سخنرانی آیتالله ناصری
اشاره : آیتالله محمد ناصری چهره نام آشنا در محافل مهدوی است، سالهاست که اراداتمندان امام عصر(عج) در شهر اصفهان بر گرد او جمع میشوند و با گوش دادن به بیانات ایشان عطش انتظار و شوق دیدارشان را دو چندان میسازند. متن حاضر سخنرانی ایشان است که در تاریخ ۱۵/۵/۸۱ در حسینیه حضرت ابوالفضل(ع) ایراد شده است. نظر به اهمیت نکاتی که در این سخنرانی مطرح شده است، گزیدهای از آن را تقدیمتان میکنیم.
لحظاتی که امروز در خدمتتان هستم چند جملهای راجع به جوانهای ایرانی که زمینهساز ظهور حضرت بقیهالله هستند صحبت میکنم. دلیل بر این مدعی که جوانهای ایرانی زمینهساز ظهور حضرت بقیهالله هستند آیات متعدد قرآن و روایات متعددی است که از نبیاکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) نقل شده است. این روایات را هم اهل سنت نقل کردهاند و هم علمای شیعه. یکی از این آیات، آیه ۲۸ از سوره محمد(ص) است که میفرماید: «و إن تتولَّوا یستبدل قوماً خیرکم» .
مضمون آیه این است: اگر شما پشت کردید، منحرف شدید و احکام اسلام را پشت سر انداختید یک عده در آخرالزمان میآیند و به این احکام و ضوابط الهی عمل میکنند. «و ان تتولّوا» اگر شما به اسلام و قرآن و نبیاکرم و ولایت پشت کردید «یستبدل قوماً خیرکم» بدل آورده میشود عوض شما یک عدهای غیر شما که آنها هم در همین منظومه زندگی میکنند.
موقعی که این آیه نازل شد عرض شد یا رسولالله آن اشخاصی که بعد از ما میآیند و بدل و عوض ما هستند و آنها به احکام اسلامی میگروند چه کسانی هستند؟ موقعی که این سؤال از نبیاکرم(ص) شد حضرت سلمان پهلوی ایشان نشسته بودند. حضرت دست گذاشتند روی زانوی سلمان و فرمودند: قوم ایشان. سلمان فارسی ایرانی بود. اختلافی است که آیا سلمان اصفهانی بوده است یا اهل شیراز بوده است. این را ما مفصلاً در نجف تحقیق کردیم و معلوم شد ایشان اصفهانی بودهاند و از دهات اصفهان. از طرفهای زرین شهر و این حدود. حضرت فرمودند که اشخاصی از طایفه این شخص میآیند و دین اسلام را یاری میکنند. بعد حضرت فرمودند: «والذی نفسی بیده لوکان الاءیمان منوطاً بالثریّا لتناوله رجال من فارس»؛ قسم به آن کسی که جان من در ید و قبضه اوست؛ یعنی قسم به خدا، قسم به ذات احدیت اگر ایمان در ثریا باشد ایرانیها به آن دست مییابند و خود را به کمال ایمان میرسانند.
روایت دیگری است از حضرت صادق(ع) میفرمایند: «وان تتولّوا یا مَعشرالعرب یستَبدفل خیرکم»؛
اگر شما عربها عمل به وظایف شرعیه نکنید و اسلام را به نحو کمالش نپذیرید یک عدهای بعد از شما در آخرالزمان میآیند و اسلام را بحقیقته میگیرند و عمل خواهند کرد.
در تفسیر المیزان، تفسیر مجمعالبیان، تفسیر فخررازی، تفسیر روحالبیان و تفسیر ابوالفتوح. ذکر کردهاند که مراد از این که یک عدهای میآیند و اسلام را احیا میکنند و عمل میکنند، جوانهای آخرالزمان هستند.
در روایت دیگری است که وقتی آیه نازل شد و فرمود: «و آخرین منهم لمّا یلحقوا بهم»؛ شما که ایمان آوردید یک عدهای در آخرالزمان میآیند و به شما ملحق میشوند، سؤال کردند: یا رسولالله چه کسانی به ما ملحق میشوند. حضرت دست به شانه سلمان گذاشتند و فرمودند که: یک عدهای هستند در آخرالزمان از طایفه این شخص؛ یعنی ایرانیها و اصفهانیها، اینها میآیند و اسلام را یاری میکنند. حضرت فرمودند: اگر ایمان در کهکشانها باشد عدهای از عجم به آن دست مییابند. حضرت در آن زمان، ۱۴۰۰ سال قبل از این تقریباً، تعریف شما را میکرده است که کنجکاو هستید، ولایتی هستید. حضرت صادق و امام محمد باقر هم همینطور.
آیه دیگر آیه ۵ از سوره اسراء است. در این آیه میفرماید: «بعثنا علیکم عباداً لنا افولی بأس شدید»؛
اگر شما عمل نکنید به احکام الهی یک عدهای بر شما مسلط میشوند و شما را به ضرب و زور وامیدارند که عمل به احکام اسلام کنید. عرض کردند: یا رسولالله! اینها چه کسانیاند که بر ما مسلط میشوند و ما را به ضرب و زور وادار میکنند که ما مسلمان باشیم و عمل به احکام اسلام کنیم؟ حضرت فرمودند: در آخرالزمان عدهای میآیند و از عجم هستند، ایرانیها هستند.
حضرت صادق(ع) نیز در روایت معتبری فرمودند که: حضرت حق در آخرالزمان قبل از ظهور حضرت بقیهالله عدهای را مهیا میکند و برای سرکوبی یهود میفرستد. قبل از ظهور حضرت بقیهالله حکومت یهود در بین حکومتهای اسلامی باید نابود شود. این را امام صادق(ع) فرمودند. آنها چه کسانی هستند که نابود میکنند یهود را؟ ایرانیها هستند. این هم یک روایت.
عیاشی از امام محمد باقر(ع) روایتی نقل میکند که در آن پرسیده میشود «أولی بأسف شدید» چه کسانی هستند؟ حضرت فرمودند: اینها از اصحاب و انصار امام زمان در آخرالزمان هستند. روایت دیگری است از حضرت صادق(ع) قریب به همین مضمون است. حضرت سه مرتبه قسم خوردند: آن اشخاص که میآیند و اگر ایمان در ثریا باشد به آن دست مییابند و یهود را سرکوب میکنند: «والله هم أهل قم»؛ اینها اهل قم هستند.
روایتی نقل شده که مفصل است. این روایت را ابن ابی الحدید در شرح نهجالبلاغه (جلد دوم، صفحه ۱۸۴) نقل کرده است. میفرماید که: یک روز امیرالمؤمنین(ع) در کوفه مطالبی را بیان میکردند و موعظه و نصیحت میفرمودند، در آن زمان ایرانیها اطراف امیرالمؤمنین(ع) را مثل پروانه گرفته بودند. اشعث ـ که حکمش معلوم است از بزرگان کوفه بود ـ آمد و جریان را دید خیلی به او برخورد و خیلی ناراحت شد که ما عرب هستیم و از بزرگان عرب لکن این ایرانیها آمدهاند و اطراف امیرالمؤمنین(ع) را مثل پروانه گرفتهاند. ناراحت شد و شروع کرد یواش یواش جلو آمدن که: یا امیرالمؤمنین این سرخپوستان، یعنی ایرانیان، اطراف شما را گرفتهاند و بر ما چیره شدهاند و خود را بر ما فضیلت میدهند. امیرالمؤمنین(ع) این کلام را که شنید ساکت شدند و چیزی نفرمودند و از ناراحتی پاهای مبارک خود را به منبر میزدند. صعصه بن صوحان که یکی از اصحاب خاص امیرالمؤمنین(ع) بود بلند شد و فرمود: یا امیرالمؤمنین گوش به این حرفها ندهید شما مطالبی را بفرمایید که تا آخرالزمان در بین عرب و عجم مشخص باشد و شایع باشد. حضرت فرمودند: (منظورم اینجاست) آیا امر میکنید شکمپرستان را بپذیرم و مؤمنین و متقین و این جوانها را از اطراف
خود دور کنم؟ حضرت امیر به جوانهای ایرانی در آن زمان افتخار میکرده است. بعد فرمودند: والله ایرانیها شما را سرکوب میکنند. این هم یک روایت بود.
احمد حنبل، یکی از علمای اهل سنت، از نبیاکرم(ص) نقل کرده که حضرت فرمودند: خداوند اطراف شما را از ایرانیها پر میکند و اینها چون شیرانی هستند و اهل فرار نیستند و از شما دفاع میکنند و دشمنان شما را نابود میکنند و از غنایم شما هیچ استفاده نمیکنند. حافظ ابونعیم که یکی دیگر از علمای اهل سنت است نقل میکند (خیلی جاها نقل کردهاند ایشان هم نقل کرده) که: نبیاکرم(ص) یک شب خوابی دیدند و بعد آمدند نشستند در بین اصحاب و فرمودند که من دیشب خواب دیدم که: یک عدهای گوسفند سیاه دنبال من بودند، بعد از مدتی این گوسفندهای سیاه نابود شدند و یک مفشت گوسفندهای سفید و بسیار قوی اطراف من را گرفتند. تعبیرش چیست؟ ابوبکر گفت: یا رسولالله اجازه میدهید خواب را من تعبیر کنم؟ حضرت فرمودند: تعبیر کن. عرض کرد گوسفندهای سیاه ما هستیم، اطراف شما را گرفتیم ولکن ما میرویم کنار و ایرانیها میآیند جلو و اطراف شما را میگیرند و شما را رها نمیکنند. حضرت مقداری صبر کردند و فرمودند: بله، جبرئیل بر من نازل شد و همین تعبیر را کرد. منظور این که روایات زیادی در فضیلت ایرانیها و جوانهای ایرانی و این که اینها متعبد و متعهد هستند و پابند اسلام و دین و قرآن، وارد شده و شاید روایاتی که در این زمینه وارد شده به حد تواتر رسیده باشد.
روایت دیگری است از اهل بیت که الان در نظرم نیست از کدامیک از معصومین(ع) نقل شده است. در این روایت نقل شده که از نبیاکرم(ص)، حضرت فرمودند: من به ایرانیها بیش از شما اعتماد دارم. من به ایرانیها بیش از شما عربها اعتماد دارم.
آیه شریفه میفرماید: «إنّ أکرمکم عندالله اتقیکم»؛
هر کسی تقوایش بیشتر شد و بیشتر ملتزم شد که به ضوابط شرعی عمل بکند، در خانه خدا مقربتر است. مقرب بودن و بزرگ بودن به لباس نیست، به سن نیست، به شغل نیست. بزرگی در نزد حضرت حق به تقواست.
برادران! این زمانی که ما در آن قرار گرفتهایم زمان بسیار مشکلی است. مشکلات زیاد است و روز به روز هم این مشکلات اضافه میشود. چرا؟ به واسطهای که من مکرر از بزرگان شنیدهام؛ فرج حضرت بقیهالله، روحیلهالفداء، خیلی نزدیک است و هر مقداری که که انسان به فرج نزدیکتر شود، مشکلات زیادتر میشود تا بیرونیها بیرون بروند. امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه میفرمایند: «والذی بعثه بالحقّ نبّیاً لتبلبلنّ بلبله و لتغربلّن غربله بل یستخرج من الغربال خلق کثیر»؛ قسم
به ذات احدیت که نبیاکرم را به حق برانگیخت، در آخرالزمان مردم امتحان میشوند. امتحان شدید. این گندمها را دیدهاید که پاک میکنند؟ در غربال پاک میکنند و بلند میکنند و بر هم میزنند. خاکها و کثافتهایش میریزد و کاههایش یک طرف میرود. حضرت میفرماید: به قدری امتحانات شدید میشود و مردم غربال میشوند که اشخاص بزرگ بزرگ از توی غربال میافتند پایین و یک اشخاص خاصّ مؤمن خالص در غربال میمانند. «یستَخرفج من الغربال خلقٌ کثیر»؛ عده زیادی از غربال میریزند. امتحان است برادر من. مبادا که شیطان ما را فریب بدهد. مبادا که هوای نفس بر ما غالب شود. مشکلات را تحمل کن. شما نگاه کن طلا که به این قیمت است میدانید چقدر زحمت و چقدر ناراحتیها را تحمل کرده است تا به این قیمت رسیده؟ سنگی که بیشتر نبود. توی کوره آن را گذاشتند. چقدر حرارت و آتش فشار به آن آورد. آنقدر چکش توی سر و مغز آن خورده است. آنقدر تحت فشار قرار گذاشته تا حالا یک سکه شده و حالا این مبلغ قیمت پیدا کرده یا دستبند شده یا سینهریز شده است. خیلی فشار را تحمل کرده تا به این درجه رسیده است.
«أم حسب الناس أن یقولوا أمنّا و هم لایفتنون»؛
آیا ما میگوییم که مسلمانیم و مؤمنیم و از دوستان پیغمبر و دوستان امام زمان و امتحان نمیشویم؟ نه؛ امتحان میشویم. شما یک شاگرد میخواهید بگیرید، یک رفیق میخواهید بگیرید که چهارصباح با هم باشید، چقدر امتحانش میکنید؟ خدا میخواهد که ذخائر خودش را تحویل این اولیا بدهد، اینها را امتحان نمیکند؟ هر مقداری که به فرج نزدیکتر میشویم، امتحانات هم شدیدتر میشود. تحمل بکنید! برای خدا استقامت داشته باشید! دعا بکنید که خداوند ایمان ما را در دوران آخرالزمان ثابت بدارد. مشکلات خیلی زیاد است. جوانها، خواهرها، برادرها! الا´ن مخصوصاً مشکلات زیاد است. خواهرها و برادرها! عفت و نجابت را رعایت کنید. صلاح شما، سعادت شما، تکامل شما، ثبوت ایمان شما، در این جهت است.
خدا شاهد است، مشکلات هست، تحمل کنید. حالا امتحانات زیاد است ما چه باید کنیم؟ باید از امتحانات درست بیرون بیاییم. راه درست از امتحان بیرون آمدن ما چیست؟ این است که انقلاب درونی ایجاد کنیم؛ یعنی بیاییم و خودمان را تهذیب کنیم. کسانی که خود را تهذیب نکرده باشند سعادت پیدا نمیکنند. اگر هم که ایمان پدری و مادری داشته باشند، لقلقه زبان بیش نیست. چون صفات رذیله نمیگذارد که ایمان در درون انسان جلوهگر شود. هر کدام از صفات رذیله در وجود انسان یک حجاب بسیار بزرگی است که اطراف روح را گرفته است. ایمان روز به روز ضعیفتر میشود. هر مقداری که معاصی و صفات رذیله بیاید و حجابها بیشتر شود این ایمان ضعیفتر میشود.
اگر من خواسته باشم که ایمانم قوی باشد و سراسر وجودم را بگیرد، راهش این است که انقلاب درونی ایجاد کنم. انقلاب درونی چیست؟ تخلیه و تحلیه است. صفات رذیله را در مقام اصلاحش بربیاییم.
حضرت حق در قرآن مکرر میفرماید: «قد أفلح من تزّکی» یا «قد أفلح من زکّیها و قدخاب من دسّها»؛
رستگار شد آن کسی که خودش را تزکیه کرد؛ یعنی صفات رذیله را از وجودش دور کرد و خود را مفحلاّی به صفات حمیده کرد و خودش را مؤدب به آداب اسلامی کرد. چنین شخصی «اتقی» است، «اکرم عندالله» است، «اسعد» است و «اکمل من جمیع الابعاد» است.
راهش این است که انسان این کتب اخلاقی را بردارد و مطالعه کند، ببیند آن صفات رذیلهای که در وجودش هست چیست؟ کتابهای اخلاقی، هم درد را بیان کرده و هم دوا را بیان کرده است. انسان درد را ببیند، دوایش را هم ببیند و خودش را معالجه کند. این یک راهش است. برای اصلاح خود و انقلاب درونی یک راه دیگر هم وجود دارد. آن چیست؟ توسلات و توجهات به حضرت بقیهالله، روحی له الفداء. از حضرت بخواهد. انسان یک توبه و انابه از اعمال و رفتار و گفتارش بکند، بعد توسلات به حضرت بقیهالله داشته باشد. مخصوصاً اگر بشود یک ربع ساعت، ده دقیقه، نیم ساعت قبل از اذان صبح بلند شود، دو رکعت نماز بخواند، یک سلامی به امام زمان بدهد و خود را بیندازد در دامن امام زمان. یابن رسولالله کمکم کن، من راهی ندارم، چارهای ندارم، اسیر نفسم، اسیر شیطانم. شیطان داخلی و خارجی من را محاصره کرده و دستبند به من زده است. تو نجاتم بده، حضرت عنایت میکنند، توفیق میدهند، توجه میکنند. امام زمان ـ به ذات احدیت قسم ـ احدی از موجودات را فراموش نمیکنند، نه من و شما را، نه ملائکه را، نه حیوانات را، نه سایر مخلوقات را. خودشان فرمودهاند: «إنا غیر مهملین لمراعاتکم ولا ناسین لذکرکم»؛ من شما را رها نکردهام. امام زمان اشراف دارد. احاطه قیومی بر عالم وجود دارد. «لولا الحجه لساخت الارض بأهلها». حضرت محیط هستند، میدانند، میبینند، صد درصد متوجه هستند. شما یابنالحسن را در جمیع احوال فراموش نکن، در همه گرفتاریها فراموش نکن.
این تذکر را هم عرض بکنم؛ اوضاع خیلی خوبی نیست برادر من. من میدانم مکرر از بعضی از بزرگان نقل شده است. خودم چیزی ندارم لکن شنیدهام بزرگان فرمودهاند: «فرج حضرت خیلی نزدیک است» و همین طور هم هست. الان خیلی از اشخاص از غربال در میروند و میافتند پایین و فسادشان ظاهر میشود و از خط ولایتیها خارج میشوند. حواستان جمع باشد که مبادا از غربال خارج شوید، مقام رهبری هم ـ که خدا انشاءالله حفظشان کند ـ مدتی قبل داستان مفصلی فرمودند که ما حصلش را عرض میکنم که: «فرج خیلی نزدیک بود لکن بَداء حاصل شد.» همه باید بیشتر مقید باشند، متوجه باشند. یک توبه از اعمال گذشته و عزم و جزم بر ترک معصیت در آینده و داشته باشند. به نمازهای اول وقت و مخصوصاً تسبیح حضرت زهرا(س)؟! بعد از نمازها اهمیت دهند. چه آثاری دارد این تسبیح حضرت زهرا(س). هم مشکلگشای امور دنیوی و اقتصادی، هم مشکلگشای امور معنوی و عرفانی است. از هر دو بعد آثار عجیبی برای تسبیح حضرت زهرا(س) است. این را فراموش نکنید و روزی صد مرتبه هم استغفار داشته باشید.
این روزنامهها، این مجلهها و این هفتهنامهها، اینها زیاد است. همه را بخواهی ببینی که نمیتوانی. بعضیها را هم که نمیتوانی. اگر بگوییم که جوانها هم به کلی اینها را مطالعه نکنند که نمیشود، باید اهل اطلاع باشند، از اوضاع جهان اطلاع کمابیشی داشته باشند. یک روزنامه، دو روزنامه، یک مجله که اعتماد به آن داری، اینها را مطالعه کن. اخبار را هم در ۲۴ ساعت یک دفعه که اخبار سراسری میگوید گوش بده. بقیهاش را به کارت بچسب. الان موقع ترقی شماست، الان موقع تعالی شماست. الان موقع سرمایهاندوزی شماست. عمرتان را ضایع نکنید. ما نفهمیدیم، کسی به ما تذکر نداد. عمرمان ضایع شد و هیچ ترقی و تعالی نداشتیم. اما شما عمرتان را ضایع نکنید، هدر ندهید. در مجالس و محافل نشستن و صحبت کردن و اشخاص را بزرگ و کوچک کردن فایدهای ندارد. یک روزنامه مطالعه کن. یک ساعت، نیم ساعت هم اخبار سراسری را بشنو و بقیهاش را به کارت بچسب. جدیت در تحصیل، جدیت در کسب و کار داشته باش و در مسائل سیاسی هم چشم بسته تبعیت کن از مقام رهبری. راه سعادت این است. راه تکامل این است. راه رضایت امام زمان این است. خدا میداند، آنچه من بین خود و خدای خود فهمیدم این است که برای شما عرض میکنم و همین مطلب را در قبر جواب میدهم. منظور این است، غنیمت بشمارید، در تمام مشکلات، چه مشکلات مادی باشد، چه معنوی باشد، چه اقتصادی باشد، اجتماعی و سیاسی باشد، در هر مشکلی که وارد شدید «یابنالحسن، یابنالحسن» را فراموش نکنید. امام زمان ملجأ ماست، امام زمان پناهگاه ماست، سرپرست ماست. خودشان فرمودند: «نحن صنایع ربنّا و الخلق
بعد صنایعنا». نمیگویم به سایر ائمه و امامزادهها و سر قبور مؤمنین، اولیای الهی، شهدا، علما، نروید، این را نمیخواهم بگویم. میخواهم بگویم هر حاجتی که شما دارید، زیر نظر امام زمان باید به دست شما برسد. چون یگانه کسی که واسطه فیض است و میتواند در عالم وجود، افاضه کند حضرت بقیهالله است. سلام شما به سایر ائمه اهل بیت(ع)، سایر امامزادهها، علما، شهدا هم به اجازه امام زمان است.
اهل بیت، ائمه اطهار(ع) دستور میدهند به فرزندشان حضرت بقیهالله(ع)، امامزادهها تقاضا میکنند و بزرگان هم همینطور. یکی از اولیای الهی نقل کردهاند که حاجتی داشتم و مدت زیادی متوسل به امام زمان(ع) میشدم و ختمی گرفته بودم، یک شب خواب دیدم که حضرت بقیهالله(ع) نشستهاند و نامههای زیادی به محضر ایشان آوردهاند، حضرت یکی یکی نامهها را میدیدند و همه را میگذاشتند کنار. بعد یکی از نامهها را که برداشتند، باز کردند و بوسیدند و به چشمشان گذاشتند و گذاشتند کنار. عرض کردم: یابن رسولالله اینها چیست؟ فرمودند: دوستان ما به امامزادهها و اولیای الهی متوسل شدهاند و آن بزرگواران برای من نامه نوشتهاند که کار ایشان را اصلاح کنم. گفتم: یابن رسولالله آن نامهای را که بین همه نامهها بوسیدید و به چشمتان گذ
ماهنا مه موعود شماره ۳۳