على، اول…

گزارشى از یک کتاب

اشاره: یکى از کتابهایى که نشر موعود به مناسبت سال امام امیرالمؤمنین على، علیه السلام، در دست انتشار دارد، کتابى است با عنوان »على، اول…« که مشتمل است بر چهل حدیث در اوّلیات امیرالمؤمنین.
حجهالاسلام جناب آقاى على اکبر مهدى پور مؤلف محترم، در این کتاب، با استفاده از منابع مختلف شیعى و سنّى، احادیثى را که در فضیلت امیرمؤمنان، علیه السلام، وارد شده و در آنها تعبیر »اول« به کار برده شده در ذیل چهل عنوان، جمع آورى کرده است. بى مناسبت ندیدیم که در ویژه نامه غدیر خلاصه اى از این کتاب را تقدیم شما خوانندگان عزیز کنیم.

نویسنده، در پیشگفتار، به چند نکته به شرح زیر اشاره مى کند:
۱. فضایل و مناقب مولاى متّقیان از شمار بیرون است و به تعبیر رسول اکرم، صلّى اللَّه علیه وآله:
اگر درختان قلم، دریاها مرکّب، پریان شمارشگر، و آدمیان نگارشگر باشند، فضایل علىّ بن ابى طالب، علیه السلام، را شمارش نتوانند کرد.۱
۲. جز رسول گرامى اسلام هیچ کس توان شناخت مقام بس والاى امیرمؤمنان، علیه السلام، را ندارد، چنانکه خود فرمود:
ترا نشناخت – آن چنانکه باید بشناسد – مگر خدا و من.
{P رسول گرامى اسلام نیز که او را مى شناخت، به دو جهت همه فضایل او را بازگو نکرد:
یکى به جهت ترس از دشمنان حسود و عنود، که حسادت بورزند و بیش از پیش در صدد ایذاى او برآیند.
دیگر به جهت ترس از انحراف دوستان ضعیف الایمان، چنانکه خود فرمود:
یا على اگر خوف آن را نداشتم که گروهى از مسلمانان در حقّ تو سخنانى بگویند که نصارى در حقّ حضرت عیسى گفتند، امروز در حقّ تو فضیلتى مى گفتم که به هر گروهى عبور مى کردى، خاک زیر پایت را به قصد تبرّک بر مى داشتند.۲
 3. آن فضایل بازگو شده را نیز دوستان از ترس و دشمنان از روى کینه و حسد مکتوم داشتند.
ابو جعفر محمد بن عبداللّه اسکافى، از علماى بزرگ اهل سنّت (م۲۴۰ ق.) در کتاب خود: نقض عثمانیه که در ردّ کتاب العثمانیّه جاحظ نوشته، مى نویسد:
اگر جهل و نادانى بر مردم حکومت نمى کرد، نیازى به ردّ سخنان جاحظ نداشتیم، ولى همه مى دانند که قدرت همواره در دست اربابهاى آنها بود، هر کس در فضیلت ابوبکر حدیثى جعل مى کرد به او جایزه مى دادند، ولى با تمام قدرت تلاش مى کردند که امیرمؤمنان، علیه السلام، را گمنام نشان دهند و نور او را خاموش کنند و فضایلش را مخفى نمایند، بر فراز منبرها به او ناسزا مى گفتند، از شمشیر بنى امیّه خون مى چکید، یاورانش بسیار کم، و دشمنانش بى شمار بودند.
فرزندان على، علیه السلام، همواره مقتول، اسیر، فرارى و مختفى بودند. کار به جایى رسیده بود که فقیه و محدّث و متکلّم ناگزیر بودند چیزى از فضایل آن حضرت را نقل نکنند، وگرنه با شدیدترین مجازات کیفر داده مى شدند، و اگر محدّثى مى خواست روایتى از امیرمؤمنان، علیه السلام، نقل کند مى گفت: مردى از قریش چنین گفت.۳
 و لذا آنچه در فضایل امیرمؤمنان، علیه السلام، نوشته شده، به دست غاصبان فدک و پیروان به دور از فضیلتشان، در کشاکش تاریخ طعمه حریق شده، از میان رفته است.
۴. اوّلیات امیرمؤمنان، علیه السلام، منحصر به این چهل مورد نیست که در این کتاب آورده ایم، بلکه شخص متتبع چندین برابر آن را مى تواند به دست آورد.

۵. در این کتاب منحصراً اوّلیاتى را بازگو نموده ایم که در کلام معصوم لفظ »اول« در مورد آنها به کار رفته است.
اکنون توجه شما را به برخى عناوین موجود در این کتاب جلب مى کنیم:

نخستین مسلمان
در صدها حدیث معتبر از رسول اکرم، صلّى اللَّه علیه وآله، و از اصحاب و تابعین روایت شده که امیرمؤمنان، علیه السلام، نخستین کسى است که اسلام آورد، از جمله حدیث زیر است:
یا على، تو نخستین مؤمن در میان مؤمنان، و نخستین مسلمان در میان مسلمانان هستى، تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسى، علیه السلام، هستى.۴

نخستین نمازگزار
رسول اکرم، صلّى اللَّه علیه وآله، فرمود:
نخستین کسى که با من نماز خواند على، علیه السلام، بود۵.
 و فرمود:
هفت سال فرشتگان بر من و على، علیه السلام، درود فرستادند، زیرا ما نماز مى خواندیم و جز ما نمازگزار دیگرى نبود.۶

نخستین کسى که در روز رستاخیز برمى خیزد
رسول اکرم، صلّى اللَّه علیه وآله، فرمود:
این على، علیه السلام، اوّلین کسى که ایمان آورد، و آخرین کسى است که از من جدا مى شود، او نخستین کسى است که در روز رستاخیز برمى خیزد.۷
 و در حدیث دیگرى فرمود:
امیرمؤمنان نخستین کسى است که از قبرش برمى خیزد، جبرئیل از جامه هاى بهشتى بر او مى پوشاند، تاج وقار بر سرش مى گذارد، عباى کرامت بر دوشش مى نهد و بر شتر »غَضْبا«ىف من مى نشاند.
من نیز لواى حمد را به او مى سپارم، پس آن را در پیشاپیش من مى افرازد، آنگاه همگى در زیر عرش الهى گرد مى آییم.۸

نخستین کسى که وارد بهشت مى شود
رسول گرامى اسلام، صلّى اللَّه علیه وآله، فرمود:
نخستین کسى که از اهل بهشت وارد بهشت مى شود على بن ابى طالب، علیه السلام، است.۹
 و امّا حدیث رسول اکرم، صلّى اللَّه علیه وآله، که فرمود:
نخستین کسى که وارد بهشت مى شود دخترم فاطمه است۱۰.
با این حدیث منافات ندارد، زیرا رسول گرامى اسلام در حدیث دیگرى مى فرماید:
نخستین کسى که قدم در بهشت مى گذارد على و فاطمه دخت محمد [صلّى اللَّه علیه وآله] مى باشند.۱۱
 روى این بیان حضرت على و حضرت فاطمه، علیهاالسلام، همزمان گام در بهشت مى نهند و…

پى نوشتها:
۱. الجوینى الخراسانى، ابراهیم بن محمدبن المؤید، فرائد السّمطین فى فضایل المرتضى و البتول و السبطین و الائمه من ذریتهم، ج۱، ص ۱۶.
۲. المجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۹، ص۸۴.
۳. الهیثمى، نورالدین على بن ابى بکر، مجمع الزّوائد، ج۹، ص۱۳۱؛ البکرى، الموفق بن احمد بن محمد[اخطب خوارزم]، المناقب للخوارزمى، ص۷۶ و الواسطى، على بن محمدبن محمد[ابن المغازلى]، مناقب على بن ابى طالب [علیه السلام]، ص۲۳۷.
۴. ابن ابى الحدید، عزّالدین ابوحامد بن هبهاللَّه الحسین، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۱۹ – ۲۹۵.
۵. ابن منظور، محمدبن مکرم، مختصر تاریخ دمشق لابن عساکر، ج۱۷، ص۳۴۶.
۶. الدیلمى، ابوشجاع شیرویه بن شهردار، همان، ج۱، ص۵۷؛ الجوینى الخراسانى، ابراهیم بن محمد، همان، ج۱، ص۲۴۵؛ السیوطى، جلال الدین، الجامع الکبیر، ج۱، ص۳۴۲؛ المتقى الهندى، علاءالدین على، کنز العفمّال فى سنن الأقوال و الأفعال، ج۶۱۶ ۱۱؛ القندوزى، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودّه، ص۶۲.
۷. ابن الاثیر، على بن ابى الکرم محمدبن محمد، أسدالغابه فى معرفه الصحابه، ج۱۸ ۴؛ ابن عساکر، على بن حسن بن هبهاللَّه، تاریخ مدینه دمشق، ج۱، ص۷۰؛ الواسطى الشافعى، على بن محمد[ابن مغازلى]، مناقب على بن ابى طالب، ص۱۴.
۸. القندوزى، سلیمان بن ابراهیم، همان، ۸۳.
۹. ابن شهرآشوب، ابوجعفر رشیدالدین محمد، مناقب آل ابى طالب، ج۳، ص۲۶۰.
۱۰. الأمر تسرى، ثناءاللَّه، ارجح المطالب، ص۶۶۱.
۱۱. الشبلنجى، مؤمن بن حسن مؤمن، نور الأبصار فى مناقب آل النبى المختار، ص۴۲.

 


ماهنامه موعود شماره ۲۴

همچنین ببینید

عصر ظهور در کلام امام باقر علیه السلام

این آگاهیها و اطلاع رسانی آن ستارگان هدایت موجب شده است که اهل ایمان و منتظران حکومت عدل حضرت مهدی علیه السلام بیش از پیش امیدوار و دلبسته ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *