على و زمان

جرج جرداق
ترجمه: مهرداد آزاد

اشاره: آنچه در پى مى آید، نوشتارى از دانشمند متعهد و آزاداندیش لبنانى، جرج جرداق است. او على رغم اینکه نویسنده و شاعرى مسیحى است اما از کودکى با نهج البلاغه مأنوس و همدم بود و مانند شیعه اى راستین، به امام على، علیه السلام، عشق مى ورزید.
حاصل این علاقه و انس زایدالوصف، نگارش کتابهایى درباره عظمت و علو مقام امام على، علیه السلام، است. شاید کتاب »الامام على صوت العداله الانسانیه« او شاهکارى باشد که از سوى یک عرب مسیحى به جهان عرب اهدا شده است.
این مقاله، بیانگر نگرش نویسنده به شخصیت وجودى امام و بررسى یکى از اصول مورد نظر ایشان در زمینه اجراى عدالت اجتماعى است، که به مناسبت عید سعید غدیر خم تقدیم خوانندگان عزیز مى شود.

خفقان، پریشانى، بدبختى، ووحشت و هراسى سهمناک، بر بخش اعظمى از تاریخ سایه افکنده است. در چنین شرایطى:
– زورمندان، که زور و قدرتى حیوانى دارند، فرمان مى رانند و امرشان مطاع است و انسانها را در معرض قتل و زندان و تعدى قرار مى دهند و با سلاح وحشت و ارعاب به مردم آزار مى رسانند.
– سارقان و چپاولگران، همتشان آن است که با همپالکى هاى خود، هستى مردم را به یغما برند.
– خونخواران، مردم بى گناه و مستضعف را از دم تیغ خود مى گذرانند.
– جاهلان کاخهاى خود را از جمجمه هاى اندیشمندان مى سازند.
– تبهکاران، با گردنکشى و قلدرى، در دریاى کبر و نخوت خود غوطه ورند و مرگ و زندگى انسانها در دست فرومایگانى است که از قدرت و اختیار و توان کافى برخوردارند.
چنین وضعى، وصف حال قسمت اعظمى از تاریخ بشریت در طول هزاران سال است. اما همواره در فضاهاى تاریک تاریخ، مشعلهایى با پیدایش على و راه او، انسانیت وارد مرحله، برتر و درخشانى شد. تاریخ، بوسیله على، چارچوب ایده آل عقل خلاق عربى، اخلاقیات والا و وجدان پاک را شناخت و با روش عدالت اجتماعى او آشنا شد.

برافروخته و برافراخته وجود داشته است و فریادهایى از اعماق زمان شنیده شده که، رعشه بر اندام طاغوتهاى جاهل، انداخته و دنیا را به کامشان تلخ کرده است و به آنان تفهیم نموده که »انسان، از ارزشى والاتر برخوردار است و مردم، غیر از آن چیزى هستند که آنان مى پندارند.«
در پیشاپیش این مشعلهاى افراشته در گذرگاههاى گوناگون زمان، که بدون آنها، زندگى ارزش زنده بودن نداشت، على بن ابى طالب قرار دارد، با انقلابى همیشگى و همراه با زمان علیه نظامهاى ستمگر و متجاوز، انقلابى که در گذشته و حال، براى مستضعفان و محرومان، آسایش و سلامتى و رفاه فراوان به ارمغان آورده است.
با پیدایش على و راه او، انسانیت وارد مرحله، برتر و درخشانى شد. تاریخ، بوسیله على، چارچوب ایده آل عقل خلاق عربى، اخلاقیات والا و وجدان پاک را شناخت و با روش عدالت اجتماعى او آشنا شد. عدالتى که مفاهیم آن مبتنى بر احترام به زندگى، رأفت و مهربانى با زندگان و استعانت از قدرت مطلق هستى، یعنى خداوند است. وقتى مفاهیم عدالت اجتماعى از این سرچشمه هاى زلال جارى شود، تصویر عدالت انسانى در عرصه هاى پنهان و آشکار آن، هویدا و متجلى خواهد شد.
در این راستا تنها، کسى مى تواند مفاهیم عدالت را از منابع و سرچشمه هاى آن استخراج کند که داراى نبوغ عقلى، احساسى و روحى باشد. چنین شخصى، نگرشش به فرد، همانند نگرش او به همه مردم است و نگاهش به جامعه خود، نگاهى فراگیر و همه جانبه نسبت به تمام جامعه ها خواهد بود و وقتى به زمان خود بنگرد، تمام زمانها را خواهد دید.
بنابراین، انسان در هر زمان و مکانى باشد، در ذات خود، همان انسان است و نیازها و علایق واحساساتش در اصل، یکسان است. در این میان موقعیتهاى مکانى و زمانى براى انسان نابغه در عقل و احساس در واقع اعتبارى است. او همه آنها را با نیروى خرد و اندیشه اى خلاق و شیوه هاى واحد به کنارى مى نهد و هیچگاه دیدگاه او نسبت به جوهره کارها و مسایل تغییر نمى یابد.
بر این اساس امام على بن ابى طالب، با رسیدگى به مسایل و مشکلات مبتلابه جامعه زمان خود در واقع به رفع مسایل تمام ملتها در همه زمانها و مکانها پرداخته است.
در این زمینه مفتخرم که کوشیده ام شیوه امام در برخورد با مسایل فردى و گروهى را در شش جلد کتاب بررسى و تبیین کنم اما اذعان دارم که این مقدار کافى نبوده و تنها بخش ناچیزى از خلاء بزرگ و عمیق ناشى از فقدان خط مشى کامل و فراگیر علوى را پر کرده است. با توجه به این امر چگونه ممکن است در چند صفحه بتوان، درباره راه و روش امام سخن گفت. در اینجا به مناسبت، قصد دارم تنها به بررسى نظر امام درباره یکى از عوامل ایجاد جامعه صالح بپردازم.
على – و نه دیگران – درک کرده بود که بنیان اساسى یک جامعه سالم، تأمین و تقسیم عادلانه و بى غل و غش نیازهاى معیشتى مردم است. تا در جامعه، استثمارگر و استثمار شده، ستمگر و ستمدیده و سیر و گرسنه وجود نداشته باشد. این مسأله از جمله اصولى است که امام به آن پایبند بود و بیانگر بخش مهمى از مفهوم عدالت اجتماعى است و در صورت فهم و اجراى آن، از شیوع فتنه، ظلم، خشونت و فساد و گروه بندیهاى خصمانه جلوگیرى خواهد شد. این همان اصلى است که صاحب انقلاب بزرگ فرانسه، شاعر و فیلسوف فرانسوى »ژان ژاک روسو« در قرن ۱۸، آن را به عنوان عامل اساسى ایجاد یک جامعه عدالت پیشه مى داند.
در پرتو همین اصل، دانشمندان علم اجتماع و جامعه شناسان اروپایى على – و نه دیگران – درک کرده بود که بنیان اساسى یک جامعه سالم، تأمین و تقسیم عادلانه و بى غل و غش نیازهاى معیشتى مردم است.
و در رأس آنها کارل مارکس، در اواسط قرن نوزدهم با تکیه بر علم – و نه از روى تفنن – اعلام کردند که:
هر کس به نعمتى افزون بر نیاز خود دست یابد، جز این نیست که آن را از نیازمندان غصب کرده است.
در همین راستا قوانینى که توسط ثروتمندان، زورمندان و گروه اقلیت براى سرکوب فقرا و سلطه بر ضعفا و چپاول اکثریت عامه مردم وضع شده، توجیه گر این غصب و تجاوز است.
اما نکته مهم اینجاست که امام على، علیه السلام، هزار سال قبل از این فلاسفه و دانشمندان، به این حقیقت دست یافت و اعلام کرد که:
بهره مندى ثروتمندان، به قیمت گرسنگى فقراست.
نیز
هیچ ثروت انبوهى را ندیدم مگر آنکه در کنار آن حقى پایمال شده بود.
این عبارت ارزشمند تنها یک سخن عادى نیست بلکه حقیقت ثابتى است که فقط در دو قرن اخیر که عصر طغیان صنعتى و سلطه گروه اقلیت بر عامه مردم و بهره کشى زشت وگستاخانه از آنان است، براى دانشمندان عیان شده است. از دیدگاه امام، جامعه عدالت پیشه، بایستى بر طبق این اصل منطقى پى ریزى شود.
باید توجه داشت که در صورت اجراى صادقانه و بى طرفانه عدالت اجتماعى و رسیدگى به وضع مردم، شیوه حکومت و زمامدارى با خط مشى امام منطبق خواهد شد؛ همان قدرت و حکومتى که از گذشته تا به امروز، در بسیارى از نقاط جهان وسیله اى براى ثروت اندوزى و عیاشى و گردنکشى بوده است، هر چند مدعیان حکومت و قدرت، خلاف این موضوع را اعلام کنند.
الگوى واقعى زمامداران، همان چهره اى است که امام از شخصیت خود ارایه داده است. آنجا که مى گوید:
اگر گوسفندى در حجاز یا یمامه مفقود شود، احساس مى کنم تا روز قیامت مسؤول آن خواهم بود.
احساس على، نسبت به مسؤولیت و مفهوم زمامدارى، همان احساس انبیا، فلاسفه و شعراى بزرگى است که از ایده هاى والا و آرزوها و علایق منحصر به فرد برخوردارند. در پرتو این احساس ژرف، تلاشهاى یک زمامدار عینیت مى یابد و اوست که باید تمام سعى خود را در جهت خیر و صلاح جامعه بکار بندد و تازه پس از آنکه چنین کرد با این سخن امام مواجه مى شود که:
اگر همه چیز انجام دادى مانند کسى باش که هیچ انجام نداده است.
او على است همان که پیامبر اکرم یک بار به او نگریست و با تجسم امتیازات و منزلت رفیعش به آرامى به او فرمود:
اى على! در تو شباهتى از عیسى بن مریم وجود دارد.
درباره على، که با اندیشه خلاقش، مرزهاى زمان و مکان را درنوردید، فیلسوف مسیحى شبلى الشمیل مى گوید:
امام على، بزرگ بزرگان، یگانه شخصیتى است که شرق و غرب در گذشته و حال، نسخه مطابق اصل آن را نیافته است.
چنین انسانى باید افتخار ما در آینده باشد همانگونه که در گذشته بوده است. چرا که گذشته چراغ راه آینده است. باید از او راهنمایى بجوییم و از اندیشه ها و سخنان سیره اش، قانون و سرمشق بگیریم.
زیرا در این برهه از زمان که مال پرستان و زراندوزان، تمامى ارزشهاى دنیا و معنویتهاى انسانى را زیر پا مى نهند و حکومتها، دولتها، قوانین، قلمها و وجدانها را به خدمت خود مى گیرند و عقلها، دلها، اخلاق و آرزوها را نابود کرده و زندگى را مسخ و دگرگون مى سازند ما به او و امثال او نیاز شدید داریم.
او که عقل و احساسش به گوهر وجود انسان مرتبط است، نه براى زمان و مکان خاص بلکه براى تمام زمانها و مکانهاست. او متعلق به ملت و گروه و کیش خاصى نیست بلکه از آن همه انسانها مى باشد. او مشعل فروزان در گذرگاههاى مختلف زمان است.
 

ماهنامه موعود شماره ۲۴

همچنین ببینید

عصر ظهور در کلام امام باقر علیه السلام

این آگاهیها و اطلاع رسانی آن ستارگان هدایت موجب شده است که اهل ایمان و منتظران حکومت عدل حضرت مهدی علیه السلام بیش از پیش امیدوار و دلبسته ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *