انتظار و تکلیف منتظران

چشم در راه مدیریت انتظار

حقیقتِ انتظار، نظر داشتن و صاحب‌نظر بودن‌ است.
نمی‌شود «صاحب‌نظر» نبود و، «صاحب زمان» را درک کرد:
جهان، کهنگی را بَر نمی‌تابد. تاختن و تازیدن و تازه شدن، برنامه هماره هستی‌ست.
آینده، تازه شدن و روی به تازگی‌ها آوردن‌ست.
تازگی و پیشتازی، شرطِ اوّلْ قدم و اجتناب‌ناپذیر، برای ماندن و ماندگاری‌ست؛
نمی‌شود تازه نشد و، ماندگار شُد!
٭٭٭
روزگار ظهور، تازه‌ترین روزهایی‌ست که جهان و انسان، به خویشتن می‌توانند دید.
اصلاً، همه بود و نبود «انسانِ موعود»، عینِ تازگی‌ست. تازه، عین بهاران؛ و تَرانگیز، عینِ طراوتِ روزگاران:
السّلامُ عَلیٰ: رَبیعِ الاَنامِ، وَ نَضْرَتِ الاَیّامِ!
[سلام بر «بهارِ آفریدگان» و «سرسبزیِ روزگاران»]
به پیش تاختن و، پیشروی کردن و، تازیدن و، تازه شدن ـ
تنها راه، برای اثر گذاشتن و باقی ماندن‌ست.
«مدیریّت موعود»، پیشروترین و پیشتازترین مدیریّتی‌ست که «انسان» و «جهان» و «زمان»، به خویشتن خواهند دید؛
و نمی‌شود سر از «تازگی» و «تازِش» درنیاورد، امّا از «مدیریّتِ موعود» و «روزگار ظهور» سردرآورد.
آن کس که امامِ زمان و زمانه خویش را ـ به راستی ـ بجا نیاورده باشد، محال است که بتواند ـ آگاهانه و هوشمندانه ـ معنا و مفهوم «بودن و نبودن» و «حیات و ممات» را، به روشنی، درک کرد.
انتظار، تنها یک اعتقاد ساده و معمولی و کلاسیک نیست. بل‌که: یک چشم‌انداز، یک چالشِ جهانی، یک اعتراض، و یک نقد و انتقاد و واکاوی هم هست.
انتظار، به چالش کشیدنِ همه مدیریّت‌های موجود ـ که لنگان لنگان و وامانده، هر یک به سویی می‌روندـ در همه زمینه‌هایِ پیشارُویِ جهانی‌ست. انتظار، جهانی شدن و جهانی کردن و جهانی‌سازی و «جهانی‌دیگر»سازی را ـ هم ـ در خویشتن دارد.
برنامه‌ریزی، باز تعریفِ زندگی‌ست. آدم وقتی از داشته‌های خویش ـ به خوبی ـ نمی‌تواند بهره برگیرد، مثل آن‌ست که اصلاً آنها را ندارد!… انتظار، پُر کردنِ فاصله و شکافِ دامنه‌دار از «وضعِ موجود» تا «وضعِ موعود» است؛ که پیشروی و، پیشتازی و، تازِش ـ شرط‌های حتمی، برایِ پشت سر نهادن این فاصله‌ها و شکاف‌های دراز دامن است…
یا علی!

ماهنامه موعود شماره ۱۱۸

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا