تحقیق: عبدالجبار شراره
ترجمه: مصطفى شفیعى
چگونه یک فرد مىتواند سرنوشت بشریت را تغییر دهد؟
به دنبال سؤالات گذشته به سؤال دیگرى مىرسیم و آن اینکه یک شخص هر قدر باعظمت باشد آیا مىتواند یک تنه این نقش بزرگ را ایفا کند؟ و آیا این شخصیت جز همان انسانى است که عوامل و شرایط خارجى او را پرداخته تا پیش در آمدى براى محقق ساختن حرکت طبق همان شرایط باشد؟
منشأ و خاستگاه این پرسش مربوط به دیدگاه خاصى است که تاریخ را این چنین تفسیر مىکند مىگوید انسان در حرکت تاریخ عامل ثانوى و فرعى است؛ و عامل اصلى، تنیروهاى مادى و خارجى هستند که انسان را احاطه کردهاند! در نتیجه یک فرد در بهترین حالات مفسر جهتگیرى آن عامل اصلى است و چیزى جز این نیست.
در حالى که ما در دیگر کتابهاى خود بخوبى روشن ساختهایم که اساس تاریخ بر دو محور قرار دارد یکى انسان و دیگرى عوامل مادى که انسان را احاطه کرده است؛ همانطور که عوامل مادى و ابزار تولید و طبیعت در انسان اثر مىگذارد، انسان نیز در اطراف خود و در دیگر عوامل خارجى اثر مىگذارد و هیچ توجیهى وجود ندارد که بگوییم حرکت از ماده شروع و به انسان ختم مىگردد؛ مگر عکس آن را هم بپذیریم که ممکن است حرکت از انسان شروع و به ماده ختم گردد؛ زیرا انسان و ماده در طول زمان در یکدیگر اثر مىگذارند.
با این حساب یک فرد مىتواند در جریان تاریخ از یک طوطى برتر باشد بویژه که این شخص رابط و واسطه میان زمین و آسمان باشد که این۲ رابط خود همانند یک نیرو براى حرکت تاریخ عمل مىکند و این چیزى است که در تاریخ پیامبران به اثبات رسیده است بویژه در تاریخ پیامبر خاتم، صلّىاللّهعلیهوآله.
پیامبر اسلام حضرت محمد، صلّىاللّهعلیهوآله، به خاطر تحقق رسالت آسمانىاش خود زمام حرکت تاریخ را در دست گرفت و یک خط طولانى فرهنگى و تربیتى ایجاد کرد که هرگز عوامل مادى و خارجى نمىتوانستند از عهده آن برآیند؛ – چنانکه این موضوع را در مقدمه دوم کتاب »الفتاوى الواضحه« توضیح دادهایم – و هر چه به وسیله پیامبر۳ اکرم، صلّىاللّهعلیهوآله، امکان وقوع داشته به وسیله امام منتظر، علیهالسلام، نیز ممکن است؛ امامى که از اهلبیت است و رسول گرامى اسلام، صلّىاللّهعلیهوآله، از نقش بزرگ او سخن گفته و به وجود او بشارت داده است.
۴ و بالاخره به آخرین سؤال مىرسیم، مىپرسند:
روشى که مىشود تصور کرد چنین فردى بتواند پیروزى قطعى عدالت را به ارمغان آورد و کیان ظلم و ستم را براندازد، چیست؟
پاسخ دقیق به این پرسش بستگى دارد به شناخت زمان و مرحلهاى که حضرت مهدى، علیهالسلام، پا به میدان مىگذارد؛ اگر بشود دقیقاً خصوصیات و اوضاع و احوال آن زمان را تشخیص داد؛ ممکن است در پرتو آن بتوان تصویرى از چگونگى عملیات و حرکت آن را ترسیم کرد ولى تا زمانى که ما شناختى نسبت به آن زمان نداریم و چیزى از شرایط و واقعیتهاى خارجى آن را نمىدانیم نمىشود پاسخى علمى راجع به آنچه در آن روز اتفاق خواهد افتاد بیان کرد؛ گر چه مىشود حدس و گمانهایى زد که آن هم غالباً بر پایه ذهنیات است نه واقعیتهاى عینى و خارجى.
در اینجا یک تصور درست وجود دارد که مىشود آن را پذیرفت. این تصور بر پایه روایاتى است که۵ درباره این جریان وارد شده و نیز بر پایه تجربههایى است که از انقلابهاى بزرگ تاریخ استفاده مىشود.
تصور مىشود که ظهور حضرت مهدى، علیهالسلام، به دنبال یک خلأ بزرگ که نتیجه فساد و بحران تمدن است، واقع مىشود. این خلأ راه۶ پیشروى رسالت جدید را مىگشاید و زمینه روحى پذیرش دعوت را آماده مىسازد.
این بحران روحى، حادثهاى اتفاقى نیست که ناگهان در تاریخ تمدن انسانها پدید آید بلکه نتیجه طبیعى تناقضات تاریخ است، تاریخ منهاى خدا؛ که در نهایت هیچ راهى براى حل آن تناقضات پیدا نخواهد شد. آنگاه است که آتش روشن مىشود؛ آتشى که هیچ چیز باقى نمىگذارد و از هیچ چیز نمىگذرد.
در این لحظه است که آن نور ظهور مىکند تا آتش را خاموش و عدالت آسمانى را در گستره زمین بر پا دارد.
والحمدلله رب العالمین و الصلوه و السلام على محمد و آله الطاهرین.
شروع نگارش این اوراق روز سیزدهم جمادى الثانیه سال ۱۳۹۷ ق. و پایان آن عصر روز هفدهم همین ماه بوده است. والله ولى التوفیق
محمدباقر صدر – نجف اشرف
تحقیق این کتاب در ماه رجب سال ۱۴۱۶ ق. در شهر مقدس قم پایان یافت.
دکتر عبدالجبار شراره
ماهنامه موعود شماره ۱۶
پىنوشتها:
۱. اشاره است به نظریه مادى تاریخ یعنى تفسیرى که مارکسیسم از تاریخ دارد. در کتاب »اقتصادنا« ج۱، ص۱۹ تحلیل علمى و بحث فلسفى عمیقى در این زمینه به قلم استاد شهید صدر، رضىاللّهعنه، شده است.
۲. اشاره به کتاب »فلسفتنا« و مقدمه کتاب »اقتصادنا« مىباشد.
۳. ر.ک: کتاب قهرمانان (قهرمانى به صورت یک پیامبر) نوشته توماس کارلایل.
۴. ر.ک: مقدمه دوم کتاب »الفتاوى الواضحه« ص۶۳ که این مسأله را بخوبى توضیح و تفصیل ظهور حضرت مهدى، علیهالسلام، به دنبال یک خلأ بزرگ که نتیجه فساد و بحران تمدن است، واقع مىشود. این خلأ راه پیشروى رسالت جدید را مىگشاید و زمینه روحى پذیرش دعوت را آماده مىسازد.
داده است.
۵. التاج الجامع للاصول، ج۵، ص۳۴۳، از ابوسعید از پیامبر، صلّىاللّهعلیهوآله:
»المهدى منّى أجلى الجبهه أقنى الأنف یملأ الأرض قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و جوراً« یعنى: مهدى از من است، پیشانى فراخ و بلندبینى؛ زمین را از عدل و داد پر مىکند پس از آنکه انباشته از ظلم و ستم شده باشد.
۶. اشاره به روایاتى است درباره نشانههاى ظهور و وقایعى که پیش از ظهور مبارک آن حضرت یا همزمان با آن رخ مىدهد. این روایات به صورت مشروح در کتاب »عصر ظهور« از سید محمد صدر آمده است. هم چنین به کتاب ارشاد شیخ مفید، ص۳۵۶ به بعد و کتاب »الاشاعه لأشراط الساعه« از محمد بن رسول حسینى برزنجى رجوع شود.
۷. اشاره است به عاقبت کار انسان و بحران تمدن که بر اثر رقابت و کشمکش میان تمدنهاى مادى و قطبهاى سیاسى و ناتوانى در ایجاد امنیت و خوشبختى براى انسانها پیش خواهد آمد. نشانههاى این خلأ هماکنون پیدا شده و روز به روز در شرق و غرب گسترش مىیابد. هر کس اخبار و گزارشها و تفسیرهاى سیاسى روز را پیگیرى کند بخوبى این مسأله را درمىیابد؛ و روز موعود دور نیست.