خانههای برکتزا
اسماعیل شفیعی سروستانی
سادهلوحی مکرّر شنیده بود که خداوند متعال، ضامن رزق و روزی بندگان است. در این اندیشه، گوشهنشین مسجد شد و به عبادت مشغول و بیهیچ تلاشی، امید روزی و آب و نان در دل زنده داشت.
ظهر هنگام از خداوند طلب نان کرد؛ امّا هرچه انتظار کشید، خبری نیامد و قوتی نرسید. شبهنگام نیز طالب نزول شام شد و چشم بر راه؛ امّا از شام نیز خبری نشد.
ساعاتی از شب گذشته، درویشی وارد مسجد شد، در پای ستونی نشست و شمعی افروخت و از کیسه غذایی بیرون آورد و مشغول خوردن شد. مرد سادهلوح که از صبح تا به آن ساعت با شکمیگرسنه از خداوند طلب روزی کرده بود، چشمش به سفره درویش افتاد و بیاختیار سرفهای کرد تا شاید درویش متوجّه حضور او شود و پای سفره دعوتش کند.
درویش با شنیدن صدای سرفه مردی در تاریکی، ندا داد: هرکه هستی، بفرما پیش.
مرد بینوا که از گرسنگی تاب و توان از دست داده بود، پیش آمد و به خوردن مشغول شد. وقتی که سیر شد، شرح حال خود را با درویش درمیان گذاشت. درویش خطاب به او گفت: اگر سرفه نکرده بودی، من از کجا درمییافتم که تو در مسجدی تا به تو تعارف کنم و به روزی خود برسی؟ خداوند روزیرسان است؛ لیکن سرفهای هم باید کرد.
این حکایت را پشتیبان ضربالمثل معروف «از تو حرکت، از خدا برکت» بیان کردهاند.
چندی پیش، همسفر با جوانی بودم که از من درباره «برکت» و آنچه بین ما، به عنوان طلب برکت و افزایش برکت در مال و وقت و جان مطرح است، میپرسید. از نوع بیانش میتوانستم دریابم که موضوع و مفهوم برکت، چنانکه بین عموم مردم مسلمان و از جمله مشرق زمینیان مطرح است، با حساب و کتاب دو دوتا، چهارتای مبتلایان به سکولاریسم عصر جدید، جور درنمیآید.
دانش آموختههای علم جدید، به دلیل پیوستگی این علوم به عقل ریاضی و کمّی و نفی تأثیر متقابل عالم مادّی شهودی و عوالم ماورایی غیبی، به سرعت و سادگی، قادر به پذیرش این معانی و مفاهیم نیستند و اساساً آنان هر امری خارج از تحلیلهای قواعد ریاضی و استنباط عقل کمّی را مردود یا حدّاقل قابل تردید میشناسند.
مؤمنان به ادیان توحیدی و جز آنها، عموم ساکنان جغرافیای فرهنگ سنّتی، قائل و باورمند به وجود قوای مؤثّر و حاضر در عرصه حیاتند که خارج از همه قواعد کمّی و داد و ستدهای مادّی جاری، در وقت لزوم وارد عمل شده و موجب افزایش یا کاهش داراییها و تواناییهای معمولی آنان میشود؛ در حالیکه این قوای مؤثّره هیچگاه به چشم سر دید نمیشوند و ملموس حواسّ ظاهری نمیگشتند.
ساکنان حوزه فرهنگ سنّتی، این عوامل و قوا را واقعی، موجود و مؤثّر در عموم معاملات و معادلات میشناسند و بدان باور دارند. «امر برکت» یکی از آن مجموعه وسیع از قوای مؤثّر است که خارج از همه قوانین فیزیکی، موجب نوعی افزایش کمّی و کیفی در داراییها و تواناییهای مادّی و معنوی مؤمنان میگردد.
اهل لغت «برکت» را به معنای «فزونی»، افزایش و ثبوت معرّفی کردهاند. لذا مردم، از عامل و فاکتور برکت، دو درخواست دارند: یکی افزایش کمّی و کیفی نعمت موجود (اعمّ از مال، وقت یا هر نوع دارایی مادّی و معنوی) و دیگر ثبوت و ماندگاری آن نعمت برای همیشه؛ چرا که به تجربه دریافتهاند که هر لحظه ممکن است نعمت داده شده از دست برود؛ چنانکه نعمتهای فراوانی، در اثر عوامل مختلف از دست رفته و مردم در حسرت از دست دادنش ماندهاند؛ بنابراین، آنان به امید حفظ و تداوم نعمت یا افزایش نعم نازل شده، سعی در آویختن و چنگ زدن به دستاویز و دستگیرهای دارند که موجب این حفظ نعمت یا افزایش آن میگردد.
مبارک باد، جملهای دعایی و در معنی خدا برکت و فزونی دهاد، آمده است.
حضرت خداوندی منشأ همه برکات و داراییها و مالک مطلق العنان جمله تواناییهاست؛ چنانکه خود فرموده:
«هُوَ اللهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ، هُوَ اللهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ؛ ۱
اوست خدایی که غیر از او معبودی نیست. داننده غیب و شهود. بخشنده و مهربان. سلطان مقتدر عالم، پاک از هر نقص و عیب، ایمنی بخش دلهای هراسان، نگهبان جهان و جهانیان، غالب و قاهر بر همه مخلوقات، با جبروت و عظمت، بزرگوار و برتر. خداوند منزّه است از آنچه برای او شریک قرار میدهند، اوست خداوند آفریننده و پدیدآورنده جهان و جهانیان، نگارنده صورت مخلوقات. بهترین نامها و صفات از آن اوست. آنچه در آسمانها و زمین است، تسبیحگوی اویند و او عزیز و حکیم است.»
آنکه در حوزه فرهنگ دینی معتقد و مؤمن به چنین خالق و پروردگاری است، آن ذات متبارک را منشأ همه داراییها و توانایی شناخته و او را برآوردهکننده همه نیازها و برکتدهنده به همه نعمتها میشناسد؛ همو که خارج از همه قواعد و تصوّرات معمول بشری، قادر به داد و دهش است؛ بدون آنکه بشر در اندیشه خود، تصوّری و تصویری از آن همه داشته باشد.
«وَمَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا؛
و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم میآورد و او را از جایی که گمان ندارد [خارج از محاسبات عقل کمّی] روزی میدهد و هرکس بر خداوند توکّل کند، کفایت امرش را میکند، خداوند امر خود را به انجام میرساند و برای هر چیز، اندازهای قرار داده است.»
در مقابل این برکتافزایی و تبرّکتجویی مؤمنانه که حاصل اقبال به امر قدسی است، کاستی و بیبرکتی نیز، حاصل ناگزیر ادبار و پشت کردن به آن منشأ خیر و برکات شناخته میشود.
این معنا در ادبیات وحیانی (آیات و روایات)، بهخوبی قابل مشاهده است؛ چنانکه جمله عوامل مؤثّر در بروز کاستی و بیبرکتی در داراییهای مادّی و معنوی، محصول پشت کردن به حضرت حق و اوامر و نواهی ایشان معرّفی شده است؛
رسول خدا(ص) میفرمایند:
«دست [قدرت و عنایت] خداوند تا زمانی بالای دستان افراد شریک است که یکی از آنها به دیگری خیانت نکند، هنگامیکه یکی از آنها مرتکب خیانت شود، خداوند دست خود را از دست آنها برمیدارد و برکت را از آنها میبرد.»۲
به دلیل آگاهی از تقدّسبخشی و برکتافزایی برخی از اشخاص و اماکن است که مؤمنان به ادیان الهی، به امید دریافت برکات، به ساحت این اشخاص یا اماکن تقرّب جسته و از آنها واسطهای برای دریافت برکات میجویند. نباید فراموش کرد که همواره تقدّسبخشی، شأن خداوند متعال است و بس.
در واقع آنان، به امید جلب و جذب برکات، خود را به مقدّسات رسانده و به آنها تقرّب میجویند. البتّه اشخاص با معرفت، در میان پیروان ادیان الهی، به خوبی واقفند که این اشیاء یا اشخاص، از خود استقلالی فی حدّ ذاته نداشته و تنها به عنوان واسطه فیضبخشی شناخته میشوند.
اذن این توسّل جستن از مسیر اشخاص (برگزیدگان از میان انبیاء، اوصیاء و اولیاء) را نیز مؤمنان از سوی حضرت حق دریافت داشتهاند؛ چنانکه فرموده و اذن داده است که:
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَهَ وَ جاهِدُوا فی سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛ ۳
ای کسانی که ایمان آوردهاید، تقوا پیشه کنید و به سوی خداوند متعال وسیله بجویید و در راهش جهاد کنید، شاید که نجات یابید.»
«وسیله» در اصل، به معنی تقرّب جستن یا چیزی است که باعث تقرّب به دیگری میشود، از روی علاقه و رغبت؛ چنانکه امیرمؤمنان، علی(ع) میفرمایند:
«بهترین وسیلهای که به مدد آن، میتوان به خداوند نزدیک شد، ایمان به خدا و پیامبر او و جهاد در راه خداست که قلّه کوهسار اسلام است و همچنین جمله اخلاص (لا اله الّا الله) که همان فطرت توحید است و برپا داشتن نماز که آئین اسلام است و زکات که فریضه واجبه است و روزه ماه رمضان که سپری است در برابر گناه و کیفرهای الهی و حجّ و عمره که فقر و پریشانی را دور میکند و گناهان را میشوید و صله رحم که ثروت را زیاد و عمر را طولانی میکند. انفاقهای پنهانی که جبران گناهان میکند و انفاق آشکار که مرگهای ناگوار را دور میسازد و کارهای نیک که انسان را از سقوط نجات میدهد.»
اهل لغت، اصل واژه «برکت» را واژه «بَرک» میشناسند، به معنی «سینه شتر».۵
جز این، «برکت» را خیر و فزونی بخشش الهی در چیزی معنی کردهاند؛ خدای متعال میفرماید:
«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ؛ ۶
و اگر اهل شهرها و آبادیها ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنان میگشودیم؛ ولی آنها (حق را) تکذیب کردند. ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.»
نامگذاری برکات بر بخشش الهی، مانند باقی بودن آب در آبگیر و استخر است که ثابت بوده و به فراوانی یافت میشود و «مبارک»، چیزی است که در آن، خیر و برکت باشد. بر این معنی آیه «وَ هذا ذِکْرٌ مُبارَکٌ أَنْزَلْناه»؛ ۷ و «کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ»۸ نیز آمده است.۹
برکتیافتگان برکتزا
چنانکه بیان شد، در گستره زمین، اماکنی، اشیایی و اشخاصی تقدّسیافته و برکتیافتهاند و به اذنالله برکتزا نیز هستند. اوّلین نشانه برکتیافتگی همان است که این اماکن یا اشخاص و اشیاء و سرانجام ایّام، از میان هزاران همنوع خود، مورد توجّه حضرت حق واقع شده و نشان ویژه «تقدّس و تبرّک» یافتهاند و از همین مجرای تقدّس و تبرّکیافتگی، برای سایرین از میان موجودات و از جمله جمیع ساکنان عوالم جنّی و انسی، پاکی، برکت و فزونی نعمت به ارمغان میآورند یا آنکه واسطه فیضبخشی به اذن الله هستنند.
خداوند متعال درباره «مکّه معظّم» میفرماید:
«إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَکَّهَ مُبارَکاً وَ هُدیً لِلْعالَمینَ؛ ۱۰
در حقیقت، نخستین خانهای که برای [عبادت] مردم بنا نهاده شد، همان است که در مکّه است و مبارک و برای جهانیان [مایه] هدایت است.»
خداوند به هر سرزمینی که نظر لطف کند، بدان برکت میبخشد و به هر شخصی که نظر افکند، او را مشمول عنایت و برکات خاصّ خود میسازد.
حضرت علیّبنموسیالرّضا(ع) میفرماید:
«خداوند به یکی از پیامبران الهی وحی فرستاد: «هرگاه من اطاعت شوم، راضی میگردم و آنگاه که رضایت داشتم، برکت میدهم و برکت من هم بیپایان است.»۱۱
عبدالسّلام بن صالح هروی روایت میکند هنگامیکه حضرت رضا(ع) به «سناباد» وارد شدند، به کنار کوهی نزدیک سناباد که از سنگش، دیگ و دیگچه سنگی درست میکنند، رسیدیم، امام(ع) به تخته سنگی از کوه تکیه زدند و رو به آسمان فرمودند:
«خداوندا! مردم را از این کوه سود برسان و غذاهایی را که مردم در دیگها و ظرفهای سنگی این کوه میپزند، برکت عطا فرما.» سپس دستور دادند دیگچههایی از همان سنگ برایشان بیاورند و فرمودند: «غذاهای مرا در هیچ ظرفی نپزید، مگر در همین ظرفهای سنگی.»۱۲
کلمه «برکت» در قرآن و حدیث در همان معنای لغویاش؛ یعنی خیر فراوان و بادوام به کار رفته است.
بهجز مکّه، «مسجدالحرام»، «بیتالمقدّس» و «وادی طور» و مناطق تعریف شده دیگری در زمین، در زمره اماکنی هستند که خداوند متعال در قرآن از آنها به عنوان اماکن برکتزا، یادکرده است.
در «سوره نمل، آیه ۸» خداوند متعال میفرماید:
«زمانی که موسی(ع) در کوه طور در کنار آتش قرار گرفت، ندایی به گوشش رسید که میگفت:
«فَلَمَّا جاءَها نُودِیَ أَنْ بُورِکَ مَنْ فِی النَّارِ وَ مَنْ حَوْلَها وَ سُبْحانَ اللهِ رَبِّ الْعالَمینَ؛ ۱۳
به هر که در این آتش و اطراف آن است، خیر بسیار داده شد، مبارک است آن کسی که با کلام خود، از آتش بر تو تجلّی کرد و خیر کثیر به تو داد و پروردگار جهانیان منزّه است.»
در «سوره قصص» خدوند متعال آن مکان را مبارک اعلام میدارد و میفرماید:
«وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حُسْناً وَ إِنْ جاهَداکَ لِتُشْرِکَ بی ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ؛ ۱۴
پس چون به آن آتش رسید، از جانب راست وادی، در آن جایگاه مبارک، از آن درخت ندا آمد: ای موسی! منم خداوند، پروردگار جهانیان…»
در این آیه، آن جایگاه «مبارک» خوانده شده و درباره پارهای دیگر از زمینها و سرزمینها میفرماید:
«وَ جَعَلَ فیها رَواسِیَ مِنْ فَوْقِها وَ بارَکَ فیها وَ قَدَّرَ فیها أَقْواتَها…؛ ۱۵
و او در زمین، کوههایی قرار داد و برکاتی در آن آفرید و موادّ غذایی مختلف در آن مقدّر کرد…»
بهجز مکانها، خداوند اوقاتی از روزها و ایّامی در سال را نیز مبارک گردانیده و برکات خاصّی را در آنها قرار داده است؛ چنانکه در «سوره دخان» درباره شبی که قرآن در آن، بر رسول مکرّم(ص) نازل شد، فرموده است:
«حم. وَ الْکِتابِ الْمُبینِ .إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَهٍ مُبارَکَهٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرینَ فیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکیم؛ ۱۶
… همانا ما قرآن را در شبی مبارک نازل کردیم و ما همواره انذارکننده بودهایم. در آن شب، هر امری بر اساس حکمت [الهی] تدبیر و جدا میگردد.»
منظور از آن شب مبارک، «شب قدر» است.
رسول خدا(ص)، خداوند را فروفرستنده برکات، «منزل البرکات»۱۷ و جاری کننده برکات «مُجْرِیَ الْبَرَکَاتِ عَلَى أَهْلِهَا»۱۸ معرفی کرده و در واقع، برکتبخشی و تقدّسبخشی را شأن دائمی خداوند معرّفی میکنند و ایشان را علّت تامّه میشناسند.
خداوند در آنچه مبارک گردیده، خیر کثیر قرار داده و برکتافزایی در آن، ثابت و دائمی است؛ به عبارت دیگر، «خیر و ثبوت خیر» دو مشخّصه اصلی مکان، زمان یا هر شیء دیگری است که از سوی خداوند مبارک گردیده است.
«برکه» و محلّ تجمّع آب را که انسان و حیوان از آن بهره میبرند نیز به سبب ثبوت آب در آن و نفع رسانیاش «برکه» خواندهاند.
اشیاء بسیاری نیز از سوی خداوند متعال تقدیس یافته و صفت برکتزایی پیدا کردهاند. کتب آسمانی که به واسطه انبیای عظام الهی برای مردم ارائه شد، همه «مبارکی» را در خود و با خود دارند و جزء جدا نشدنی آنها بهشمار میروند.
خداوند متعال درباره «قرآن» فرموده است:
«وَ هذا ذِکْرٌ مُبارَکٌ أَنْزَلْناهُ أَ فَأَنْتُمْ لَهُ مُنْکِرُون؛ ۱۹
این قرآن، یادآوری کننده مبارک و پربرکتی است که ما آن را نازل کردهایم. آیا شما آن را منکر میشوید؟»
خداوند در آیه دیگری میفرماید:
«کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْباب؛ ۲۰
«این کتاب مبارکی است که به سوی تو فرستادیم تا در آیات آن تدبّر کنند و صاحبان خرد، متذکّر (حقایقش) شوند.»
واسطه فیض و برکت الهی
نزد مؤمنان ساکن فرهنگ سنّتی دینی، خداوند متعال منشأ و مشرب برکت است و این خیر و فزونی، از مجری و مسیر برکتیافتهها بر سایرین از موجودات فرو میآید تا از آن بهرهمند شوند؛ در حالیکه هیچیک از اماکن، ایّام یا اشیاء برکت یافته، به نحو مستقل و بریده از آن منبع فیض، واجد تقدّس و برکت نیستند. نسبتی که این تقدّسیافتهها با آن مصدر فیض و تقدّس و برکت یافتهاند؛ لاجرم برکتزا نیز هستند؛ از اینرو از این تقدّسیافتههای برکتافزا، به مثابه «واسطه فیض و برکت» یاد میشود.
لطیف آنکه نظر رحمت حضرت خداوندی، به ابر و باران، آنها را باعث برکتافزایی قرار میدهد.
«وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَکاً فَأَنْبَتْنا بِهِ جَنَّاتٍ وَ حَبَّ الْحَصید؛ ۲۱
و از آسمان آب پربرکتی (مبارک گشتهای) نازل کردیم، پس بدان [وسیله] باغها و دانههای درو کردنی رویانیدیم.»
لاجرم چنین باران مبارک گشتهای، حامل رحمت، پاک و پاککننده نیز هست. این از صفت مبارک یافتههاست که در خود، همه پاکی و پاککنندگی را دارند و ناپاکی و رجس را مرتفع میسازند. آیات متعدّدی متذکّر این معانی است؛ از جمله:
«وَ هُوَ الَّذی أَرْسَلَ الرِّیاحَ بُشْراً بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُوراً؛ ۲۲
و اوست آنکه بادها را مژده دهندگانی پیشاپیش رحمت خویش فرستاد و ما از آسمان، آبی پاک و پاککننده فرود آوردیم.»
«إِذْ یُغَشِّیکُمُ النُّعاسَ أَمَنَهً مِنْهُ وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ وَ یُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ الشَّیْطانِ وَ لِیَرْبِطَ عَلی قُلُوبِکُمْ وَ یُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدامَ؛ ۲۳
و یاد آورید هنگامیکه خواب سبکی که مایه آرامش از سوی خداوند بود، شما را فراگرفت و آبی از آسمان برایتان فرستاد، تا شما را با آن پاک کند و پلیدی شیطان را از شما دور سازد، دلهایتان محکم و پاهایتان را با آن استوار سازد.»
«تقرّب» باعث «تقدّس» و لاجرم مشمول «تبرّک» و باعث مبارکی و برکتافزایی است. این همه، از نظر لطف و عنایت حضرت خداوندی برمیخیزد.
هرگاه مخلوقی، اعمّ از انسان یا سایر موجودات، در اثر تقرّب و نسبتی که با ذات اقدس الهی پیدا میکند، «نظری» بدو میشود، چنان برکشیده میشود که مطهّر و متبرّک گشته و برای سایرین مبارک و برکتزا میگردد. حضرت امام حسن عسکری(ع) فرمودند:
«مؤمن برای مؤمن، برکت و برای کافر، اتمام حجّت است.»۲۴
به بیان امیرمؤمنان، علی(ع):
«بر زبان مؤمن، نوری [الهی] است درخشان و بر زبان منافق، شیطان است که سخن میگوید.»۲۵
حسب سنّت ثابت الهی، هرگاه مردم روی به تقوا و ایمان بیاورند، برکات الهی نیز بر آنها نازل میشود؛ چنانکه فرموده است:
«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ؛ ۲۶
و اگر مردم شهرها، ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعاً برکاتی از آسمان و زمین برایشان میگشودیم، ولی تکذیب کردند، پس به[کیفر] دستاوردشان [گریبان] آنان را گرفتیم.»
این بدین معنی است که نعمت و برکت از میان آنان برداشته شده است.
امّا واسطه فیضرسانی و برکتافزایی، در هر صورت مادّی و معنوی، شأن منتخب خداوند است و بهطور کلّی، این امر مخصوص اوست.
برکتافزایان
با توضیح اینکه، هیچیک از برکتافزایان، از خود اراده مستقلّی ندارند و همه برکتافزایی و کاهش برکات به اذنالله اتّفاق میافتد و جمله آنچه که باعث فزونی برکات میشوند، واجد شأن وسیله و واسطه بودند و تقرّب و عزّت و آبروی آنان، مویّد و پشتیبانیکننده مقام آنان نزد خداوند متعال است. عرض میشود: از بیان روایات رسیده از حضرات معصومان(ع)، دریافت میشود که سلسلهای از برکتافزایان قابل شناسایی هستند، اعّم از اشخاص، اشیاء، ایّام، اوقات و سرانجام ادعیه و اذکار. جمله آنان نیز به نحوی، واجد مقام و شأن وسیلهاند و هریک حسب ظرفیت وجودی و استعداد و البتّه باذنالله در کار و بار خلق خداوند، مؤثّر میافتند.
حضرت امام علی(ع) پرده از بهترین وسایل برداشته و میفرمایند:
«بهترین «وسیله»ای که به وسیله و مدد آن، میتوان به خدا نزدیک شد، ایمان به خدا و پیامبر او(ص) و جهاد در راه خداست که قلّه کوهسار اسلام است؛ همچنین جمله اخلاص (لا اله الّا الله) که همان فطرت توحید است و برپا داشتن نماز که آئین اسلام است و زکات که فریضه واجب است و روزه ماه رمضان که سپری است در برابر گناه و کیفرهای الهی و حجّ و عمره که فقر و پریشانی را دور میکند و گناهان را میشوید و صله رحم که ثروت را زیاد و عمر را طولانی میکند و انفاقهای پنهانی که جبران گناهان مینماید و انفاق آشکار که مرگهای ناگوار و بد را دور میسازد و کارهای نیک (که انسان را از سقوط نجات میدهد).»۲۷
گویی خداوند متعال، از جمله ادعیه، آداب و احکام دینی، معبری و بهانهای ساخته است تا بندگانش را مشمول لطف و عنایت خود کند و با تقرّب جستن آنها، امکان جلب صفات کمالی و رحمت ویژه خداوندی بر ایشان فراهم آید. خداوند متعال، پدید آورنده برکات، جاعل برکات، منشأ برکات، جاری کننده برکات بر اهلش و فروفرستنده برکات است و حضرات معصومان(ع) وسیله و واسطه علیالاطلاق این برکات بر جمیع مخلوقات (ساکن عالم امکان) باذنالله هستند و جنّ و انس، فقرا و مستمندانیاند که با گردش بر مدار «ولایت»، از برکات و نعمات خداوندی برخوردار و از تبعات سوء عمل شیطان در امان میمانند.
از کلمات پر شکایت حضرت فاطمه زهرا(س)، میتوان به راز همه نگونبختی، تیرهروزی و بیبرکتی در حیات مادّی و معنوی مردم، پی برد و سرانجام سختتر را فرا رو دید.
گفتار حضرت فاطمه زهرا(س) در بستر بیماری به بانوان مهاجر و انصار
«به خدا قسم! اگر دست بازمیداشتند و زمام خلافت را که پیغمبر خدا(ص) به دست او نهاده بود، از وی پسنمیگرفتند و در اختیارش باقی میگذاشتند، کاروان بشریت را با کمال آرامش، با سیری ملایم به سوی سعادت و حق، رهبری مینمود؛ بیآنکه به واسطهکشیدن افسار، مرکوب زخمیگردد و سوار بر آن نیز، به واسطه جنبشهای ناشی از حرکت بیرویّه آن، در شکنجه و ناراحتی بیفتد، تا ایشان را به سرچشمه جوی زلال و گوارای آب حیات برساند، جویباری که آبی پاک در دو سمت آن موج میزد و اطراف و جوانب آن پاکیزه بود. آنان را سیراب مینمود، سیر و سیراب از آنجا بازمیگرداند؛ در حالیکه خودش از آن بهرهای نمیبرد، مگر با جامیکوچک که تشنگی خود را رفع کند و اندکی غذا که گرسنهای رفع گرسنگی خود بدان نماید و کوچکترین بهرهای به نفع خویش نمیبرد و آن زمان بود که درهای برکت از زمین و آسمان به روی مردم گشوده میشد و اقتصاد آنان رونق میگرفت و مردم در ناز و نعمت بهسر میبردند؛ در حالیکه رهبرشان سودی عاید خود نساخته و از این همه برکات و زر و زیور، چیزی برای خویش نیندوخته بود و برای همگان، پرهیزگار از ریاستطلبی، شناخته میشد.»۲۸
مساکن برکتالله
امام هادی(ع) در فرازی از زیارت «جامعه کبیره»، ائمّه هدی(ع) را به عنوان مساکن و قرارگاه برکات خداوند متعال معرّفی کرده و میفرمایند: «السّلام علی مساکن برکه الله»
انبیاء، رسولان و اوصیاء، از وجهی، برکتیافتهاند (به سبب تقرّب خاص و نعماتی که به ایشان ارزانی داشته شده) و از وجهی دیگر، «برکتزا» هستند.
پیامبران و امامان(ع)، خود به عنوان کاملترین مظاهر برکات الهی شناخته میشوند؛ چنانکه خداوند حضرت عیسی(ع) را از زبان خودش «مبارک» معرّفی کرده و میفرماید:
«وَ جَعَلَنی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ…؛ ۲۹
و مرا هرجا که باشم، مبارک قرار داد.»
پیامبر اکرم(ص) نیز در معرّفی خودشان فرمودند:
«جَُعِلَ فِیَّ النُّبُوَّهَ وَ الْبَرَکَه؛ ۳۰
در من، پیامبری و برکت نهاده شده است.»
پس از پیامبراکرم(ص)، اهلبیت ایشان(ع)، کاملترین مظاهر برکات خداوند متعال هستند؛ چنانکه حضرت امام هادی(ع) در جامعه کبیره فرموده بودند.
در هر عصر و زمان، امام عصر و زمان، مظهر کامل برکات الهی و محلّ قرار برکات و مجرای نزول برکات و واسطه آن برای مخلوقات قرارداده شده است؛ چنانکه درباره ایشان، از قول رسول خدا(ص) آمده است:
«بِهِمْ یَعْمُرُ بِلَادَهُ وَ بِهِمْ یَرْزُقُ عِبَادَهُ وَ بِهِمْ نَزَلَ الْقَطْرُ مِنَ السَّمَاءِ وَ بِهِمْ یَخْرُجُ بَرَکَاتُ الْأَرْض؛ ۳۱
به سبب آنان، خداوند سرزمینهای خود را آباد میکند و به خاطر آنان، خداوند بندگان خود را روزی میدهد و به سبب آنان، خداوند از آسمان، باران میفرستد و برکتهای زمین را میرویاند.»
بنابراین خداوند از روی لطف و رحمت و به جهت نعمت رسانی، انسان کامل، حضرت ولی الله اعظم، امام مبین را، که در علوّشان واجد کاملترین صفات الهی (در نسبت به جمیع موجودات ساکن عالم ممکن) است، به عنوان واسطه فیض و برکت قرار داده است تا موجودات بی بهره از رحمت و نعمت نمانند.
سردبیر
پینوشتها:
۱. سوره حشر، آیات ۲۱-۲۴.
۲. «یدُ اللهِ فَوْقَ اَیْدِی الْمُشْتَرِکِینِ مَا لَمْ یَخُنْ اَحَدُهُمَا صَاحِبَهُ فَاِذَا خَانَ اَحَدُهُمَا رَفَعَ اللهُ یَدَهُ عَنْ اَیْدِیَهُمَا وَذَهَبَتِ الْبَرَکَهُ مِنْهُمَا»، «الامامه والتبصره»، ابن بابویه قمی، نشر مدرسه الامام المهدی(عج)، قم، ص ۱۷۶.
۳. سوره مائده، آیه ۳۵.
۴. «إِنَّ أَفْضَلَ مَا یَتَوَسَّلُ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَی اللهِ الْإِیمَانُ بِاللهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللهِ وَ کَلِمَهُ الْإِخْلَاصِ فَإِنَّهَا الْفِطْرَهُ وَ إِقَامُ الصَّلَاهِ فَإِنَّهَا الْمِلَّهُ وَ إِیتَاءُ الزَّکَاهِ فَإِنَّهَا مِنْ فَرَائِضِ اللهِ وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ جُنَّهٌ مِنْ عَذَابِهِ وَ حِجُّ الْبَیْتِ فَإِنَّهُ مَنْفَاهٌ لِلْفَقْرِ وَ دَاحِضَهُ الذَّنْبِ وَ صِلَهُ الرَّحِمِ فَإِنَّهَا مَثْرَاهٌ لِلْمَالِ وَ مَنْسَأَهٌ فِی الْأَجَلِ وَ صَدَقَهُ السِّرِّ فَإِنَّهَا تَذْهَبُ الْخَطِیئَهَ وَ تُطْفِئُ غَضَبَ الرَّبِّ وَ صَنَائِعُ الْمَعْرُوفِ فَإِنَّهَا تَدْفَعُ مِیتَهَ السَّوْءِ وَ تَقِی مَصَارِعَ الْهَوَان»، کوفی اهوازی، حسین بن سعید، «الزهد»، قم، چاپ دوم، ۱۴۰۲ق.، ص ۱۳.
۵. راغب اصفهانی، «مفردات الفاظ القرآن»، ج۱، ص۲۶۱.
۶. سوره اعراف، آیه ۹۶.
۷. سوره انبیاء، آیه۵۰.
۸. سوره ص، آیه ۲۹.
۹. راغب اصفهانی، همان، ص۲۶۱.
۱۰. آلعمران، آیه ۹۶۱.
۱۱. «میزانالحکمه»، ج۱، ح۱۷۰۰.
۱۲. ابن بابویه، محمّد بن علی، «عیون اخبارالرّضا(ع)»، تهران، چاپ اوّل، ۱۳۷۸ق.، ج۲، ص۱۳۶.
۱۳. سوره نمل، آیه ۸.
۱۴. سوره عنکبوت، آیه ۸.
۱۵. سوره فصلت، آیه۱۰.
۱۶. سوره دخان، آیات ۱-۴.
۱۷. مجلسی، محمّد باقر، «بحارالانوار»، ج۹۵، ص۲۸۱، ح۴.
۱۸. همان، ج۹۱، ص۳۲۲، ح۹.
۱۹. سوره انبیا، آیه ۵۰.
۲۰. سوره ص، آیه ۲۹.
۲۱. سوره ق، آیه ۹.
۲۲. سوره فرقان، آیه ۴۸.
۲۳. سوره انفال، آیه ۱۱.
۲۴. «المُؤمِنُ برکهٌ عَلیَ المُؤمِن و حُجّه عَلیَ الکافِر»، «تحف العقول»، ج۲، ۴۸۹؛ «بحارالانوار»، ج۲ ص۲۸۳.
۲۵. «عَلَی لِسانِ المُؤمنِ نُورٌ یَسطعُ وَ عَلَی لِسانِ المُنافقِ شَیطانٌ یَنطِق»، ابن ابیالحدید، «شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید»، ج۲۰، ص۲۸۰.
۲۶. سورهاعراف، آیه ۹۶.
۲۷. «إِنَّ أَفْضَلَ مَا یَتَوَسَّلُ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَی اللهِ تَعَالَی، الْإِیمَانُ بِاللهِ وَ رَسُولِهِ، وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللهِ، وَ کَلِمَهُ الْإِخْلَاصِ فَإِنَّهَا الْفِطْرَهُ، وَ إِقَامُ الصَّلَاهِ فَإِنَّهَا الْمِلَّهُ، وَ إِیتَاءُ الزَّکَاهِ فَإِنَّهَا مِنْ فَرَائِضِ اللهِ، وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ جُنَّهٌ مِنْ عَذَابِهِ، وَ حِجُّ الْبَیْتِ فَإِنَّهُ مَنْفَاهٌ لِلْفَقْرِ، وَ مَاحِصَهُ الذَّنْبِ، وَ صِلَهُ الرَّحِمِ، فَإِنَّهَا مَثْرَاهٌ لِلْمَالِ وَ مَنْسَأَهٌ فِی الْأَجَلِ، وَ صَدَقَهُ السِّرِّ فَإِنَّهَا تُطْفِیءُ غَضَبُ الرَّبِّ، وَ صَنَائِعُ الْمَعْرُوفِ فَإِنَّهَا تَدْفَعُ مِیتَهَ السَّوْءِ وَ تَقِی مَصَارِعَ الْهَوَانِ»، «زاهد کیست؟ وظیفه اش چیست؟» باب الأدب و الحث علی الخیر، ص۳۸.
۲۸. ابن بابویه، محمّد بن علی، «معانیالاخبار»، ترجمهمحمّدی، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۷، ج۲، ص۳۲۸-۳۳۰.
۲۹. سورهمریم، آیه ۳۱؛
۳۰. ابن بابویه، محمّد بن علی، «معانیالاخبار»، ص۵۶، ص۴.
۳۱. ابن بابویه، محمّد بن علی، «کمالالدّین و تمام النّعمه»، ج۱، ص۲۶۰.