نگرشى به زیارت آل یاسین-۳

قسمت سوم
سید مجتبى بحرینى

السلام علیک یا باب الله و دیان دینه

سلام بر تو اى باب خدا (وسیله ارتباط و ایصال خلق به حق) و دیان دین او (حاکم دین خدا)

این سلام نیز، مانند سلام قبل وبسیارى از سلام هاى بعد، مشتمل بردو قسمت است و در آن به حضرتش به دو عنوان عرض سلام داریم: یکى به عنوان باب الله و دیگرى به عنوان دیان دین الله.

عنوان اول که باب الله است عنوانى است ک در نوع زیارات دیده مى شود. شاید روایات رسیده ازحضرات معصومین علیهم السلام در این زمینه به حد تواتر برسد که این خاندان باب الله اند.

حضرت صادق علیهم السلام فرمود:

«الاوصیاء هم ابواب الله التى یؤتى منها و لولاهم ما عرف الله عزو جل و بهم احتج الله تبارک وتعالى على خلقه. (۱) »

«جانشینان پیامبر همان ابواب الله اند، درهایى که از طریق آنهامى توان به حق رسید. اگر آنها نبودندهرآینه خداى – عزو جل – شناخته نمى شد. خدا به وسیله آنان بربندگانش احتجاج نموده است.»

حضرت باقر علیهم السلام فرمود:

«نحن حجه الله و باب الله. (۲) »

«مائیم حجت خدا و ماییم باب الله »

در دعاى ندبه نسبت به امام زمان علیهم السلام مى خوانیم:

این باب الله الذى منه یؤتى؟

کجاست آن باب اللهى که از طریق او مى توان به خدا رسید؟

«و منقذالامه باب الله و غایه النور ولى الله (۳)

باب الله یعنى چه؟ خاندان رسالت علیهم السلام ابواب الله هستند و امام زمان علیهم السلام باب الله است به چه معنى است؟

باب یعنى در. در این تعبیر جنبه تشبیهى مورد نظر است والا معلوم است خدا در محلى قرار ندارد که درى داشته باشد تا این خاندان عنوان بابى و درى داشته باشند.

براى روشن شدن مطلب، مناسب است خصوصیات در را درنظربگیریم. خانه اى را با در و دیوارتصور کنیم. باغى را با درى مجسم سازیم. نقش در، در این خانه و باغ چیست؟ از این در چه کارى برمى آید و این در، در اینجا چه کاره است؟

نخستین جهتى که نسبت به درمورد توجه و نظر است جهت طریقى آن است یعنى هر کس مى خواهدوارد خانه شود یا قدم میان باغ بگذارد، راه صحیح و طریق مناسب آن وارد شدن از در است که اگر ازدیوار وارد شد کار نابجایى کرده وچه بسا به مقصد نرسد و آسیبى متوجه او گردد. عقل و شرع چنین کسى را مذمت مى کند.

همان گونه که باب و در وسیله ارتباط است که هرکسى بخواهد به طور صحیح وارد خانه اى شود بایداز در وارد گردد یا بخواهد به شهرى داخل شود باید از دروازه بیاید، این خاندان هم باب و در هستند; هرکسى مى خواهد به خدا برسد و به مقام قرب حق نائل آید و بهره اى ازکمالات ربانى ببرد، باید از طریق این خاندان قدم بردارد و از این باب و دربیاید والا به مقصد نرسیده خسته ووامانده چه بسا به پرتگاهى مبتلاشود و خسران و زیانى براى خود ودگران به بار آورد.

جهت دیگرى که در باب قابل توجه است این است که در عنوانى است براى احترام یا اهانت و سمبلى براى تجلیل یا تحقیر و نشانى براى اظهار محبت و دوستى یا عداوت ودشمنى.

توضیح مطلب این که:

گاهى انسان مى خواهد به محضر شخص بزرگى شرفیاب شود و بوسه اى بر دست عالم ربانى بگذارد و اداى احترامى نسبت به شخصیتى داشته باشد ولى به دیدارخود او موفق نمى شود; مى آید برآستان و در خانه او بوسه اى مى زند;به باب او اداى احترامى مى نماید و ازآستان او تبرک مى جوید. متقابلاوقتى از کسى سخت متنفر است ومى خواهد به هر وسیله اى شده انزجار خود را از او نشان دهد ولى خودش را نمى بیند، مى آید و در خانه وى خاکروبه مى ریزد و آستانه او راآلوده مى کند و مشت قهر بر درسراى او مى کوبد; به جاى این که کوبه مهر را به نوا درآورد.

خاندان رسالت علیهم السلام ابواب الله اند و امام زمان علیهم السلام باب الله. مى خواهى به خدااحترام بگذارى; بیا به اینان احترام بگذار. مى خواهى به خدا اظهار محبت کنى; بیا مهرت را به باب الله اظهارکن.

اینجاست که سر احادیث بسیارى که به این مضمون رسیده ودر زیارت جامعه هم مى خوانیم روشن مى شود که چرا من والاکم فقد و الى الله و من عاداکم فقد عادى الله و من احبکم فقد احب الله و من ابغضکم فقد ابغض الله و من اعتصم بکم قد اعتصم بالله. (۴)

ولایت و عداوت و دوستى ودشمنى اینان محبت و بغض حق متعال است. آخر باب الله هستند.همان طور که اگر به در خانه کسى نگاه غضب آلوده کنى به صاحب خانه جسارت کرده اى، اگر به باب الله هم کج نگاه کردى از مسیر حق کج شده اى. هر کسى براى باب خودحرمتى قائل است; خدا احترامى براى باب خویش قائل نباشد؟ هیهات!

نکته دگرى که در مورد در قابل توجه است ارتباط و تناسبى است که میان در و آنچه در پس در است موجود است. نوعا کم و کیف باب بیان گر وراء باب است. کوچکى وبزرگى رفعت و عظمت یا پستى وحقارت و سایر خصوصیات درمى تواند معرف خانه و صاحب خانه باشد که اگر تناسبى نداشته باشدمى گویند این در به این خانه نمى خورد.

نقل شده است کسى در خانه اى را دید بسیار با عظمت و رفعت. باتوجه به همین ارتباط و تناسب – که این در بزرگ و رفیع نشانه وجودشخصى کریم و گشاده دستى درپس این در و میان این خانه است – به طمع افتاد و مسالتى نمود ولى عطاى کمى به او نمودند. گفت: یا درتان راکوچک کنید یا بخششتان را متناسب با این در قرار دهید.

آرى، این خاندان باب الله اند. مقام بابى و منصب درى آنان باید با مقام ربوبى مناسبتى داشته باشد تا کسى نگوید این در به این خانه نمى خورد واین باب تناسبى با این بیت و صاحب این بیت ندارد. اینان باب هستند اماباب الله; در هستند اما درى که مى خواهد وسیله ارتباط خلق با خالق باشد و بابى که مردم از آن به حق برسند و به مقام قرب او نائل آیند.هرچه از عظمت این باب در نظربگیریم، راه به جایى نبرده ایم.

امروز در عالم هستى خدا یک باب دارد و آن وجود مقدس حضرت خاتم الاوصیاء، عجل الله تعالى فرجه، است که هر کس مى خواهد به آنجاکه باید برسد، باید از این در واردشود. خداى در دیگرى ندارد، مقام باب اللهى در انحصار اوست; همان گونه که منصب ختم بابى از آن اوست. پس از او دیگر بابى نیست.

از آغاز عالم همه انبیاى عظام الاهى و اوصیاى گرامى آنهاباب الله بودند. در هر عصر و زمانى خدا درى گشود و بابى براى هدایت ووصول خلق باز نمود تا آن که سرانجام مقام باب اللهى به آن وجودمقدس رسید که دیگر پس از او بابى نیست. تنها در است و آخرین باب.آن هم چه درى و چه بابى! درى که ازسال ۲۶۰ هجرى به روى خلق بازشده و پیوسته مفتوح بوده و هست وخواهد بود تا چه کسى لایق و قابل باشد از این باب و در وارد شود و به مقامات عالیه نائل آید.

هر چند عصر، عصر غیبت است، باب الله براى اهل الله مفتوح است.هر کسى از این در درآمد به سعادت رسید و هر کس به درى دیگررونمود – ولو به تصور این که چون عصر غیبت است و آن باب مسدود;پس… (!) – جز زیان و خسران براى خود و دگران چیزى عائدش نگردید.کیست که رو به سوى او کرد و درخانه باب الله را کوبید و در به رویش باز نشد؟

بر او سلام مى کنیم به عنوان باب اللهى. مگر مى شود باب الله مسدودباشد؟ باب دل من مسدود است که آن باب را مسدود مى نگرم. دریچه قلب من بسته است که آن در را بسته مى بینم. بگذرم که آنچه از این امورنصیب من است فقط حرف است وحرف.

نکته دگرى که در باب الله بودن خاندان رسالت علیهم السلام عموماو حضرت صاحب الامرعلیهم السلام بالاخص قابل توجه است این است که باب الله بودنشان به انسان اختصاص ندارد و چنین نیست که فقط باب و در براى این دسته ازمخلوقات باشند. بلکه همان گونه که خدا خداى همه و رب و مربى کل است، این دودمان هم براى کل هستى باب اند. امروز آن پرده نشین سراپرده غیبت باب الله است نسبت به همه آفرینش. هر موجودى، کمتراز ذره تا روح القدس و پایین تر ازتحت الثرى تا فوق ذروه عرش خدا، بخواهد به جایى راه یابد و به مقامى نائل شود، باید از این در بیاید ودست التجا و آستین نیازش را به حلقه آستانه این باب الله دراز کند تاچیزى عائدش گردد.

اختران پرتو مشکاه دل انور ما دل ما مظهر کل کل همگى مظهر ما نه همین اهل زمین را همه باب الله ایم نه فلک در دورانند به دور سرما

عنوان دوم دیان دین بودن است.دیان یعنى چه؟ چرا به آن حضرت به عنوان دیان دین خدا سلام مى کنیم؟

مرحوم طریحى گوید:

دیان از نام هاى خداى تعالى است و به معناى قهار است و حاکم وقاضى نیز گفته اند. در وصف رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم گفته شده است: یا سیدالناس و دیان العرب (اى آقاى مردم و حاکم عرب)و در حدیث آمده است: «کان على علیه السلام دیان هذه الامه.» یعنى على علیه السلام دیان و حاکم این امت بود. (۵)

شرتونى لغوى گوید:

دیان به معناى قهار، قاضى، حاکم سائس، حاسب، پاداش دهنده نیک و بد مى آید. و کان على دیان هذه الامه بعد نبیها على علیه السلام دیان این امت بود بعد ازپیامبرشان.

با توجه به آنچه آوردیم مى توان گفت نوع معانى اى که براى دیان ذکرشده در این جمله سلام قابل تطبیق است; زیرا آن وجود مقدس قهار و قاضى حاکم و سائس و مدبردین خداست; هر چند این تعبیر دربسیارى از زیارات آمده و در زیارت حضرت رضا علیه السلام به نوع حضرات معصومین علیهم السلام اطلاق گردیده است. (۶) همه این خاندان دیان دین الله بوده اند ولى ظهور وبروز کامل این کمال و نمود تام وتمام این جلال در عصر ظهورموفور السرور آن مظهر جمال کبریایى محقق مى شود و مجموعه عالم به کف با کفایت آن وجودمقدس زیر پوشش توحید و دین حق قرار مى گیرد و عنوان دیان دین اللهى او جلوه مى کند.

پى نوشتها:
۱. ر.ک: تفسیر برهان، ج ۱، ص ۱۹.
۲. همان، ج ۱، ص ۱۹.
۳. ر.ک: مطلع الانوار، ص ۱۷۰.
۴. ر.ک: عیون اخبارالرضا، ج ۲، ص ۲۷۴.
۵. مجمع البحرین، ج ۶، ص ۲۵۳ ماده دین.
۶. اقرب الموارد، ماده دان.

 

مجله موعود شماره ۱۷

همچنین ببینید

دعایِ مهمّ امام زمان(ع)، برای برآورده شدن حاجت‌ها

سيّد علي خان در كتاب شريف «الكلم الطيّب» مي‌گويد: اين دعاي ارزشمندي است از امام زمان(ع) براي كسي كه چيزي از او ضايع گشته يا حاجتي دارد؛ ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *