ره یافتگان-۴

علامه سید بحر العلوم در محضر امام زمان(عجل الله تعالی فرجه):
مرحوم «میرزای قمی» صاحب قوانین نقل می‌کند که:
من با علامه بحرالعلوم به درس آقا «باقر بهبانی» می رفتیم و با او درسها را مباحثه می‌کردیم و غالباً من درسها را برای سید بحر العلوم تقریر می نمودم. تا اینکه من به ایران آمدم، پس از مدتی سید بحر العلوم بین علما و دانشندان شیعه به عظمت و علم معروف شد، من تعجب می‌کردم، با خود می‌گفتم، او که این استعداد را نداشت، چگونه به این عظمت رسید؟ تا آنکه موفق به زیارت عتبات عالیات عراق شدم، در نجف اشرف، سید بحر العلوم را دیدم، در آن مجلس مسأله ای عنوان شد، دیدم جداً او دریای موّاجی است که باید حقیقتاً او را بحرالعلوم نامید.
روزی در خلوت از او سؤال کردم: آقا ما که با هم بودیم، آن وقتها شما این مرتبه از استعداد و علم را نداشتید، بلکه از من در درسها استفاده می‌کردید، حالا بحمدالله می‌بینم، در علم و دانش فوق العاده اید.
فرمود: میرزا ابوالقاسم، جواب سؤال شما از اسرار است! ولی به تو میگویم و تقاضا دارم که تا من زنده ام به کسی نگویید. من قبول کردم، ابتدا اجمالاً فرمود: چگونه این طور نباشد و حال آن که حضرت «ولی عصر» ارواحنا فدا، مرا شبی در مسجد کوفه به سینه خود چسبانید. گفتم: چگونه خدمت آن حضرت رسیدید؟

فرمود: شبی به مسجد کوفه رفته بودم، دیدم آقایم حضرت ولی عصر(علیه السلام) مشغول عبادت است، ایستادم و سلام کردم، جوابم را مرحمت فرمود و دستور دادند که پیش بروم، من مقداری جلو رفتم، ولی ادب کردم، زیاد جلو نرفتم. فرمودند: جلوتر بیا، پس چند قدمی نزدیکتر رفتم، باز هم فرمودند: جلوتر بیا، من نزدیک شدم، تا آنکه آغوش مهر گشود ومرا بغل گرفت، به سینه مبارکش چسباند، در اینجا آنچه خدا خواست به این قلب و سینه سرازیر شود.۱۲

همچنین ببینید

نسيم صبحگاهى‏

سيد مهدى رجائى‏ياد و نام وجود مقدس و مبارك امام زمان عليه السلام تسلى دهنده كليه دردها و آلام روحى است، و عشق ديدار آن بزرگوار؛ بزرگترين ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *