آسیب شناسى آخر الزمان-۲

 مهدى نیلى پور

بحث دومى که مى‏شود مطرح کرد این است که آیات و روایات را بر اساس یک تقسیم بندى و طبقه‏بندى مناسب و با توجه به آفت‏هایى که براى هر گروه در آخرالزمان ذکر شده بررسى کنیم .

جامعه اسلامى ترکیبى است از انسان‏هایى در آن زندگى مى‏کنند. پس مسلماً آسیبى که در آخرالزمان اتفاق مى‏افتد در مردان و زنان آن دوره وجود دارد؛ زیرا آنها جامعه را مى‏سازند به همین دلیل یک مقدار باید بحث را تفصیلى‏تر و جزئى‏تر کنیم.

به عبارتى ببینیم در روایات ما براى مردانى که در آخر الزمان دچار آسیب شده‏اند چه نشانه‏هایى ذکر شده است. روایت اول از پیامبر بزرگوار اسلام (ص) نقل شده و بسیار تکان دهنده است. این روایت یکى از آسیب‏هاى آخرالزمان را در مردان نشان مى‏دهد. معمولاً اسلام توقعش از مرد این است که حس غیرت دینى و مهابت الهى داشته باشد. در سیره معصومین (ع) وقتى مراجعه مى‏کنیم به سیماى مبارک خود امام زمان (ع) مى‏بینیم که مهابت الهى در چهره آن بزرگوار وجود دارد. یعنى در چهره مبارک امام زمان (ع) در عین ملاحت و شیرینى، نوعى مهابت و ترس الهى هم وجود دارد. یک چهره‏اى است که ترکیبى از ملاحت و مهابت در آن دیده مى‏شود. اسلام توقعش از هر مردى این است که نوعى مهابت در سیماى او دیده شود. در آخرالزمان این گونه است که طبق روایات اگر شما{P در بین ۲۰ مرد کمتر یا بیشتر، یک یک چهره‏ها را مورد ارزیابى و شناسایى قراردهى نمى‏توانى کسى را پیدا کنى که در چهره او هیبت و مهابت الهى و آثار ترس از خدا وجود داشته باشد.

به عبارت دیگر مقصود از اینکه یک حالت مهابت باشد این است که وقتى در چهره انسانى خیره مى‏شوى رنگ الهى را در چهره او ببینى و انسان‏هاى گنهکار وقتى که چنین برخورد بکنند، نوعى فاصله و نوعى هیبت الهى در آن چهره مى‏خوانند که معصیت آنها را دور مى‏کند؛ امّا در چهره مردان آسیب زده آخر الزمان هیچ ترسى از خدا وجود ندارد؛ به طورى که اهل معصیت خیلى راحت در برابر آنها مرتکب معصیت مى‏شوند و آنها هیچ عکس العملى نشان نمى‏دهند و چهره‏اى که در او مهابت فى الله باشد، هیبت الهى باشد اهل معصیت را از معصیت دور مى‏کند. ما در زندگى اولیاء خدا داریم که انسانهاى گنهکارى با نگاه به آنها از گناه فاصله مى‏گرفتند از گناه کردن پشیمان مى‏شدند ولى در دوره آخر الزمان این طور نیست که مردانى وجود داشته باشند یا کمتر مردانى وجود دارند یا بهتر بگویم مردان آسیب زده‏اى وجود دارند که اهل معصیت از آنها هیچ خوفى نخواهند داشت .

روایت دوم در مورد نشانه‏هاى مردان و خصلتهاى منفى مردان آخر الزمان است از جمله اینکه مى‏فرماید »یطیع الرجل زوجته و یعصى والدیه« مردان آسیب زده دوره آخر الزمان از اطاعت و احترام والدین دور مى‏شوند امّا یک گرایش و اطاعت و پیروى صد در صد از همسران خود خواهند داشت. البته به این معنا نیست که انسان در مسایل خانوادگى تفاهم نداشته باشد بلکه اشاره به این مطلب مى‏کند که در آخر الزمان مردانى وجود دارند که صد در صد مطیع زنان خود هستند؛ امّا در برابر پدر و مادر هیچ تواضع و فروتنى ندارند و احترامى براى آنها قائل نیستند.

باز روایت دیگر – که نشانه‏هایى از مردان آفت زده از نظر اعتقادى و اخلاقى را نشان مى‏دهد مى‏فرماید »یکون الرجل همه بطنه و قبلته زوجه و دینه دراهمه« مردان آسیب زده‏اى وجود دارند که تمام همت و عزمشان براى پر کردن شکمهایشان است. به فکر دیگران و معیشت دیگران نیستند فقط همتشان معیشت خود است. زنان آنها قبله آنها مى‏شوند که در اینجا »قبلته زوجته« شاید به این معنا باشد که آنها یا اهل نماز نیستند به اطاعت از زنانشان یا اگر هم اهل نماز هستند آن قدر براى آنها اطاعت از همسر در هر بعدى از ابعاد مهم مى‏شود که گویا اینها رو به خداى خود ایستاده‏اند و گویا اطاعت از همسر اطاعت از خدا براى آنها به حساب مى‏آید و دین آنها پول آنها مى‏شود. یعنى براى آنها مقدس‏ترین چیز و مهمترین چیز پول و ثروت است .

روایت دیگرى است که حکایت مى‏کند از اینکه اینها از مرد بودن خودشان خسته مى‏شوند: »لعن الله مخنثین من الرجال« تعبیر روایت این است که اینها مخنث مى‏شوند. یعنى مردانى که اینها از صفات مردانگى خسته مى‏شوند و سعى مى‏کنند که گرایش‏ها و تمایلات و حالت‏هاى زنانه را در خودشان ایجاد بکنند. این گرایش‏ها ممکن است در حرف زدن باشد، ممکن است در آرایش و آراستگى باشد، ممکن است در پوشش باشد، ممکن است در فکر باشد، چون مى‏دانید که در اسلام و در علم روانشناسى ثابت شده زن و مرد داراى خصلتهاى ممتاز از هم هستند. خلقت زن و مرد اقتضا مى‏کند که هر یک از آنها مشخصات روحى و روانى خاص خودشان را داشته باشند. در آخر الزمان یکى از اتفاقات شومى که مى‏افتد این است که مردان مى‏خواهند بعضى شان از نظر صفت مثل زنان باشند و به قول یکى از علما، مردانى هستند که از مرد بودن پشیمان و از مردانگى خسته مى‏شوند. تمایل به صفات زنانگى و نمایش‏هاى زنانگى در آنها ایجاد مى‏شود و در نقطه مقابل حتى روایتى هم داریم که »والمترجلات من النساء« زنانى هم پیدا مى‏شوند که اینها خصوصیات مردان را مى‏خواهند در خودشان ایجاد کنند و مثل مردان پوشش داشته باشند. رفت و آمد داشته باشند و حالاتى که مخصوص مردان است در آنها زنده مى‏شود. در هر صورت این چنین مردانى که از مخنثین هستند یعنى زن نما مى‏شوند و نمایش زنانه در زندگى شان ایجاد مى‏شود مورد لعن خداوند و رسول مکرم اسلام (ع) قرار گرفته‏اند.

روایت آخرى که در این جهت برایتان عرض مى‏کنم یک هشدار جدّى است براى ما و مى‏فرماید: »یتسمین الرجال للرجال و النساء للنساء و یا تمیشط الرجل کما تمیشط المرأه لزوجها« یکى از مقرراتى که در دین از نظر اخلاقى به زن و مرد ابلاغ مى‏شود آراستگى ظاهر است. حتى در امر عبادت آراستگى موجب ترقى پاداش نماز است. مثلاً ما در روایت داریم هنگامى که شما مى‏خواهید قرآن تلاوت بکنید، مسواک بزنید چرا که دهان شما طرق و سبیل قرائت قرآن است. در روایات داریم که اگر کسى مسواک بزند و معطر بکند خودش را، هر یک از اینها ثواب نمازش را هفتاد برابر مى‏کند. پس آراستگى در دین مسلم است که از اصول اخلاقى است. امّا یکى از آفت‏هایى که در دوره آخر الزمان براى مردها بوجود مى‏آید این است که به جاى آراستگى دست به آرایش مى‏زنند و مرد در اسلام قبیح است که آرایش بکند. آراستگى با آرایش امر بسیار متفاوتى است. روایتى که اینجا خدمتتان عرض کردیم این است »یتسمین الرجال للرجال« در دوره آخر الزمان بعضى از مردها براى مردان دیگر آرایش مى‏کنند و یا در روایت دیگر مى‏فرماید که بعضى از مردها در دوره آخر الزمان آرایش مى‏کنند براى دیگران، همچنانکه خانم نو عروسى براى داماد، خودش را آرایش مى‏کند. این مسئله یکى از آسیب‏هایى است که ممکن است در آخر الزمان گریبانگیر مردها و جوانها بشود. چرا این آسیب است به خاطر اینکه اسلام از مرد روحیات مردانه مى‏طلبد و آرایش کردن و آنهم به شکل افراطى مسلماً یکى از حالتهایى است که مى‏تواند انسان را از جدیت و مردانگى ساقط بکند.

اگر شما تاریخ اندلس را مطالعه کرده باشید مى‏بینید که براى فتح اندلس از طرف غرب، یکى از شیوه‏هایى که غربیان اعمال کردند و توانستند بر سرنوشت مسلمانها حاکم شوند این بود که آمدند به جاى آراستگى، آرایش را در بین مردان عمومى کردند و ترویج دادند و نهایتاً وقتى مردان را به آرایش تشویق کردند و عادت دادند و دیگر کسى نبود که در برابر آنها مقاومت کنند و بعد به راحتى آنها توانستند بر سرنوشت آندلس حاکم شوند .این روایت باز یک هشدار است به ما که مى‏فرماید »یمتشط الرجل کما تمتشط الرجل لزوجها« همچنانکه زنى براى شوهر خودش آرایش مى‏کند، گاه مردانى به وجود مى‏آیند که دچار این آفت مى‏شوند و چنین آرایش مى‏کنند و خطرناک‏تر از این، این که در آخر الزمان مى‏فرماید »یتنافس فى الرجل یغارّ علیه من الرجال« یعنى: در آخرالزمان باندهایى به وجود مى‏آیند که طرفدار همجنس بازى هستند. مردان، هوسرانى‏هاى خودشان را به یکدیگر اختصاص مى‏دهند. در این روایت مى‏فرماید »یتنافس فى الرجل« یعنى ممکن است رقابت داشته باشند براى رسیدن به مرد دیگر. و بعد مى‏فرماید »یغار علیه من الرجال« یعنى ممکن است دو مرد بر سر مرد دیگرى یا فرد دیگرى با هم غیرت و حسادت داشته باشند و هر یک رقیب دیگرى براى رسیدن آن فرد باشد.

گاهى شده است که ما در بین جوامع اسلامى این مطلب را مى‏بینیم که از طرف غرب با تشکیل باندهایى مشخص و با نام و نشان، گروه‏هایى تشکیل مى‏شود که بر این اساس هدف‏هایى را دنبال مى‏کنند. در هر صورت این هم یکى از مسائلى است که در روایات به عنوان آسیب و آفت مردها در آخر الزمان وارد شده که ممکن است مردانى بالاتر از آرایش به مسایل دیگرى هم روى بیاورند مانند قوم لوط. این حالت نباید در ما ایجاد شود که در آخر الزمان نسبت به همه بدبین باشیم. زیرا در آخرالزمان دو حرکت متضاد از دو گونه مردم در دفاع از دین یا دورى از دین اتفاق خواهد افتاد و ما همه جا را نباید تاریک ببینیم. در کنار ارتدادها و این چهره‏ها و این سیماهاى آسیب دیده، مردان و زنانى وجود دارند که مى‏توانند با همه شرایطى که وجود دارد راه حق و دفاع از حق را بپیمایند.

همچنین در روایات آمده است در آخر الزمان زنان آسیب زده و آفت زده‏اى به وجود مى‏آیند »تلبس لبسه الرجل« زنانى هستند که در نوع پوشش عمدتاً گرایش به پوشش‏هاى مردانه پیدا مى‏کنند و این مسلماً از یک حالت درونى و حالت روانى ریشه مى‏گیرد که زنى بخواهد اطوار و حالت‏هاى مردانه داشته باشد که یکى از تجلیاتش در نوع پوشش و لباسى است که آنها استفاده مى‏کنند. به عبارتى در آخر الزمان مرزهایى که جدا کننده زن و مرد است عمدتاً برداشته مى‏شود و نوعى اختلاط فرهنگى و نوعى اختلاط در همه ابعاد از جمله در پوشش بین زن و مرد ایجاد مى‏گردد.

خصوصیت دومى که در آخر الزمان براى زنان ترسیم شده این است که اینها علاوه بر این پوشش ظاهرى در همه مسایل و در همه حالتها زنانى هستند که مى‏خواهند ژست مردانه بگیرند؛ لذا در روایت داریم که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: »لعن الله المترجلات من النساء« خدا لعنت کند آن گروه زنانى را که در سعى مى‏کنند حالت‏هاى مردانه به خود بگیرند. اساساً مى‏دانید که اسلام و قانون خلقت انسان‏ها را به دو دسته زن و مرد با مشخصات اخلاقى و روانى و جسمانى خاصى خلق کرده است و از هر زن و مردى خواسته که در مدار شخصیتى خودشان حرکت بکنند. براى زن و مرد موارد خاصى بر اساس قانون خلقت و فطرتشان مشخص شده است.

یکى از مشکلاتى که مى‏تواند آسیب اجتماعى کلى ایجاد کند این است که زن و مرد از مدار خودشان خارج بشوند. در آخر الزمان زنانى وجود دارند که از مدار زنانگى خودشان مى‏خواهند خارج شوند، لذا این افراد مورد لعن پیامبر اکرم (ص) و لسان خداوند متعال قرار گرفته‏اند. مشخصه‏اى که براى زنان آخر الزمان وجود دارد این است که همچنانکه در مورد مردها گفته شد گاهى کسانى پیدا مى‏شوند که یک خود مشغولى‏هایى بین مردان به وجود مى‏آورند در بین زنان هم چنین اتفاقى خواهد افتاد و عمدتاً یکى از آسیب‏هایى که در آخر الزمان در طایفه زنان اتفاق مى‏افتد این است که زنان تلاش مى‏کنند که نظر زنان دیگر را به خودشان جلب بکنند. در روایات داریم که »یتسمین النساء للنساء« یعنى زنان براى زنان آرایش مى‏کنند و به جاى اینکه زنى براى شوهر مشروع خودش آرایش بکند و آراستگى خاص براى او داشته باشد. همت برخى زنان در آخر الزمان این است که هم جنس خودشان را به سمت خودشان جذب و جلب کنند.

مطلب بعدى که باز در مورد خصوصیات زنان آخر الزمان داریم این است که عمدتاً یک نوع فریبایى خاصى در زنان و در حالتهاى آنها به وجود خواهد آمد به شکلى که در حد قبله براى مردان در خواهند آمد که البته این یک حالت تعامل و یک نیروى دو طرفه است که در مردان و زنان به وجود مى‏آید. از طرفى مردانى شیفته مى‏شوند و خریدار دلربایى زنان به شکلى افراطى در حدى که در روایات آمده، زنان قبله مردان مى‏شوند و زنان نیز در این زمان قبول مى‏کنند که قبله‏گاه مردان قرار بگیرند و این یکى از خطرناک‏ترین تعبیراتى است که در روایات دینى ما وجود دارد. اینکه قبله شدن زنان به چه معنا است شاید معانى گوناگونى داشته باشد. امّا یکى از احتمالات این مطلب این است که قبله شدن زن براى مرد به این معنا است که در برابر او کرنش مى‏کند. در برابر او تواضع مى‏کند و همچنانکه قبله براى عبادت است، زن هم براى عبادت یعنى محل فروتنى و تواضع و خاکسارى براى مرد قرار مى‏گیرد. یا اینکه گفته شود قبله مردان زنان مى‏شوند شاید به این معنا باشد و این احتمال دوم باشد که تمام همت مردان زنان خواهند شد.

همچنانکه ما در اسلام داریم که شما سعى کنید اعمال خودتان رو به قبله باشد، ممکن است در آخر الزمان براى مردان چنین اتفاق بیفتد که تمام همتشان زنان و رسیدن به تمنیات و خواسته هاى زنانشان باشد. پس قبله شدن باز یکى از آن حالتهایى است که براى زنان آخرالزمان دوست داشتنى مى‏شود و آن چنان فریبایى مى‏کنند تا مردان در برابر آنها خاکسارترین و متواضع‏ترین افراد باشند. ممکن است که یک مرد در حد یک عبد در برابر زنش در آخرالزمان خضوع داشته باشد البته دقت بکنید وجود تفاهم براى زن و مرد مخصوصاً براى زن و شوهر بسیار به جا است. وجود محبت، وجود تعاون خانوادگى مسایلى است معقول و مشروع که پایه‏هاى خانوادگى را استحکام مى‏بخشد. امّا بحث از قبله شدن زنان در این موردى که زنان و مردان آخرالزمان آن تعادل خاص خودشان را از دست مى‏دهند و به شکل افراطى دچار هوى و هوس و یک سرى تمنیات کاذب مى‏شوند. یک بخش از آن آسیب‏هایى است که در آخرالزمان زنان دچارش مى‏شوند. البته باز روایتى داریم که گاهى زنان به مسایل سوء گرفتار مى‏شوند و گاهى داریم در روایات که اگر مردى بخواهد حفاظت و غیرتمندى براى حفظ ناموس خودش به خرج بدهد، مورد سرزنش و عیب قرار مى‏گیرد. معمولاً مردها دعوت به گسیختگى و بى‏انضباطى و بى‏حفاظتى در مورد ناموس خودشان مى‏شوند و از آنها خواسته مى‏شود در این جهت حساسیت‏هاى خودشان را تماماً از دست بدهند.

امّا بحث مهمترى که خصوصیات عمومى از مردان و زنان و عموم طبقات مردم را مى‏تواند مشخص بکند و مى‏تواند متمم این دو بحث گذشته باشد این است که براى عموم زنان و مردانى که در آخر الزمان وجود دارند اگر مواظبت نداشته باشند و دچار آفت بشوند این سلسله صفات شمرده شده است. بطور مثال از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که فرمودند »اول ما یرفع من هذه الامه الحیاء و الامانه« اولین خصلت اخلاقى که در آخرالزمان از بین امت من رخت بر مى‏بندد و دچار مشکل مى‏شود حیا و حس امانت دارى است. مسئله از بین رفتن حیا یکى از جدّى‏ترین مسایلى است که در فرهنگ دینى ما و روایات ما به آن تأکید شده‏است. در نقطه مقابل داشتن حیا یکى از ارزشمندترین ارزش‏ها شمرده شده است.

همینطور مسئله امانت‏دارى یکى از جدّى‏ترین ارزش‏ها و فضایل اخلاقى است که در فرهنگ دینى ما و در قرآن و در روایات بسیار روى آن تأکید شده است. آنچه که از روایت فوق برداشت مى‏شود این است که در دوره آخرالزمان در فرهنگ عمومى مردم خیانت به یکدیگر، خیانت‏هاى مالى و یا دیگر خیانت‏ها یک حالت عمومى پیدا مى‏کند و وقتى شما به اخلاقیات عمومى مردم مراجعه مى‏کنید یکى از صفات عام آنها خیانت کردن به یکدیگر خواهد بود. لذا روایت پیش بینى کرده که یکى از آسیب‏هایى که ممکن است امت اسلامى دچار آن شود عمومى‏شدن خیانت و غش در معامله و یا غش در رفاقت‏ها و ارتباطات است. ممکن است فردى خیانت مالى به شما نکند امّا ممکن است فردى خیانت در ارتباط و خیانت در رفاقت و در آن وظایفى که نسبت به شما دارد، داشته باشد. در هر صورت پیامبر اکرم (ص) فرمودند: »اول ما یرفع من هذه الامه: الحیاء و الامانه« صفت دیگرى که براى زنان و مردان در آخر الزمان ذکر شده این است که مى‏فرماید: »استخفوا بالقرآن« یعنى قرآن از فرهنگ خاص مردم در مقام تلاوت و در مقام عمل کردن بیرون مى‏رود و یک مقدار کمرنگ مى‏شود. از طرفى »کانت مساجدهم معموره بالاذان« مساجد اینها به اذان آباد است یعنى هنگام اذان، اذان از آنها پخش مى‏شود »امّا قلوبهم خالیه من الایمان« امّا دل آنها نشانه‏اى از آثار و علایم ایمان ندارد، نسبت به حق قرآن به حق تلاوت قرآن، به حق عمل به قرآن کوتاهى مى‏شود و از طرفى مساجد عمدتاً آبادیشان در حد گفتن اذان است و دلها خالى از آثار ایمان .

مطلب بعدى که باز در روایات روى آن تکیه شده این است که وقتى شما با افراد برخورد مى‏کنید کلمات زیبا و حکمت‏آمیزى از آنها صادر مى‏شود یعنى در مقام گفتار خیلى شیرین و پر معنا صحبت مى‏کنند امّا وقتى که به رفتار آنها مراجعه مى‏کنید رفتار آنها بسیار زشت و غیر مشروع و غیر معقول است. یعنى هماهنگى بین گفتار و رفتار در این دوره نیست. حرفها، حرفهاى معقول و زیبا امّا اعمال، اعمال نا زیبا و مشکل آفرین است. باز از مسایل دیگرى که ما در این دوره شاهد آن خواهیم بود و در روایات پیش بینى شده است این است که معمولاً مردم مباهات به معصیت مى‏کنند. افراد آسیب زده‏اى پیدا مى‏شوند که نه تنها از انجام معصیت خوددارى نمى‏کنند و ترس از معصیت ندارند بلکه مباهات به عصیان و حکم شکنى خدا دارند. کسانى به وجود مى‏آیند و در بین جوامع اسلامى حرکت مى‏کنند که با ارتکاب معصیت خود را بزرگ مى‏بینند و احساس بزرگى مى‏کنند. مباهات و افتخار آنها به معصیت است .

باز از نشانه‏هاى عمومى این دوره این است که »مفرطون بالغدوات«. اینها در روز انسان‏هاى سست عنصر و کم کارى هستند.

یکى از آسیب‏هاى عمومى در آخرالزمان این است که شبها ترک شب زنده دارى مى‏کنند .عموم مردم یا برخى از مردم و در روز هم کار جدّى ندارند »مفرطون بالغدوات« یعنى هنگام روز و در صبح کارهاى جدّى دنبال نخواهند کرد. به عبارتى نه در شب عبادت جدّى دارند و نه در روز کار جدّى. دقیقاً نقطه مقابل صفات اصحاب امام زمان (ع) که مى‏فرماید امام زمان (ع) »رهبان باللیل و اسد بالنهار« کسانى هستند که در شبها اهل عبادت و مناجات با خدا هستند و در روز هم مانند شیرى وارد معرکه و میدان کار و جدیت و خدمت به مردم مى‏شوند. در نقطه مقابل افرادى آسیب زده به وجود مى‏آیند که اینها نه در شب عبادتى دارند و نه در روز کار جدّى و مفید. پس این نشانه‏ها مى‏تواند سیماى عمومى مردان و زنان را در آخرالزمان مشخص و معلوم بکند.

به این صفات عمومى روایتى را که حضرت علامه طباطبایى (رض) در جلد پنجم المیزان نقل مى‏کند باید اضافه کرد. همان گفتگویى که در بین پیامبر اکرم (ص) و حضرت سلمان بوده و در روایت دیگرى هم به شکل مفصل نشانه‏هاى آخر الزمان یا اشراط الساعه یعنى نشانه‏هاى ظهور و وقوع قیامت را شمارش کرده‏اند.

در قسمت‏هاى گوناگونى از این روایت مفصلى که حضرت علامه طباطبایى (رض) نقل مى‏کنند ما به جمع بندى در مورد صفات عمومى مردم آسیب زده برخورد مى‏کنیم. از جمله روایات این است که مى‏فرماید: »سیأتى على امتى زمان تخنث فیه سرائرهم« زمانى بر امت من فرا مى‏رسد که مردم از نظر نهان دچار مشکلات و خباثت‏هاى وجودى مى‏شوند. »امّا تحسن علانیتهم طمعاً فى الدنیا« امّا ظاهر خودشان را بسیار زیبنده و آراسته نشان مى‏دهند .به خاطر اینکه طمع به دنیا دارند؛ یعنى به خاطر جلب منافع و جلب نظر مردم ظاهرى زیبا و زیبنده و آراسته دارند امّا در درون آنها و باطن آنها خباثت و آلودگى‏هاى معنوى جایگیر شده است. و هم ایشان مى‏فرمایند: »همهم بطونهم و شرفهم مطاعهم« اینها کسانى هستند که تمام همتشان شکم آنها و خوراک آنها است. یعنى در یک بیست و چهار ساعت وقتى به زندگى آنها مراجعه بکنید عمدتاً فکر آنها در اطراف مطالبى است که براى ارتزاق و پر کردن شکم هایشان مى‏گذرد و از طرفى »شرفهم متاعهم« و آنچه که به آن افتخار مى‏کنند و موجب شرافت خودشان مى‏دانند کالا و ابزار زندگى، خانه‏ها و ماشین و لوازمى است که در اطراف آنها است. و باز مى‏فرمایند »یاکلون طیب الطعام و الوانهم« چنین افرادى به غذاهاى رنگارنگ و متنوع و بهترین غذاها روى مى‏آورند. آن مقدار وقتى که اینها به انواع غذاها و تنوع آن و به رنگارنگى غذاها و شیرینى و طعم آنها معطوف مى‏کنند هرگز این دقت را در مسیر دینى و مسایل معنوى نخواهند داشت »یرکبون الدواب و یتزینون بزینه المرأه لزوجها«. افرادى وجود دارند که اینها بر ماشین‏ها و مرکب‏هاى گوناگون سوار مى‏شوند و در حد بسیار زیاد آرایش مى‏کنند. »شارب القهوات لاعبون بالکعبات« از نشانه‏هاى آنها این است که شرابخوارى یکى از مسایل رایج در زندگى آنها مى‏شود و قمار و مشغول بودن به قمار بازى هم از لهویات در زندگى آنها است »و تارکون الجماعات« اینها کسانى مى‏شوند که به نماز جماعت دیگر اهمیتى نمى‏دهند. به جمع مؤمنان و شرکت در اجتماع دینى و معنوى و ارزشى، دقت و اعتنایى ندارند و اساساً یک نوع بى‏حرمتى و بى‏احترامى نسبت به جماعات مومنین چه نماز جماعت، چه نماز جمعه و چه اجتماعات دیگر در چنین افرادى وجود خواهد داشت. از نشانه‏هاى دیگرى که براى این گروه شمرده شده این است که »فلا یبالون بما احکموا و لا بما نکحوا« براى آنها مهم نیست که درآمدشان از چه راهى به دست مى‏آید و در چه مسیرى صرف مى‏شود. براى آنها مهم نیست که با چه کسى ( پناه بر خدا) شهوت خود را اطفاء مى‏کنند. یعنى در مسیر شهوترانى در خوردن و در آشامیدن کنترل را از دست داده‏اند و به قواعد غیر شرعى و غیر معقول براى ارتزاق خود و دفع شهوت خود روى مى‏آورند.

از مسایل دیگرى که باز بسیار مهم است این است که مى‏فرمایند: »اذا قطعوا الارحام«. گسستگى‏هاى خان
۱. »اذا کنت فى عشرین رجلاً او اقل او اکثر«

ماهنامه موعود شماره ۳۰

همچنین ببینید

ویژه نامه آخرالزمان

component/k2/item/28006-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A2%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86.html ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *