چشم انداز تمدن جهانى اسلام

اشاره : در قسمت پیشین این مقاله گفتیم که تمدن اسلامى که به دست تواناى امام عصر(ع) بنیان گذارده مى شود و به تمامى جهان گسترش مى یابد، جوهره دینى و الهى دارد و این روح در کالبد تمدن داراى جلوه هایى است. جلوه هایى همچون گسترش عدل و احسان، استوارى پیوندهاى اجتماعى و… دراین قسمت دیگر جلوه هاى این تمدن را بررسى مى کنیم.

۳-۳. برقرارى امنیت
در فرهنگ و تمدّن، امنیّت اجتماعى اصل است. از مهمترین نیازهاى اساسى بشر، که در هرم نیازهاى او قرار دارد، نیاز به امنیّت است. امنیّت شغلى، مدنى، قضایى، اقتصادى، سیاسى، اجتماعى، فرهنگى – اخلاقى، حقوقى و خانوادگى، بستر زندگى سالم و جامعه صالح و بى دغدغه را فراهم مى سازد. در چنین جامعه اى، پیوندهاى انسانى و اجتماعى با آرامش و بى تنش شکل مى گیرد، تکاپوهاى اجتماعى و اقتصادى، با رونق و شادابى انجام مى پذیرد، رفتارهاى ناهنجار اخلاقى و خشونت ها و خشم ها فروکش مى کند. قانون گرایى و قانونمندى رواج مى یابد، فرادستان خون فرودستان را نمى مکند، فاصله بین دولتمردان و مردم از بین مى رود، دسترسى به مسؤولان آسان مى شود، میدان براى نقد – نه نفى – فراهم مى گردد، کاستى ها از روى خیرخواهى و نصیحت گوشزد و گفته مى شود، نقطه هاى قوت و قدرت دست اندرکاران به دور از چاپلوسى و گزافه گویى مطرح مى گردد و در نتیجه، همگان احساس مسؤولیت، نصیحت، و نگهداشت عدالت پیدا مى کنند و راه هاى نفوذ هجوم ها و شبیخون هاى دشمنان داخلى و خارجى را با تمام توان مى بندند و آقایى و سرورى و سربلندى خویش را پاس مى دارند.
در مدینه قرآنى، به رهبرى حضرت مهدى(عج) همه جا امنیت برقرار مى شود، جان و مال و ناموس و آبروى مردمان از هرگونه گزند و آسیبى در امان مى ماند:
ولیبدّلنّهم من بعد خوفهم أمناً.۱
امام صادق (ع) مى فرماید: آیه شریفه درباره امام زمان(عج) است؛ یعنى آن امام همام، ترس ها و هراس ها را به امید و اطمینان بدل مى کند:
در آن زمان، چندان امنیّت بر سراسر گیتى گسترده مى شود که از هیچ چیز به چیز دیگر، زیان نمى رسد، ترس و وحشتى به چشم نمى خورد، حتى جانوران و حیوانات در بین مردم رفت و آمد مى کنند و به یکدیگر آزارى ندارند.۲
ایمان ایمنى بخش، سایه خود را بر فراز جامعه مهدوى مى افکند. فضاى آن روز جامعه، سرشار از اعتماد و اطمینان به یکدیگر است. در پرتو کلمه توحید و براساس وحدت و یگانگى اجتماعى، دل ها به هم نزدیک مى شود و ضریب ناامنى ها، به صفر مى رسد.۳
رقابت هاى ناسالمى که بر اثر بیم از یکدیگر به وجود آمده به رقابت هاى سالم و رفتارهاى ایثارگرانه دگر مى شود.
درد جانکاهى که جامعه هاى متمدّن امروز را فرا گرفته، ناامنى هاى خانوادگى و اجتماعى است. گزارش هاى رسیده از اینگونه جامعه ها، نشانگر آن است که صنعت و تکنولوژى، گرچه توانسته است تا اندازه اى زمینه آسایش مادى و جسمى شهروندان را فراهم سازد، اما دربرآوردن آرامش روحى و روانى ناتوان بوده است.
در باور شیعیان، جرعه نوشان کوثر زلال محمدى – علوى، آن رهایى بخش و امنیّت گستر، امام زمان، حضرت حجهبن الحسن(ع) است که با
قیام و ظهور خود، امنیت را مى گستراند و این نیاز مهم انسانى را، به جامعه انسانى ارزانى مى دارد و زندگى آرامش بخشى را براى مردمان جهان فراهم مى سازد و با تدبیر و بینش، چهره تمدّن ترس آلود و دلهره آور را به تمدّنى انسانى و امیدبخش بدل مى کند.

۳-۴. سامان دهى اقتصادى
در آموزه هاى دینى، پیوندى استوار بین مسائل اقتصادى و مسائل معنوى دیده مى شود، تا آنجا که پیامبر(ص) فرمود:
لولا الخبز ما صلّینا ولا صمنا ولا أدّینا فرائض ربنا.۴
بدون نان، نه نماز مى توانیم گزارد و نه روزه مى توانیم گرفت و نه دیگر واجبات را مى توانیم انجام داد.
ثلاثه تحتاج الناس طرّاً إلیها: ألأمن والعدل والخصب.۵
سه چیز است که همه مردم به آن نیاز دارند: امنیت، عدالت و فراوانى.
در چشم انداز تمدّن درخشان جهانى اسلام به رهبرى امام زمان(ع) نیز این واقعیت نوید داده شده که: آن حضرت رفاه اقتصادى را همراه بإ؛ عدالت اجتماعى به گونه اى گسترده و فراگیر، فراهم خواهد آورد.۶
در دوران فرمانروایى آن حضرت، و در پرتو مدیریت شایسته و سالم و برنامه هاى جامع و همه سویه و سیاست هاى واقع نگر و انسان محور ایشان، زمینه شکوفایى استعدادها فراهم مى آید، تلاش و کوشش مردم با انگیزه هاى معنوى در مى آمیزد و کارآیى کسان و بهره گیرى از منابع طبیعى و خدادادى دو چندان مى شود، ۷ کار وجهه عبادى و انجام تکلیف به خود مى گیرد، نیروهاى بالقوه و پنهان میدان بروز و ظهور مى یابند، خوى مردم دوستى و خدمتگزارى در بین مردم، رشد مى کند.۸ در چنین جامعه اى زندگى اقتصادى، چهره نوینى پیدا مى کند و همگان از زندگى سالم و به دور از دغدغه و نگرانى، بهره مند مى شوند.۹
بر اثر پیشرفت علم و تکنولوژى در زمان آن حضرت، منابع جدید و ناپیدا کشف مى شوند و زمین آنچه در درون خود دارد بیرون مى افکند و بهره بردارى بهینه از آن آغاز مى شود.۱۰
پیامبر اکرم(ص) فرموده:
یتنعّم امّتى فى زمن المهدى(ع) نعمه لم یتنعّموا قبلها قطّ، یرسل السماء علیهم مدراراً ولاتدع الأرض شیئا من نباتها إّلا أخرجته.۱۱
پیروان من در زمان حکومت حضرت مهدى(ع) به آسایش و نعمت هایى دست مى یابند که بیش از آن در هیچ دوره اى به آن دست نیافته اند. در آن زمان، آسمان باران فراوان مى بارد و زمین نیز تمام روییدنیهایش را بیرون مى اندازد.
براساس معیارهاى قرآنى، تقوا و خویشتن بانى، ۱۲ نیکوکارى، عدالت گسترى۱۳ و… زمینه هاى نزول و ریزش رحمت ها و برکت ها از سوى پروردگار مى شود. اگر فضاى جامعه، فضایى معنوى و الهى باشد و زبان هاى آغشته به دعا، آلوده به گناه نگردد، لقمه ها لقمانى باشد و نیّت ها انسانى، بى گمان، رزق و روزى ها فراوان تر مى گردد.۱۴ روشن است هنگامى که پیوند انسان ها بر پایه داد و نیکى شکل مى گیرد، بینوایان از یاد نمى روند و هر کسى مرز خود را مى شناسد و به حقوق دیگران، دست دراز نمى کند. در چنین جامعه اى نعمت ها و بخشش هاى پروردگار بر مردمان فرو مى ریزد و بسیارى از گرفتارى هاى اجتماعى، برطرف و بن بست هاى اقتصادى گشوده مى شود و راه براى شکوفا شدن، هموار مى گردد.
در روزگار حضرت مهدى(ع) حیات طیبه، بر پایه ایمان و عمل صالح رخ مى نماید۱۵ از یکسو، آز، مهار مى گردد، مساوات و مواسات دامن مى گستراند، بخل و کنسى و تنگ چشمى، دامن برمى چیند و از دیگر سوى، انگیزه ها براى تلاش، بیشتر و خالص تر مى شود و بستر استفاده بهترو سالم تر از طبیعت آماده مى گردد.
طبیعى است که زمینه فراوانى نعمت ها و رونق مسائل اقتصادى نیز پدید آید و گسترش مى یابد.
امام على(ع) در این باب سخنى دارد، بدین سان:
… و تفخرج له الأرض أفالیذ کَبدها و تفلقى إلیه سلماً، مقالیدها، فیریکم کیف عدل السّیره و یحیى مَیّفتَ الکتاب والسّفنّه.۱۶
… زمین گنجینه هاى خود را برون اندازد و کلیدهاى خویش را از دَرف آشتى، تسلیم او سازد. پس، روشف عادلانه را به شما بنماید و آنچه از کتاب و سنت مرده است، زنده کند.
امام زمان(ع) در پرتو برنامه ریزى ها و مدیریت هاى خردمندانه، مناسب و برخاسته از نیاز جامعه و نگهداشت عدالت، در هر برنامه و تلاشى و پیاده کردن آن در تمام زوایا و زمینه ها و رواج و گستراندن ارزش هاى دینى و در جامعه و با کمک از امدادهاى غیبى، جامعه الهى – قرآنى را مى سازد و پرچم حق را برمى افرازد. در نظام و تمدّن مهدوى، کارها و پفست ها، به شایستگان واگذار مى شود. ثروت هاى غصب شده به صاحبان ثروت برگردانده مى شود. بیت المال از چنگ غارتگران و حرام خواران و خیانت پیشگان به در مى آید. درهاى رفاه و بهره مندى سالم از طبیعت و رزق و روزى حلال به روى مردم، گشوده مى شود. دیو فقر، زوزه کشان سرزمین مهدوى را ترک مى کند. همگان در اوج عزت و به دور از هرگونه منّت و ذلّت، روزگار مى گذرانند.۱۷

۳-۵. رشد عقل و گسترش دانش
در اسلام و در پرتو آن، تمدّن اسلامى، عقل، جایگاه بلندى دارد و رکن حرکت، پویش و تلاش به شمار مى رود عقل ستون خیمه دین است و بدون عقل، دین جایگاه حقیقى خود را نمى یابد و بدون عقل، دین شناخته نمى شود و مجهول مى ماند. عقل است که گوهر دین را مى شناساند و به انسان دستور مى دهد تا در برابر آن، سر فرود آورد و به فرمان هایش، گردن نهد. عقل است که زیبایى دین را مى نمایاند و آن را بر اریکه قدرت مى نشاند و انسان را به تماشاى آن وا مى دارد.
عقل، راهنماست به سوى زیبایى ها، خوبى ها، ارزش ها، راستى ها و پرهیز دهنده از خطرها. از این روى، در قرآن به خردورزى۱۸ اندیشیدن، ۱۹ به علم دین آگاه شدن۲۰ و فرزانگى۲۱ سفارش بسیار شده است. و در فقه اسلامى، عقل، یکى از منابع چهارگانه اجتهاد به شمار مى رود که اجتهاد بدون در نظر گرفتن این رکن مهم و پایه استوار، ناتمام است.
امام صادق(ع) درباره جایگاه عقل در اسلام، در پاسخ پرسنده اى که مى پرسد: عقل چیست؟ مى فرماید:
ما عبد به الرّحمن واکتسب به الجنان.
[عقل] چیزى است که به آن، خداوند عبادت مى شود و بهشت به دست مى آید.«
آن حضرت در پاسخ این پرسش که: پس آنچه معاویه به کار مى بست چه بود؟ فرمود:
تلک النّکراء، تلک الشّیطنه وهى شبیهه بالعقل و لیست بالعقل.۲۲
آنچه او داشت، نیرنگ و شیطنت بود و آن، مانند عقل بود، نه خود عقل.
عقل، ریشه در بندگى دارد در تمدّن اسلامى، عقل و بندگى، عقل و اخلاق، عقل و ارزش ها، عقل و تقوا، پیوند ناگسستنى دارند. هرگاه عقل، با یکى از اینها که برشمردیم و صدها ارزش والاى دیگر، همراه نبود، از مدار خارج مى شود و جامعه را به نیرنگ مى آلاید و هرگونه سودجویى، استثمار، استعمار و به بردگى واداشتن دیگران و… خردورزى نام مى گیرد. علم و تکنولوژى که دستاورد عقل و خرد است، اگر با عقل سالم، عقل به دور از هوى و هوس، عقل به دور از آلودگى ها، به کار گرفته نشود، فاجعه به بار مى آورد، همان فاجعه اى که امروزه، شاهد آن هستیم.
عقل سالم، عقل محور جامعه انسانى، عقل راهنما به سوى نیکى ها، زیبایى ها، ارزش ها، عقل است که با اخلاق همراه و هم خانه و همزاد است و جدایى بین آنان در پندار نگنجد.
در آموزه هاى دینى، به ویژه شیعى، به پیوند عقل و اخلاق، توجه ویژه شده است.
امام صادق(ع) مى فرماید:
إنّا لنحبّ من کان عاقلاً، عاملاً، فهماً، فقیهاً، حلیماً، مداریاً، صبوراً، صدوقاً، وفیاً.۲۳
ما، دوستدار کسانى هستیم که عقل، دانش، فهم، فقاهت، بردبارى، نرمش و صبر دارند و اهل وفا و راستى اند. [به عبارتى این والایى ها را به هم درآمیخته اند].
عقلانیتى که در آن انسانیت انسان، نادیده گرفته شود و برترى ها و والایى هاى او به فراموشى سپرده شود. عقلانیتى است ابزارى و خشک و سوگمندانه، آنچه مورد نظر فرهنگ و تمدّن غربى است و در غرب خود را نموده، این چنین عقلانیتى است.
در فرهنگ و تمدّن اسلامى، عقلانیت و اخلاق به گونه اى به هم تنیده شده که جداسازى آن دو از یکدیگر کارى است ناشدنى. خردورزى و تکامل مادى و معنوى، کامل کننده و یارى رسان یکدیگرند. »مدینه« واژه اى است که »دین« را دربرگرفته است؛ یعنى بدون دین و ارزش هاى دینى و اخلاقى، بنیان هاى مدینه و تمدّن هم سست و ناپایدار است.
مدینه فاضله مهدوى، سرشار از خردورزى و اخلاق است. در آن دوران، اندیشه ها به اوج شکوفایى مى رسد، علوم و فنون تکامل مى یابد و همراه آن برترى ها و والایى هاى انسانى و اخلاقى، مراحل عالى و ارجمند خود را پیدا مى کند.
امام صادق(ع) فرمود:
العلم سبعه و عشرون حرفاً فجمیع ماجاءت به الرّسل حرفان فلم یعرف النّاس الیوم غیر حرفین، فإذا قام قائمنا أخرج الخمسه والعشرین حرفاً فبثّها فى النّاس و ضمّ إلیها الحرفین حتّى یبثّها سبعه و عشرین حرفاً.۲۴
دانش، بیست و هفت بخش دارد که بشر تا کنون دو بخش از آن را آموخته است. به هنگام قیام امام زمان(ع) بیست و پنج باب دیگر بر آن افزوده مى شود و در میان جامعه گسترش مى یابد.
روشن است که با پیشرفت علم، به رهبرى پیشواى عالم و عادل، زمینه توسعه همه سویه و بهبود زندگى مردمان، فراهم خواهد آمد و دگرگونى ژرف، پدید خواهد گردید. از آنجا که علم تیغ دو دم است و اگر به دست نااهل سپرده شود، ویرانگرى به بار مى آورد، در برنامه آن حضرت تکامل اخلاقى، در کنار تکامل علوم نیز پیش بینى شده است.
امام باقر(ع) مى فرماید:
إذا قام قائمنا وضع یده على رؤس العباد، فجمع به عقولهم و أکمل به اخلاقهم.۲۵
آنگاه که قائم ما قیام کند، دست محبت و امامت بر سر بندگان نهد و پس از آن، خردها را بالنده و خلق و خوى ها را به تمام و کمال مى رساند.
رشد عقلانى همراه با رشد اخلاقى، جامعه اى رشید به وجود مى آورد که شایستگى اداره تمام جهان را پیدا مى کند. حاکمیتى که همراه خود، تربیت و انسان سازى را با عقلانیت و سیاست و جامعه پردازى، درآمیخته است و رهاورد آن، رهایى انسان هاى گرفتار در بند هوا و هوس و هدایت آنان به سوى هفدى و هدایت همه سویه و همه جانبه است.
امام على(ع) در این باب مى فرماید:
یَعطففف الهوى على الهدى إذا عطفوا الهفدى على الهوى و یَعطفف الرَّأىَ على القرآن إذا عطفوا القرآن على الرَّأى.۲۶
خواهش نفسانى را به هدایت آسمانى بازگرداند، و آن هنگامى است که – مردم – رستگارى را تابع هوى ساخته اند، و رأى آنان را پیرو قرآن کند، و آن هنگامى است که قرآن را تابع رأى خود کرده اند.
این است روح انقلاب اصلاحى و بنیادى امام زمان(عج) که چشم اندازى از تمدّن والا و متعالى الهى – قرآنى است.

پى نوشت ها :
۱ . سوره نور(۲۴)، آیه ۵۵.
۲ . کتاب الغیبه، ابراهیم بن محمد نعمانى، ص۲۴۰، مکتبه صدوق.
۳ . کمال الدین، شیخ صدوق، ج ۲، ص۶۴۶.
۴ . الکافى، ثقهالاسلام کلینى، ج ۵، ص۷۳.
۵ . تحف العقول، ابن شعبه حرافى ص۲۳۶، بیروت.
۶ . بحارالأنوار، علامه مجلسى ج ۵۲، ص۳۶۲، حدیث ۱۳۱.
۷ . همان، ص۳۱۷.
۸ . همان، ج ۵۱، ص۸۴.
۹ . همان، ص۷۸.
۱۰. همان، ص۸۲.
۱۱. همان، ص۸۳.
۱۲. سوره اعراف(۷)، آیه ۹۶.
۱۳. سوره نحل(۱۶)، آیه ۹۰.
۱۴. سوره نوح(۷۱)، آیه ۱۰ و ۱۱.
۱۵. سوره نحل(۱۶)، آیه ۹۷.
۱۶. نهج البلاغه، صبحى صالح، ترجمه سید جعفر شهیدى، خطبه ۱۳۸.
۱۷. منتخب الاثر، ص۴۷۴-۴۷۳.
۱۸. سوره یوسف(۱۲)، آیه ۲.
۱۹. سوره آل عمران(۳)، آیه ۱۹۳.
۲۰. سوره توبه(۹)، آیه ۱۲۲.
۲۱. سوره نساء(۴)، آیه ۸۲.
۲۲. الکافى، ج ۱، ص۱۱، ح ۳.
۲۳. تحف العقول، ص۲۶۶.
۲۴. بحارالانوار، ج ۵۲، ص۳۳۶.
۲۵. همان.
۲۶. نهج البلاغه، خطبه ۱۳۸.
 


موعود شماره ۳۵

همچنین ببینید

لوشاتو

لوکاشنکو: به پریگوژین گفتم که نیروهای واگنر مثل حشره له خواهند شد

رئیس جمهور بلاروس تأکید کرد که به رئیس واگنر در مورد نابودی اعضای گروه هشدار …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *