تولید ناخالص داخلی چهل و هشت کشور از فقیرترین کشورهای جهان که یک چهارم همه کشورهای دنیا را تشکیل میدهند، از مجموع ثروت سه تن از ثروتمندترین افراد در کل جهان کمتر است. در کتاب مقدس آمده است که ما اگر بگوییم خدا را میپرستیم و از مستمندان غفلت کنیم، در واقع به هیچوجه بندگان [خوب] خدا نیستیم. آیندگان درباره ما و نابرابریهای دوران ما چگونه قضاوت خواهند کرد؟ مسلماً نه آنان و نه خداوند، هرگز ما را نخواهند بخشید.
شما اگر امروز صبح یک لیوان آب خورده باشید و خود را در معرض خطر مسمومیت از آرسنیک قرار نداده باشید، وضعتان از میلیونها سکنۀ بنگلادش بهتر است.
پژوهشهای جدید بیست درصد از مرگ و میر افراد در کشور فقرزدۀ بنگلادش را بر اثر مسمومیت از آرسنیک، بر اثر آشامیدن آب آلوده، اعلام کردهاند. «سازمان بهداشت جهانی» این مسئله را «بزرگترین فاجعۀ مسمومیت جمعی مردم یک کشور در طول تاریخ» نامیده است.
این معضل سی سال قبل آغاز شد و آن زمانی بود که ده میلیون حلقه چاه کمعمق در سراسر بنگلادش، با استفاده از پولهای گردآوری شده از جانب کمکدهندگان بینالمللی حفر گردید.
نکتۀ طنزآمیز اینجاست که هدف از حفر آن چاهها، تأمین آب آشامیدنی پاکیزه برای کمک به پیشگیری از بیماریهای کشندۀ ناشی از آب آلوده، مانند وبا، در یکی از فقیرترین کشورهای دنیا بود. اما همین چاهها ناخواسته با ذخایر و رسوبات آرسنیک در زیر زمین آلوده شدند. بیش از نیمی از جمعیت بنگلادش، که میانگین دستمزد روزانۀ آنان کمتر از دوازده دلار است، از این چاههای آلوده آب آشامیدهاند.
با وجود کمکهای بینالمللی قابل ملاحظه، بنگلادش نتوانسته است فقر و گرسنگی مفرط را ریشهکن سازد. در گزارشی از «یونیسف»، به خطرات بزرگی که سلامت کودکان و زنان را در محلههای فقیرنشین شهرهای بنگلادش تهدید میکند، اشاره شده است. بنگلادش نمونۀ بارزی از نابرابری در جهان ما است.
سازمان ملل متحد گزارش میدهد که فقر مفرط در جهان رو به توسعه، به ویژه در آسیا، طی ده سال گذشته کاهش بسیار یافته است. اما در حقیقت این کاهش فقر به حد کفایت صورت نگرفته است. هنوز هم روزی سی و چهار هزار کودک بر اثر گرسنگی و بیماریهای قابل پیشگیری جان خود را از دست میدهند، و در همان حال یک میلیارد و سیصد میلیون نفر در سراسر جهان همچنان دچار فقر هستند.
یک سازمان مالی در امریکا میگوید که تولید ناخالص داخلی چهل و هشت کشور از فقیرترین کشورهای جهان که یک چهارم همه کشورهای دنیا را تشکیل میدهند، از مجموع ثروت سه تن از ثروتمندترین افراد در کل جهان کمتر است.
اکنون در دنیا بیش از هر زمان مواد غذایی تولید میشود، ولی چرا بیش از یک میلیارد تن از مردم جهان هنوز غذا بهاندازۀ کافی برای خوردن ندارند؟
رونالد سایدر، مؤلف کتاب «مسیحیان ثروتمند در عصر گرسنگی»، گناه این امر را به گردن نادانی و بیعاطفگی ملل مرفه نهاده است. ما بیش از اندازه از آسایش بهرهمندیم و به بحران فقر آگاهی کامل نداریم، یا تصور میکنیم که این مسئله آنقدر بزرگ است که نمیتوان آن را حل کرد. ما خواستار عدالت برای تهیدستان نیستیم. او میپرسد: «آیا کسانی که بیش از حد نیاز تغذیه میشوند، پوشاک رنگارنگ و گرانقیمت به تن دارند و در خانههای مجلل زندگی میکنند، میتوانند مفهوم فقر را درک کنند؟ آیا ما درک میکنیم که برای پدران و مادران فقرزده، تماشای مرگ نوزاد دخترشان از بیماریهای رایج دوران کودکی چه معنایی دارد، آن هم به دلیل آنکه این پدران و مادران همانند لااقل یک چهارم مردم امروز جهان از خدمات بهداشتی ابتدایی محرومند؟»
«آیا میتوانیم این حقیقت تلخ را درک کنیم که سی و چهار هزار کودک همه روزه از گرسنگی و بیماریهای قابل پیشگیری جان میدهند؟»
سایدر میگوید که خداوند به عدالت اقتصادی بیاعتنا نیست. او مینویسد: «ثروت توأم با ظلم؛ خداوند را که سرنوشت تاریخ را در دست دارد، آزردهدل میسازد.»، «در کتاب مقدس آمده است که ما اگر بگوییم خدا را میپرستیم و از مستمندان غفلت کنیم، در واقع به هیچوجه بندگان [خوب] خدا نیستیم».
من مطمئن نیستم که ما در این عصر گرسنگی به تعداد بیشتری از کلیساهای جامع عظیم با پنجرههای مجلل شیشهای نیاز داشته باشیم. البته، ما گاهی اوقات به ساختمانهای کلیسا نیازمندیم، اما چرا ما همانقدر که برای احداث کلیساها پول خرج میکنیم، همان قدر نیز برای مستمندان هزینه نمیکنیم؟ ما اگر قصد داریم یک میلیون دلار صرف خود کنیم، چرا دو میلیون دلار گردآوری نمیکنیم؟ ما میتوانیم نیمۀ دوم، یعنی یک میلیون دلار آن را به جهان سوم ارسال کنیم تا در آنجا شغلهای تازهای ایجاد شود و اطمینان حاصل شود که مادران شاهد مرگ کودکانشان از گرسنگی نخواهند بود.
ریچارد سیمز، رئیس شرکت امریکایی «بینش جهانی»، در کتاب خود با عنوان «حفرهای در انجیلِ ما» همه ما را که زندگی آسودهای داریم، مورد بازخواست قرار میدهد. او میپرسد که تاریخنویسان صد سال بعد چگونه به اوضاع عصر ما خواهند نگریست و شیوۀ برخورد کلیسای کنونی را با فقر در سراسر جهان چگونه ارزیابی خواهند کرد؟
او میپرسد: آنان دربارۀ واکنش کنونی کلیسا به چالشهای عظیم زمانۀ ما، مانند ایدز، فقر، گرسنگی، تروریسم و جنگ چه خواهند گفت؟ «آیا آنان خواهند گفت که این مسیحیان اصیل شجاعانه برخاستند و در مقابل امواج زجر و درد افراد بشر واکنش نشان دادند، به خطوط مقدم جبههها شتافتند تا افراد مصیبتزده را تسلی دهند و شعلههای نفرت را خاموش کنند؟
آیا آنها دربارۀ سخاوت بیسابقه مردمان امروز برای رفع نیازهای مبرم مستمندان جهان قلمفرسایی خواهند کرد؟ آیا آنان دربارۀ رهبری معنوی و اخلاقی و بینش قاطع رهبران ما سخن خواهند گفت؟ آیا آنها خواهند نوشت که آغاز قرن بیست و یکم بهترین مقطع زمانی کلیسا بوده است؟ یا اینکه آنها به عصر گذشته نظر خواهند افکند و کلیسایی را خواهند دید که غرق آسودگی بیحد و حصر است و خود را از لحاظ فکری و عاطفی از زجر سایر مردم جهان دور و بیاعتنا نگاه داشته است، کلیسایی فاقد عطوفت و به دور از هر گونه عمل خیر؟ آیا آنان دربارۀ کسانی خواهند نوشت که در کناری به تماشا ایستاده بودند، در حالی که صد میلیون نفر از بیماری ایدز جان میدادند و پنجاه میلیون کودک یتیم میشدند؛ در مورد مسیحیانی خواهند نوشت که غرق در لذت و تجمل و خودارضایی زیستند، در حالی که میلیونها نفر از بیغذایی و بیآبی جان دادند؟ آیا شاگردان مدارس مطالب درسی خود را دربارۀ کلیسایی که ثروت در اختیار داشت و مجتمعهای بسیار بزرگی برای خود احداث میکرد، اما از ارادۀ لازم برای ساختن مدارس، بیمارستانها و درمانگاهها بیبهره بود، با خشم و نفرت خواهند خواند؟ سخن کوتاه، آیا از ما به منزله اعضای کلیسایی که حفرۀ بزرگی در انجیل آن به وجود آمده بود، یاد نخواهد شد؟»
ماهنامه سیاحت غرب شماره ۸۶
منبع: www.heraldsun.com.au/…/how-long-will-we-be-blind-to-the-needy/story-e6frfhqf