علیرضا نودهی
اشاره :
در مورد نقش انسانها در تحقق ظهور دیدگاههای مختلفی مطرح شده است؛ گروهی پدیده ظهور امام مهدی(ع) و تشکیل دولت حق را اساساً خارج از اراده انسانها دانسته و معتقدند مردم هیچ نقشی در زمینهسازی ظهور و یا تعجیل آن ندارند و آنها حداکثر کاری که میتوانند انجام دهند این است که برای سلامتی حضرت مهدی(ع) و تعجیل فرج ایشان دعا کنند. گروهی دیگر این پدیده را در ارتباط مستقیم با خواست، اراده و عمل انسانها تفسیر کرده و بر این باورند که مردم نقش اساسی در تعجیل یا تأخیر ظهور دارند و از اینرو باید تلاش کرد که با زمینهسازی برای ظهور و رفع موانع آن در وقوع این پدیده تسریع کرد.
در مقالهای که در پی خواهد آمد نویسنده تلاش کرده که مؤلفهها و مبانی نظریه دوم را تبیین و به گونهای آن را به اثبات برساند. قطعاً جامعه ما نیازمند روشنتر شدن نظریههای یادشده است و بر اهل تحقیق است که بیش از پیش در این زمینه تلاش کنند. موعود نیز باب گفتوگو در این موضوع را مفتوح نگهداشته و از همه صاحبنظران دعوت میکند که دیدگاههای خود در این زمینه را برای مجله ارسال دارند.
آیا ما منتظر ظهوریم یا ظهور منتظر ماست؟ آیا ظهور وقت مشخصی دارد که باید در انتظار آن زمان دست روی دست بگذاریم یا در انتظار ظهور باید قیام کرد؟ آیا اراده شیعیان در تعجیل و تحقق ظهور نقش دارد؟ آیا ظهور با اسباب عادی تحقق مییابد یا پدیدهایاست آسمانی که زمینیان در آن نقشی ندارند؟ به راستی چه شده است که امام(ع) در بین ما نیست؟ چرا خداوند لطف خود را از ما دریغ کرده است؟ اگر کسانی باعث غیبت امام(ع) شده اند ما چه تقصیری داریم؟ آیا میشود از زمینهسازی ظهور صحبت کرد ولی از نسبت بین ظهور و اراده انسانها سخنی به میان نیاورد؟ اگر اراده و همت شیعیان در تحقق و تعجیل ظهور نقشی ندارد آیا سخن از حکومت زمینهساز ظهور بی معنا نخواهد بود؟
در این مقاله با طرح «نظریه اختیاری بودن ظهور» سعی شده پاسخی برای پرسشهای بالا ارائه شود. نظریه اختیاری بودن ظهور، گرچه به بیانات مختلفی از زبان عالمان بیان شده است، ولی تا کنون به درستی تبیین و اثبات نشده است.
مراد از نظریه اختیاری بودن ظهور در این مقاله، نظریهایاست که سه مولفه دارد:
ـ ظهور، انقلابی است مانند دیگر انقلابها؛
ـ علّت ظهور متغیّر است؛
ـ ظهور مشکل قابلی دارد نه فاعلی.
ابتدا به تبیین این سه مولفه میپردازیم و بعد دو دلیل بر آن اقامه میکنیم. و در پایان با توجه به نظریه اختیاری بودن ظهور، ضرورت حکومت و حکومتهای زمینه ساز را برای تعجیل و تحقق ظهور بیان میکنیم.
۱. مؤلفههای نظریه
۱ـ۱. ظهور انقلابی است مانند دیگر انقلابها: چرا امام زمان(ع) غایب هستند؟ چرا ظهور حضرت تا کنون به تأخیر افتاده است؟ چرا ائمه اطهار(ع) چنین انقلابی نکردند؟ چرا ائمه اطهار در تقیه زندگی میکردند و بالاخره جام شهادت نوشیدند؟ چرا امام عصر(ع) منتظر ۳۱۳ ۱ نفر از یاران باوفای خود هستند؟ چرا یاران حضرت باید از ارادههایی پولادین برخوردار باشند؟ ۲ چرا انقلاب حضرت در میدان خون و عرق صورت میگیرد؟ ۳ چرا پیروزی حضرت(ع) در زیر برق شمشیر به دست میآید؟ ۴
این سوالها همگی حکایت از این دارند که انقلاب جهانی حضرت مهدی(ع) از طریق اسباب عادی و طبیعی صورت خواهد گرفت. شاخصه اصلی و عمود این نظریه نیز بر همین نکته استوار است. انقلاب جهانی حضرت مهدی (ع) انقلابی است که بر ارادههای قوی و پولادین شیعه بنا خواهد شد. انقلابی است که به وسیله بازوهای همت و شجاعت شیعیان صورت میگیرد. انقلابی است که پیروزی آن زیر برق شمشیر شیعیان خواهد درخشید. درخت این انقلاب با خون شهیدان زیادی آبیاری خواهد شد ولی سرانجام شیعیان میوه سرخ آن را خواهند چید.
هر انقلابی که بخواهد از طریق اسباب عادی و طبیعی اجرا شود، احتیاج به مقدمات و زمینههای فرهنگی، سیاسی، نظامی و … دارد. نمیتوان گفت در سطح جهان انقلابی به پا خواهد شد بی آنکه افکار عمومی جهانیان آماده آن باشند. امکان ندارد انقلاب جهانی صورت بگیرد ولی نیروهای انسانی آن قبلا تربیت نشده باشند. عاقلانه نیست که چنین انقلاب عظیمی بدون پشتوانههای سیاسی و نظامی صورت بگیرد. حتما این انقلاب باید در سایه اتحاد و یکپارچگی بزرگی انجام شود. بنابراین زمینهها و مقدمات این انقلاب، نردبان این انقلاب است. باید با اراده و همت شیعیان از این نردبان بالا رویم تا بر بام ظهور قرار گیریم. این شیعیان هستند که باید با فعالیتهای فرهنگی، سیاسی، نظامی و علمی محیط را مهیای آن انقلاب عظیم کنند. به همین دلیل است که شیعیان دوران غیبت، بهترین شیعیان هستند و اعمالشان بیشترین اجر را دارد. ۵ و به همین دلیل است که انتظار بهترین عبادتهاست با چرا که: ان افضل الاعمال احمزها. ۶ ترجمه: بهترین اعمال، سخت ترین آنهاست. بی تردید، خداوند متعال قدرت ایجاد چنین مقدمات و زمینه هایی را دارد ولی او خواسته است که انسانها را در میدان وسیع و خطیر اختیار و انتخاب وارد کند. لذا فرمود: «و افن اللّه لایغیّر ما بقوم حتّی یغیّروا ما بأنفسهم. 7
خداوند سرنوشت هیچ ملتی را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنچه را در خودشان است تغییر دهند.
بنابراین زمینه های این ظهور نیز همچون دیگر سنن الهی، از میدان اختیار و انتخاب عبور خواهد کرد.
رسول اکرم (ص) فرمودند:
ظهور مانند ساعت قیامت است که بر آسمان و زمین گران است و ناگهانی میآید ۸ .
ظهور حضرت مهدی(ع) از این نظر که حادثهای بسیار عظیم و ناگهانی است همچون روز قیامت است. انقلاب ایشان، زلزلهای است که کاخ متکبران جهان را ویران و آنها را غافلگیر میکند. ولی ظهور تفاوتهایی نیز با ساعت قیامت دارد. در پدیده ظهور امام زمان(ع) این اراده و همّت شیعیان است که کوههای ظلم و ستم را از جا میکند و کاخهای ستم را به لرزه میافکند، ولی در پدیده روز رستاخیز اراده انسانها هیچ نقشی ندارد.
به رکن رکین نظریه اختیاری بودن ظهور، اشاراتی کردهاند. شهید صدر میفرماید:
انقلاب او (امام زمان (عج)) از نظر اجرا همانند همه انقلابها به زمینه های عینی و خارجی بستگی دارد… برای وجود چنین تحول بزرگی تنها وجود رهبر صالح کافی نیست وگرنه در همان زمان پیامبر (ص) این شرط وجود داشت. 9
و نیز میفرمایند:
با این که خدای بزرگ، توانایی دارد همه مشکلات و همه سختیها را برای پیام رسانیهای آسمانی، هموار و به وسیله اعجاز، فضای مناسب ایجاد کند، این روش را انتخاب نکرده است؛ زیرا امتحان و ابتلا ورنجی که مایه تکامل انسان میشود، در صورتی تحقق مییابد که تحولات طبیعی و مطابق با شرایط خارجی باشد. ۱۰
شیخ طوسی در کتاب الغیبه – که از منابع معتبر شیعه است – میفرماید:
هم ما و هم خداوند قدرت باز کردن دست امام زمان (عج) در تصرف امور و تقویت سلطنت وی را داریم. پس اگر فرضا خداوند به وی بسط ید نداد میدانیم که تقویت و بسط ید او بر ما واجب است… اگر بسط ید از کارهای خداوند میبود، ناچار میبایست خلق را مقهور و مجبور بر تمکین سازد و پبین امام(ع) و کید دشمنانش حائل شود که او را آزار نکنند. و یا او را به وسیله فرشتگان تقویت و مدد فرماید و چه بسا که این کارها منجر به سقوط غرض تکلیف و حصول اضطرار شود پس بر ما واجب است که در هر حال دست امام را در امور باز گذاریم. 11
خلاصه این که، بر اساس نظریه اختیاری بودن ظهور، اختیار، اراده و همت شیعیان باید زمینههاو مقدمات ظهور را محقق کند تا حضرت مهدی(ع) بتواند همراه با شیعیان خویش، انقلاب جهانی به پا کند. این نظریه میگوید: تا وقتی شیعیان اقدام به ایجاد زمینه و مقدمات ظهور نکنند، ظهور نیز در انتظار اقدام آنها خواهد نشست. گرچه به ما وعده حتمی داده شده است که روزی شیعیان، به این توفیق خواهند رسید و زمینههای این حکومت جهانی را مهیا خواهند کرد و عطر حکومت عدل مهدی(ع) جهان را فرا خواهد گرفت. بنابراین اگر چشمان ما به آسمان دوخته شده تا فرشتگان و جنیان چنین انقلابی انجام دهند، جز سراب حکومت عدل جهانی را نخواهیم دید.
۲ـ۱. وقت ظهور متغیّر است: یکی از اصول و پایه های نظریه اختیاری بودن ظهور، متغیّر بودن وقت ظهور است. گفتیم که ظهور مانند روز قیامت است ولی تفاوتهایی نیز با آن دارد که به برخی اشاره کردیم. یکی دیگر از تفاوتها این است که ساعت قیامت کاملاً مشخص است و هیچ رویداد و پدیدهای آن را تغییر نمیدهد. ساعت قیامت از روز ازل معین شده است و با آمدن آن ساعت، قیامت برپا خواهد شد. اما وقت ظهور ثابت نیست. وقت ظهور متأثر از پدیده های محیط اطراف است. اینکه به ما سفارش شده است، برای تعجیل ظهور، دعا کنیم، خود حکایت از متغیر بودن وقت ظهور دارد. اگر وقت ظهور ثابت بود و تغییری در آن امکان نداشت، دعا برای تعجیل آن بی معنا بود همچنان که دعا برای تعجیل ساعت قیامت بی معنا است.
این اصل، نتیجه اصل قبلی است. در اصل قبلی گفتیم که انقلاب حضرت مهدی(ع) از مجرای اسباب طبیعی عبور خواهد کرد و نیاز به مقدمات و زمینههایی دارد که باید از طریق اسباب عادی مهیا شود. از همینجا میتوان گفت: هر پدیدهای که در راستای تحقق زمینه های ظهور باشد، وقت ظهور را نزدیک میکند و هر پدیدهای که بر خلاف جهت زمینه های ظهور باشد، ظهور را به تأخیر اندازد. اگر زمینه های ظهور نردبانی است برای رسیدن به بام ظهور، پس با بالا رفتن از هر پله آن، ساعتی به ظهور نزدیک میشویم.
اگر در بحث از زمینههای ظهور از مهیا شدن افکار عمومی برای پذیرفتن حکومت عدل جهانی، سخن میگوییم، پس هر عمل فرهنگی و تبلیغی میتواند در تعجیل یا تأخیر وقت ظهور مؤثر باشد، لذا نقش رسانه های عمومی در تعیین یا تعجیل وقت ظهور، بسیار برجسته خواهد بود.
اگر برای انقلاب حضرت مهدی(ع) نیاز به زمینه و محیطی داریم که در آن به فعالیتهای علمی، سیاسی، نظامی و … بپردازیم، در این صورت تشکیل حکومت دینی و مخصوص شیعی، گام بلندی به سوی ظهور خواهد بود.
اگر ظهور، احتیاج به افرادی دارد که دارای ایمانی قوی و ارادهای آهنین باشند، پس تربیت چنین نیروهایی در تعجیل ظهور موثر است. دراین صورت، اعمال و رفتار و ما نیز در تعیین وقت ظهور ایفای نقش میکند و از طرف دیگر، انسان میتواند با نیت نزدیک کردن ظهور، اعمال خود را وزین کند.
احادیث متعددی دلالت بر عدم تعیین وقت ظهور دارد. که از آن جمله میتوان به این روایت امام صادق(ع) اشاره کرد:
انا أهل بیت لانوقّت. 12
ما برای این امر (ظهور) زمان خاصی را معین نمیکنیم.
بعضی از اهل تحقیق علّت عدم تعیین وقت از جانب ائمه اطهار(ع) را، جلوگیری از هر گونه سوء استفاده میدانند، یعنی ظهور، وقت خاص و معینی داشته است ولی ائمه اطهار(ع) آن را بیان نفرمودهاند. ۱۳ ولی این احتمال هم وجود دارد که علت عدم تعیین وقت برای ظهور این باشد که اساساً میتوان گفت، ظهور وقت خاص و معینی ندارد تا این که بیان شود. به عبارت دیگر، وقت ظهور بستگی به عوامل و زمینههای ظهور دارد. تعجیل و تأخیر در تحقق مقدمات ظهور باعث تعجیل و تأخیر در وقت ظهور است. این اختیار و همّت شیعیان است که باید برای ظهور وقت تعیین کند و با مهیا کردن خود و مردم با پذیرفتن رهبری بیبدیل، انقلابی بی نظیر کند.
البته برای جمع بین روایات باب علم امام(ع) – که از آنها استفاده میشود امامان (ع) نسبت به وقت ظهور آگاهی دارند – و این نظریه که ادله عقلی و نقلی بر آن اقامه خواهد شد – شاید بتوان گفت که ظهور زمان معینی دارد ولی آن زمان با تغییر برخی از عوامل، تغییر میکند و آن عوامل نیز با اختیار و قدرت شیعیان رقم میخورد. اگر ائمه اطهار(ع) خبر از آن زمان میدادند چه بسا گمان میشد که عامل ظهور همان زمان خاص است. در این صورت شیعیان به جای انتظاری پویا در خانههای خود مینشستند و حتی از دعا برای تعجیل فرج هم دریغ میکردند.
بعضی بر این گمانند که علایم ظهور، سبب ظهور یا عامل تعجیل آن است؛ لذا این علامتها را چشم براهند؛ گویی این علامتها هستند که میخواهند انقلاب جهانی کنند. اما حقیقت این است که علایم فقط نشانه ظهور هستند نه این که عامل ظهور یا سبب تعجیل در وقت ظهور باشند. شیعیان در محیط رعب و وحشت بودند و در زیر ظلم و ستم حکومتهای طاغوت زندگی میکردند؛ برای رهایی از چنین محیطی، از هر قیام و انقلابی علیه حکومتهای موجود، استقبال مینمودند و چنین میپنداشتند که قیامشان، همان انقلاب موعود است، ولی پس از مدتی، با تلفات بسیار، ناامید و سرشکسته میشدند. ائمه اطهار(ع) که چنین محیطی را میدیدند و علم به آن داشتند – شیعیان را در شناخت و تشخیص موضوع – که همان شناخت مهیا بودن اسباب و زمینه هاست – کمک میکردند. ایشان برای جلوگیری از اشتباه شیعیان درتشخیص موضوع یا علم غیب، از علائمی که در هنگام مهیا بودن اسباب ظهور در عالم رخ خواهد داد، خبر میدادند. لذا شیعیانی که شناخت کمی از محیط و اسباب ظهور داشتند، با توجه به این علائم، بطلان آن انقلابها را تشخیص میدادند و خون خود را حفظ میکردند. بنابراین علامتهای ظهور، همانطور که از اسمش پیداست، فقط نشانه و علامتی برای اشاره به ظهور هستند – که در اصطلاح علمی به آن «عنوان مشیر» میگویند – نه این که علّت و سبب برای ظهور یا برای تعجیل وقت آن باشد. علائم ظهور مانند علامتهای راهنمایی و رانندگی در جادهها هستند. این علائم نه باعث کج شدن جاده میشوندو نه ما را به مقصدمان نزدیک میکنند، بلکه فقط به ما میگویند که به مقصد مورد نظر نزدیک شدهایم. لذا این ما هستیم که باید با پیمودن جاده ها، از این علائم عبور کنیم نه این که بنشینیم تا این علائم ما را عبور دهند.
بنابراین وقت ظهور تابع تحقق اسباب و مقدمات ظهور است و هنگامی که اراده شیعیان آن زمینهها را مهیا کند، وقت ظهور نزدیک خواهد شد و آن علائم طبیعی نیز در طبیعت اتفاق میافتد و خبر از نزدیک شدن وقت ظهور خواهند داد.
البته بعضی از علائم مانند ناامید شدن مردم از دولتها و به ستوه آمدن از ظلم و ستم آنها، میتواند علاوه بر نشانه ظهور، نقش سبب و زمینه ظهور را نیز بازی میکند؛ چرا که چنین محیطی زمینه مناسبی برای ایجاد انقلاب جهانی است که باید با فعالیتهای فرهنگی و تبلیغی ملتها را بیدار کنیم و مژده حکومت عدل الهی را بدهیم، مثلا در جهان امروزی، مردم از دولتها مأیوس شدهاند ولی یا نسبت به فعالیتهای سیاسی بی تفاوت هستند یا به کوچک کردن دولتها میاندیشند، در این شرایط ما میتوانیم با تبلیغ تئوری حکومت عدل جهانی، مردم را مهیای ظهور کنیم و در این صورت ظهور تعجیل خواهد یافت. خلاصه این اختیار و همّت شیعیان است که میتواند وقت ظهور را نزدیک کند یا تعیین بخشد. این اختیار و اراده شیعیان است که با فعالیتهای فرهنگی، علمی، سیاسی، نظامی و … میتواند ساعتها، بلکه ماهها و سالها وقت ظهور را جلو بیاندازد.
اختیاری بودن ظهور میگوید: تزکیه نفس و هر عمل صالحی باعث تعجیل در ظهور است. البته واضح است که فعالیتهای فرهنگی بیش از فعالیتهای دیگر، در نزدیک کردن وقت ظهور مؤثر است؛ چرا که حکومت الهی، بر دلهای مردم حکومت میکند ۱۴ و ستونهایش بر اراده و همت نیروهای انسانی اقامه میگردد.
۳ـ۱. ظهور مشکل قابلی دارد نه فاعلی: حکایت ظهور گویی حکایت دیدار سی مرغ با سیمرغ است – که عطار نیشابوری در منطق الطیر به آن اشاره میکند – چرا که سیمرغ همواره حضور داشت و این اراده و همت سی مرغ بود که غایب بود و میبایست حضور پیدا میکرد:
بشنوید ای دوستان این داستان خود حقیقت، نقد حال ماست آن
مجمعی 15 کردند مرغان جهان هر چه بودند آشکار و از نهان
جمله گفتند این زمان و روزگار نیست خالی هیچ شهر از شهریار
از چه رو اقلیم ما را شاه نیست؟ بیش ازین بی شاه بودن راه نیست؟
امّا همه مرغان در پاسخ این پرسش حیران مانده بودند تا این که:
هدهد آشفته دل پر انتظار در میان جمع آمد بی قرار
حلهای بود از طریقت در برش افسری بود از حقیقت بر سرش
و به مرغان چنین گفت:
هست ما را پادشاهی بی خلاف در پس کوهی که هست آن کوه قاف
نام او سیمرغ سلطان طیور او به ما نزدیک و ما زو دور دور
و بعد در توصیف آن پادشاه کوشید
دائماً او پادشاه مطلق است در کمال عز خود مستغرق است
وصف او جز کار جان پاک نیست عقل را سرمایه ادراک نیست
لاجرم هم عقل و هم جان خیره ماند در صفاتش با دو چشم تیره ماند
ولی در ادامه گفت:
بس که خشکی بس که دریا در ره است تا نپنداری که راهی کوته است
شیر مردی باید این ره را شگرف زانکه ره دور است و دریا ژرف ژرف
مرد میباید تمام این راه را جان فشاند باید این درگاه را
تمام مرغان به جوش و خروش آمدند و همگی عزم راه کردند «لیک چون راهی دراز و دور بود» بسیاری از مرغان در راه از پای افتادند و فقط سی مرغ به قله قاف رسیدند امّا:
چون نگه کردند این سی مرغ زود بی شک این سی مرغ آن سیمرغ بود
خویش را دیدند سیمرغ تمام بود خود سیمرغ، سی مرغ تمام
محو او گشتند آخر بی دوام سایه در خورشید گم شد والسلام
ظهور حضرت مهدی(ع) تحقق نمییابد مگر ۳۱۳ ۱۶ نفر با اراده ای پولادین و ایمانی قوی ظهور کنند تا امام(ع) با آنها حکومت عدل جهانی را برپا و جهان را رهبری کند. فرق حکومت علوی، با حکومت مهدوی، در ظهور این 313 نفر است و گرنه حکومت علوی و حکومت مهدوی در قانون و رهبر هر دو یکسان هستند.
ما راهی به حضور دوست نداریم جز عبور از بیابانهای پر خس و خاشاک تزکیه تا بتوانیم ارادههایی پولادین و ایمانهایی قوی داشته باشیم. پادشاه ما بر قله کوه، منتظر رسیدن ماست. این نفس آلوده ماست که مانع حضور دوست است. این اراده واختیار و همت شیعیان است که باید محیط را برای حضور خورشید، معطر کند. این ماییم که باید ظهور کنیم، این ماییم که باید، انسانیت و استعداد و علم خود را شکوفا کنیم وگرنه خداوند متعال «فیّاض علی الطلاق» است و هیچ گاه نعمت خود را از بندگان صالحش دریغ نمیکند و امام نیز بیصبرانه منتظر ظهور دولت کریمه در سایه شیعیان و دوستان خویش
ماهنامه موعود شماره 48
پینوشتها :
۱ . امام صادق (ع) می فرماید: «اگر تعداد کسانی که توصیف شده اند به 313 نفر برسد آنچه می خواهید (حکومت عدل الهی) تحقق می یافت.» الغیبه نعمانی، ص 203، چاپ مکتبه الصدوق، تهران.
۲ . امیر المؤمنین(ع) فرمودند: «مردی از قم مردم را به حق دعوت میکند، قومی همچون پولاد به دورش حلقه میزنند که طوفانها آنها را نمیتواند بلرزاند و از جنگ خستته نمیشوند و نمیترسند بر خدا توکل میکنند و عاقبت از آن پرهیزگاران است». بحارالانوار، ج60، ص 216.
۳ . امام صادق(ع) فرمودند: «… نهضت صاحب الامر تمام نمیشود، مگر اینکه در میدان جنگ عرق بریزیم و خونها ریخته شود» همان، ج54، ص 358.
۴ . «… امام(ع) ظهور نمیکند مگر با شمشیر». بحارالانوار، ج 51، ص 48.
۵ . رسول اکرم (ص) فرمودند: «قومی بعد از شما خواهند آمد که اجر یکی از آنها با اجر پنجاه نفر از شما برابری میکند، اصحاب گفتند:ای رسول خدا! ما در جنگ بدر و احد و حنین با تو بودهایم و قرآن در میان ما نازل شده است؟ رسول اکرم (ص) فرمودند: شما بر آنچه آنها تحمل میکنند، قادر نیستید و صبر آنها را ندارید». بحارالانوار، ج 52، ص 130.
۶ . همان، ج 79، ص 928.
۷ . سوره رعد(۱۳)، آیه 11.
۸ . کفایه الاثر، ص 168. باب ما عن الحسن بن علی عن الرسول.
۹ . رهبری بر فراز قرن، شهید محمد باقر صدر، (ترجمه بحث حول المهدی)مترجم مصطفی شفیعی، ص 108.
۱۰. همان.
۱۱. کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص 11، چاپ مؤسسه المعارف الاءسلامیه.
۱۲. بحارالانوار، ج 52، ص 118.
۱۳. ر.ک: دادگستر جهان، ابراهیم امینی، ص 218، چاپ 14.
۱۴. امام کاظم(ع) خطاب به هارون فرمودند: «أنا إمام القلوب و أنت إمام الجسوم» من بر دلها و قلوب مردم حکومت میکنم و تو بر تنها و بدنها، الصواعق المحرقه، ابن حجر هیتمی، قاهره، مکتبه القاهره، ص 204.
۱۵. ر.ک: منطق الطیر، عطار نیشابوری.
۱۶. ر.ک: کتاب الغیبه، نعمانی، ص 203.
۱۷. کمال الدین، شیخ صدوق، ج 2، ص 677، چاپ دارالکتب الاءسلامیه، قم.
۱۸. کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص 193.
۱۹. «… پس گروهی پاک و ثابت و مهذب گردند مانند شمشیری که آهنگر آنرا صیقل داده است». بحارالانوار، ج 51، ص 116.
۲۰. «بهترین جهاد امت من انتظار فرج است». تحف العقول من آل رسول، ص 37، حسن بن شعبه الحرانی، چاپ مدرسه جامعه مدرسین.
۲۱. «به راستی انتظار فرج، خود فرج است…». بحارالانوار، ج 52، ص128.