اشاره :
بسیارند پژوهشگران، نویسندگان، ادیبان، شاعران، سخنوران و هنرمندانی که خاموش و گمنام اما عاشق و دلباخته عمر خود را وقف برافروختن چراغ انتظار در شبستان غیبت نمودهاند. اگر چه این گروه در نزد مولا و صاحبشانشناخته شدهاند، اما حیف است که جامعه مهدوی ما کسانی را که سالها به عشق امام مهدی(ع) قلم زدهاند و یا اثری را خلق نمودهاند نشناسد. از اینرو تصمیم گرفتم که از این پس در هر شماره موعود گفتوگویی داشته باشیم با یکی از این عزیزان. امید که مقبول حضرتش واقع شود.
در این شماره با فقیه عالیقدر حضرت آیهاللهالعظمی حاج شیخ لطفالله صافی گلپایگانی ـ که به حق از شیفتگان و ارادتمندان حضرت بقیهاللهالاعظم، ارواحناله الفداء، و از نویسندگان پرتلاش عرصه مهدویت و انتظار هستند ـ به گفتوگو نشستهایم.
پیش از پرداختن به متن این گفتوگو لازم است که اشاره مختصری به زندگی و آثار این فقیه وارسته داشته باشیم.
ایشان در ۱۹ جمادیالاول ۱۳۳۷ق. در گلپایگان دیده به جهان گشودند. پدر بزرگوارشان حضرت آیهالله مرحوم آخوند ملامحمد جواد صافی از علمای بزرگ و از اخیار و اوتاد زمان خود و صاحب تألیفات ارزشمندیدرفقه، اصول، کلام، اخلاق و شرع و تفسیر احادیث بودند. مادر ارجمند ایشان نیز بانویی فاضل و شاعر و شیفته اهل بیت عصمت و طهارت(ع) بودند.
این فقیه عالیقدر تحصیلات خود را در رشتههای ادبیات، کلام، تفسیر، حدیث، فقه و اصول در گلپایگان ابتدا در خدمت عالم جلیلالقدر، آخوند ملاّ ابوالقاسم مشهور به «قطب» و سپس در محضر پدر ارجمندشان ادامه دادند و از سال ۱۳۶۰ق. به شهر مقدس قم مهاجرت و با حضور در مجالس درس و بحث اساتید بزرگ حوزه و مطالعه و تدریس و تحقیق به تکمیل تحصیلات و تحقیقات علمی خویش پرداختند. مدتی نیز به نجف اشرف مشرف و در جوار حرم مطهر باب مدینه علم، علی(ع) از محضر چند تن از مراجع و اساتید عالیقدر استفاده نمودند.
مهمترین اساتید ایشان در قم و نجف اشرف عبارت بودند از: حضرات آیات مراجع بزرگوار تقلید آقایان حاج سید محمدتقی خوانساری، سید محمد حجت کوه کمری، حاج سید صدرالدین صدرعاملی، حاج سید محمد حسین بروجردی، حاج سید محمدرضا گلپایگانی، شیخ محمد کاظم شیرازی، سیدجمالالدین گلپایگانی و شیخ محمد علی کاظمی، قدساللهاسرارهم.
ایشان تألیفات فراوانی در زمینه فقه، اصول، کلام، تفسیر، اخلاق، حدیث، تاریخ اسلام و… دارند و دیوان اشعاری نیز از ایشان منتشر شده است. اما آنچه بیش از همه در میان آثار ایشان قابل توجه است کتابها و رسالههای متعددی است که با هدف تبیین و تفسیر فرهنگ مهدویت و انتظار و پاسخ به شبهات در این زمینه نگاشته شدهاند. در حقیقت این آثار ترجمان عشق و ارادت خالصانه این فقیه وارسته به امام و مقتدای خویش حضرت ولیعصر، ارواحنالهالفداء، است.
مهمترین آثاری که در این زمینه از ایشان منتشر شدهاند عبارتند از: منتخبالاثر فیالافمام الثانی عشر(ع)، امامت و مهدویت (۲ج)، العقیده لالمهدویه، نوید امن و امامان، اصالت مهدویت، انتظار عامل مقاومت و حرکت، فروغ ولایت در دعای ندبه، وابستگی جهان به امام زمان، معرفت حجت خدا (شرح دعای اللهم عرفنّی نفسک) و…
در نوشتهها و آثار شما توجه به موضوع امام عصر(ع) زیاد به چشم میخورد، لطفاً بفرمایید از چه زمانی این موضوع نظر شما را به خود جلب کرد؟
بسماللهالرحمنالرحیم، الحمدلله ربالعالمین و صلّیالله علی محمد و آله الطاهرین، پاسخ سؤال شما را با این شعر آغاز میکنم:
لا عَذَّبَ اللهف افمّی أنَّها شَرفبَت حفبَّ الوَصفیّف وَ غَذَّنسیهف بفاللَّبَنف
وَ کانَ بی والدف یَهوی أباحسن فَصفرتف مفن ذَی و ذا افهوی أباحسن
در خانواده ما به موضوع مهدویت بسیار توجه میشد و این موضوع همیشه در خانواده ما مطرح بود. از وقتی که خود را شناختم با نام مبارک امام زمان(ع) و مطالبی درباره حالات و معرفت آن حضرت آشنا شدم و همیشه با آن مأنوس بودم. پدر بزرگوارم که از فقهای عالیقدر عصر خود بودند علائق خاصی به آن حضرت داشتند که میتوان گفت زندگیشان با یاد حضرت بود. ایشان حدود چند هزار بیت شعر در مدح امام مهدی(ع) و اظهار شوقبه زیارت آن حضرت سرودهاند. مرحوم پدرم همه ساله مجلس جشن نیمه شعبان را در گلپایگان برگزار میکردند. از سوی دیگر مادرم که خود بانویی فاضله بود در ولایت ائمه(ع) و مخصوصاً حضرت صاحبالامر(ع) اهتمام تمام داشت و به کتاب نجمالثاقب میرزای نوری که دربردارنده حکایاتی از تشرفات به پیشگاه امام عصر(ع) بود علاقهمند بود و به همین دلیل از همان اول طفولیت حکایات صدگانه آن را بارها خوانده بودم. جهت دیگری که از همان زمان نوجوانی موجب آشنایی بیشتر حقیر با مسائل مهدویت شد حضور یک نفر مبلغ بهایی در شهر گلپایگان بود که شرح حضور او و فعالیتهای مخرب او در دوره رضاخانی مفصل است و شاید یک کتاب شود. مرحوم پدرم حسب وظیفهای که علما در حفظ عقاید مردم دارند و به مصداق این حدیث شریف امام هادی(ع) که میفرمایند: «لولا من یبیق بعد غیبه فائمکم(ع)، من العلماء الداعین إلیه والدالین علیه والذابین عن دینه بحججالله… لما بقی أحد إلاّ ارتدّ عن دینالله…» در مقام دفع اضلال او برآمدند و با مجاهدات طاقت فرسای خود بسیاری از مردم را از ارتداد نجات دادند و شرّ او را برطرف ساختند. این جریان موجب شد که اینجانب نیز کتابهایی را که در رد بهاییت نوشته شده بودند؛ همچون مجلدات کشفالحیل آیتی، فلسفه نیکو، ایقاظ و…؛ همچنین کتابهایی را که مرحوم پدرم در زمینه موضوع مهدویت و بررسی آیات و روایات مربوط به این موضوع نوشته بودند، مطالعه کنم و از این طریق اطلاعات زیادی نصیبم شد که در اینجا مجال شرح آن نیست.
مرحوم پدرم علاوه بر اینکه در کتابهای خود؛ از جمله نفایس العرفان مشروحاً به موضوع مهدویت و اثبات امامت حضرت ولیعصر(ع) و ردّ فرق ضاله و متمهدیان پرداختهاند. منظومهای نیز با عنوان اشعاری شیوا در ردّ باب و بها سرودهاند که در آن با بیانی شافی و کافی و به گونهای علمی مطالب و استدلالات
واهی و بیاساس بهاییها را پاسخ دادهاند. حقیر هم بر این منظومه ذیل و شرحی نوشتهام که به همراه آن به چاپ رسیده است.
حاصل اینکه این افتخار خاکساری و چاکری حقیر در آستان ملازمان آن حضرت ـ ارواح العالمین له الفداء ـ در طول زندگانی مستمر بوده است.
این حقیر در کودکی بیانههایی را که پدرم به مناسبت نیمه شعبان مینوشتند حفظ میکردم و در مجالس میخواندم. این بیانیهها بسیار لطیف، زیبا و ادیبانه نوشته میشد و علاوه بر عبارات زیبای فارسی و عربی اشعاری را نیز که مرحوم پدرم، اعلی الله مقامه، خود سروده بود، دربر داشت.
به خاطر دارم که ایشان در یکی از این بیانیهها شب و روز نیمه شعبان را چنین توصیف کرده بود: «فروزان شبی که از صبح وصال نکورویان ] گوی [ سبقت ربوده و درخشان روزی که چون عارض خوبان رنگ غم از آینه دلها زدوده…».
اولین اثری که قبل از منتخب الاثر در این باره نوشتید، چه بود؟
مرحوم پدرم در جشنها شعرهای زیادی میخواندند و از من که بچهای بودم میخواستند که آنها را حفظ کنم، لذا فکر میکنم اولین کتابم شرحی بود که بر اشعار شیوای پدرم نوشتم.
چه قدر زمان صرف تدوین کتاب منتخبالاثر کردید؟
الان یادم نیست. ولی گمان میکنم دو سه سالی طول کشید. من غیر از وقتی که صرف درس آیهالله بروجردی میکردم، در بقیه اوقات حتی موقع غذا خوردن در فکر نوشتن کتاب منتخبالاثر بودم، چون در این کتاب ابتکاراتی به کار رفته است که در هیچ کتابی سابقه ندارد. اگر این کتاب را به سبک کتابهای قبل از آن مینوشتم شاید ده جلد کتاب میشد. من سعی کردم در هر باب به روایتهایی که در ابواب دیگر آمده است اشاره کنم و تواتر عناوین روایات را بیان کنم و این کاری ابتکاری بود که سابقه نداشت. چنین کاری خیلی فکر و تأمل میخواهد، آدم باید تأمل کند و دلالت هر روایتی را ببیند که به چه موضوعی اشاره دارد. ممکن است روایتی به ده مطلب اشاره کرده باشد که بتوان آن را در ده باب نوشت ولی ما آن را فقط در یک باب مناسب نوشته و به جای تکرار آن در ابواب دیگر، تنها به آن باب اشاره کردهایم؛ مثلاً نوشتهایم که «یملا الارض قسطاً و عدلاً » دویست یا سیصد روایت دارد. چنین کاری بیسابقه بود.
البته باید عرض کنم که شناخت کامل منتخبالاثر و احاطه به فوائد و نتایجی که از این کتاب حاصل شده است. خود نیاز به تحقیق گسترده و بحثهای عمیق دارد.
از تألیف این اثر چه منظوری داشتید؟
چه منظوری بالاتر از خدمت به فرهنگ تشیع و مهدویت و کسب افتخار و نیل به ثواب است. امید است به این نیت از حقیر به شرف قبول نائل گردد. البته اشاره مرحوم استاد آیتاللهالعظمی بروجردی، قدسسره، سبب شروع به نگارش کتاب منتخبالاثر شد. برای تدوین این کتاب نخست ابوابی را در ۲۴ یا ۲۸ عنوان تنظیم و به عنوان طرح کتاب به ایشان نشان دادم؛ ایشان هم آن را تأیید کردند اما بعدها عناوین این ابواب به ۱۰۰ عنوان رسید.
آیا در تألیف این کتاب مشکلاتی هم داشتید؟
مشکل اساسی در دسترس نبودن منابع و مصادر مورد نیاز بود. الا´ن بنده بسیاری از کتابهای مهمی که مصادر موضوع مهدویت هستند در کتابخانهام دارم، ولی آن زمان؛ یعنی نیم قرن پیش کتابهای اندکی در دسترس بود؛ مخصوصاً کتابهای اهل سنت به زحمت یافت میشد. از آن زمان تا الا´ن، بیشتر یا همه کتابهای معتبری که در موضوع حضرت نوشته شده، از منتخبالاثر الهام گرفتهاند. البته برخی به این موضوع اشاره نکردهاند ولی بسیاری از بزرگان از جمله شهید سید محمد صدر و آقای نجمالدّین عسکری، در کتابهایشان نوشتهاند که از این کتاب استفاده کردهاند. من برای تدوین منتخبالاثر کتابهای زیادی را مطالعه و بررسی کردم. من تمام کتاب تاریخ بغداد را که چهارده جلد است مطالعه کرده و در آن دو یا سه روایت در این زمینه یافتم و یا همه مسند احمد را دیده و صحیح مسلم و کتابهای مفصل دیگر را در این زمینه مطالعه کردهام. با این حال برخی کتابها به سختی گیر میآمدند؛ مثلاً میخواستم الیواقیت والجواهر شعرانی را ببینم؛ چون معروف بود که محیالدین عربی در کتاب فتوحات المکیه اسامی همه ائمه را نقل و آنها را قبول کرده است و همچنین حضرت مهدی(عو را فرزند امام حسن عسکری(ع) دانسته است. اما این مطلب در فتوحات المکیه چاپ شده وجود نداشت.
از این سرو سراغ الیواقیت والجواهر که این مطلب را از فتوحات نقل میکند رفتم و برای یافتن آن راهی تهران شدیم و بالاخره با گشتن در کتابخانهها و کتابفروشیها در یک کتابفروشی در خیابان بابهمایون آن را یافتیم. من هم مطلبی را که میخواستم همانجا پیدا کردم و چون میخواست کتاب را به ۴۵ تومان که آن وقت پول زیادی بود بفروشد، من آنمطلبرابااجازهکتابفروشدرهمانجا یادداشت کردم.
شما برای نوشتن این کتاب به چند منبع مراجعه کردید؟
من به مصادر زیادی از مصادر عامه و خاصه مراجعه کرده و هر کدام را جداگانه نوشتم و تمام مطالب بلاواسطه، نقل شده است. البته اگر روایتی از کتابی نقل میشد، مجدداً آن را از کتاب دیگری نقل نمیکردم. از صفحه پنجم تا بیست و یکم کتاب، فهرست منابع و مصادر است که همه را بیواسطه نقل کردهام. در مجموع در این کتاب از حدود ۶۵ منبع اهل سنت و ۹۵ منبع شیعه استفاده شده است.
آیا در تدوین کتاب منتخبالاثر به ارزیابی متنی و سندی روایات هم توجهی داشتهاید؟
ما به «تواتر» توجه خاص داشتیم. برای استناد به خبر واحد باید سندش ثابت شود، اما اگر خبری متواتر شد (متواتر لفظی، معنوی یا اجمالی) دیگر نیازی به بررسی سند ندارد و موجب قطع میشود. مثلاً روایت «المهدی من ولد فاطمه» روایتی متواتر است و محتاج به بررسی سند نیست.
من بسیاری از مطالبی را که به صورت خبر واحد موضوع مهدویت را مطرح کردهاند، ننوشتهام و عمدتاً مطالبی را نقل کردهام که خبر آن متواتراست.
این کتاب ویژگیهای فنی و علمی فراوانی دارد و به همین دلیل میتواند بسیاری از شبهات را جواب دهد. من این روایتها را به سه واسطه نقل میکنم و سند برخی مطالب به گونهای است که نیازی ندارد طولانی ذکر شود؛ مثلاً این مطلب که مهدی(ع) «من ولد امیرالمؤمنین» در ۲۱۴ روایت آمده و یا این مطلب که امام مهدی(ع) «من اهل البیت» در ۳۸۹ روایت آمده و لذا انسان یقین میکند که از این همه روایت حداقل یکی از آنها درست است و به همین دلیل دیگر لازم نیست که سند روایات را مورد بررسی قرار دهیم. بنابراین، در این کتاب بررسی کامل اسناد روایات خیلی مدنظر من نبوده است و بیشتر به کثرت روایات نظر داشتهام، البته در آن زمان که امکانات امروزی، مانند کامپیوتر وجود نداشت بررسی این همه روایت کار سادهای نبود. در هر حال ما در این کتاب در پی این بودهایم که نشان دهیم در مورد ویژگیهای حضرت ولیعصر(عج) و علائم و صفات ایشان روایات زیادی داریم؛ مثلاً در این موضوع که «أنّه یملا الارض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئت ظلماً و جوراً» ۱۲۳ روایت و در موضوع غیبت آن حضرت ۹۱ روایت دلالت دارد.
کتابالغیبه شیخ طوسی، کتابالغیبه نعمانی و کمالالدین شیخ صدوق از کتابهایی نقل کردهاند که در زمان ائمه(ع) و قبل از ولادت حضرت امام حسن عسکری(ع) تألیف شدهاند و من برای رفع شبهه در تجدید نظری که در منتخبالاثر کردهایم روایات را مستقیماً از خود آن کتابها به واسطه شیخ طوسی و امثال ایشان نقل کردهام؛ مثلاً شیخ میگوید فلان شخص که معاصر با حضرت صادق(ع) است این کتابها را داشته و «و أخبرنا بجمیع کتبه» . ما هم الان میتوانیم بدون واسطه مطلبی را از خود شیخ نقل کنیم چونکتابشهستواگرسندهمذکرشودتشریفاتی است.
من در درسهایم این مطلب را مطرح کردهام که ما وقتی مطلبی را از کتاب مرحوم کلینی نقل میکنیم مثل این است که داریم آن مطلب را به سه واسطه از امام(ع) نقلمیکنم، لذانیاززیادی به بررسی سندی وجود ندارد.
اخذ روایت از کلینی به چند صورت امکان دارد: یکی این که از خودش بشنویم؛ دیگر آن که آن را برای کلینی بخوانیم و سوم این که کتابش را خودش به شما بدهد یا کتابش در دسترس باشد و شما از کتابش نقل کنید در این صورت سندها مهم نیست و شواهدی این مطلب را تأیید میکند که در کتابم نوشتهام.
وقتی ما براین اساس، روایتی را که راجع به ولادت امام مهدی(ع) از نسل حضرت رسول(ص) است، با دو سه واسطه از راوی اول نقل کنیم، دیگر جایی برای شک و شبهه باقی نخواهد ماند.
در پاسخ به شبهات و پرداختن به اصل مهدویت چه کتابی را تألیف کردهاید؟
تمام ابواب همین منتخب الاثر پاسخ به شبهات است و حتی به سایر فرق شیعه مثل زیدیه هم جواب میدهد. الان بعضی از سنّیها با خواندن این کتاب شیعه شدهاند. البته به طور مستقیم مگر در موارد استثنایی، در مقام جواب نبودهایم؛ مثلاً گمان نمیکنم در منتخبالاثر نامی از بهاییها برده باشم با این که بر عقاید آنها خیلی تسلط هم داشتم؛ حال همه این کتاب، به یک معنا جواب به آنها و جواب به کسانی است که مدعیان مهدویتاند. جواب به کسانی است که مدعی مهدویت شدهاند، که امید است در پاسخ به همه جهات و ابعاد موضوع فراگیر باشد.
الان برخی نزدیک بودن حادثه ظهور را در نشستها و سخنرانیهایشان مطرح میکنند، نظر شما در این مورد چیست؟
کسی از من پرسید: آیا ظهور حضرت نزدیک است؟ گفتم: بله، نزدیک است. گفت: چطور؟ گفتم: خدا در قرآن میفرماید: «اقتربت الساعه و انشق القمر» و از حضرت رسول(ص) نقل شده است: «أنا و الساعه کهاتین». آن حضرت بر حسب عمر دنیا حساب میکنند و میفرمایند، قیامت و بعثت من به هم نزدیک است؛ یعنی آن قدر از عمر دنیا گذشته که به نسبت آن قیامت و بعثت نبیاکرم(ص) فاصله زیادی ندارند. به این معنا، هر روز ما به ظهور نزدیکتر میشویم. شاعر عربی هم قصیدهای دارد و میگوید:
لقدظهرتبین الانام علائم و هذا امامالعصر بالنصر قادم
یعنی علائم ظهور در حال آشکار شدن است. پس به یک معنا ظهور نزدیک است. اما اگر کسی بخواهد برای ظهور تعیین وقت کند و یا بخواهد بگوید علائمی که الان آشکار شده همان علائم ظهور است، این مشکل است. به هر حال وقتی کسی منتظر است همه جریانها را به فال نیک میگیرد و همه را نشانهای بر تحقق آنچه در انتظارش بهسر میبرد میبیند. اما روی هم رفته اوضاع و احوال جهان به گونهای است که میشود گفت عالم به سمت واقعه ظهور پیش میرود؛ یعنی با توجه به وضعیت فعلی دنیا و مسائلی که روز به روز پیدا میشود، انشاءالله ظهور نزدیک است.
اتفاق بزرگی در عالم در حال رخ دادن است و این اتفاق را با پوست و گوشت میتوان لمس کرد و این خارج از اراده مردم است، کسی در آن دخالتی ندارد و مثل موجی در جامعه روان شده است. تنها اختصاص به ایران هم ندارد، دشمن را به نوعی درگیر کرده است و دوست را هم به نوعی دیگر.
بله، همینطور است. الحمدلله توجه به حضرت ولیعصر(عج) خیلی در جامعه ما افزایش یافته است و شما میبینید که شبهای چهارشنبه قم اصلاً غوغایی است و جمعیت وسیعی از شهرهای مختلف به سوی مسجد جمکران حرکت میکنند و این یک سرّ غیبی دارد که مردم اینگونه به حضرت توجه کردهاند من این واقعه را عادی نمیدانم و معتقدم به واسطه تصرف خود حضرت در قلوب مردم واقع شده است. اینکه مردم اینگونه ملتزم و مواظب باشند که مرتب هر هفته به جمکران بیایند، این خیلی قابل توجه است، وگرنه مسجد جمکران قبلاً هم بود.
برایخوانندگان مجله موعود که همگی علاقهمند به حضرت مهدیاند، چه پیام و تذکری دارید؟
الان عصر غیبت و عصر امتحان است. روایات زیادی داریم که در آ
پینوشت :
۱ . اخیراً دانشمند و محقق محترم آقای علیاکبر مهدیپور رسالهای در معرفی و شناساندن کتاب منتخبالاثر نوشتهاند که مطالعه آن برای علاقهمندان بسیار مفید است.
ماهنامه موعود شماره ۳۴