به گزارش باشگاه خبری فارس «توانا» به نقل از ماهنامه «مدیریت ارتباطات»، حسن بشیر، کارشناس ارتباطات بینالملل به بررسی رسانههای بیگانه با قرائت تحلیل گفتمانی کرده است که در پی میآید:
اسلاموفوبیا (اسلام هراسی ـ ترس از اسلام) مفهومی است که به ترس و پیشداوری و تبعیض غیرعقلانی در برابر اسلام و مسلمانان اشاره دارد.
گرچه سابقه این اصطلاح به دهه ۱۹۸۰ باز میگردد، اما پس از حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ استفاده بیشتری از این اصطلاح شد. مؤسسه «رانیمد تراست» در انگلیس که به امر تبعیض و نفرت در این کشور میپردازد، در ۱۹۹۷ اسلامهراسی را ترس و نفرت از اسلام و بنابراین، ترس و نفرت از همه مسلمانان تعریف کرد و ابراز داشت که این اصطلاح بر تبعیض و طرد مسلمانان از زندگی اقتصادی، اجتماعی و عمومیکشور نیز دلالت دارد.
همچنین اسلامهراسی در بردارنده این برداشت است که اسلام فاقد ارزش مشترک با دیگر فرهنگهاست، در مقایسه با غرب در موقعیتی فرودست قرار دارد و بیش از آنکه دین باشد، یک ایدئولوژی سیاسی است.
پیش از به کارگیری گسترده پدیده «اسلامهراسی»، بحثهای شرقشناسی، به طور کلی، نوعی از اسلامهراسی را اما به گونهای دیگر مطرح میکردند، علاوه بر آن، گرایشهای بیگانهترسی و نژادپرستی در دنیای معاصر به ویژه در اروپا حضور گستردهای داشتهاند.
اسلاموفوبیا (اسلامهراسی) از سه واژه «اسلام»، «حرف لاتین ما بعد کلاسیک O و «Phobia» که به معنای ترس نامعقول از چیزی یا بیزاری از آن است، تشکیل شده است. واژه «فوبیا» بر دو معنای متفاوت دلالت دارد که هر دو از اهمیت ویژهای برخوردار میباشند:
در روانشناسی: در مورد افرادی به کار گرفته میشود که دارای نوعی از بیماری هستند این معنا فاقد دلالت مستقیم سیاسی است.
در زمینه اجتماعی: مربوط به ضدیت با اقوام و ملیتهاست و دارای دلالت مستقیم سیاسی است.
حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، موضوع اسلامهراسی را نه تنها در سطح امریکا و اروپا، بلکه در سطح جهانی مطرح کرد. این حادثه علیرغم ریشههای مبهم آن، به عنوان بزاری مهم، علیه اسلام و مسلمانان به کار گرفته شد و تصویر جدیدی از آنان در ذهن جهانیان ایجاد کرد.
تعاریف اسلامهراسی
نگاهی به تعاریف مربوط به اسلام هراسی میتواند ابعاد این مفهوم را برای ما بیش از پیش تبیین کند:
مؤسسه «رانیمد تراست» به طور اختصار چنین گفته است: «اسلام هراسی، ترس و اکراه بیاساس در برابر مسلمانان که باعث دفع آنها و تبعیض علیه آنها میشود، است.» (Runnymede Trust،۱۹۹۶)
استفن شوارتز، نویسنده آمریکایی در مقاله «اسلامهراسانی که نیستند» میگوید: «اسلامهراسی محکومسازی کلیت اسلام و تاریخ مسلمانان به عنوان امری افراطی، انکار اکثریت میانهروی مسلمان و در نظر گرفتن اسلام به عنوان مشکلی برای جهان، برخورد با تعارضات مربوط به مسلمانان به عنوان امری الزاماً حاصل اشتباهات آنان، تأکید بر اینکه مسلمانان در صدد ایجاد تغییر بر اساس دین خود هستند و اعلان جنگ علیه کلیت اسلام» است. (Schwartz www.frontpagemag.com)
یکی از مهمترین تعاریف مربوط به این واژه که جنبه کاربردی داشته و زمینههای عملیاتی آن را به خوبی روشن میکند، تعریف مربوط به مؤسسه رانیمد تراست است. این مؤسسه هشت برداشت را درباره اسلام هراسی به شرح زیر شناسایی کرده است:
ـ تمدن اسلامی، بلوکی است تکصدا، ایستا و بدون واکنش در مقابل تغییرات.
ـ تمدن اسلامی، «دیگری» مجزاست که فاقد ارزشهای مشترک با دیگر فرهنگهاست، از آنها تأثیر نمیپذیرد و بر آنها تأثیر نمیگذارد.
ـ تمدن اسلامی، تمدنی است فرودست در مقابل تمدن غرب و تمدنی بربری، غیرعقلانی، ابتدایی و جنسیتگرا در نظر گرفته میشود.
ـ تمدن اسلامی، تمدنی است خشن، ستیزهجو، تهدیدکننده، حامی تروریسم و درگیر در رویارویی تمدنها
ـ اسلام، نوعی ایدئولوژی سیاسی است که برای اهداف سیاسی و نظامی استفاده میشود.
ـ انتقادهای مسلمانان در خصوص غرب، انتقادهای کهنه و منسوخ است.
ـ خصومت با اسلام توجیهی است برای رفتارهای تبعیضآمیز در قبال مسلمانان و طرد آنان از جامعه.
ـ خصومت با اسلام امری عادی محسوب میشود. (سایت رانیمد تراست)
تحلیل تعاریف اسلامهراسی
علیرغم اینکه تلاش شده است فقط تعدادی از تعاریف و برداشتهای مربوط به اسلامهراسی در اینجا آورده شوند، اما همین مقدار نیز میتواند رویکردهای مهم این مفهوم را نمایان سازد. در تحلیل این تعاریف چندین رویکرد را میتوان تشخیص داد که میتواند در شناخت هرچه بیشتر این پدیده مفید باشد.
۱ـ تبیین حوزه مفهومی اسلام هراسی:
* ترس و اکراه بیاساس از مسلمانان.
*محکوم سازی کلیت اسلام و تاریخ مسلمانان به عنوان امری افراطی.
* انکار اکثریت میانهروی مسلمان
۲ـ تبیین حوزههای مصداقی اسلامهراسی.
*اسلام نوعی ایدئولوژی سیاسی ـ نظامی است.
*اسلام به عنوان مشکلی برای جهان.
*مسلمانان در صدد تغییر جهان بر اساس دین خود هستند.
*تمدن اسلامی، تمدنی ایستا و متحجر.
*تمدن اسلامی فاقد ارزشهای مشترک با دیگر فرهنگهاست.
*تمدن اسلامی تأثیرپذیر یا تأثیرگذار نیست.
*تمدن اسلامی، تمدن فرودست و بربری است.
*تمدن اسلامی غیرعقلانی و ابتدایی است.
*تمدن اسلامی تمدنی جنسیتگرا است.
*تمدن اسلامی خشن، ستیزهجو و تهدیدکننده.
*تمدن اسلامی، حامی تروریسم است.
*تمدن اسلامی مخالف تمدنهای دیگر.
۳ـ عوامل توجیه کننده
*اسلام یک رویکرد افراطگرایانه است.
*برخورد با مسلمانان حاصل اشتباهات آنان است.
*انتقادهای مسلمانان از غرب، کهنه و منسوخ است.
۴ـ آثار عملی: آثار عملی اسلامهراسی در زمینههای مختلف را میتوان چنین دانست:
دفع مسلمانان در زمینههای مختلف، تبعیض علیه مسلمانان، طرد مسلمانان از جامعه، خصومت با اسلام، عادی شدن خصومت با اسلام، رفتارهای تبعیضآمیز در قبال مسلمانان، اعلان جنگ علیه کلیت اسلام.
قرائت معنایی
با نگاهی به تحلیل تعاریف اسلامهراسی میتوان به چندین نتیجه اساسی دست یافت:
الف ـ محورهای مفهومی: محورهای مفهومی ناشی از بازنمایی مداوم مفهوم اسلامهراسی توسط غرب و گسترش این معنا در سطح جهان.
*اسلام، دینی ترسناک، ایستا و ضد تمدن است.
*اسلام غیرعقلانی و مسلمانان دارای اشتباهات فراوانی هستند.
*اسلام ایدئولوژی سیاسی ـ نظامی است.
*اسلام و مسلمانان حامی تروریسم هستند.
ب ـ محورهای عملیاتی: محورهای عملیاتی ناظر بر اقداماتی است که در نتیجه نهادینه شدن مفهوم اسلامهراسی در جوامع غربی، توسط مردم، نهادهای دولتی و سازمانهای خصوصی انجام میگیرد.
*ضرورت دفع و طرد مسلمانان
*عادیسازی خصومت با مسلمانان
*ضرورت برخورد تبعیضآمیز با مسلمانان
*خصومت و جنگ با اسلام
ج ـ وضعیت برخوردها بر مبنای اسلام هراسی
مؤسسه رانیمد تراست در سال ۱۹۹۶، یعنی حدود ۵ سال قبل از حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، «کمیسیون مسلمانان بریتانیا و اسلاموفوبیا» با ریاست پروفسور گوردون کونوی را راهاندازی کرد که از ۱۸ عضو تشکیل شده است. این کمیسیون، تشکیلاتی با تعدد نژادی و تعدد ادیانی است. کمیسیون مزبور در هنگام تأسیس به این نکته مهم اشاره کرده است که «اسلاموفوبیا چالشی برای همه ماست». یکی از بررسیهای مهم مؤسسه مزبور، ارزیابی وضعیت اسلاموفوبیا در انگلیس و به طور کلی در اروپا است. مؤسسه رانیمد تراست، اسلاموفوبیا در اروپا، به ویژه انگلیس را با محورهای زیر معرفی کرده است:
۱ ـ طرد کردن و محرومسازی در حوزههای: استخدامی، برخوردهای سیاستمداران و دولت، برخوردهای مدیران و مسئولان.
۲ ـ خشونت در زمینههای: برخوردهای توهینآمیز فیزیکی، تخریب داراییها، توهین کلامی و زبانی.
۳_ تبعیض نژادی در حوزههای: استخدام، خدمات عمومی، آموزش و پرورش، خدمات بهداشتی.
۴_ تبعیض و تعصب در حوزههای: رسانهها، در مکالمات روزمره.
اسلامهراسی: قرائتی در رسانههای جهان
در طی خرداد ماه ۱۳۸۹، تصعید مسایل مربوط به اسلام هراسی، پیوندی اساسی با «ایران هراسی» پیدا کرد. گرچه به اعتقاد نگارنده، ظهور پدیده اسلامهراسی، به ویژه پس از تثبیت انقلاب اسلامی و تاثیر آن در سطح جهان، به خصوص جهان اسلام، پروژهای بود که هدف نهایی آن گسترش مفهوم «ترس از انقلاب اسلامی» و طراحی «ایران هراسی» به ویژه پس از موفقیتهای جمهوری اسلامی ایران در برنامه هستهای است. غرب با توجه به تجربه طولانی شرقشناسی، حضور استعماری در کشورهای اسلامی و بالاخره مطالعات گسترده مربوط به مسایل بینالمللی و میان فرهنگی، به خوبی میدانست که تشیع، رویکرد اصیل اسلامی است که عامل اساسی تحول جهان اسلام خواهد بود.
با پیروزی انقلاب اسلامی، نگرانی غرب از تشیع افزایش یافت. حرکتهای مختلف براندازی، ایجاد فشار، تحریم و به حاشیه کشیدن نظام اسلامی در ایران نیز با شکست رو به رو شد. برنامه هستهای ایران که رویکرد جدید استفاده از نیروی هستهای برای منافع انسانی در جهت صلح جهانی طراحی شده است، عاملی مهم در افشای برنامههای ضد بشری هستهای غرب و اسرائیل شد. وضعیت جدید، نه تنها باعث تشدید تحریمها، اعمال فشارهای گوناگون و تلاش برای درگیر کردن ایران با تنشهای درونی و بیرونی شد، بلکه عاملی برطرح وسیعتر پروژه «اسلام هراسی و ایران هراسی» در رسانههای جهانی گردید. آنچه که از این حرکت جدید میتوان استنباط کرد، ایجاد نوعی از همگرایی رسانهای میان اسلام هراسی، ایران هراسی و شیعههراسی است. تحلیل برخی از رسانههای جهانی که در بخش زیر آمده است، شیوهها و گفتمانهای جدید، این رسانهها را به تصویر میکشد.