طى شماره هاى اخیر، مجموعه مطالبى درباره »مسیحیت صهیونیستى« و مباحث مرتبط با آن تقدیم خوانندگان عزیز و محترم موعود شد. شاید طرح موضوعاتى از این دست مغایر با موضوع و سیاست اصلى نشریه یعنى طرح مباحث »مهدوى« به نظر مى رسد، اما پوشیده نیست که گفت وگو از »موعود ادیان« و »منجى آخرالزمان« در زمره تعهدآورترین موضوعات جارى در میان مناسبات ماست. طبیعت چندوجهى این امر مقدس، توجه به ساحتهاى مختلف و وجوه گوناگون معرفتى آن را ضرورى مى سازد؛ چنانکه از بیان کم و کیف مناسبات اجتماعى، اقتصادى و سیاسى مسلمین و همه آنچه که موجب تقویت یا تضعیف آنان مى شود نمى توان غفلت کرد.
مهدویت موضوع انتزاعى، ویژه ایام خلوت گزینى و بى وضع در برابر همه آنچه که فرهنگ و کیان شیعیان را به مخاطره مى اندازد نیست و به عکس، به دلیل انتساب آن به مقام عظماى ولایت حضرت صاحب الامر(ع) به عنوان حجت خدا، موعود منتظر، هادى و مهدى آخرالزمان همواره مسلمین و به ویژه شیعیان را به هوشیارى و مراقبت و توجه به وقایع جارى دعوت مى کند تا ساحت این فرهنگ اصیل و جغرافیاى کشورهاى اسلامى و شیعى همواره مصون از کید دشمنان و در امان از انحرافهاى عقیدتى، فرهنگى، سیاسى و اقتصادى آنهم در دوره پر فتنه و بلاى آخرالزمان باشد.
گفت وگو از »غیبت صغرى«، »نواب اربعه«، »فلسفه انتظار« و مباحثى از این دست براى آنان که مى خواهند به حقیقت در زمره منتظران با معرفت، مراقبان مهیاى حضور در پیشگاه حضرت حجت(ع) و رزمندگان مهیاى شهادت در رکاب ایشان باشند کافى نیست.
شناخت »حق و باطل زمان« به همراه تنومندى جسم و جان در این عصر مى تواند انسان مسلمان را به مجاهدى عارف در طریق آمادگى و انتظار بدل سازد.
و اما بعد!
در پاسخ به سؤال برخى دوستان که طرح مباحثى پیرامون »مسیحیت صهیونیستى« برایشان سؤال برانگیز شده بود عرض مى کنیم که:
۱. »مسیحیت صهیونیستى« جریانى »فرهنگى، سیاسى« است که با تکیه بر آموزه هاى توراتى، تمایلات سیاسى صهیونیستى و امکانات نظامى آمریکا سعى در کسب سلطه کامل بر جغرافیاى فرهنگى و خاکى مسلمین (از نیل تا فرات) دارد.
۲. این جریان موضوع زمینه سازى ظهور مقدس را بهانه حضور در خاورمیانه، حمایت از اسرائیل، تسلط بر عراق و… ساخته است.
۳. این جریان »ظهور حضرت عیسى(ع)« را مشروط به تشکیل اسرائیل بزرگ، انهدام بیت المقدس، بناى هیکل سلیمان و بالاخره واقعه »آرماگدون« مى شناسند و حذف عوامل مزاحم تحقق این استراتژى، مقابله با مسلمین و روحیه جهادى شیعیان، سلطه کامل بر ایران اسلامى و قتل عام مخالفان سلطه صهیونیسم بر سرزمینهاى اسلامى را مقدمه لازم به شمار مى آورد.
۴. رسانه هاى غربى، به ویژه سینماى هالیوود طى سه دهه اخیر سعى در القاء آموزه هاى آخرالزمانى توراتى از طریق فیلمهاى سینمایى و بازیهاى کامپیوترى و… به مردم غرب و زمینه سازى ذهنى براى آنها داشته و چهره منفور، غیر واقعى و ظالمانه اى از مسلمین، جهادگران مسلمان شیعى و فرهنگ ولایى ارائه کرده اند. همچنین سازندگان این فیلمها سعى در ایجاد انفعال و تأثیرپذیرى در روحیه جوانان مسلمان داشته و تلاش مى کند آموزه هاى مذهبى و دینى آنها به ویژه باور مهدوى و موعودى را خرافه، اساطیرى و موهوم جلوه دهند.
۵. غرب در دهه هاى آخر قرن بیستم (به ویژه پس از پیروزى انقلاب اسلامى) دریافت که ایده »مهدوى« و فرهنگ ولایى اصیل که توسط شیعیان مطرح مى شود از استعداد بالقوه و شگرفى براى تهدید فرهنگ و تمدن الحادى و سیاست استکبارى غرب برخوردار است و به عنوان طرحى جایگزین »فرهنگ لیبرالیستى« مى تواند جاذب عموم مردم سرخورده جهان امروز شود؛ از اینرو مخدوش ساختن چهره این فرهنگ، القاء این معنا که آینده از آن فرهنگ لیبرالیستى است و بیهوده جلوه دادن هرگونه تلاش براى تغییر وضع موجود در دستورکار گردانندگان نظام سلطه در بخشهاى فرهنگى و سیاسى غربى قرار گرفته است.
۶. متمسک شدن به موضوع »قریب الوقوع بودن ظهور حضرت مسیح(ع)« براى محتوم جلوه دادن سلطه یهودیت و مسیحیت بر کل جهان در هیأت حکومت جهانى، حکایت از طرحى زیرکانه، مفحرّف و سلطه جویانه دارد که عدم بازشناسى صبغه فرهنگى و سیاسى آن و همچنین مخفى ماندن زوایاى این امر براى مخاطبان مسلمان موجب بروز انحراف فرهنگى جوانان و تأثیرپذیرى آنها از آموزه هاى منحرف غرب مسیحى و یهودى خواهد شد.
۷. غرب دریافته است که ایده مهدویت به صورت اصیل (چنانکه نزد شیعیان است) مى تواند کیان فرهنگى و مدنى غرب را با چالش جدى و بنیان کن روبرو کند. چنانکه در یک قرن گذشته انگلستان بإ؛ ّّخ فرقه سازى در میان مسلمین (بهائیت، بابیت، شیخیه و…) سعى در ایجاد تفرقه و انحراف میان شیعیان و پیروان سایر مذاهب کرده است.
کنفرانس دهه هشتاد »تل آویو« و حضور جمعى از شیعه شناسان در آن کنفرانس روح حرکتهاى اصلاح طلبانه مسلمین را براى غرب و یهودیت صهیونیستى آشکار ساخت. در آن نشست اعلام شد که »نهضت سرخ عاشورا و باور سبز مهدوى« دو عامل مهم و تعیین کننده در حرکتهاى اصلاح طلبانه شیعیان است.
مقابله با حاق فرهنگ اصلاح طلبانه (فرهنگ ولایى شیعه) و عوامل مبلغ آن (کانون مبلغان ایرانى آن) مهم ترین استراتژى غرب براى حفظ نظام سلطه خود در سرزمینهاى شرق اسلامى و سایر بلاد است.
۸. طى چهارصد سال اخیر غرب تمامیت وَلایت (مهر و دوستى) و وفلایت (حکمرانى و خلافت) را به خود معطوف ساخته و هر جریانى جز آن را سرکوب کرده است. غرب دریافته که توجه، مهرورزى، دوستى و توسل مستضعفان به حجت حىّ خداوند و آمادگى پذیرش ولایت و ظهور حضرتش به معنى به صدا درآمدن زنگ مرگ تمام عیار فرهنگ و تمدن استکبارى است.
به زعم آنان ارائه چهره اى ناپسند از »موعود مقدس« و معرفى مسلمین و شیعیان به عنوان وحشت آفرینان تروریست مى تواند راه خلاصى از بن بست و بحران فراگیر قرن جدید باشد.
مسیحیت صهیونیستى با توسل و تمسک به این حیله و با استفاده از همه قوا سعى در حفظ قدرت غرب و استمرار حاکمیتش بر سرتاسر جهان دارد. به طورى که از اولین سالهاى پیروزى انقلاب اسلامى شاهد ورود فیلمهایى چون »نوسترآداموس« و صدها فیلم دیگر از این دست بودیم که سعى در مخدوش ساختن چهره مقدس منجى آخرالزمان و موعود مسلمانان کرده است.
بازشناسى این جریان محرّف، نقد و رد عملکرد تبلیغاتى، سیاسى و نظامى آن در جهان و به ویژه سرزمینهاى اسلامى مقدمه اى است براى مصونیت بخشیدن به جوانان، بیدارى گردانندگان و حاکمان سرزمینهاى اسلامى و متذکر شدن محققان و مبلغان براى نقد و مقابله جدى فرهنگى با این خطر بزرگ.
و بالاخره، تمامى شیعیان و به ویژه جوانان فرهیخته ناگزیر به هوشیارى و کسب آگاهى کامل از همه آنچه که در حوزه هاى مخلتف معرفتى و فرهنگى مى گذرد هستند و تنها توسعه دریافتها و مطالعه جدى و فراگیر مى تواند آنان را در رویارویى با آنچه که کیان تفکر و فرهنگ اسلامى را به مخاطره مى اندازد یارى دهد. فراموش نکنیم که دشمن با مراقبت تمام و با تأسیس مراکز عمده مطالعاتى، همه حرکتهاى مسلمانان و شیعیان طالب فرهنگ جهادى و ولایى را پیگیرى مى کند و با جدیت تمام به شناسایى عکس العملهاى آنان در برابر تصمیمات و اعمال غرب استکبارى مى پردازد.
موعود شماره چهل