسمان و زمین، آن حقّ است به مثل همین گفتار و سخنی که بر سر زبانتان دارید!.»
علّامه آیت الله سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی(ره)
کاهش جمعیّت، به هر نحو که باشد، از ترس فقر و مشکلات زندگی، ضدّ فلسفه اسلام و روح ایمان است.
«و در آسمانهاست روزی شما و چیزهایی که به شما وعده داده شده است، پس قسم به پروردگار آسمان و زمین، آن حقّ است به مثل همین گفتار و سخنی که بر سر زبانتان دارید!.»1
«و در آسمانهاست روزی شما و چیزهایی که به شما وعده داده شده است، پس قسم به پروردگار آسمان و زمین، آن حقّ است به مثل همین گفتار و سخنی که بر سر زبانتان دارید!.»1
یعنی روزی و جمیع مواعید الهی، همه در آسمان به طور حتم و یقین وجود دارد و قطعیّت آن بدون شبهه و تردید میباشد، در روزی ابداً نباید کسی به خود شکّی راه دهد.
«و هر کس از خدا پروا کند [خدا] برای او راه بیرون شدنی قرار میدهد و از جایی که حسابش را نمیکند به او روزی میرساند و هر کس بر خدا اعتماد کند او برای وی بس است. خدا فرمانش را به انجام رساننده است. به راستی خدا برای هر چیزی اندازهای مقرّر کرده است.» 2
«و هر کس از خدا پروا کند [خدا] برای او راه بیرون شدنی قرار میدهد و از جایی که حسابش را نمیکند به او روزی میرساند و هر کس بر خدا اعتماد کند او برای وی بس است. خدا فرمانش را به انجام رساننده است. به راستی خدا برای هر چیزی اندازهای مقرّر کرده است.» 2
در این آیه مبارک با اختصارش ۵ قانون فلسفی الهی گنجانیده شده است:
۱. کسی که تقوا پیشه کند، کارش به بنبست برنمیخورد و همیشه مفرّی خواهد داشت؛
۲. از طریقی که اصلاً نمیپندارد و به گمانش نمیرسد، خدا به او روزی میرساند؛
۳. کسی که خدا را در امور خود وکیل بگیرد، خدا برای وی کافی است و به جای وی مینشیند؛
۴. خداوند پیوسته به امر و اراده و خواست خود میرسد و چیزی نمیتواند او را برگرداند؛
۵. خداوند برای هر چیز، اندازه و مقداری معیّن قرار داده است که کم و بیش نخواهد شد.
«و چه بسیار جاندارانی که نمیتوانند متحمّل روزی خود شوند. خداست که آنها و شما را روزی میدهد و اوست شنوای دانا.» 3
در این آیه شریف به وضوح بر این موضوع تصریح میشود که روزی جمیع جنبندگان و انسان از توان آنها بیرون است.
«خدا نسبت به بندگانش مهربان است، هر که را بخواهد روزی میدهد و اوست نیرومند غالب.»4
۱. کسی که تقوا پیشه کند، کارش به بنبست برنمیخورد و همیشه مفرّی خواهد داشت؛
۲. از طریقی که اصلاً نمیپندارد و به گمانش نمیرسد، خدا به او روزی میرساند؛
۳. کسی که خدا را در امور خود وکیل بگیرد، خدا برای وی کافی است و به جای وی مینشیند؛
۴. خداوند پیوسته به امر و اراده و خواست خود میرسد و چیزی نمیتواند او را برگرداند؛
۵. خداوند برای هر چیز، اندازه و مقداری معیّن قرار داده است که کم و بیش نخواهد شد.
«و چه بسیار جاندارانی که نمیتوانند متحمّل روزی خود شوند. خداست که آنها و شما را روزی میدهد و اوست شنوای دانا.» 3
در این آیه شریف به وضوح بر این موضوع تصریح میشود که روزی جمیع جنبندگان و انسان از توان آنها بیرون است.
«خدا نسبت به بندگانش مهربان است، هر که را بخواهد روزی میدهد و اوست نیرومند غالب.»4
لطیف به معنی نافذ در خصوصیّات و جزئیّات، یعنی خداوند به قدری به بندگانش از حیث وجودی و صفتی و فعلی، قریب و نزدیک است که گویا در تمام سراسر وجود نفسانی و مثالی و طبیعی بندگانش نفوذ کرده است. روزی دادن از اختیار خداوند بیرون نیست که نتواند بدهد یا جبری و اضطراری به همه یکسان بدهد؛ بلکه طبق اراده و اختیار خود، هر کس را که بخواهد روزی میدهد و او قوی است، ضعیف نیست، در روزیاش فتور و سستی پایدار نمیگردد و دارای مقام عزّت، تمکین و استقلال است، نه ذلّت و انفعال که مغلوب حوادث و امر غیر گردد.
«بگو (ای پیامبر): کیست که از آسمان و زمین به شما روزی میبخشد یا کیست که حاکم بر گوشها و دیدگان است و کیست که زنده را از مرده بیرون میآورد و مرده را از زنده خارج میسازد و کیست که کارها را تدبیر میکند؟ خواهند گفت: خدا، پس بگو آیا پروا نمیکنید. این است خدا، پروردگار حقیقی شما و بعد از حقیقت جز گمراهی چیست پس چگونه [از حق] بازگردانیده میشوید. این گونه سخن پروردگارت بر کسانی که نافرمانی کردند به حقیقت پیوست [چرا] که آنان ایمان نمیآورند.»5
در نُه جای از قرآن کریم با عبارات مختلف و معنی واحد آمده است که بسط رزق و تنگی آن، هر دو فقط به دست خداوند است.
مانند آیه:
«بگو (ای پیامبر): در حقیقت پروردگار من است که روزی را برای هر کس از بندگانش که بخواهد گشاده یا برای او تنگ میگرداند و هر چه را انفاق کردید عوضش را او میدهد و او بهترین روزی دهندگان است.» 6
مانند آیه:
«بگو (ای پیامبر): در حقیقت پروردگار من است که روزی را برای هر کس از بندگانش که بخواهد گشاده یا برای او تنگ میگرداند و هر چه را انفاق کردید عوضش را او میدهد و او بهترین روزی دهندگان است.» 6
این منطق دین مبین و شرع قویم است که بر اساس آن امّت را تربیت مینماید و امّا منطق یهود عکس این است. ایشان خدا را دست بسته و تنگ چشم میدانند و اعتقاد دارند که قدرت انفاق و سعه روزی برای وی نیست.
«و یهود گفتند: دست خدا بسته است، دستهای خودشان بسته باد و به [سزای] آنچه گفتند از رحمت خدا دور شوند، بلکه هر دو دست او گشاده است هر گونه بخواهد، میبخشد و قطعاً آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو فرود آمده بر طغیان و کفر بسیاری از ایشان خواهد افزود و تا روز قیامت میانشان دشمنی و کینه افکندیم هر بار که آتشی برای پیکار برافروختند، خدا آن را خاموش ساخت و در زمین برای فساد میکوشند و خدا مفسدان را دوست نمیدارد.»7
قاضی بیضاوی در تفسیر «یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ» گفته است: «باز کردن دستها، مبالغه در نفی بخل است و اثبات غایت جود، چون نهایت آنچه را که شخص سخاوتمند از مال خود بذل مینماید، آن است که با دو دست خودش میدهد و اشاره است به عطایای دنیا و آخرت و به آنچه خداوند، گاهی به جهت استدراج و نقمت میدهد و گاهی به جهت اکرام و نعمت و در «یُنفِقُ کَیْفَ یَشَاء» تأکید همین نکته است؛ یعنی خداوند در انفاق خودش اختیار دارد، گاهی توسعه میدهد و گاهی تضییق میکند بر حسب مشیّت و بر مقتضای حکمتش، نه آنکه پیوسته بر فردی یک سره توسعه و بر فردی یک سره تضییق نماید.
و در «وَلَیَزِیدَنَّ کَثِیرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ طُغْیَانًا وَ کُفْرًا» گفته است: یهودیان اهل طغیان و کفران هستند و هر وقت از قرآن چیزی را بشنوند موجب زیادتی طغیان و کفرانشان میگردد، همان طوری که مریض هر چه از غذای مردم سالم بخورد، موجب شدّت مرض او میشود.
و در «وَأَلْقَیْنَا بَیْنَهُمُ الْعَدَاوَهَ وَالْبَغْضَاء إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ» گفته است: همیشه به طور مداوم در میان خودشان عداوت، کینه، حسد، آز و دشمنی جریان دارد، به طوری که ابداً دلهایشان با یکدیگر موافقت ندارد و گفتارشان با هم نمیخواند.
و در عبارت «کُلَّمَا أَوْقَدُواْ نَارًا لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا الله» گفته است: هر وقت ایشان نبرد و کارزاری را علیه رسول اکرم(ص) برپا میکردند و هرگاه که شعله شرّی را میافروختند، خداوند آن را به خودشان بازمیگرداند، به طوری که بغض و عداوت در بین آنها پدیدار میشد و به این وسیله شرّشان از جهت رسول خدا(ص) به خودشان منعطف میگردید.
آنان هر وقت اراده کارزاری علیه کسی داشتند، خودشان مغلوب میشدند؛ زیرا وقتی که مخالفت حکم «تورات» را نمودند، خداوند بر آنها بخت النّصر را مسلّط گردانید و باز پس از این مخالفت کردند، خداوند بر آنها فُطرس رومی را برانگیخت و پس از آن نیز مخالفت کردند، خداوند مجوس را بر ایشان مسلّط کرد و چون باز هم دست به فساد و افساد گشودند، خداوند مسلمانان را تسلّط داد.۸
باری، حقیقتاً این معجزه قرآن است که از حقیقت زشتی نفوس و آثار تبعات کردار یهودیان پرده برداشته است. تمام جمعیّت آنها که امروزه با غصب اراضی مسلمانان، دولت اسرائیل را سرپا نمودهاند، از چند میلیون نفر تجاوز نمیکند و مخالفت درونی بینشان زیاد است و اتّحاد و اتّفاق ندارند؛ با آنکه دولت انگلستان، قدیمیترین دشمن اسلام و مسلمانان و آمریکا دست به کار حیلهگری و مکّاری، به وسیله تبلیغات و گماشتن مزدوران عرب بر سر مسلمانان به جهت جلوگیری از انهدام یهود و صرف مبالغ خطیر برای تشکیل دولت به نام آنان فعّالیت میکنند، با این اوصاف ابداً رشد ندارند. مهاجران یهودی را از نقاط دور دست دنیا بدانجا میبرند و مهاجران پشیمان میشوند و قصد مراجعت مینمایند. از شوروی که یک میلیون یهودی را بدانجا سوق دادند. پانصد نفر زن یهودی به واسطه نداشتن خوراک و پوشاک دست به خودفروشی زدهاند و هر روز در مقابل سفارت شوروی در اسرائیل صف طویلی از مهاجران برای اخذ ویزا و مراجعت به «شوروی» تشکیل میشود.
امّا آنچه ما در اخبار و روایات داریم: قیام و اقدام یهودیان، چون مخالف حقّ و عدالت هستند و به علّت آنکه مردمی ستمگر و تجاوزپیشهاند، پا نخواهد گرفت و خیال اسرائیل صغیر و سپس اسرائیل کبیر را با خود با شمشیر امام ما، امام زمان(عج) به گور خواهند برد و اگر نوبت حیات به ما برسد در رکاب آن حضرت؛ وگرنه به طور مسلّم فرزندان ما با آن حضرت پس از سرنگونی این مردم متجاوز و متعدّی و حرف حق نشنو، به طرف انگلستان سالخورده و پیر دِیْر استعمار و شیطنت حرکت میکنند و مالتوس گرایان متجاوز به حقّ و حقوق اوّلیه بشریّت را به خاک هلاکت در میافکنند و عالم را به نور عدالت، سخاوت، کرامت، تجرّد، نور، سرور، حُبور، فراخی، گشایش، معرفت و توحید مبدّل میسازند.
اینکه میبینید: اینک مالتوسگرایان داخلی و خارجی، همه و همه دست به هم داده و در تبلیغ انهدام بشریّت و نطفه انسانیّت و وجود آدمیّت سعیی بلیغ دارند و بر زبانشان جز شعارهای تکراری و سخرهانگیز چیزی نیست، این مقدّمه ظهور همان نور وجود و طلوع حقیقت ولایت است که «یملأ الأرض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئت ظلماً و جوراً.»
دین مقدّس اسلام نه تنها دین توحید است، بلکه جمیع آیات و روایات، سنن و فلسفه اسلام را بر بنیاد أخذ از ذات پروردگار گذارده است و از عالم محض بالا که نقطه نور و تجرّد و احاطه و بساطت است، جمیع امور، افعال، وقایع و حوادث عالم ملک و ملکوت اسفل را مُستند میداند. بنابراین هر فعلی و هر کار و حادثه تکوینی از خداوند است و بس. اوست که افاضه میفرماید و سپس بر عوالم کثرات، مخروطی شکل پخش میگردد. بنابراین هر ذرّهای که موجود یا معدوم گردد، مستقیماً مربوط و منوط به اراده اوست: «و هیچ برگی فرو نمیافتد مگر [اینکه] آن را میداند و هیچ دانهای در تاریکیهای زمین و هیچ تر و خشکی نیست، مگر اینکه در کتابی روشن [ثبت] است.»9
و این سرّ همه ادیان الهی و پیامبران مرسل از حضرت نوح، ابراهیم، موسی، عیسی(ع) و نبیّنا، محمّد(ص) است و همه شرایع الهی بر این روش، امم گذشته را دعوت نمودهاند، امّا در میان راه، تشعّب و تفنّن در مسلکها و مرامها موجب آرا و انظار خاصّه شخصیّهای گردیده است که چه با آن روح توحید، توسّل و توکّل به خدا را مقرون به شرک و مادّهپرستی و توجّه به کثرت و غفلت از وحدت نموده است و ملل و نحلی در این موارد پدیدار گشته است.
مذهب و مرام فعلی یهودیان چنین است. آنها همه چیز را مستند به مادّه، طبیعت و قوای مرده طبیعی میکنند و بنابراین استمداد از عالم غیب، تجرّد و حقیقت الحقائق، اصولاً در این مکتبها معنی ندارد.
یکی از صفات خداوند که در هفت جای قرآن کریم آمده، صفت واسع است، «و الله واسع علیم؛ و خداوند باز و گسترده و وجودش دارای سعه میباشد و بسیار داناست.» به جمیع وقایع ممکن و حقایق موجود و حوادث واقع.
«و مشرق و مغرب از آن خداست پس به هر سو رو کنید، آنجا روی [به] خداست آری خدا گشایشگر داناست.» 10
حقیقتاً این صفت واسع چقدر عالی و پرمحتوا است. در هر امری از امور از ذات و وجود و از صفت حیات و علم و قدرت خداوند گسترده است، ضیق و تنگی در آن راه ندارد، در این صورت چگونه شما از فقر، تنگدستی، ضیق معیشت و کثرت اولاد و فرزندان شکوه دارید؟ با آنکه اوست رازق و رزّاق و واسع و علیم؟!
شما مسلمانید و حیف نیست که بر سر زبانهایتان شعار یهودیها به تبلیغ و ترویج یهودیها جاری باشد؟!
ترس از فقر نه تنها مذموم است، بلکه باید با آن مبارزه نمود و به نکاح دست برد؛ طبق آیه قرآن «مثنی و ثلث و ربع» زیرا خود وجود زن و نکاح آن، موجب خیر و برکت و رحمت است. با نکاح بیشتر، رحمت افزونتر و با فرزندان بیشتر، سرمایه وجودی و برکت بیشتر خواهد شد. بسیاری از مسلمانان فقیر بودهاند، ازدواج موجب غنای ایشان گردید. این آیه را ملاحظه کنید که چگونه پروردگار به آنان از فضل خود وعده توسعه میدهد:
«بیهمسران خود و غلامان و کنیزان درستکارتان را همسر دهید اگر تنگدستند خداوند آنان را از فضل خویش بینیاز خواهد کرد و خدا گشایشگر داناست.»11
«و آنان که تمکّن بر نکاح ندارند، باید عفّت را پیشه گیرند تا وقتی که خداوند از فضل خود ایشان را بینیاز گرداند.» 12
آنان که قدرت بر نکاح ندارند، نباید دست به شهوت زنند، بلکه لازم است در عفّت و قلع و قمع شهوت بکوشند تا هنگامی در رسد که اسباب نکاح فراهم گردد و بتوانند نکاح کنند.۱۳
خداوندِ رازقِ عالمِ قادرِ حکیم، که از عوالم غیب روزی را نازل میفرماید، برای هر فرد به خصوص روزی جداگانه میرساند، برای یکی، یکی؛ برای هزار، هزار.
بسیار عجیب است این شرع مبین و آیین توحیدی و معرفتی که چگونه در عمل و متن کار، ما را به خدا پیوسته و مربوط میسازند.
مردی به حضور پیامبر(ص) شرفیاب شد و از تنگدستی و نیازمندی به او شکایت آورد. حضرت به او فرمود: «ازدواج کن!» چون ازدواج کرد، روزیاش فراخ شد.
باری این بود نظریّه اسلام درباره محبوبیّت کثرت مسلمانان و موحّدان در جهان و ما به حمدالله آنچه درباره این امر به نظر میرسید، در طیّ این مطالب ذکر نمودیم و از مساعی در جمعآوری آن دریغ ننمودیم، شاید مورد نظر حضرت قائم به حق، ولیّ امر، امام زمان(عج) قرار گیرد و با توجّهات کامله خود دست این امّت را بگیرد و از ورطههای هلاکت نجات بخشد و کید کائدان و مکر ماکران و خدعه خادعان را به خودشان باز گرداند و دعای این مساکین را خواه از جهت نفرین بر دشمنان اسلام و خواه از جهت دعای خیر بر شیعیان و پیروان اسلام، مقرون به اجابت فرماید و دشمنان را در پیآمد زشتیها و سیّئات نفوس خودشان درگیرد و به خاک هلاکت ظاهری در افکند، همان طور که به هلاکت ابدی و شقاوت نفسانی و استکبار محض در افکنده است، به طوری که امروزه چنان گرفتار بدبخت، نکبت زده، سرافکنده و بیچاره شدهاند که هیچ مفرّی ندارند و به طور دائم و پیوسته نتایج نفسانیّات کریه و زشت دامنگیرشان میشود.
«و کسانى که کافر شدهاند پیوسته به [سزاى] آنچه کردهاند مصیبت کوبندهاى به آنان مىرسد یا نزدیک خانههایشان فرود مىآید تا وعده خدا فرا رسد آرى خدا خلف وعده نمىکند.»17
ماهنامه موعود شماره ۱۱۴
پینوشتها:
۱. سوره ذاریات(۵۱)، آیات۲۲و۲۳.
۲. سوره طلاق(۶۵)، آیات۲و۳.
۳. سوره عنکبوت(۲۹)، آیه۶۰.
۴. سوره شوری(۴۲)، آیه۱۹.
۵. سوره یونس(۱۰)، آیات۳۱ـ۳۳.
۶. سوره سبأ(۳۴)، آیه۳۹.
۷. سوره مائده(۵)، آیه۶۴.
۸. تفسیر «بیضاوی»، ج ۱، صص ۳۴۷ ـ ۳۴۸.
۹. سوره انعام(۶)، آیه۵۹.
۱۰. سوره بقره(۲)، آیه۱۱۵.
۱۱. سوره نور (۲۴)، آیه۳۲.
۱۲. همان، آیه ۳۳.
۱۳. تفسیر بیضاوی، ج ۲، صص ۱۳۹ـ۱۴۰.
۱۴. نهج البلاغه، ص ۴۹۵، حکمت ۱۴۱.
۱۵. همان، ص۴۹۴، حکمت۱۳۹.
۱۶. وسائل الشّیعه، شیخ حرّ عاملی، صص۲۴ ـ ۲۵، باب ۱۰و ۱۱، روایت اوّل از هر باب.
۱۷. سوره رعد (۱۳)، آیه۳۱.