ع. فانى
برائت، از اصول مهمّ و اساسى اسلام و آئین حیات انسانها در جهان است. قرآن عزیز در آیات بسیار آن را مورد تأکید قرار داده و از امّت اسلام به طور جدّى آن را مطالبه کرده است.
برائت از دشمنان خدا و بشریت، اصلى بنیادین در مکتب اهل بیت (ع) به شمار مى رود و در کنار حبّ خداوند و اولیاى او، حقیقت و روح دین محسوب مى شود و بدون آن، اساساً ایمان تحقّق نمى یابد.
آنچه این مقاله کوتاه به آن اشاره دارد، نگاهى مختصر به همین حقیقت است.
آنچه در سطور بالا گذشت، این اشارت را در پى داشت که برائت از دشمنان خدا و اسلام و بشریت:
– یک ضرورت دینى و قرآنى است؛
– یک قاعده عقلانى و اصل فطرى است؛
– تحقّق راستین ایمان و اعتقاد اسلامى و روح مکتب شیعه بر آن استوار است؛
– از اصول تربیتى و حماسى مکتب اهل بیت (ع) به شمار مى رود.
اکنون مى گوییم بر اساس آموزه هاى همین مکتب، هدف خلقت انسان و غایت آفرینش جهان نیز بر همین امر قرار دارد.
ابتدا باید این نکته را متذکّر شد که این اصل اساسى (انتقام از دشمنان خدا)، از مفهوم و حقیقتى متعالى و ارجمند برخوردار است و اساساً با مفهوم عامیانه و نازل آنها بسیار متفاوت است. در ساحت قرآن و تعالیم دینى و معارف شیعى، این مفهوم والا و تعیین کننده با توجّه به چهار شأن بزرگ، معناى بلند خود را پیدا مى کند:
نخست شأن ربوبى است
سخن در این است که خداى بزرگ کار حکیمانه و شکوه هنرمندانه خود را در آفرینش انسان به نمایش گذاشت و غایتى سترگ نیز از آن، در نظر داشت. او انسان ها را آفرید و قرار بود آنان تحت تربیت رسولان و راهنمایان او به ابعاد و مراتبى عظیم از هدف خلقت نائل آیند، همچون خلیفه اللّهى، امانتدارى، بندگى و عبودیت و نیل به کمال انسانى خود که در وجودشان به ودیعت سپرده شده بود.
شأن ربوبى این بود که همه مقدّمات، لوازم و مناسبات تحقّق بخش این هدف را در این جهان به انسان ها عطا فرمود و وجود انبیا و امامان از بزرگترین آنهاست؛ امّا دشمنان خدا و بشریت بر مبناى وجه تشریعى نظام عالم که بر اراده و اختیار آدمیان تأکید مى کرد، این طرّاحى الهى را بر هم زدند.
امّا از سوى دیگر، خداى متعال هرگز مغلوب نمى شود و در نهایت، مقصد خلقت خویش را با ظهور آخرین منجى موعود (ع) در جهان تحقّق خواهد بخشید؛ لیکن دشمنان باید به سبب گناه بزرگ خود در همین دنیا (و قبل از عذاب آخرت) تنبیه و مجازات شوند؛ زیرا خار راه انسانیت و مانع بزرگ طرّاحى الهى در جهان شدند. شأن قدرت، شأن حکمت، شأن عدالت و شأن ربوبیت حضرت حق ایجاب مى کند که این تنبیه و مجازات به عنوان انتقام الهى حتماً صورت پذیرد. اینها همه در زیرمجموعه انتقام الهى جاى مى گیرد.
دوم شأن انسان کامل و امام معصوم (ع) است:
شأن انسان هاى کامل، چه آنانى که براى هدایت انسانها حماسه آفریدند و جانفشانى ها کردند و در این راه از همه هستى خود و شئون خود گذشتند؛ خصوصاً سالار شهیدان، حسین بن على (ع) و چه حضرت ولى عصر (ع) که ذخیره الهى براى محقّق ساختن اهداف و آرمان هاى آنان، همه ایجاب مى کند که از دشمنان الهى انتقام گرفته شود. انتقام در این ساحت، به معناى تنبیه کسانى است که مقابل انسان هاى کامل ایستادند و آنان را از انجام رسالت بزرگ خود، یعنى تحقّق طرّاحى الهى و هدایت انسان ها بازداشتند.
از سوى دیگر، شأن آخرین امام معصوم (ع) و انسان کامل نیز همین امر را اقتضا مى کند.
او طعم انتقام و عذاب الهى را به تمامى دشمنان انبیا و اولیا، از آغاز تا زمان ظهور خواهد چشانید (ان شاء اللّه).
این شأن از آنجا نشئت مى گیرد که تحقّق همه آن آرمان ها و رسالت ها در سطح جهانى بر عهده اوست. هم اکنون نیز وجود دشمنان و ظلم ها و جنایات آنان مانع ظهور او و انجام این رسالت و شأن بزرگ است و او در زمان ظهور نیز مقابل آنان خواهد ایستاد (ان شاء اللّه)؛
بنابراین مأموریت بزرگ او ایحاب مى کند هم براى احیا و استقرار دین خدا روى زمین و هم براى از بین بردن خارها و موانع این راه، تمام قدرت خود را به عنوان انتقام از آنان به کار گیرد.
سوم شأن انسانى و انسانیت است:
چنانکه اشاره شد، انسان براى غایتى عظیم و سترگ آفریده شده بود. استعدادها و قواى بسیارى نیز در وجودش مندرج بود تا در مسیر خود، به مراتب بلند کمال و تعالى دست یابد؛ امّا دشمنان خدا مانع راه او شدند. آنان در واقع مانع شدند تا بزرگترین اتّفاق مبارک؛ یعنى شکوفایى انسان و انسانیت در سطحى فراگیر و همگانى در جهان روى دهد. به راستى، انسان در این عالم مورد ظلم قرار گرفت. اگر جریان هدایت الهى بدون دخالت و ممانعت دشمنان، به دست اولیاى الهى و امام معصوم (ع) صورت گرفته بود، مسیر حرکت انسان ها به طور آرام و طبیعى و بى هیچ خسارت و مشکلى به پیش مى رفت. طبعاً در این عرصه، از آنجا که اقتضائات هدایت در سطح اکثر و موانع در سطح حدّاقل بود، حدّاکثر انسانها در مسیر هدایت و سعادت قرار مى گرفتند و فقط شقاوتمندانى که به اختیار خود، راه تباهى را برمى گزیدند، از هدایت و سعادت بازمى ماندند.
بنابراین، دشمنانى که این جرم بزرگ را مرتکب شدند، به اقتضاى عدالت و براى گرفتن داد انسانیت و همه انسان هاى مظلوم، باید تنبیه شوند و انتقام اینان گرفته شود.
چهارم شأن جهان است
همانطور که قرار بود انسان راه هدایت و رستگارى را بپیماید، قرار بود جهان نیز به عنوان جایگاه انسان از شمیم هدایت و فضیلت و انسانیت به گلستانى عطرآگین مبدّل شود و نه به مردابى متعفّن و جهنّمى سوزان. البتّه غایت آفرینش الهى و مقصد بزرگ او، از خلقت جهان، چنانکه اشاره کردیم، در زمان ظهور موعود به وقوع خواهد پیوست و جهان در ظاهر و باطن، زنده و بالنده خواهد شد.
بنابراین جرمى سنگین و گناهى بزرگ از سوى مستکبران و دشمنان صورت گرفته که در جهان آتش افروختند و شأن آن را همچون شأن انسان در شعله هاى ظلم و استکبار خود سوزاندند.
این نگاه مى تواند شأن پنجم و ششم و شئونى دیگر را در همین ساحت مطرح کند که هریک اقتضا مى کند اتّفاقى بزرگ در این جهان رخ دهد و آن تنبیه و مجازات دشمنان بشریت است و باید انتقام جنایات آنان گرفته شود؛ از جمله این شئون، شأن دین است و شأن فضیلت و ارزش هاى انسانى، شأن دیگر کائنات و … و خواننده فهیم، خود مى تواند نگاه مزبور را دنبال کرده و به غنا و تکمیل بحث اهتمام ورزد.
از آنچه گذشت، این حقیقت روشن شد که مسئله انتقام از دشمنان یک مفهوم متعالى، حکیمانه و ضرورى است. هر انسان فرزانه و خردمندى حکم مى کند که با هرگونه جرم و جنایتى در جامعه باید برخورد شود و مجرمان و جانیان به سزاى اعمال خود برسند. این حکم بخردانه و حکیمانه، آنگاه که با خداى بزرگ نسبت مى یابد و گستره ان در سطح جهانى و بشریت ضرورت پیدا مى کند،
به نام انتقام الهى، مطرح مى گردد. در واقع، خداوند متعال انتقام همه انسان هاى مظلوم را خواهد گرفت؛ به تعبیر دیگر، وجه انسانى انتقام مى تواند در میان جوامع دیگر آن، بارز شود. در این میان، دو امام معصوم و بزرگ، خصوصیت و موضوعیت خاص مى یابند؛ سالار شهیدان، حسین بن على (ع) و فرزند ارجمند او، امام عصر حضرت حجّت بن الحسن (ع) که سلام بیکران بر آنها باد.
حسین (ع) با حماسه جاودانه اش، خون مطّهر خود را براى احیاى دین خدا و انسان و انسانیت نثار کرد و مهدى موعود (ع) که انتقام این خون پاک را خواهد گرفت.
این انتقام، انتقام خداست و انتقام همه انبیا و اولیا،
انتقام تمام بشریت مظلوم و مستضعف است
و انتقام همه فضیلتها و خوبى ها.