مرثیهای در شهادت امام حسن مجتبی(ع)
از دل صبر حَسن، نخل محرّم رویید
آسمان خم شد و در کوچۀ دل غم رویید
روز تاریک شد و ظلمت مُبهم رویید
شهر با سوخته جانی به عزا تن در داد
بر لب چرخ فلک آهِ دمادم رویید
نازنین خواست ز نااهلی مردم گوید
شرم سرخی به رگ روشن شبنم رویید
چرخ، چرخید، و این بار یهودا زن شد
بر چلیپای خیانت، گل مریم رویید
پارههای جگر سوخته بر سینۀ تشت
شعر خون بود که از معرفتِ سم رویید
هاجرش ـ زینب کبری ـ پی باران میرفت
خون دل جوش زد و چشمۀ زمزم رویید
صلحِ سرفصل رقم خوردۀ عاشورا بود
نقطهای سرخ که در باور عالم رویید
کربلا وامگذارِ علی ثانی شد
از دل صبر حسن، نخل مُحرّم رویید
علی حاجتیان فومنی