هجرت و افول تمدن ها در قرآن- قسمت اول

question yjkzodmxyz - هجرت و افول تمدن ها در قرآن- قسمت اولقرآن به هجرت تمدّن‌ها باور دارد. اکنون باید دید در نگاه قرآن چه‌ انگیزه‌ها و سبب‌هایی زمینه هجرت تمدّن‌ها از دیاری به دیار دیگر را فراهم می‌سازند. چه می‌شود که تمدّنی در سرزمینی مجال رشد خود را از دست می‌دهد و در سرزمینی دیگر زمینه شکوفایی و دامن گستری خود را می‌یابد و به آنجا رخت می‌کشد؟

 
هجرت به معنای حرکت و کوچ گروهی از مردم از جایی به جایی و از سرزمینی به سرزمین دیگر است.
هجرت یا آفاقی است یا انفسی.
هجرت انفسی، هجرت درونی است. هجرت از گناه و ترک آن و حرکت به سوی صلاح و رستگاری. هجرت از دام شیطان و حرکت به سوی رحمان.
در روایات آمده: «مهاجر کسی است که از گناهان هجرت کند و آنها را ترک گوید.»
هجرت آفاقی، هجرت از شهری به شهری دیگر و از دیاری به دیار دیگر است. هجرت از جمع قومی و پیوستن به قومی دیگر.
شماری بر این نظرند که تمدّن‌ها در بسیاری از جاها پس از کوچ و هجرت امّت‌ها و ملّت‌ها از سرزمینی به سرزمین دیگر، صورت پذیرفته است. تمدّن ایران بر اساس هجرت آریایی‌ها به ایران پا گرفته است. علّت این دگردیسی و دگرگونی در آن است که سازگاری با محیط جدید زندگی، نیاز به تلاش بیشتر دارد و پویش و حرکت می‌آفریند و سبب می‌شود بینش و جهان‌بینی انسان‌ها، ژرفا بیابد و با اندیشه باز به مسائل بنگرند و از دنیای تاریک ناآگاهی و جهل بیرون آیند.
از این روی در اسلام، هجرت برای فراگیری دانش و تجربه در کانون توجّه قرار گرفته و پیروان خود را به هجرت برانگیخته است. پیامبر(ص) به پیروان خود دستور داده:
«اطلبوا العلم ولو بالصّین؛ دانش را بجویید، گرچه در چین باشد.»
شماری از اهل نظر و دقّت در معنای حدیث گفته‌اند: به دنبال دانش بروید گرچه در شهرها و سرزمین‌‌های دور دست باشد.
امّا هجرت تمدّن‌ها که در این مقاله مطرح است، در برابر مرگ تمدّن‌ها است.
به نظر ما تمدّن‌ها از بین نمی‌روند؛ بلکه اگر مردم سرزمینی ویژگی‌ها و شایستگی‌‌های لازم را برای بالندگی تمدّنی از دست بدهند، این تمدّن در جایی دیگر ظاهر می‌شود.
برابر این دیدگاه، ممکن است ملّت‌ها و قوم‌‌های صاحب تمدّن از بین بروند، ولی تمدّن آنان به سرزمین‌‌های دیگر سریان یابد؛ زیرا روح تمدّن باقی است و این روح جا به جا می‌شود و از کالبد تمدّنی که می‌میرد، کوچ می‌کند به کالبدی که زمینه تمدّن شدن را دارد. شماری فرهنگ را روح و باطن تمدّن می‌دانند و بر این نظرند که فرهنگ تمدّن ساز پس از مرگ تمدّنی که آن را ساخته به جای دیگر می‌رود و بنیانی از نوبنا می‌نهد.
از نظر استاد مطهّری تمدّن باقی است و به هیچ قومی اختصاص ندارد; امّا فرهنگ به منزله روح ملّت‌ها است و هر ملّتی که روحش را از او بگیرند، دیگر آن ملّت مرده است و توان پیشرفت ندارد.

  • مرگ یا هجرت تمدّن

تمدّن‌‌هایی که در طول سال‌ها و قرن‌ها به وجود آمده‌اند، پس از مدّتی به خاموشی می‌گرایند، توانایی و نفوذ خود را از دست می‌دهند و زمین‌گیر می‌شوند و به پایان می‌رسند. در اینجا بحثی است که آیا تمدّن‌ها نابود و دچار مرگ می‌شوند یا اینکه تمدّن‌ها نمی‌میرند و این صاحبان تمدّن هستند که می‌میرند و دیگر توان حرکت به جلو را از دست می‌دهند و از حرکت باز می‌ایستند.

شماری بر این عقیده‌اند که تمدّن‌ها نیز مانند سایر نیرو‌های طبیعت تابع یک روش مشترک ولادت، نمو، انحطاط و مرگ هستند. این نظر به اشپنگلر، دانیلوسکی و توین بی، نسبت داده شده که گفته‌اند: تمام تمدّن‌ها متولّد می‌شوند، نمو می‌کنند، پخته می‌شوند و می‌میرند. گر چه اینان در بیان دیدگاه‌‌های خویش، تحلیل یکسانی ارائه نداده‌اند؛ امّا همه به مرگ تمدّن‌ها باور دارند.
به گفته شهید مطهّری(ره):
تمدّن طلوع و غروب دارد؛ یعنی در یک جامعه طلوع می‌کند بعد در آنجا به‌انحطاط کشیده می‌شود و در جای دیگر طلوع می‌کند.
مرگ ملّت‌ها با از بین رفتن فرهنگ یا انحراف در فرهنگ آغاز می‌شود. با نشیب و فرود تعالی فرهنگی که روح جامعه و باطن تمدّن است، مردم متمدّن در سراشیبی فروپاشی و مرگ قرار می‌گیرند. از این روی زمانی که واپس‌گرایی و نشیب فرهنگی رخ داد، دشمن خارجی نیز حمله ور می‌شود و باقی مانده روح فرهنگی و جمعی را از بین می‌برد و گاهی مظاهر تمدّن را نیز نابود می‌کند. اسکندر «تخت جمشید» را به ویرانه‌ای تبدیل کرد و مسیحیان مسلمانان اندلس را نابود کردند و در این تاخت و یورش‌ها بخش‌‌هایی از جلوه‌‌های تمدّن اسلامی‌به جای ماند. امّا اگر واپس‌گرایی و نشیب فرهنگی و فساد اجتماعی در جامعه‌ای رخ ندهد، فرهنگ به خوبی می‌تواند در برابر هجوم خارجی بایستد، دسته پولادینی پدید آورد و دشمن را به تسلیم وا دارد. مغولان گرچه شهر‌های اسلامی را ویران کردند و هزارها هزار انسان بی‌گناه را از دم تیغ گذراندند; امّا فرهنگ اسلام آن قدر پویا، بالنده، توانا و شکوهمند بود که جذب آن شدند. از نظر اسلام، هجرت و تکامل تمدّن‌ها ادامه می‌یابد تا به تمدّن واحد جهانی برسد که همان حکومت امام مهدی(عج) است.

  • قرآن و هجرت تمدّن‌ها

آیا در نگاه قرآن، تمدّن‌ها هجرت می‌کنند یا می‌میرند؟
قرآن در آیه‌‌های گوناگون از نابودی قوم‌ها ملّت‌ها و گروه‌‌های سرکش گناه پیشه سخن گفته است. بی‌گمان اینها ملّت‌ها و قوم‌‌های صاحب تمدّن بوده‌اند، حال آیا قرآن نظر به مرگ و نابودی خود این ملّت‌ها دارد یا نابودی و خاموشی تمدّن آنها؟

آیا قرآن نظریّه رو به کمال بودن جامعه بشری را پذیرفته که در نتیجه افول تمدّن‌ها به منزله مرگ آنها نباشد؛ بلکه منظور نابودی ملّت‌ها و قوم‌ها باشد یا قرآن این نظریّه را رد کرده و افول تمدّن‌ها را به منزله مرگ آنها دانسته است؟ اوج کمال و بالاترین لایه آن از نظر قرآن چگونه است؟
آیا کمال رشد و اوج جامعه بشری تنها در سایه قرآن به حقیقت می‌پیوندد یا کمال و رشد جامعه‌ها از نظر قرآن، نیازی به ایمان ندارد؟
۱.مرگ قوم‌ها و هجرت تمدّن‌ها: از بررسی‌ها به دست می‌آید که قرآن به مرگ تمدّن‌ها باور ندارد; بلکه آنچه را می‌پذیرد، مرگ قوم‌ها و ملّت‌هاست از آیه‌‌های آسمانی قرآن بر می‌آید که تمدّن‌ها هجرت می‌کنند و از سرزمینی به سرزمینی دیگر ره می‌پویند. در قرآن واژه تمدّن نیامده; امّا واژه قوم و امّت که حکایت از اجتماع و مردم صاحب تمدّن است، آمده.
قرآن هنگامی‌که سخن از قومی‌به میان می‌آورد که گرفتار آتش گناه خویش شده و خانمانشان برافتاده، از تعبیر‌هایی مانند (اهل قریه) و (القریه) استفاده می‌کند.
یا وقتی از دگرگونی حال قومی سخن می‌گوید، به روشنی این دگرگونی را چه در جهت تعالی و چه در جهت تباهی بسته به روحیه آن قوم می‌داند:
«انّ الله لا یغیّر ما بقوم حتّی یغیّروا ما بانفسهم؛ خداوند نگرداند آنچه قومی در آن باشند از نیکویی حال تا آنکه خودشان آنچه بر دست دارند از نیکویی اعمال بگردانند.»
دگرگونی روحیه قوم ممکن است در جهت صلاح باشد و ممکن است در جهت فساد دگرگونی. حال به خود آنان بستگی دارد. هیچ گونه جبری در کار نیست. این نشان می‌دهد که هر قوم و جمعیّتی روح جمعی دارد و با این روح جمعی سرنوشت خویش را رقم می‌زند.
قرآن برای جامعه به مرگ و حیات باور دارد:
«لکلّ أمَّه اْجل فاذا جاء أجلهم لایستأخرون ساعه ولایستقدمون؛ هر امّتی و گروهی را در این جهان درنگی و انجامی و اندازه‌ای است که کی درآیند و تا کی بمانند و کی بروند، چون هنگام سرانجام رسد نه یک ساعت واپس مانند و نه یک ساعت فراپیش شوند.»
این آیه مرگ یک امّت را ناگزیر می‌داند; امّا لازمه مرگ امّتی، مرگ تمدّن آن امّت نیست; زیرا تمدّن به جامعه ‌انسانی بستگی دارد. وقتی امّت و مردمی در پنجه مرگ گرفتار آمدند و تمدّن در میان آنها از رشد باز ایستاد، این تمدّن در میان جمعی دیگر و امّتی دیگر به رشد خود ادامه می‌دهد. بر این اساس جامعه بشری رو به کمال و تعالی است و هر گروهی از انسان‌ها با تدبیر، بینش و دانش خود آن را گامی‌به جلو می‌برند تا اَجَل آنها سر می‌رسد و قومی دیگر این رسالت را بر عهده می‌گیرد.
۲. میراث قوم‌‌های نابود شده پیشین برای قوم‌‌های پسین: از پاره‌ای آیات که در آنها از نابودی قوم‌ها و امّت‌ها سخن به میان آمده، به خوبی استفاده می‌شود که با نابودی قومی، تمدّن آنها از بین نمی‌رفته است. حتّی آنان که به عذاب ناگهانی گرفتار می‌شدند، قومی دیگر پس از آنها قد بر می‌افراشته و تمدّن آنها را به ارث می‌برده است و تمدّن پیشین را پیش می‌برده و انقلابی در ارکان آن پدید می‌آورده است.
قرآن از آنان که پس از قوم نابود شده پیشین سر برداشته و تمدّن آن قوم را از آنِ خود کرده و در اختیار گرفته، تعبیر به خلیفه یا وارث کرده است. ۳. یگانگی و تکامل جامعه: از اینکه آینده بنابر آموزه‌‌های اسلامی‌که قطعی است و از آنِ صالحان و پارسایان است، آنانند که وارث زمین می‌شوند و روح رشد یافته و کمال یافته تمدّن انسانی را به ارث می‌برند، این نتیجه روشن به دست می‌آید که روح جامعه و تمدّن رو به کمال می‌رود و این کمال یافتگی تمدّن در آینده ثابت می‌کند که تمدّن‌ها نمی‌میرند؛ بلکه از سرزمینی به سرزمین دیگر کوچ می‌کنند و رخت می‌کشند و این سنّت الهی است.
اگر غیر از این باشد؛ یعنی تمدّن‌ها به خاموشی روند و نه به روشنی و رخشانی و کمال، اینکه خداوند وعده داده زمین از آن مستضعفان، پارسایان و صالحان است و آنان به خلافت خواهند رسید، معنی نمی‌دهد. وراثت در جایی معنی پیدا می‌کند و ارزش دارد که چیز باارزشی به وارث برسد.
علاّمه طباطبایی در تفسیر آیه شریفه: «انّ الارض یرثها عبادی الصّالحون» می‌نویسد:
وراثت وارث آن گونه که راغب گفته به معنای انتقال مالی است به شخص بدون آنکه معامله و داد و ستدی کرده باشد.
مراد از وراثت زمین این است که سلطنت برمنافع از دیگران به صالحان برسد و برکت‌های زندگی در زمین ویژه ایشان گردد.
…بنابراین معنای آیه این می‌شود: زمین از شرک و گناه پاک می‌شود و انسان‌های صالح در آن سکنا می‌گزینند و خدا را عبادت می‌کنند و شرک نمی‌ورزند.
پس برابر آیه‌‌های شریف قرآنی بناست ملّت‌ها، قوم‌ها و امّت‌های آلوده و آلوده آفرین به خشم خدا گرفتار آیند، همان گونه که تاکنون سنّت بر این بوده و قوم نوح، عاد و ثمود به آتش خشم خدا گرفتار آمده‌اند و بساط تیرگی‌ها و تیرگی آفرین‌ها برچیده شود تا زمینه برای تعالی، کمال و رشد جامعه‌‌های انسانی فراهم آید و تمدّن معنوی انسانی و به دور از زشتی‌ها، پستی‌ها، حق‌کشی‌ها، ستم‌ها، نابرابری‌ها و ناامنی‌ها چتر خویش را بگستراند و این همان جامعه‌ای است که امام مهدی(عج) بنا می‌نهد و ارزش‌ها پاس داشته می‌شود، امنیّت برقرار می‌گردد و زمین دفینه‌‌های خود را بیرون می‌ریزد و آسمان برکات خود را فرو می‌ریزد.

  • هجرت تمدّن‌ها در قرآن؛ انگیزه‌ها و سبب‌ها

روشن شد که قرآن به هجرت تمدّن‌ها باور دارد. اکنون باید دید در نگاه قرآن چه‌ انگیزه‌ها و سبب‌هایی زمینه هجرت تمدّن‌ها از دیاری به دیار دیگر را فراهم می‌سازند. چه می‌شود که تمدّنی در سرزمینی مجال رشد خود را از دست می‌دهد و در سرزمینی دیگر زمینه شکوفایی و دامن گستری خود را می‌یابد و به آنجا رخت می‌کشد؟

با مطالعه بر روی تمدّن‌‌های کهن، این نتیجه به دست می‌آید که مردمان و سرزمین‌هایی در دوران و برهه‌‌هایی، شایستگی پرورش و رشد تمدّن را داشته و در دوره‌ای این شایستگی را از دست داده‌اند.
مثلاً مردم «روم» در یک دوره هزار ساله از توان بالا و شایستگی درخوری برخوردار بوده و توانسته‌اند تمدّن بزرگی هم در دامن خود بیافرینند و هم سال‌های سال از آن نگه‌داری کنند و از گزند روزگار به دورش بدارند و پس از این دوره، دامن مردم روم و مهد این سرزمین، توان خویش را برای نگهداری این تمدّن سترگ از دست می‌دهند و آغوش مردم و بستر سرزمین روم آن گرمایی را ندارد که به کالبد و شریان‌های تمدّن گرما بخشد; از این روی تمدّن بزرگ روم به سرزمین‌های گوناگون هجرت می‌کند؛ یعنی هر پاره‌ای از آن به سرزمینی.
قرآن کریم پیشرفت، دامن‌گستری، پسرفت و بازماندن از دامن گستری تمدّن را در گرو تلاش و سستی مردم می‌داند. اگر سرزمینی ویژگی‌ها و زمینه‌‌های زایش و شکوفایی تمدّنی را داشت و مردم آن هم مردم پرتلاش و برخوردار از توان فکری و جسمی‌بالایی بودند، رو به نشیب نمی‌روند و همیشه رو به فراز خواهند داشت و اگر سستی ورزیدند و تن آسایی پیشه کردند و توان فکری لازم را نداشتند، سرزمین آنان آبستن تمدّن نخواهد شد و چنین زایش بزرگی در آن سرزمین رخ نخواهد داد که:
«ان الله لایغیّر ما بقوم حتّی یغیّروا ما بأنفسهم؛ خداوند نگرداند آنچه قومی در آن باشند تا آن خودشان آنچه بر دست دارند، بگردانند.»
خداوند چراغ افروخته ملّتی را خاموش نمی‌کند، مگر اینکه خود آن ملّت چراغ زندگی خویش را در گذر باد قرار دهند که برابر سنّت خداوند به طور قطع چراغ زندگی این ملّت خاموش خواهد شد.
«ذلک بانّ الله لم یک مغیّراً نعمه انعمها علی قومٍ حتّی یغیّروا ما بانفسهم؛ این [عذاب] بدان سبب است که خداوند نعمتی را که به قومی و ملّتی داده بر نمی‌گرداند، مگر آنکه خود ایشان آن را تغییر دهند و آن را به خویشتن خویش برگردانند.»
بشر توان آن را دارد که در برابر باد و طوفان بایستد و نگذارد چراغ تمدّنی که ساخته و برافراشته خاموش نشود و آن را همیشه افروخته نگه دارد و می‌تواند از آفت‌های گوناگون و لغزش‌هایی که تمدّنی را به تاریکی فرو می‌برند و بنیان‌های آن را سست می‌کنند، با دوراندیشی و همه سویه نگری جلوگیری کند. هر ملّتی راز بقای تمدّن خود را دریابد، می‌تواند از آن، سال‌های سال پاسداری و آن را از هر گزندی به دور نگه دارد. مهم ترین راز که بسیاری از تمدّن شناسان و اهل مطالعه در تاریخ ملّت‌ها کم و بیش به آن اشاره کرده‌اند، هماهنگی با دگرگونی‌های زمان است. اگر مردمی‌که تمدّن در آغوش آنان رشد کرده روی اموری که ضرورتی برای ماندگاری آنها وجود ندارد، پافشاری نکنند و آینده را به چشم گذشته نبینند، تمدّن ماندگاری خواهند داشت.
برابر این تحلیل و نظر همه عامل‌ها و انگیزه‌ها و سبب‌هایی که تمدّنی را پدید آورده‌اند، نمی‌توانند در همان قالب، هیئت، شکل و دورن‌مایه، عامل و سبب ماندگاری آن نیز باشند.
ملّت‌های صاحب تمدّن نباید به گذشته خود دل ببندند و از رویداد‌های پیرامون خویش چشم فرو بندند. زمان، بسیاری از امور را دگرگون می‌کند و اگر کالبد و گاه درون‌مایه جامعه و تمدّنی دگرگون نشود و خود را با زمان هماهنگ نسازد، پویایی و درخشش خود را از دست می‌دهد و به حاشیه رانده می‌شود.
ممکن است ملّتی در دورانی تمدّن ساز بوده و در برهه‌ای پیشتاز، پیشاهنگ و پرچمدار تمدّن؛ ولی چون همیشه چشم به گذشته داشته و خود را اشباع از گذشته می‌پنداشته و بی نیاز به موج‌های جدید و آینده و هر حرکت، جنبش، رستاخیز، خیزش، سخن نو، ابتکار و نوآوری را کوچک می‌انگاشته و در نگاهش حقیر و پست جلوه می‌کرده، اکنون با دست‌های تُهی سایه نشین دیوار‌های بی‌سقفِ بنا‌های تمدّن گذشته خود شده است و خارج از گردونه زمان.
قرآن در هر حرکتی انسان‌ها را نقش آفرین می‌داند. اگر جامعه به اوج کمال می‌رسد یا به خاک مذلّت می‌نشیند، بستگی به مردمان آن جامعه دارد. اگر در حال خود دگرگونی نیک پدید آورند، جامعه رو به نیکی و اوج می‌رود و اگر دگرگونی به گونه منفی باشد و از نیکی، نیک خصالی و نیک رفتاری و نیک منشی به در آیند و به لجنزار‌های عفن فرو افتند، جامعه خود را به خاک مذلّت خواهند نشاند.
حال که روشن شد در نگاه قرآن این مردم هستند که نقش آفرینند و تلاش، پشتکار و حرکت‌های سالم و خردمندانه و برابر سنّت‌های الهی آنان، تمدّنی را پدید می‌آورد و تن‌آسایی، سستی، تنبلی و حرکت‌های ناسالم، نابخردانه و ناسازگار با سنّت‌های الهی، تمدّنی را می‌میراند، بسزا و بجاست که نگاه قرآن به پدیده تمدّن‌ها و مردم تمدّن آفرین در کانون توجّه قرار گیرد و از دریچه نگاه قرآن زوایای زندگی مردمان و قوم‌های صاحب تمدّنی که قرآن خبر از نابودی آنها داده، پرداخت که بسیار راه‌گشا، عبرت انگیز و درس آموز است.

ماهنامه موعود شماره ۱۱۸

پی‌نوشت‌ها:


۱. فرهنگ معین ج ۱۱۳۹/۱.
۲.تاج العروس مرتضی زبیدی تحقیق علی شیری ج ۵۳/۱۸.
۳. اقرب الموارد سعید شرتونی ج ۱۱۹۴/۳ مطبعه یسوعیه بیروت; لغت نامه دهخدا علی اکبر دهخدا ج ۶۹۷۲/۵.
۴. دائره المعارف بستانی بطرس بستانی ج ۹۶/۷.
۵. فرهنگ دانشگاهی انگلیسی به فارسی عباس و منوچهر آریان پور ج۱ ۳۹۰.
۶. تاریخ تمدّن ارنولد توین بی ترجمه یعقوب آژند مقدمه چهارده مولی تهران.
۷.جامعه ایده آل اسلامی و مبانی تمدّن غرب جمعی از نویسندگان ۳۰۲/ دبیرخانه دائمی اجلاس دو سالانه بررسی ابعاد وجودی حضرت مهدی(عج).
۸.همان; تمدّن اسلامی در اندیشه سیاسی امام خمینی ۵۷/.
۹. تاریخ تمدّن مشرق زمین گاهواره تمدّن ویل دورانت ج ۲۵۸/۱.
۱۰. برهان قاطع برهان خلف تبریزی ۱۴۸۱.
۱۱. فرهنگ دانشگاهی انگلیسی ـ فارسی آریان پور ج ۵۲۶/۱.
۱۲. جهان امروز و فردا علی اکبر کسمائی۴۸۸.
۱۳. دائره المعارف تطبیقی علوم اجتماعی علیرضا شایان مهر ج ۴۰۲/۱.
۱۴.تاریخ تمدّن علی شریعتی ج ۱۴/۱.
۱۵. دائره المعارف تطبیقی علوم اجتماعی ج۴۰۴/۱.
۱۶. گفت و گوها تمدّن‌ها و برخورد تمدّن‌ها سید صادق حقیقت۲۷/ به نقل از رویارویی تمدّن‌ها ساموئل ( ۸۶ ) هانتینگتون ترجمه مجتبی امیری.
۱۷. قبسات شماره ۱۳۲/۱۴.
۱۸. تاریخ تمدّن دکتر علی شریعتی ج۳/۱.
۱۹. لذات فلسفه ویل دورانت ترجمه عباس زریاب خوئی علمی و فرهنگی تهران.
۲۰. مجله قبسات شماره ۱۱۹/۱۴.
۲۱. فرهنگ علوم اجتماعی آلن بیرو ترجمه دکتر باقر ساروخانی انتشارات کیهان.
۲۲. فلسفه تاریخ شهید مطهّری ج ۳۲/۱ ۴۵ صدرا تهران.
۲۳. همان۳۲/.
۲۴. همان۴۵/.
۲۵. تاریخ تمدّن ج ۹۹۰/۱.
۲۶. آینده باختر ژ. ج. دبیوس ترجمه بهاءالدین پازارگاد۲۲/ ابن سینا; درآمدی بر تار یخ تمدّن ویل دورانت ترجمه احمد بطحایی خشایار دیهیمی ۲۵۹/ انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی.
۲۷. آینده باختر ۷۵/.
۲۸. همان ۶۰/.
۲۹.همان۶۵/.
۳۰. فلسفه تاریخ شهید مرتضی مطهّری ج ۲۴۶/۱.
۳۱. آینده باختر ۷۵/.
۳۲. لذات فلسفه ۳۰۶/.
۳۳. همان ۳۰۷/.
۳۴. درآمدی بر تاریخ تمدّن ۲۶۳/.
۳۵. سوره رعد آیه ۱۱.
۳۶. مجموعه آثار شهید مطهّری ج۸۱۶/۱۳.
۳۷. سوره اعراف آیه ۳۴.
۳۸. مجموعه آثار شهید مطهّری ج ۸۱۷/۱۳.
۳۹. سوره اعراف آیه ۶۹ .
۴۰. کشف الاسرار عده الابرار خواجه عبدالله‌انصاری به اهتمام علی اصغر حکمت ج ۶۵۹/۳.
۴۱.تفسیر المنار محمّد عبده تقریر رشیدرضا ج ۴۹۸/۸.
۴۲. المیزان محمّد حسین طباطبایی ج ۱۷۸/۸.
۴۳. سوره فجر آیه ۸.
۴۴.سوره اعراف آیه ۷۴.
۴۵. التبیان شیخ طوسی ج ۴۵۰/۴.
۴۶.سوره فجر آیه ۹.
۴۷. تفسیر المنار ج ۵۰۳/۸.
۴۸. همان ج۹۸/۹.
۴۹. سوره اعراف آیه ۱۳۷.
۵۰.سوره شعراء آیه ۵۷ ـ ۵۹.
۵۱. سوره دخان آیه ۲۵ ـ ۲۸.
۵۲. سوره اعراف آیه ۱۶۶/.
۵۳.سوره‌انبیاء آیه ۱۰۵.
۵۴. المیزان ج ۳۳۰/۱۴ اعلمی‌بیروت.
۵۵. همان.
۵۶. سوره قصص آیه ۵; سوره نور آیه ۵۷.
۵۷ . سوره یونس آیه ۱۳ ـ ۱۴ .
۵۸ . مجموعه آثار شهید مطهّری ج ۳۵۸/۲.
۵۹. سوره اعراف آیه ۱۲۸.
۶۰. المیزان ج ۱۰۶/۴ مجموعه آثار ج ۳۵۹/۲.
۶۱. المیزان ج ۲۲۵/۷.
۶۲. سوره اسراء آیه ۵۸.
۶۳. المیزان ج ۱۳۲/۱۳ اعلمی‌بیروت.
۶۴. مجموعه آثار ج ۸۱۹/۱۳.
۶۵. نگاهی به تاریخ جهان جواهر لعل نهرو ترجمه محمود تفضلی ج ۱ / ۲۰۰.
۶۶. سوره رعد آیه ۱۱.
۶۷. سوره‌انفال آیه ۵۳.
۶۸. مجموعه آثار ج ۸۱۸/۱۳.
۶۹. ترجمه و تفسیر نهج البلاغه محمّد تقی جعفری ج ۱۶۸/۵.
۷۰. سوره یونس آیه ۱۳.
۷۱. تاج العروس ج ۴۴۳/۱۸.
۷۲. سوره قصص آیه ۵۹.
۷۳. سوره‌انعام آیه ۴۷.
۷۴. سوره اعراف آیه ۴ ـ ۵.
۷۵. مفردات راغب ۳۷۹/.
۷۶. همان ۲۸۴/.
۷۷. تاج العروس ج ۱۶۶/۵.
۷۸. سوره بقره آیه ۱۱ ـ ۱۲.
۷۹. سوره بقره آیه ۲۰۵/.
۸۰. سوره قصص آیه ۴.
۸۱.سوره هود آیه ۸۵.
۸۲. سوره اعراف ۸۵; سوره شعراء آیه ۱۸۳.
۸۳. تفسیر المنار ج ۵۲۶/۸.
۸۴. سوره اعراف آیه ۸۶.
۸۵. تفسیر المنار ج ۵۳۱/۸.
۸۶. سوره اعراف آیه ۹۱.
۸۷. سوره هود آیه ۹۴ ـ ۹۵.
۸۸. ترجمه و تفسیر نهج البلاغه ج ۲۱۸/۵.
۸۹. سوره عنکبوت آیه ۲۸ ـ ۳۴.
۹۰. سوره اعراف آیه ۳۱.
۹۱. سوره یونس آیه ۸۳.
۹۲. سوره دخان آیه ۳۰ ـ ۳۱.
۹۳. سوره فجر آیه ۷ ۹.
۹۴.سوره شعراء آیه ۱۴۷ ۱۴۸ ۱۴۹ ۱۵۰ ۱۵۸.
۹۵. سوره اعراف آیه ۸۱.
۹۶. نگاهی به تاریخ جهان جواهر لعل نهرو ج ۲۸۲/۱.
۹۷. تاریخ تمدّن ویل دورانت ج ۲۶۳/۱.
۹۸. سوره سبأ آیه ۳۴.
۹۹. سوره اسراء آیه ۱۶.
۱۰۰. مجموعه آثار شهیدمطهّری ج ۸۰۶/۱۳.
۱۰۱.نگاهی به تاریخ جهان جواهر لعل نهرو ج ۲۸۳/۱.
۱۰۲. سوره زخرف، آیه ۲۳.

همچنین ببینید

غدیر

غدیر یک ضرورت راستین

بر اساس جهان بینی توحیدی و مکتبی ، غدیر ، یک ضرورت منطقی و عقلی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *