امیر طاهرى
مترجم: ا.زارع زاده
اشاره : تمدن غرب در آغازین سال هاى قرن بیست و یکم با بحران هاى جدى و فزاینده اى روبروست. آرمان هاى مدرنیته به شعارهاى میان تهى تبدیل شده و مدینه فاضله انسان غربى عملاً به مسلخى براى عدالت و انسانیت درآمده است. سه آرمان و آرزوى بزرگ انسان؛ یعنى حقیقت، عدالت و معنویت، اکنون در تمدن مادى غرب به زوال و انزوا گراییده است و بى شک مى توان بحران عصر ما را به بحران حقیقت، بحران عدالت و بحران معنویت تعبیر کرد.
در مقاله حاضر که همزمان با برگزارى اجلاس هزاره در نیویورک، در مجله »الشرق الاوسط« به چاپ رسیده نویسنده نیم نگاهى به بحران عدالت و افزایش فقر و نابرابرى در جهان داشته است. اگر چه از زمان انتشار مقاله مدتى گذشته است اما ظرافتى که در نگاه نویسنده وجود داشته ما را بر آن داشت که در ویژه نامه عدالت اقدام به عرضه آن کنیم.
رهبران کشورهاى جهان که به ابتکار سازمان ملل متحد براى شرکت در اجلاس هزاره در نیویورک گرد هم آمدند، در اولین روز کارى خود در این اجلاس، در کنار یکدیگر به صف ایستادند تا به گفته کوفى عنان دبیر کل سازمان ملل متحد یک »عکس خانوادگى« بگیرند.
این عکس مثل هر عکس خانوادگى دیگرى، به ناچار قربانى پیش گویى ها و پیش بینى ها خواهد شد به راستى چرإ؛ این رهبران در کناریکدیگر ایستادند؟ فلان رهبر که لبخند ملیحى بر لب دارد به چه مى اندیشد و چرا چشمان فلان رهبر را غبار غم پر کرده است؟ چند سال بعد، اشتیاق به گذشته موجب مى شود این پیشگویى ها ابعاد جدیدى به خود بگیرند، آیا زمانى که این عکس گرفته شد دنیا مکانى بهتر و امن تر نبود؟ الان بیل کلینتون کجاست؟ او را به خاطر دارى؟ البته، او رئیس جمهورى بود که به دلیل رابطه با آن زن، مشکلات بسیارى را متحمل شد… راستى اسم آن زن چه بود؟ آیا این عکس ولادیمیر پوتین است؟ آن موقع چقدر جوان بود، بیچاره پوتین!
ولى این »عکس خانوادگى«، بیش از آنچه که به نظر مى رسد واقعیت را در پشت خود پنهان کرده است. شاید بشریت خانواده واحدى با شاخه ها و شعبه هاى گوناگونى باشد. به نظر مى رسد این خانواده بزرگ دربردارنده برادران فقیر و پسر عموهاى مسکینى است که در خانواده هاى عادى به چشم نمى آیند.
بررسى سیاستى که از طریق آن بتوان میزان فقر در جهان را به ضعف میزان کنونى کاهش داد، از جمله مسایل مهمى بود که در »اجلاس هزاره« به آن پرداخته شد. این هدفى بود که بیش از پنج سال پیش نیز در اجلاس دیگرى که در شهر کپنهاک برگزار شد مورد بررسى قرار گرفته بود. شرکت کنندگان در اجلاس سران هزاره در اقدامى که به معناى اعتراف به شکست در دست یابى به هدف اجلاس قبلى بود، سال ۲۰۱۵ را به عنوان موعد جدید دستیابى به این هدف تعیین کردند.
ولى این اقدام به چه معناست؟ به این معناست که خانواده اى که در نیویورک عکس یادگارى گرفت، برخى از واقعیت هاى تلخ را پذیرفته است. یک واقعیت این است که بیش از یک چهارم جمعیت جهان با درآمدى کمتر از یک دلار در روز و نیمى از جمعیت جهان با کمتر از دو دلار در روز و نزدیک به ۷۰% از ساکنان کره زمین نیز با کمتر از سه دلار در روز زندگى مى کنند. اما در روى دیگر این سکه، گروهى از »برادران« و عمو زاده هاى بسیار ثروتمند را مى بینیم که فقط ۱۰% از جمعیت کره زمین را شامل مى شوند ولى حدود ۸۰% از کل درآمد جهان را در اختیار دارند. به عنوان مثال یک شهروند عادى سویسى سالانه ۴۰ هزار دلار درآمد دارد که معادل ۱۰۰ برابر درآمد »پسر عموى« سودانى او است.
به این ترتیب، جهان تا کنون هیچ گاه از نظر فقر و غنا به نابرابرى زمان کنونى نبوده است. بدتر این که شکاف بین ثروتمندان و فقرا طى ۱۵ سال آینده روز به روز عمیق تر خواهد شد. ابراز امیدوارى هایى که در نیویورک پیش از گرفتن »عکس خانوادگى« صورت گرفت، هیچ چیز را تغییر نداد.
هر محقق علوم سیاسى مى فهمد هرنظامى که بر پایه چنین نابرابرى تشکیل شود، بى ثباتى یکى از اجزاى جدایى ناپذیر آن است. او درک مى کند که بى ثباتى عامل بروز بحران هایى است که به شکل هاى مختلف بروز مى کنند که از این میان مى توان به درگیرى خشونت آمیز داخلى بین جناح ها و گروه هاى رقیب براى دست یابى به قدرت و کنترل منابع کمیاب اشاره کرد. خصومت ها و کینه هاى قومى و مذهبى و حتى قبیله اى در این نوع خشونت ها نقش دارند، ولى همواره به عنوان یک کاتالیزور یا تشدید کننده عمل مى کنند. علت واقعى بروز چنین خشونت هایى این است که نظام موجود نمى تواند حداقل نیازهاى تمامى جوامع بشرى را براى حفظ موجودیت اقتصادى و فرهنگى آنها تأمین نماید. این سخن را به معناى نگاهى مادى به علوم سیاسى تلقى نکنید، بلکه قصد من این است که نشان دهم تا زمانى که بعضى جوامع مجبورند نان خود را از دهان بعضى جوامع دیگر بربایند، همواره امکان توسل به خشونت در جهان وجود خواهد داشت. بیل کلینتون، رئیس جمهور آمریکا، در خلال سخنرانى خود در اجلاس سران هزاره در نیویورک، به طور تلویحى اعلام کرد بیش از پنج میلیون انسان طى ده سال گذشته بر اثر این قبیل درگیرى هاى داخلى جان خود را از دست داده اند.
افزایش میزان مهاجرت از کشورهاى جنوب به شمال یا از کشورهاى فقیر به سوى کشورهاى ثروتمند، یکى دیگر از شکل هاى بروز بحرانى است که در آن زندگى مى کنیم. در داخل ایالات متحده، اروپایى تبارها که زمانى اکثریت جمعیت این کشور را تشکیل مى دادند اکنون به اقلیت تبدیل شده اند. اخیراً یک مطالعه بر روى ساکنان انگلستان نشان داد که سیاه پوستان و رنگین پوستان طى چهار دهه آینده اکثریت جمعیت انگلیس را تشکیل خواهند داد. پانزده کشور عضو اتحادیه اروپا طى پنجاه سال گذشته ۳۰ میلیون مهاجر به خود جذب کرده اند و پیش بینى مى شود که تقریباً همین تعداد مهاجر طى دو دهه آینده در این کشورها استقرار یابند.
مهاجرت، فقط کشورهاى ثروتمند شمال را تحت تأثیر قرار نمى دهد. حتى بنگلادش که یکى از فقیرترین کشورهاى جهان است مهاجرانى از کشور برمه را به خود جذب مى کند و یمن که یک کشور با درآمد سطح پایین در جهان به شمار مى رود مقصد مهاجران فرارى از سومالى و سودان است. بحران و مهاجرت در داخل تعداد زیادى از کشورهاى جنوب مانند یک انفجار جمعیتى در جریان است. میانگین زاد و ولد در کشورهاى در حال توسعه به هیچ وجه قابل مقایسه با میانگین بسیار پایین زاد و ولد در کشورهاى ثروتمند نیست. بدون مهاجرت تقریباً هیچکدام از این کشورهاى بزرگ صنعتى قادر نخواهند بود جمعیت کنونى خود را حفظ کنند. در صورتى که نتایج مطالعات موردى کنونى درست از آب درآید، طى قرن جارى اقوام ساکن حداقل سه کشور اروپایى شامل آلمان، ایتالیا و اسپانیا به طور کامل محو خواهند شد.
پى نوشت :
× عنوان اصلى این مقاله صوره عائلیه لعالم تطفى علیه المساواه است که در مجله الشرق الاوسط در تاریخ ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۰ میلادى برابر با ۲۰ شهریور ۱۳۷۹ منتشر و در صفحه ۲۸ شماره ۴۱ مجله ترجمان سیاسى، ترجمه آن آورده شده است.
موعود شماره ۳۵