خداوند متعال در قرآن مجید میفرماید:
«وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ کَفَی بِاللّهِ شَهِیدًا بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ؛ ۱ کافران میگویند شما فرستاده خداوند نیستی، بگو کافیست که خداوند و کسی که علم کتاب در نزد اوست، میان من و شما گواه باشد.»
«وَمَا مِنْ غَائِبَۀٍ فِی السَّمَاء وَالْأَرْضِ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ؛ ۲ هیچ غیبی در آسمان و زمین نیست؛ مگر اینکه در کتاب آشکار قرار دارد.»
و در جای دیگر میفرماید: هیچ ذرّهای در آسمان و زمین یا کمتر یا بیشتر نیست، مگر اینکه خداوند آن را میداند و در کتاب مبین قرار دارد.۳
و در جای دیگر به طور واضح میفرماید: کلیدهای غیب نزد خداوند است، به جز او کسی از آن آگاه نیست، او میداند آنچه در خشکی و دریاست، هیچ برگی بر زمین نمیافتد؛ مگر اینکه میداند، هیچ دانهای در تاریکی زمین و هیچ تر و خشکی نیست؛ مگر اینکه در کتابی واضح قرار دارد. «وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ یَابِسٍ إِلاَّ فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ.»۴
و بالأخره برای اینکه به عظمت این علم الکتاب بیشتر آگاه شویم، نگاهی میاندازیم به داستان حضرت سلیمان(ع) و بلقیس که در قرآن مجید آمده است.
در این جریان، حضرت سلیمان(ع) از اطرافیان خود پرسید: کدام یک از شما تخت بلقیس را قبل از اینکه او و افرادش بیایند نزد من حاضر میکند؟ یکی از جنّیان گفت: من آن تخت را قبل از اینکه شما از جای خود برخیزی حاضر میکنم!
در این میان قرآن میگوید: کسی که در نزد او دانشی بود «قَالَ الَّذِی عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْکِتَابِ» گفت: من آن را زودتر از به هم خوردن پلک چشم تو، حاضر میکنم۵ و این کار را کرد.
توجّه دارید که قرآن مجید دارنده این قدرت را به عنوان کسی کهاندکی از علم کتاب را دارد، یاد میکند و از این نکته معلوم میشود که دانش این کتاب باید بسیار گسترده باشد کهاندکی از آن، این گونه انسان را قدرتمند میکند و بنابراین در احادیث متعدّد از اهل البیت(ع) ذکر شده است که فرمودند: «دانش آنکه بخشی از علم الکتاب را داشت، در مقابل دانش کسی که تمامی علم کتاب را دارد، همانند تری بال مگسی است از آب دریا!!»۶
آری و با تکیه بر همین علم و منبع بود که عدّهای از اصحاب امام صادق(ع) مثل عبدالأعلی و عبید\ بن عبدالله بن بشیر، همگی از امام صادق(ع) شنیدند که میفرمود: «من میدانم آنچه در زمینها و آنچه در بهشت و آنچه در جهنّم و آنچه بوده و آنچه خواهد بود.» آنگاه حضرت اندکی درنگ نمود و چون دید که این سخن بر شنوندگان سنگین آمد، فرمود: من اینها را از کتاب خدا میدانم، خداوند میفرماید: «در قرآن است بیان همه چیز.»۷
روایات اهل بیت(ع) قاطعانه اعلام میدارد که صاحب این علم، امیرالمؤمنین(ع) و پس از او ائمه اطهار(ع)، از اولاد معصومان او میباشند.
پیامبر اکرم(ص) به ابوسعید خدری که از آن آیه مبارک پرسیده بود، فرمود: او برادرم علیّ بن ابیطالب است.۸
و امام صادق(ع) در حدیث صحیح فرمود: «الّذی عنده علم الکتاب هو المیرالمؤمنین(ع)؛ آنکه در نزد او دانش کتاب است، همان امیرالمؤمنین(ع) است.»۹
یکی از اصحاب امام باقر(ع) از حضرت در مورد آیه یاد شده سؤال کرد، حضرت فرمود: «ما (اهل البیت(ع)) هستیم و علی اوّل ما و برترین ما و نیکوترین ما بعد از پیامبر اکرم(ص) میباشد.»۱۰
امام صادق(ع) به عبدالله بن ولید فرمود: «مردم در مورد پیامبر اولوالعزم و امیرالمؤمنین چه میگویند؟» عرض کردم: هیچ کس را بر پیامبران اولوالعزم مقدّم نمیکنند.
امام(ع) فرمود: خداوند تبارک و تعالی در مورد موسی(ع) فرمود: «وَکَتَبْنَا لَهُ فِی الأَلْوَاحِ مِن کُلِّ شَیْءٍ مَّوْعِظَۀً؛ ۱۱ برای او در آن لوحها برخی از مواعظ را نوشتیم.» و نفرمود: تمامی موعظهها را و در مورد عیسی(ع) فرمود: «وَلِأُبَیِّنَ لَکُم بَعْضَ الَّذِی تَخْتَلِفُونَ فِیهِ»۱۲ تا عیسی برای شما برخی از موارد اختلاف را بیان کند و نفرمود: همه آن را، امّا در مورد امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «قُلْ کَفَی بِاللّهِ شَهِیدًا بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ؛ ۱۳ بگو خدا و کسی که تمامی علم کتاب نزد اوست میان من و شما برای گواهی کافیست.»
و سپس حضرت برای اینکه عظمت این دانش، معلوم گردد به آیه دیگر استناد جسته، فرمود: خداوند عزّوجلّ فرموده است: «وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ یَابِسٍ إِلاَّ فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ»۱۴ آنگاه حضرت صادق(ع) فرمود: «علم این کتاب (با این عظمت) نزد علی(ع) است.»۱۵
پینوشتها:
۱. سوره رعد (۱۳)، آیه ۴۳.
۲. سوره نمل (۲۷)، آیه ۷۵.
۳. سوره سبا (۳۴)، آیه ۳.
۴. سوره انعام (۶)، آیه ۵۹.
۵. سوره نمل (۲۷)، آیه ۴۰.
۶. تفسیر نورالثقلین، ج ۴، ص ۸۷ ازتفسیر علی بن ابرهیم .
۷. بصائرالدّرجات، ص ۱۲۷و۱۲۸. «و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شی ء» -۸۹نحل .
۸. تفسیر نورالثقلین، ج ۲، ص ۵۲۳ از امالی صدوق (ره ).
۹. همان، ج ۲، ص ۵۲۳، از تفسیر علیّ ابن ابراهیم.
۱۰. همان، ج ۲، ص ۵۲۱، از اصول کافی .
۱۱. سوره اعراف (۷)، آیه ۱۴۵.
۱۲. سوره زخرف (۴۳)، آیه ۶۳.
۱۳. سوره رعد (۱۳)، آیه ۴۳.
۱۴. سوره انعام (۶)، آیه ۵۹.
۱۵. الاحتجاج، ج ۲، ص ۱۳۹.