خداوندا آنانکه به تو دل دادند انیسى مهربان و دوستى روشن مهر و نازنین یافته اند.
الهى، آنان که بر تو توکل دارند، بناى امیدشان بر پایه اى متین و محکم استوار است.
تویى که از پیدا و پنهانشان خبر دارى و آشوب ضمیر آشفتگان را هم از آنها آشکارتر مى بینى.
اسرار نگفته را به تو مى گویند و هرچه مى خواهند از تو مى خواهند.
در جهان مى گردند و فراز و فرود زندگى را مى پیمایند. سیر آفاق مى کنند و در فضاى انفس پرواز مى نمایند.
از اینهمه گشت و گذار و از این همه سیر و سیاحت ترا مى جویند و در اعماق دریاها و اوج آسمان ها ترا مى طلبند.
الهى، اینان در غربت پراکنده اند و سخت بى کس و بى آشنا به سر مى برند، جهانیان از عاشقان تو بیگانه اند و منفعت جویان از سوز دل آنان بى خبر.
الهى هر آندم که از وحشت تنهایى به تنگ آمدند با یاد تو سرگرم مى گردند و با دورنماى وصال تو خوشحال و شادمان مى شوند.
خوشند که شب هجران به پایان خواهد آمد و طلیعه دلنواز وصل آشکار خواهد شد.
اینان، همچو پرتویى که به خورشید بازگردد و نظیر قطره اى که در دریا فانى شود هستى اندک خود را در اقیانوس بى کران وجود محو خواهند کرد و در آغوش ابدیت فرو خواهند رفت.
خدایا، عاشقان تو چون از حوادث گیتى رنجور شوند به تو پناه مى آورند و سختى بار مصائب را با نوازش عشق تو آسان به منزل مى رسانند.
اینان مطمئن اند که زمام امور بدست توست و بر کاخ هستى جز اریکه سلطنت جاودانت کرسى دیگرى نیست.
الهى، دامنه لغت کوتاه است و هیجان ضمیر بى پایان.
دل مى خروشد وجان مى نالد، معانى در صندوق سینه در هم انباشته است، کوو آن واژه اى که بتواند ترجمان احساسات باشد و اسرار دل را بى پروا فاش سازد.
پروردگارا، آندم که زبانم راز نگفته، خموش گردد و گفتارم، در آغاز، به پایان رسد، تو اسرارم را نگفته بدان و شکوایم را بى نگارش، بخوان، مرا به مصالح فردى واجتماعى دلالت کن و مقدّراتم را به سعادت محیط سوق ده، اگرچه آرزوى من سخت دشوار است، امّا در پیشگاه عظمت تو و قدرت تو، اى خداوند مهربان بسیار ناچیز و آسان انجام مى شود.
لأنکَ عَلى ما تشاءف قدیر…
نهج البلاغه
خطبه اول، ترجمه جواد فاضل
ماهنامه موعود شماره ۲۷