فراماسونری: دجال آخرالزمان- قسمت هفتم- بخش ۲

نکته ی بسیار مهمی‌که باید به آن اشاره کرد، این است که احادیث معتبر بسیاری از معصومین (ع) نقل شده است که در طی آن ها این بزرگواران، وقایع آخرالزمان را پیشگویی کرده‌اند که بسیاری از این وقایع نیز به صورت بسیار دقیق به حقیقت پیوسته‌اند؛ اما با این حال، کماکان بسیاری از برادران مسلمان به جای بهره بردن از احادیث معصومین (ع)، برای بررسی  وقایع  آخرالزمان  به پیشگویی های دروغین و توطئه آمیز نوستراداموس می پردازند.
 

  نکته ی بسیار مهمی‌که باید به آن اشاره کرد، این است که احادیث معتبر بسیاری از معصومین (ع) نقل شده است که در طی آن ها این بزرگواران، وقایع آخرالزمان را پیشگویی کرده‌اند که بسیاری از این وقایع نیز به صورت بسیار دقیق به حقیقت پیوسته اند؛ اما با این حال، کماکان بسیاری از برادران مسلمان به جای بهره بردن از احادیث معصومین (ع)، برای بررسی  وقایع  آخرالزمان  به پیشگویی های دروغین و توطئه آمیز نوستراداموس می پردازند.

به منظور بررسی دقت و صحت احادیث معصومین (ع) در رابطه با حوادث آخرالزمان، یک نمونه از این احادیث را ذکر می‌کنیم: (شگفت این که در این حدیث،   اوضاع  شهرهای  قم  و  کوفه  در آخرالزمان،   به  دقت  بیان شده‌اند.)

در این حدیث، حضرت امام صادق (ع) گوشه ای از اوضاع آخرالزمان را ترسیم می‌کنند:

و روی بأسانید عن الصادق (ع) أنه ذکر کوفه و قال:

« ستخلو کوفه من المؤمنین و یأزر عنها العلم کما تأزر الحیه فی جحرها، ثم یظهر العلم ببلده یقال لها قم، و تصیر معدناً للعلم و الفضل حتى لایبقى فی الارض مستضعف فی الدین حتى المخدرات فی الحجال، و ذلک عند قرب ظهور قائمنا، فیجعل الله قم و أهله قائمین مقام الحجه، و لولا ذلک نساخت الارض بأهلها و لم یبق فی الارض حجه، فیفیض  العلم  منه  إلى  سائر  البلاد  فی  المشرق و المغرب، فیتم حجه الله على الخلق  حتى  لایبقى  أحد  على  الارض  لم یبلغ إلیه الدین و العلم،   ثم  یظهر  القائم  علیه السلام  و  یسیر  سبباً  لنقمه الله و سخطه على العباد، لان الله لاینتقم من العباد إلا بعد إنکارهم حجه. »(۳۰۹)

و با اسناد بسیار از حضرت امام صادق (ع) نقل شده است که کوفه را یاد کردند و گفتند:

« بزودى شهر کوفه از مؤ منان خالى مى گردد و به گونه ای که مار در جایگاه خود فرو مى رود،علم نیز این چنین از کوفه رخت برمى بندد؛   سپس از شهرى بنام قم آشکار مى شود و آن سامان معدن فضل و دانش مى گردد. به نحوی که در زمین کسى در استضعاف فکرى بسر نمى برد؛ حتى نوعروسان در حجله گاه خویش؛ و این قضایا نزدیک ظهور قائم ما به وقوع مى پیوندد. خداوند سبحان، قم و اهلش را براى رساندن پیام اسلام، قائم مقام حضرت حجت مى گرداند. اگر چنین نشود، زمین اهل خودش را فرو مى برد و در زمین حجتى باقى نمى ماند، دانش از این شهر به شرق و غرب  جهان  منتشر مى گردد،   بدینسان بر مردم  اتمام حجت مى شود و یکى باقى نمى ماند که دین و دانش به وى نرسیده باشد؛ آنگاه قائم (علیه السلام) ظهور مى کند و ظهور وى باعث خشم و غضب خداوند بر بندگان مى شود؛ زیرا خداوند از بندگانش انتقام نمى گیرد مگر بعد از آن که وجود مقدس حضرت حجت را انکار نمایند. »(۳۱۰)
 
همان طورکه ملاحظه فرمودید، حضرت امام صادق (ع) در حدیث فوق، پیشگویی های اعجاب آوری را در مورد وقایع آخرالزمان انجام داده‌اند که با وجود فاصله ی  1300 ساله، بسیار دقیق و صحیح می‌باشند. در این حدیث، امام صادق (ع) فرمودند که در آخرالزمان، علم (علوم دینی) از کوفه خارج می‌شود  و  کوفه  از  مومنین (علمای دین)  خالی می‌گردد و همزمان علوم دینی به شهری وارد می شود که قم نام دارد؛ و این شهر (قم) به قدری در نشر علوم دینی اهتمام می ورزد که دسترسی به علوم دینی را از تمامی نقاط جهان ممکن می سازد که این امر حجت را بر همه ی مردم جهان، تمام می نماید. به فرموده ی امام صادق (ع)، تمامی  این وقایع در نزدیکی  ظهور  حضرت قائم (عج) اتفاق می افتند.
 
با دقت در حدیث مذکور و مقایسه ی آن با اوضاع امروزه ی جهان، به عظمت علم الهی که در نزد معصومین (ع) بوده است، پی خواهیم برد. در این قسمت جا دارد تا به جزییات پیشگویی فوق بپردازیم:
 
۱) در این حدیث، پیشگویی شده است که در آخرالزمان، علوم دینی از کوفه خارج می‌شود. اما این مطلب چه مصداقی دارد؟
 
کوفه شهری بسیار قدیمی است که از قرون اولیه ی هجری وجود داشته است. این شهر، از بخش های مختلفی تشکیل شده است که مهمترین آن ها نجف می‌باشد. در مورد نجف باید به این نکته اشاره کرد که نجف، شهری جدا از کوفه نیست.(۳۱۱) در واقع در بسیاری از موارد، به منطقه ی نجف، (نجف کوفه) می‌گویند. زیرا منطقه ی نجف در منطقه ی مرتفع کوفه واقع شده است و (نجف کوفه) به معنای (منطقه ی مرتفع کوفه) است. بنابراین همان طور که ذکر کردیم، منطقه ی نجف بخشی از کوفه است.
 
حدیثی از امام حسین (ع) ذکر شده است که مطلب فوق را درباره ی منطقه ی نجف تأیید می نماید:
 
امام حسین (ع) درباره ی حضرت مهدی (عج) فرمودند:
« کأنی أنظر إلى القائم علیه السلام و أصحابه فی نجف الکوفه کأن على رؤسهم الطیر قد فنیت أزوادهم وخلقت ثیابهم، قد أثر السجود بجباههم لیوث بالنهار، رهبان باللیل کأن قلوبهم زبر الحدید، یعطى الرجل منهم قوه أربعین رجلاً  لا یقتل  أحداً  منهم  إلا  کافر  أو  منافق  و قد وصفهم الله تعالى بالتوسم فی کتابه العزیز بقوله "إن ذلک لآیات للمتوسمین". »(312)

« گویا قائم (عج) و یاران او را می‌بینم که در نجف کوفه اجتماع کرده و پرندگانی بر سر آنها پرواز می‌کنند. توشه های آنها کاستی گرفته و جامه های آنان کهنه شده و نشان سجده بر پیشانی آنها نقش بسته است. آنها شیران روز و زاهدان شب هستند. دل هایشان مانند پاره های آهن (محکم و استوار) است؛ و هرکدام توان چهل مرد را دارا هستند. هیچ یک کشته نمی‌شود مگر به دست کافر یا منافق.  خداوند متعال از آنها با  عنوان  اهل  بصیرت  و تیزبینی  یاد کرده است؛ آنجا که می فرماید: "در این (عذاب) برای اهل بصیرت نشانه هایی نهفته است". »(۳۱۳)

بدین ترتیب همان گونه که ملاحظه فرمودید، امام حسین (ع) نیز نجف را بخشی از کوفه دانسته‌اند.

در تصویر ماهواره ای زیر نیز که از برنامه ی(Google Earth)  اقتباس شده است، ملاحظه می‌گردد که نجف بخشی از کوفه می‌باشد:

freemasonry%20 %20dajjal%20of%20apocalypse%20%28149%29 nguxnwm4zj - فراماسونری: دجال آخرالزمان- قسمت هفتم- بخش 2 
موقعیت کوفه و نجف اشرف. همان طور که ملاحظه می فرمایید, نجف بخشی از کوفه می‌باشد. به همین دلیل گهگاه از آن به عنوان (نجف کوفه) یاد می‌شود.

 

            همانگونه که ملاحظه فرمودید، فاصله ی بین کوفه ی امروزی و نجف نیز بسیار کوتاه و در حد ۲.۴۵ کیلومتر می‌باشد.

بعد از بررسی موقعیت جغرافیایی کوفه و نجف، به موقعیت مذهبی شهر نجف در طول تاریخ می پردازیم:
 
همان طور که می دانیم، حوزه ی علمیه ی نجف اشرف با قدمت چند صد ساله ی خود، همواره به عنوان مهمترین قطب علوم دینی، و بالاخص علوم شیعی مطرح بوده و در طول تاریخ، همواره جایگاه مهمی داشته است.(۳۱۴) اما با قدرت گیری صدام ملعون در سال های آخر دهه ی ۵۰ هجری شمسی (دهه ی ۷۰ میلادی)، کم کم حوزه ی علمیه ی نجف از علمای دین خالی شد. بدین ترتیب که در سال ۱۳۵۷ هجری شمسی که صدام رییس شورای انقلاب عراق بود، دستور به اخراج حضرت امام خمینی (ره) داد.(۳۱۵) امام خمینی (ره) نیز که از طرف رژیم پهلوی در تبعید به سر می‌بردند و در آن وقت در نجف حضور داشتند، مجبور شدند تا راهی فرانسه شوند. بعد از این قضایا نیز با کسب مقام ریاست جمهوری عراق توسط صدام، شیعیان و  به  خصوص  علمای  شیعه ی  عراق،   تحت  فشار  قرار  گرفتند. نتیجه ی این فشارها، شهادت آیت الله سید محمد باقر صدر و خواهرشان در سال ۱۳۵۹ هجری شمسی، (۳۱۶) شهادت تعداد دیگری از علمای شیعه ی نجف، و محبوس شدن تنها مرجع بزرگ زنده ی عراق یعنی آیت الله سیستانی در خانه شان(۳۱۷) بوده است. در این بین، تعداد زیادی از علمای نجف از جمله شهید سید محمد باقر حکیم، و همچنین تعداد زیادی از مومنین شیعه ی عراقی مجبور به مهاجرت به  کشورهای  دیگر،   به  خصوص جمهوری  اسلامی  ایران  شدند.(۳۱۸) بدین ترتیب کم کم علوم دینی در نجف به علت فعالیت های صدام ملعون، کم رونق گشت. این مسأله در تمام مدت حکومت ظالمانه ی صدام  در جریان بود.
 
بعد از اشغال عراق توسط کشورهای غربی، با وجود آزادی آیت الله العظمی سیستانی از حبس خانگی و بازگشت آیت الله سید محمد باقر حکیم به عراق، اوضاع عراق و به خصوص حوزه ی علمیه ی نجف چندان بهبود نیافت. زیرا شهادت تعدادی از علمای اسلام از جمله شهید سید محمد باقر حکیم توسط کشورهای غربی و ایادی آنان از یک سو، و کارشکنی های مکرر اشغالگران از سوی دیگر، باعث شده است تا کماکان حوزه ی علمیه ی نجف نتواند به موقعیت ممتازی که در طی قرون به آن دست یافته بود، بازگردد.(۳۱۹) در واقع می توان گفت که کوفه و نجف از علما خالی شده و این مطلب چیزی است که حضرت امام صادق (ع) به آن اشاره کرده‌اند.
 
۲) در حدیث حضرت امام صادق (ع) ذکر شده است که علم (علوم دینی) به شهری به نام قم منتقل می‌شود و مردم قم به نحوی در جهت اشاعه ی علوم دینی فعالیت می‌کنند که هیچ انسانی در جهان باقی نمی ماند که نتواند به علوم دینی دست یابد. این پیشگویی امام صادق (ع) نیز به حقیقت پیوسته است. زیرا حوزه ی علمیه ی قم که در حدود ۸۰ سال پیش تأسیس شد، از زمان  پیروزی انقلاب اسلامی ایران دچار تحولات شگرفی شده است.(۳۲۰) به نحوی که  بعد  از  پیروزی  انقلاب  اسلامی  ایران،   این  حوزه  در سایه ی حکومتی  اسلامی  واقع  گردیده  و  از  آن  حمایت  فراوانی شده است. همچنین به دلیل ایجاد جو خفقان و وحشت در عراق توسط رژیم بعثی، تعداد زیادی از علما و طلاب شهر نجف به ایران  هجرت  کرده  و  به  تحصیل  و  تدریس  در  حوزه ی  علمیه ی  قم پرداخته‌اند که این مسأله نیز به پیشرفت حوزه ی علمیه ی قم کمک شایانی نموده است. پیشرفت حوزه ی علمیه ی قم تا بدانجا بوده که امروزه تبدیل به مهمترین پایگاه تشیع در جهان شده است. بنابراین همان طور که ملاحظه فرمودید، پیشگویی امام صادق (ع) در مورد شهر قم نیز به حقیقت پیوسته است.

۳) نکته ی مهم دیگری که امام صادق (ع) به آن اشاره کرده‌اند، این است که اهل قم حجت را بر مردم دنیا تمام می‌کنند و به نحوی در جهت اشاعه ی علوم دینی فعالیت می‌کنند که هیچ انسانی در جهان باقی نمی ماند که نتواند به علوم دینی دست یابد. این پیشگویی امام صادق (ع) نیز به حقیقت پیوسته است؛ زیرا امروزه کتب و مجلات بسیاری در حوزه ی علمیه ی قم و سایر مراکز دینی شهر قم چاپ می‌شوند و بسیاری از این کتب به صورت رایگان و یا به بهایی بسیار اندک در اختیار تشنگان حقیقت در سراسر جهان قرار می گیرند. علاوه بر این، با پیدایش اینترنت و ایجاد سایت های اینترنتی متعدد توسط حوزه ی علمیه و سایر مراکز دینی شهر قم، علوم دینی به سهولت و به زبان های مختلف در اختیار تمامی مردم دنیا قرار گرفته است. برای مثال کسی که در کشور دور دست آرژانتین زندگی می‌کند نیز می تواند با نشستن در برابر کامپیوتر و اتصال به اینترنت، وارد سایت های مذهبی شهر قم شده و به تمامی منابع علوم دینی دست پیدا کند. حتی این گستردگی تا بدانجا است که کتاب عظیم و گرانقدر بحارالانوار نیز به صورت آنلاین در اختیار علاقمندان قرار گرفته است.
 
بنابراین همان طور که ملاحظه فرمودید، امروزه اهالی قم بر تمامی مردم جهان، حجت را تمام کرده‌اند و این پیشگویی حضرت امام صادق (ع) نیز به حقیقت پیوسته است. نکته ی دیگر این که حضرت امام صادق (ع)، زمان  تحقق  این  پیشگویی  را  در  نزدیکی  ظهور حضرت قائم (عج) بیان نموده‌اند و این مسأله ما را امیدوار می‌کند که ان شا الله عصر حاضر، عصر ظهور بوده و ما می توانیم با تلاش های خود در نشر اسلام و عمل به دستورات این دین الهی، هر چه زودتر شاهد ظهور آقا امام زمان (عج) باشیم. (ان شا الله) 
 
۴) نکته ی مهم دیگری که در حدیث امام صادق (ع) به چشم می خورد و اعجاب آور است، تحقق پی در پی پیشگویی های امام صادق (ع) در مورد کوفه و قم می‌باشد. زیرا  در حدیث مذکور، پس از عبارت (بزودى شهر کوفه از مؤمنان خالى مى گردد و به گونه ای که مار در جایگاه خود فرو مى رود، علم نیز این چنین از کوفه رخت برمى بندد)، امام (ع) کلمه ی (ثم : سپس) را به کار برده‌اند و فرموده اند: (سپس از شهرى بنام قم آشکار مى شود).  این مسأله که امام صادق (ع) کلمه ی  (ثم : سپس)  را  در  مورد  توالی  اتفاقات  مذکور  به  کار  برده اند نیز یکی دیگر  از  جنبه های  معجزه گونه ی پیشگویی ایشان می‌باشد. زیرا کلمه ی (ثم) در زبان عربی به معنای (بلافاصله پس از آن) می‌باشد و امام (ع) با استفاده از این کلمه، فرموده‌اند که بین دو واقعه ی مذکور (رخت بربستن علم از کوفه و ظهور آن در شهر قم)، فاصله ی کمی وجود دارد.  همان طور که  قبلاً  مشاهده  فرمودید،   بین کم رونق شدن  حوزه ی  علمیه ی نجف (کوفه)  و  پر رونق  شدن حوزه ی علمیه ی قم، فاصله ی بسیار اندکی وجود داشته است و حوادث مذکور، به صورت پیاپی در عصر حاضر اتفاق افتاده‌اند. بدین ترتیب همان طور که ملاحظه فرمودید، در این جا نیز پیشگویی امام صادق (ع) به صورت کاملاً دقیق به حقیقت پیوسته است.
 
با دقت در حدیث فوق که پیرامون وضعیت شهر های کوفه و قم در آخرالزمان  بیان  شده  است،   به  سهولت  می توان  دریافت  که پیشگویی های معصومین (ع)  در  باب  حوادث  آخرالزمان،   بسیار  دقیق می‌باشند. این دقت تا بدان حد است که حتی در انتخاب تک تک کلمات نیز بسیار محتاطانه رفتار شده است. بنابراین با تکیه بر احادیث معصومین (ع) می توان به صورت کامل از اوضاع آخرالزمان با خبر گشت و با توجه به این احادیث، می توان با وقایع سخت آخرالزمان به خوبی مواجه شد.
 
البته حدیثی که در بالا ذکر شد، یک نمونه از صدها حدیث معتبری است که از طرف معصومین (ع) در باب حوادث آخرالزمان ذکر شده است و ما برای احتراز از اطاله ی کلام، از ذکر بقیه ی موارد این احادیث خودداری می‌کنیم.
 
لازم به ذکر است که هدف از ذکر این حدیث امام صادق (ع)، یادآوری این نکته است که ما مسلمانان برای کسب مشروعیت انقلاب اسلامی خود و  نیز  به  منظور  پرداختن  به  نشانه های  ظهور  حضرت  مهدی (عج)،   به  هیچ  عنوان  نیاز  به  پیشگویی های  دروغین  و  مغرضانه ی کابالیست هایی چون نوستراداموس نداریم؛ بلکه بهترین کار در این زمینه، مراجعه به احادیث پیامبر (ص) و امامان (ع) می‌باشد؛ زیرا این بزرگواران، پیشگویی های دقیق و صحیحی پیرامون انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) و نیز انقلاب اسلامی ایران دارند که با مراجعه به احادیث ایشان، می توانیم از دریای بی پایان علم الهی که نزد این بزرگواران بوده است، استفاده کنیم.

 
۴ – تعداد  اندکی  از  پیشگویی های  نوستراداموس  نیز،   تا  حدودی  صحیح هستند و یا به عبارت بهتر نمی توان آن ها را رد کرد.
 
تعدادی از پیشگویی های نوستراداموس، به ظاهر صحیح به نظر می رسند. این پیشگویی ها عمدتاً در دو مقوله ی زیر هستند:
 

A)      بخشی از این پیشگویی ها در مورد وقایع فرانسه، بالاخص انقلاب کبیر فرانسه می‌باشند.

یکی از مهمترین دلایلی که باعث شده است تا پیشگویی های نوستراداموس در مورد انقلاب کبیر فرانسه، تا حدودی به واقعیت نزدیک باشند، این است که در اصل این پیشگویی ها، پیشگویی نیستند؛ بلکه  نوستراداموس در پیشگویی هایش به برنامه هایی اشاره کرده است که قرار  بوده  توسط  تشکیلات  کابالایی و ماسونی  فرانسه  انجام  شود. بدین ترتیب که کابالیست های اروپا در زمان نوستراداموس، به دلیل افول باورهای مذهبی مردم اروپا در آن زمان، کم کم خود را آماده می‌کردند تا تشکیلات منسجم تری تشکیل دهتد و به عرصه ی فعالیت های سیاسی وارد شوند. البته این رویای کابالیست ها در طی یکی دو قرن بعد، محقق شد و فراماسونر ها که جانشینان خلف کابالیست ها بودند، توانستند به جای گروه های کابالایی، تشکیلات قدرتمند فراماسونری را بنیان نهند. تشکیلات قدرتمند فراماسونری فرانسه، انقلاب کبیر فرانسه را راه‌اندازی کرد و با شعار (آزادی–برابری–برادری!) توانست عامه ی مردم را فریب داده و  حکومتی  به  ظاهر  دموکراتیک  را  بنیان  نهد؛ (۳۲۱)  اما در عمل تنها به اهداف شوم خود جامه ی عمل پوشاند.

با تمام این اوصاف، تشکیلات فراماسونری فرانسه هیچ گاه نتوانست همانند آمریکا و اسراییل نفوذ همه جانبه ای بر حکومت داشته باشد؛ اما در هر حال، قویترین گروهی بود که باعث ایجاد انقلاب کبیر فرانسه شد. در حال حاضر نیز تشکیلات فراماسونری فرانسه، نفوذ زیادی در ساختار  حکومتی  فرانسه  دارد، (۳۲۲)  اما  این  نفوذ،   همانند  نفوذ فراماسون ها در  حکومت  آمریکا  و  اسراییل  نیست.  پس  همان طور  که دیدیم، فراماسون ها که وارث کابالیست ها بودند، انقلاب کبیر فرانسه را بنیان نهادند و آن را رهبری کردند.
 
با توجه به مطالب گفته شده درمی‌یابیم که نوستراداموس نیز برای پیشبرد اهداف تشکیلات کابالایی فرانسه، بخشی از برنامه های این تشکیلات  برای  در دست گرفتن  حکومت  فرانسه  را  در  غالب پیشگویی های خود بیان کرد، تا مردم آینده ی فرانسه بتوانند خیلی آسان تر با انقلاب کبیر فرانسه کنار آیند و این انقلاب را به عنوان واقعیت محتومی‌که یک پیشگوی معروف آن را پیشگویی کرده، بپذیرند. با این ترفند و زمینه سازی توسط نوستراداموس، فراماسون ها (که وارثٍ خلف کابالیست ها بودند)، توانستند با استناد به این پیشگویی ها مردم عادی را با خود همراه کنند و بدین ترتیب به آرزوی نوستراداموس، کابالیست ها  و  فراماسون ها  جامه ی  عمل  بپوشانند.  بنابراین  بهتر است بگوییم  که  فراماسون های  فرانسوی،   برنامه های  تشکیلات کابالایی–ماسونی را که نوستراداموس کابالیست نیز در پیشگویی های خود آورده بود اجرا کرده اند، نه اینکه نوستراداموس کارهای آن ها را حدس زده باشد.
 

B) بخش  دیگری  از  پیشگویی های  درست  نوستراداموس،   در  رابطه  با اوضاع سرزمین های  اسلامی  در  آخرالزمان  و  حرکت  جهانی  حضرت مهدی (عج) می باشد.  البته  علت  این  که  این  پیشگویی ها  درست می‌باشند، این است که این مطالب در اصل پیشگویی نیستند؛ بلکه مطالبی هستند که در کتب حدیث اسلامی و از زبان معصومین (ع) بیان شده‌اند و نوستراداموس که یهودی بوده و به بسیاری از کتب مشرق زمین  دسترسی  داشته  است،   از  این  احادیث  استفاده  کرده  و بخش هایی از سانتوری های خود را سروده و به دروغ آن ها را پیشگویی نامیده است.
 

کتاب های فراوانی به زبان عربی، و در مورد حوادث آینده ی جهان اسلام و حوادث آخرالزمان وجود دارند که از مهمترین آن ها می توان به کتاب های الغیبه نعمانی، الملاحم و الفتن و… اشاره کرد که به احتمال زیاد مورد استفاده ی نوستراداموس واقع شده‌اند. زیرا بسیاری از پیشگویی های نوستراداموس به قدری به روایات کتب مذکور شبیه‌اند که به نظر می رسد از روایات مذکور کپی برداری شده‌اند. برای بیان بهتر مطلب، مثالی را در این جا ذکر می‌کنیم:

عن عبدالله بن مسعود قال:
 
« أتینا رسول الله (ص) فخرج إلینا مستبشراً یعرف السرور فی وجهه، فما سألناه عن شئ إلا أخبرنا به، و لا سکتنا إلا ابتدأنا، حتى مرت فتیه من بنی هاشم فیهم الحسن و الحسین، فلما رآهم التزمهم وانهملت عیناه! فقلنا یا رسول الله، ما نزال نرى فی وجهک شیئاً نکرهه!
 
فقال:

إنا أهل بیت اختار الله لنا الآخره على الدنیا، و إنه سیلقى أهل بیتی من بعدی تطریداً و تشریداً فی البلاد، حتى ترتفع رایات سود فی المشرق فیسألون الحق فلا یعطونه، ثم یسألونه فلا یعطونه، فیقاتلون فینصرون! فمن أدرکه منکم و من أعقابکم فلیأت إمام أهل بیتی و لو حبوا على الثلج، فإنها رایات هدى یدفعونها إلى رجل من أهل بیتی یواطئ اسمه اسمی و اسم أبیه اسم أبی، فیملک الأرض، فیملؤها قسطاً و عدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً. »(۳۲۳)
 
از عبدالله بن مسعود نقل شده است که گفت :
 
« حضور پیامبر (ص ) رسیدیم؛ حضرت با رویى گشاده و غرق  سرور و شادى با ما روبرو شد. آنچه را که از حضرت سئوال کردیم، پاسخ دادند؛   اگر  ما  ساکت  مى شدیم،   آن  حضرت  شروع  به  سخن مى نمود؛ تا اینکه گروهى از جوانان بنى هاشم گذارشان از آنجا افتاد و امام حسن و امام حسین (ع) در بین آنان بودند؛ تا چشم حضرت به آنها افتاد،   در  پى  آنان  افتاد  و  دو  چشمان  آن حضرت  پر  از  اشک  گردید … عرض کردیم : اى رسول خدا، همواره چیزى در چهره ات مى بینم که ما را ناراحت مى سازد.

حضرت فرمود:

ما خانواده اى هستیم که خداى سبحان آخرت را بر دنیا، براى ما اختیار فرموده است؛ بزودى بعد از من، اهل بیتم در شهرها و سرزمین ها پراکنده و آواره خواهند شد؛ تا اینکه درفش هائى سیاه از مشرق زمین به اهتزاز در آیند که حق را مى طلبند، اما حقوقشان را اداء نمى کنند؛ آنان دست از حق برنمى دارند، اما اجابت  نمى شود؛   دیگر  بار  درخواست  مى کنند،   به  آنان  اعتناء نمى شود؛   در این صورت،   دست به مبارزه زده  و  به  پیروزى  دست مى یابند. هرگاه کسى از شما و یا ذریه ی  شما آن زمان را درک کرد، باید به پیشوایى از اهل بیت من بپیوندد؛ اگر چه با دشوارى، بر روى برف سینه خیز برود؛ آنها درفش هاى هدایتند که آنها را بدست مردى از اهل بیت من مى سپارند، که نام وى مانند نام من و نام پدرش نام پدرم مى باشد؛ او مالک زمین می‌گردد و آن را پر از عدل و داد مى کند؛ آنگونه که از جور و ستم پر شده است. »(۳۲۴)
 
البته حدیث فوق که عمدتاَ در منابع اهل سنت از آن یاد می‌شود، در مورد نام پدر حضرت مهدی (عج) مطلب نادرستی را ذکر کرده است که در احادیث فراوان دیگری که از معصومین (ع) در دست است، صورت صحیح آن موجود می‌باشد. بدین ترتیب که در حدیث فوق، پیامبر (ص) نام پدر حضرت مهدی (عج) را همنام با نام پدر خود (عبدالله)  دانسته‌اند؛   اما  در  احادیث  فراوانی  از  مصادر  شیعی  و اهل سنت، حضرت مهدی (عج)، به عنوان نهمین امام از سلاله ی پاک امام حسین (ع) و فرزند امام یازدهم (امام حسن عسکری (ع))   دانسته شده و به عنوان اولاد پیامبر (ص) معرفی شده‌اند.(۳۲۵) به  همین  دلیل،   باید  گفت  که  نام  پدر  حضرت مهدی (عج) در حدیث فوق، قطعاً اشتباه می‌باشد که این اشتباه می تواند به دلیل اشتباه راوی باشد. اما در هر حال به نظر می رسد که این حدیث معروف اهل سنت، توسط نوستراداموس کپی برداری شده است. برای  بررسی این مطلب، به قطعه ی زیر از سانتوری های نوستراداموس توجه فرمایید:(۳۲۶)

 

freemasonry%20 %20dajjal%20of%20apocalypse%20%28150%29 mznlmtllyj - فراماسونری: دجال آخرالزمان- قسمت هفتم- بخش 2

 

 
همان گونه که مشاهده فرمودید، در این قطعه از پیشگویی های نوستراداموس، وی کپی برداری دقیقی از حدیث مذکور اهل سنت انجام داده است. این کپی برداری تا بدانجا بوده است که نوستراداموس دقیقاً کلمات مشرق (خاور)، برف (برف) و درفش (پرچم) را از حدیث مذکور اقتباس نموده و بدین ترتیب حرکتی را که از مشرق زمین (ایران) شروع می‌شود، حرکتی خطرناک برای اروپا توصیف  کرده  است.  حرکتی  که  مجاهدان  آن،   از  برف  و  یخ نمی هراسند. این حرکت چنان مقدس است که هیچ کس نباید در رفتن به آن تردید کند، حتی اگر به قیمت راه رفتن بر روی برف و یخ باشد؛ چرا که سرانجام آن به ظهور مهدی موعود (عج) ختم خواهد شد.
 
نوستراداموس ملعون نیز این توصیفات را که در حدیث مذکور آمده است، عیناً کپی کرده و در قطعه ی ۲۹ سانتوری ۲ گنجانده است و با خطرناک جلوه دادن قیام رهبر اهل مشرق (و همه را با میله ی پرچمش می زند)، تلاش کرده است تا مردم اروپا و آمریکا را بسیج نموده و از آن ها برای مقابله با اسلام در آینده، مدد جوید.
 
در نمونه ی دیگری از کپی برداری های نوستراداموس، وی ناشیانه از احادیث  اهل سنت  استفاده  کرده  و  مانند  آن ها،   منجی  مسلمانان را شخصی  معرفی  کرده  است  که  در  آخرالزمان  به  دنیا خواهد آمد.(۳۲۷) این پیشگویی نوستراداموس را نیز در قطعه ی زیر  ملاحظه می فرمایید:(۳۲۸)

freemasonry%20 %20dajjal%20of%20apocalypse%20%28151%29 y2q1mda0mz - فراماسونری: دجال آخرالزمان- قسمت هفتم- بخش 2 

 
همانگونه که ملاحظه فرمودید، در قطعه ی ۵۵ سانتوری ۵، نوستراداموس منجی مسلمانان را شخصی می داند که در آخرالزمان زاده می‌شود. این مطلب، مشابه نظر اهل سنت درباره ی حضرت مهدی (عج) است؛ حال آن که می دانیم مطابق نص صریح احادیث پیامبر (ص) و ائمه ی معصومین (ع)، حضرت ولی عصر (عج) فرزند امام حسن عسکری (ع) می‌باشند که در زمان پدرشان زاده شده و در سن ۵ سالگی وارد غیبت صغری گشته و از سن ۷۴ سالگی وارد غیبت کبری شده‌اند و  از  آن  زمان  تا  زمان  ظهور،   از نظر ها غایب می‌باشند. لازم به ذکر است که نظر شیعیان نیز درباره ی حضرت مهدی (عج) این گونه می‌باشد.(۳۲۹)
 
بنابراین برادران شیعه ای که از پیشگویی های نوستراداموس طرفداری می‌کنند، باید بدانند که نظر نوستراداموس درباره ی حضرت مهدی (عج) اشتباه بوده و او معتقد به تولد آن حضرت در آخرالزمان است. در واقع این نظر نیز، به دلیل تبعیت کورکورانه ی او از بعضی روایات اهل سنت می‌باشد که به طرز فریبکارانه ای مضمون آن ها را در پیشگویی هایش آورده و به خود منتسب کرده است.
 
نمونه های فوق، بخش هایی از ده ها نمونه ای هستند که  نوستراداموس  در  آن ها  از  روایات  اسلامی استفاده  کرده،   و پیشگویی های صحیح معصومین (ع) را دزدیده و آن ها را به نام خود در پیشگویی هایش عرضه کرده است.  وای بر او باد!
 
همان طور که گفته شد، نمونه های فراوانی از پیشگویی های نوستراداموس وجود دارند که در آن ها از پیشگویی معصومین (ع) استفاده شده است؛ اما به دلیل حجم مطالب، از ذکر آنان خودداری می‌کنیم.
 

در مورد وقایع آخرالزمان در سرزمین های اسلامی، به نظر می رسد که نوستراداموس علاوه بر روایات معصومین (ع)، از کتب مخفی که در نزد سردمداران یهود وجود دارند نیز استفاده کرده است.
 
در بین سردمداران یهود، کتب مخفی بسیاری وجود دارند که وقایع آخرالزمان در آن ها به صورت دقیق پیشگویی شده‌اند. این کتب مخفی، به مثابه آخرین  اتمام حجت های  خداوند  با  قوم یهود  می‌باشند که در طی آن ها خداوند بخشی از سیمای آینده ی جهان را ترسیم کرده و بدین وسیله عاقبت نافرمانی یهود را به آنان گوشزد کرده است. اما سران یهود به جای پند گرفتن از این اتمام حجت ها، در عین حال که مردم عادی را از خواندن آن ها محروم کرده‌اند، از پیشگویی های صحیح کتب مذکور استفاده کرده و به خیال خام خود خواسته‌اند تا برای این وقایع وعده داده شده، چاره ای بیندیشند و با خواست خدای متعال مبارزه کنند.

نکته ی مهم این جا است که حتی در کتاب تورات اصلی که از طرف خداوند متعال نازل گشته، پیشگویی های بسیاری درباره ی حوادث بعد از حضرت موسی (ع) و بالاخص وقایع آخرالزمان، شده است. البته منظور از تورات اصلی،   توراتی نیست که در دست اکثر یهودیان می‌باشد، زیرا توراتی که در دست عامه ی یهودیان است، تحریف شده می‌باشد و در آن حتی مطالبی از زمان بعد از حضرت موسی (ع) نیز نقل شده است!(۳۳۰) (این در حالی است که کتاب تورات بر حضرت موسی (ع) نازل شده است و قاعدتاً نمی‌بایست مطالب بعد از ایشان را در خود داشته باشد!) منظور از تورات اصلی، توراتی است که مستقیماً از جانب خدا بر حضرت موسی (ع) نازل شده است و مطالب آن کاملاً صحیح می‌باشد؛ زیرا سخن خدا هیچ گاه اشتباه نخواهد بود. تورات اصلی در حال حاضر در دست عوام یهود قرار ندارد، بلکه ممکن است، در دست سران یهود باشد. (البته با قیام حضرت مهدی (عج)، ایشان تورات اصلی را از غاری در انطاکیه بیرون می آورند و بر اساس آن با یهودیان مباحثه می‌کنند.)(۳۳۱)

همان طور که ذکر شد، کتاب تورات اصلی در اختیار عوام یهود قرار ندارد، اما ممکن است بخش هایی از تورات اصلی، در اختیار سازمان های مخفی و قدرتمند یهود (از جمله گروه های کابالایی و ماسونی) باشد. یقیناً در تورات اصلی، مطالب فراوانی پیرامون وقایع آینده ی جهان، به خصوص وقایع آخرالزمان وجود دارد که به احتمال زیاد، این گروه های مخفی یهود (از جمله گروه های کابالایی و ماسونی)، از پیشگویی های مذکور استفاده کرده و برنامه های خود را بر طبق این پیشگویی ها می ریزند تا به خیال خام خود با اراده ی خداوند متعال مبارزه کنند. در مورد نوستراداموس نیز که یک یهودی کابالیست بوده است، باید گفت که وی ممکن است به تورات اصلی دسترسی داشته و بخشی از پیشگویی هایش را در مورد حرکت جهانی حضرت مهدی (عج)، از تورات اصلی اقتباس کرده باشد.
 
نکته ی جالب اینجا است که حتی بخش هایی از تورات تحریف شده ی فعلی نیز، به خواست خدا از دستبرد و تحریف مصون مانده است و در آن می توان بخش هایی از پیشگویی های راستین خداوند را در رابطه با اسلام، مشاهده کرد. در واقع می توان گفت که با تمام فریبکاری یهودیان و تلاش آنان برای پنهان کردن پیشگویی های راستین خداوند درباره ی اسلام، خداوند متعال مکر آنان را باطل کرده و بخش هایی از تورات فعلی را از دستکاری آنان دور نگهداشته است. برای روشن شدن موضوع، مثالی را در این زمینه ذکر می‌کنیم:
 
از جمله پیشگویی های خداوند متعال در تورات درباره ی اسلام، ذکر این نکته است که سرزمین مکه، محل نزول آخرین دین الهی است. به این پیشگویی که از تورات اقتباس شده است، توجه فرمایید:(۳۳۲)

 

freemasonry%20 %20dajjal%20of%20apocalypse%20%28152%29 nmfhngy4nz - فراماسونری: دجال آخرالزمان- قسمت هفتم- بخش 2

 

freemasonry%20 %20dajjal%20of%20apocalypse%20%28153%29 zjhmmdnkm2 - فراماسونری: دجال آخرالزمان- قسمت هفتم- بخش 2 

 
 
همان طور که در پیشگویی فوق ملاحظه کردید، تورات از سه کوه مقدس نام می‌برد که خداوند متعال از آن ها جلوه گر شده است:
 
 1) کوه مقدس اول، کوه سینا (کوه طور) است که خداوند در آن کوه، برای اولین مرتبه با حضرت موسی (ع) سخن گفت و او را به نبوت برگزید.
 
۲) کوه مقدس دوم، کوه سعیر (ساعیر) است که حضرت عیسی (ع) در این کوه، با خداوند سخن می‌گفت و وحی الهی را دریافت می‌کرد.
 
۳) کوه مقدس سوم، کوه فاران  یا پاران (کوه حرا) است که خداوند متعال در این کوه، برای اولین مرتبه با حضرت محمد (ص) سخن گفته و ایشان را به پیامبری برگزید.
 
با توجه به مطالب گفته شده، متوجه می‌شویم که در این آیات از کتاب تورات کنونی، خداوند از زبان حضرت موسی (ع)، محل بعثت پیامبران بعدی (حضرت عیسی (ع) و حضرت محمد (ص)) را ذکر کرده است و این پیشگویی ها نیز در سال های بعد به حقیقت پیوسته‌اند. البته این بخش از آیات تورات، جزء معدود بخش هایی است که به خواست خدا از دستکاری و تحریف در امان مانده است و بدین ترتیب به عنوان سندی بر حقانیت پیامبران بعد از حضرت موسی (ع) می‌باشد.
 
اما نکته ی مهم این جا است که کوه فاران یا پاران، همان کوه مقدس حراء است. برای این ادعا، اسناد فراوانی وجود دارند که برخی از آن ها در زیر می آیند:
 
A) اولین سند این است که در تورات به سرزمین مکه، سرزمین فاران یا پاران اطلاق شده است. برای مثال درباره ی حضور حضرت هاجر و حضرت اسماعیل (ع) در سرزمین مکه، در تورات آمده است:(۳۳۳)

 

freemasonry%20 %20dajjal%20of%20apocalypse%20%28154%29 mwyzzwixzj - فراماسونری: دجال آخرالزمان- قسمت هفتم- بخش 2

 

freemasonry%20 %20dajjal%20of%20apocalypse%20%28155%29 zme5ytbmmz - فراماسونری: دجال آخرالزمان- قسمت هفتم- بخش 2 

 
همان طور که ملاحظه می فرمایید، تورات نیز محل زندگی حضرت اسماعیل (ع)  و  مادر  بزرگوارشان  حضرت هاجر  را  بیابان  فاران (پاران) می داند. از سوی دیگر، همه ی مورخین و کتب دینی یهودی و اسلامی نیز  محل  زندگی  حضرت اسماعیل (ع)  را  بیابان  مکه  می دانند.(۳۳۴) (پیامبر (ص) و سایر افراد قبیله ی قریش که ساکن مکه بودند، همگی فرزندان حضرت اسماعیل (ع) می‌باشند.) از این مسأله نتیجه می‌شود که بیابان فاران (پاران)، همان بیابان مکه است.

بدین ترتیب مشخص می‌گردد که منظور از کوه مقدس فاران در تورات، کوه مقدس حراء در سرزمین مکه (فاران یا پاران) می‌باشد.
 
A)      دومین سند، این است که در دعای سمات، از قول معصومین (ع) نیز محل بعثت پیامبر (ص)، جبل فاران (کوه فاران) دانسته شده است و معصومین (ع)  در  این  دعای  مبارک،   کوه   فاران   را   همان   کوه  حراء  دانسته‌اند.  در  دعای  سمات،   پیرامون  این  مسأله  چنین  بیان شده است:(۳۳۵)

 

freemasonry%20 %20dajjal%20of%20apocalypse%20%28156%29 mmu5zmvmzw - فراماسونری: دجال آخرالزمان- قسمت هفتم- بخش 2

 
 
بنابراین همان طور که مشاهده کردید، از دیدگاه معصومین (ع) نیز کوه فاران، همان کوه مقدس حراء است.
 
مطالبی که در بالا نقل شد، یک نمونه ی کوچک از میان صدها پیشگویی خداوند در تورات است. متاسفانه به دلیل تحریف تورات و دستکاری در آن، تعداد زیادی از سخنان بر حق  خداوند  متعال،   از  تورات های  موجود  حذف شده‌اند؛ اما با این حال، خداوند بزرگ بخشی از مطالب تورات را از تحریف مصون داشته است تا با توجه به آن بتوان به حقانیت انبیای الهی بالاخص پیامبر گرامی اسلام پی برد.
 
با توجه به مطالبی که گفته شد، به نظر می رسد که نوستراداموس کابالیست و یهودی الاصل، ممکن است از پیشگویی های تورات استفاده کرده و در مورد آینده ی اسلام، مطالب تورات را به نام خود عرضه کرده  باشد. حتی این امکان وجود دارد که به دلیل عضویت وی در تشکیلات مخفی  و  سری  کابالا،   به  تورات  اصلی  دسترسی  داشته  باشد.  زیرا همان طور که ذکر کردیم، ممکن است بخش هایی از تورات اصلی در نزد سران گروه های مخفی یهود موجود باشد. در صورت دسترسی نوستراداموس به بخش هایی از تورات اصلی، وی می توانسته است از این پیشگویی ها بهره بگیرد و بدین ترتیب این پیشگویی ها را که عمدتاً در مورد آینده ی جهان اسلام بوده است، به نام خود در کتاب هایش ثبت کند.
 
البته لازم به ذکر است که کتاب تورات، تنها کتاب یهودی نیست که در آن در رابطه با اسلام پیشگویی شده است, بلکه کتاب های مخفی و سری دیگری نیز وجود دارند که در دست سران گروه های مخفی یهود وجود داشته و از دسترس عامه ی مردم دور نگه داشته شده‌اند. یکی از این کتاب ها، « نبوئت هیلد : وحی کودک » می‌باشد.

کتاب مذکور، یکی از کتب مخفی یهود می‌باشد که به خواست خداوند متعال، از پس پرده بیرون آمده و در اختیار مسلمانان  قرار  گرفته است. نحوه ی دسترسی مسلمانان به این کتاب، بدین ترتیب بوده است که نور الهی به دل یکی از علمای بزرگ یهود تابیده، و این عالم بزرگ یهودی پس از سال های سال، به دین اسلام گرویده است. با اسلام آوردن این عالم بزرگ، وی توانسته یکی از کتب مخفی یهود را که جزء کتب ممنوعه بوده و در دسترس عامه ی  مردم  قرار  نداشته است،   از  دل  صندوقچه  های  مخفیانه ی گروه های مخفی یهود خارج کرده، و این کتاب ارزشمند را در اختیار مسلمانان قرار دهد. این کتاب که « Nevuat Hayeled » یا « نبوئت هیلد : وحی کودک » نام دارد، کتاب بسیار ارزشمندی است که در حال حاضر به زبان فارسی نیز ترجمه شده و با عنوان « کتاب مخفی یهود : نبوئت هیلد » و به قلم برادر ارجمند جناب آقای «سید علی موسوی مطلق» در اختیار علاقمندان قرار گرفته است.(۳۳۶)

« نبوئت هیلد »، شامل مجموعه ی سخنان کودکی یهودی است که در حدود ۷۰ سال قبل از تولد پیامبر گرامی اسلام،   در  دامن  خانواده ی  یک  عالم  پرهیزگار بنی اسراییل به دنیا آمد.(۳۳۷)
 
کودک مذکور بلافاصله پس از تولد به سجده افتاده و سخنان رمزآلودی بیان کرده  است؛   وی  در  آن  حال  مورد  سرزنش  واقع شده  و  لب  از  سخن فرو بسته است. کودک  مجدداً به اذن خدا از  12 سالگی  سخن  گفته  و  مطالب شگفت آوری را در رابطه با آینده ی جهان بیان کرده است که این سخنان از جانب خداوند بر لبان این کودک جاری گشته است.(۳۳۸) این سخنان پیشگویانه به قدری دقیق بوده  که  حتی  به  نام  پیامبر (ص)، واقعه ی عاشورا با تمام جزییاتش، انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) و … اشارات دقیقی نموده است. برای مطالعه ی بیشتر و بهره مندی از این کتاب، پیشنهاد می‌کنیم که این مطالب را حتماً  در  کتاب « کتاب مخفی یهود : نبوئت هیلد »  مطالعه بفرمایید.
 
کتاب مذکور، نمونه ای کوچک  از  کتب  بی شماری  است  که  علمای گروه های مخفی یهود،   آن ها  را  از  دید  عامه ی  مردم  پنهان  کرده‌اند. چه بسا پیشگویی هایی بسیار دقیق تر از « نبوئت هیلد » در سایر کتب مخفی یهود وجود داشته باشد که در آن ها از وقایع آخرالزمان و انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) سخن به میان آمده باشد. در واقع خداوند بارها از طریق وحی به انبیای الهی و بندگان برگزیده اش (مانند  کودک  مذکور)،   با  بنی اسراییل  اتمام  حجت  کرده  است؛   اما  علمای بنی اسراییل به جای بازگشت به سوی خدا، از وحی ها و پیشگویی ها سوء استفاده کرده و به خیال خام خود تلاش کرده‌اند تا بر علیه آن ها برنامه ریزی کنند! لعنت بر آنان باد!
 
اما در مورد نوستراداموس، باید گفت که به احتمال زیاد نوستراداموس کابالیست نیز به این کتاب های مخفی دسترسی داشته است. زیرا وی عضو برجسته ی گروه های کابالیستی زمان خود بوده و با بسیاری از علمای بزرگ یهود زمان خویش، ارتباط داشته است. بنابراین ممکن است که وی از پیشگویی های صحیح این کتب گرانقدر در رابطه با حرکت مقدس حضرت مهدی (عج) استفاده کرده، و مطالب آن ها را به اسم خود منشر کرده باشد.
 
در کل در مورد  پیشگویی های  نوستراداموس  باید  گفت  که  عمده ی پیشگویی های  وی،   مبهم،   غلط  یا  دروغ  بوده  است.  تعداد  اندکی  از پیشگویی های نوستراداموس نیز در رابطه با انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) تا حدی درست می باشند. البته این مطالب نسبتاً (نه کاملاً) درست نیز پیشگویی نبوده‌اند؛ بلکه پیشگویی های انقلاب کبیر فرانسه، در واقع برنامه هایی بودند که قرار بود توسط سازمان های کابالیستی فرانسه اجرا شود، اما در نهایت توسط فرزندان خلف آن ها (ماسون ها) به حقیقت پیوست. در مورد انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) نیز، نوستراداموس از پیشگویی های معصومین (ع)، کتاب تورات و  کتاب های مخفی یهود استفاده کرده و آن ها را عیناً در اشعار خود آورده است. این کپی برداری به قدری ناشیانه بوده که گهگاه کلمات اشعار نوستراداموس نیز عیناً از کتب مذکور برداشته شده‌اند. (برای مثال، می توانید به سطور فوق مراجعه کرده و کپی برداری دقیق نوستراداموس از حدیث پیامبر (ص) را مشاهده فرمایید.)
 
در نهایت  باید  ذکر  کرد  که  پیشگویی های  نوستراداموس،   بخشی  از  یک توطئه ی شیطانی است که توسط گروه های کابالایی و فراماسونری سازماندهی شده است؛ به طوری که امروزه کشور های غربی به این پیشگویی ها استناد کرده و مسلمانان  و  ایرانیان  را  خشن  و  خونریز  معرفی می‌کنند تا بدین وسیله بتوانند به اهداف پلید خود جامه ی عمل بپوشانند. متاسفانه  در  کشور های  اسلامی  نیز  برداشت های  اشتباهی  از پیشگویی های نوستراداموس انجام شده و سبب شده است تا پیشگویی های وی ترویج گردد. هر چند هدف برادران مسلمان خیر است و تلاش آن ها بر این است تا آینده ی روشن جهان اسلام را ترسیم کنند، اما راه رفته شده اشتباه می‌باشد؛ زیرا ترویج پیشگویی های دروغین و هدفمند نوستراداموس، به نقشه ی شیطانی کشور های غربی مشروعیت بخشیده و آن ها را در دستیابی به اهدافشان یاری می نماید.
 
بنابراین بهتر است که ما مسلمانان به جای مطالعه ی پیشگویی های نوستراداموس و به جای استناد به سخنان این دروغگو و شیاد بزرگ تاریخ، به احادیث صحیح و گرانقدر معصومین (ع) بپردازیم و در ترویج سخنان گرانسنگ این بزرگواران، بیش از پیش بکوشیم.

 
ادامه دارد …

  برای دانلود منابع به فرمت PDF اینجا کلیک کنید.

 

خادم الامام-وعده صادق 

همچنین ببینید

وظایف و القاب انجمن پنهان و ابزارها و نشانه‌ها

منصور عبدالحکیم به استناد کتاب ترجمه شده توسّط عوض ‌خوری در ادامة شرح ماجرای انجمن قدرت، به وظایف نه عضو مؤسّس اشاره کرده و اعلام می‌دارد ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *