نشان مهدی(ع) از زبان محمّد(ص)

 
۱. شخصی به نام علیّ بن هلال از پدر خود نقل کرده که گفته است: من نزد رسول خدا(ص) رسیدم. ایشان به فاطمه(س) فرمودند:
«دو سبط امّت از ما هستند و آن دو حسن و حسینند و آن دو آقای جوانان اهل بهشت هستند و سوگند به آن کسی که مرا به حق مبعوث داشته، پدر آن دو از آنها بهتر است.»
سپس فرمودند: «ای فاطمه! سوگند به آنکه مرا به حق مبعوث داشته که مهدی این امّت از نسل آن دو (حسن(ع) و حسین(ع)) است، زمانی که دنیا دچار هرج و مرج گردد و نظم و نَسَق خود را از دست بدهد و فتنه‌ها و آشوب‌ها پدیدار گردند و پشت به پشت هم بیایند و راه‌ها منقطع و بسته شود و بعضی بر بعضی دیگر شبیخون زنند و مال و ثروت گروهی از آنها را غارت کنند، پس نه بزرگی به تازه سالی رحم کند و نه صغیر و خردسالی بزرگی را احترام کند. در این هنگام، خداوند کسی را از نسل آن دو بفرستد که دژهای گمراهی را فتح کند و قلب‌هایی را که در زیر حجاب و پوشش غفلت قرار گرفته و چیزی را فهم نمی‌کند، زنده بسازد. او دین را در آخرالزّمان به پا دارد، همان گونه که من در آغاز زمان برپا داشتم و زمین را پر از عدل و قسط سازد، همان گونه که پر از جور و تعدّی شده باشد.»1
در این حدیث چند نکته از صفات و سیره مهدی موعود(عج) را می‌خوانیم:
الف) قلعه‌های ضلالت و گمراهی را فتح کند؛
ب) قلب‌هایی را که زیر حجاب غفلت قرار گرفته‌اند، حیات بخشیده و زنده می‌سازد، یا قلبی را که غفلت آن را احاطه کرده است، چیزی نمی‌فهمیده و حقایق را درک نکرده، امّا بعد از آنکه حضرت مهدی(عج) روح حیات در آن بدمد، همه چیز را درک می‌کند و می‌فهمد و راه به سوی خدا را به زودی طیّ می‌کند؛
ج) او دین را اقامه می‌کند و برپا می‌دارد. همان گونه که شخص پیامبر(ص) در آغاز عصر اسلام دین را برپا داشت. امام زمان(عج) در آخر این عصر و مدّت، همان نقشی را ایفا می‌کند که پیامبر(ص) ایفا کرد و دین را برپا خواهد داشت. روزی که پیامبر اکرم(ص) مبعوث به رسالت گردید از دین و آیین الهی و آسمانی خبری نبود؛ کفر، شرک، الحاد و گناه، سراسر محیط را آلوده کرده بود و پیامبر(ص) که قیام کرد و مبعوث گردید، دین را وارد جامعه کرد و در موضع لازم و مناسب خود قرار داد. طبق فرموده همین پیامبر بزرگوار، حضرت ولیّ عصر(ع)، زمانی ظهور می‌کند که کفر، ضلال، الحاد، انحراف، فساد و شرارت، جهان را پر کرده است و فضا را تعفّن بدی و ناپاکی فرا گرفته است. در پرتو  امام زمان(عج)، اوضاع دگرگون می‌شود؛ محیط به سوی خدا و رسول متمایل می‌گردد و آثار دیانت و پای‌بندی به دین از همه جا آشکار می‌گردد؛
د) زمینِ پر از ظلم، جور و اجحاف را منقلب می‌سازد و عدل و داد، حق‌خواهی و حق‌طلبی جایگزین آن خواهد شد و به همان مقیاس فساد فراگیر، عدل و قسط فراگیر در جهان جلوه می‌کند و رعایت عدالت و میزان، جای آن تعدّی‌ها و تجاوزها را می‌گیرد؛ ۳
۲. ابوسعید نقل کرده که پیامبر(ص) درباره حضرت مهدی(عج) فرمود:
«شخص مستمند به نزد مهدی(عج) می‌آید و عرضه می‌دارد: به من عطا کن. آن حضرت جامه او را پر از پول و مال می‌کند تا آن مقداری که بتواند حمل کند و از عهده بُردن آن برآید.»3
مفهوم این جمله مبارک آن است که او نمی‌تواند بیش از آن حدّی که به او بخشیده می‌شود، حمل کند و اگر می‌توانست حرکت دهد و با خود ببرد، از ناحیه آن حضرت مضایقه‌ای نیست.
و این عطای کثیر ممکن است از آن جهت باشد که گنج‌های فراوان و مخازن مالی تحت الأرضی در آن عصر پر فروغ، تحت اختیار حضرت بقیّـه الله(عج) قرار می‌گیرد؛ یعنی زمین و آنچه بر روی آن و در طبقات مختلف آن است، مسخّر آن امام بزرگ، خواهد گردید و نیز ممکن است از این جهت باشد که بر اثر عملی شدن احکام و برنامه‌های اسلام و از جمله برنامه‌های اقتصادی اسلام؛ مانند خمس، زکات، کفّارات و نذورات، اموال فراوانی نزد آن حضرت گرد می‌آید که هیچ مشکلی در عطا و بخشش به افراد مستمند و نیازمندان ندارند و ممکن است هر دو مورد باشد. اینها از یک سو و از سوی دیگر روح، جوانمردی، جود، سخاوت و کرامت نفس امامان پاک(ع) به ویژه خاتم آنان، حضرت ولیّ عصر(عج) و ناموس دهر، ارواحنا فداه، که مظهر عطا و بزرگواری خدای جهانیان هستند، باعث این عطا، بخشش و انفاق مالی است. این سیره حضرت ولیّ عصر(عج) و وصف عطای اوست، بنابراین پیروان آن حضرت در صورت امکان و در زمان مناسب، خود را به عطای ناچیزی قانع نسازند.
۳. از پیامبر اکرم(ص) روایت شده که فرمودند: «نشانه مهدی(ع) این است که بر عمّال و کارگزاران [خویش]، سخت‌گیر است، در بخشش مال بسیار جواد و بخشنده و درباره مستمندان، مهربان می‌باشد.»4
در این کلام نورانی به زوایایی از سیره حضرت ولیّ عصر(ع) اشاره شده است که عبارتند از:
الف) او نسبت به عمّال خود شدّت عمل دارد و به دقّت از آنان حسابرسی می‌کند. آری اگر شخص حاکم اسلامی، عمّال را زیر نظر داشته باشد و کارهای آنان را بررسی کند و از آنها حساب دقیق و منظّم بخواهد و روابط آنان با اشخاص را در محیط‌های کارشان کنترل کند، کارها به آسانی و بر روی روال لازم و مناسب به جریان می‌افتد و امور مردم سامان خواهد یافت، حال آنکه اگر کارگزاران حکومت رها باشند و بر اریکه قدرت و پست خود تکیه دهند و حاکم، نظارتی بر کارهای آنان و معاشرت‌ها و معاشرینشان نداشته باشد، به زودی صاحبان ثروت با او و او با آنها مرتبط می‌شود و سوءاستفاده‌های گوناگون خواهد کرد و در پرتو این رابطه با او و چریدن در سایه قدرت او، انواع فسادهای اقتصادی را به بار می‌آورند و در این میان توده مستضعف پایمال گردیده و حقوق آنان ضایع و اموال عمومی‌به تاراج طبقه خاصّی خواهد رفت و بالأخره مردم به وضعی می‌افتند که تجربه تلخ آن را به طور مکرّر دارند؛
ب) او با مال و ثروتی که در اختیار دارد، به رعیّت می‌رسد و جود و بخشش می‌کند و عطای عظیم خود را نشان جامعه می‌دهد و به نابه‌سامانی‌های زندگی مردم پایان خواهد داد. حاکمی‌که همّتش زراندوزی و رفاه حال خود و نزدیکانش باشد، رعیّت را بیچاره می‌کند و شیره جان آنان را می‌کشد و ملّت را از رمق خواهد انداخت و امام زمان(ع) که نمونه اعلاء و بی‌نظیر حاکم اسلامی و حکومت دینی است، تمام همّتش احیای دین و اقامه حق و رفاه حال جامعه است؛
ج) درباره مساکین، مهربان است. به طور غالب، طبقه حاکم نسبت به ضعفا و مساکین مهرورزی ندارند؛ زیرا اوّلاً، قدرت، سلطه و ثروتی که تحت اختیار دارند، به طور طبیعی آنان را از طبقات ضعیف و کم درآمد جدا می‌کند و آنها را مورد بی‌مهری قرار می‌دهد و ثانیاً، چون مستمندان به حقّ خود نمی‌رسند، طبعاً خود را طلب‌کار دانسته و مسئول این مشکلات را حاکم می‌دانند. از این رو حکومت‌ها به آنان عنایتی ندارند و نسبت به آنان مهر نمی‌ورزند.


آیت الله کریمی جهرمی
ماهنامه موعود شماره ۱۱۷

پی‌نوشت‌ها:
۱. اثبات الهداه، ج ۳، ص ۵۹۲؛ بحار، ج ۵۱، ص ۷۹.
۲. قابل توجّه است، همان گونه که در کلام شریف پیامبر(ص) آمده، امام زمان(ع) که مهدی این امّت است، از فرزندان و اعقاب امام حسن و امام حسین(ع) است و علّت آن این است که حضرت مهدی در سلسله پدران به امام حسین(ع) می‌رسد، ولی از جهت مادر از اولاد امام حسن(ع) است؛ چون امام زین العابدین(ع) با یکی از دختران امام حسن(ع) ازدواج کردند و مادر حضرت باقر(ع) از دختران امام حسن(ع) است.
۳. اثبات الهداه، ج ۳، ص ۶۱۲.
۴. موسوعـه الامام المهدی، ج ۱، ص ۲۴۶.
 

همچنین ببینید

من مهدى هستم‏

سيد جمال الدين حجازى‏اين ماجرا مربوط به شخصى است كه «حسن عراقى» نام داشت. او در زهد و معنويت به جايى رسيد كه همرديف بزرگان عصر خويش قرار ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *