کتاب ابزار نیست، زیرا در درون خود، مجموعه دریافتها را منتقل میکند و مجموعه دریافتهای یک نویسنده را به نمایش میگذارد، پس با این اوصاف کتاب حاوی و حامل مجموعه دریافتهای فرهنگی یک نویسنده است.فرهنگ ما در ایران یک فرهنگ شفاهی است و به همین خاطر از قدیم بیشتر دریافتها و سنتهای فرهنگی سینه به سینه و زبان به زبان منتقل شده است.
طی مراسمی از طرف اداره کل کتابخانههای عمومی استان همدان، کتاب «لرزان و لغزان چون ژله» نوشته «اسماعیل شفیعی سروستانی» با حضور نویسنده نقد شد.
اسماعیل شفیعی سروستانی در سال ۱۳۳۷ در شیراز به دنیا آمد. نویسنده، روزنامهنگار و مهدویتپژوه ایرانی است. پژوهشهای او در حوزه غربشناسی، ادبیات فارسی، مطالعات فرهنگی، مطالعات مهدویت و آخرالزمانشناسی است.
از او تاکنون ۸۰۰ مقاله و ۳۰ عنوان کتاب مستقل و بیش از یکصد رساله در حوزههای مختلف منتشر شده که همه حاکی از گستره وسیع علمی و قلمی این استاد است.
شفیعی سروستانی با تأسیس «موسسه فرهنگی موعود»، گام ارزندهای را در راستای نشر معارف حقه علوی و ترویج فرهنگ ناب مهدوی برداشت و اکنون به عنوان سردبیر و مدیر مسئول ماهنامه فرهنگی «موعود عصر» در این زمینه فعالیت دارد.
گفتوگویی با وی داشتیم که مشروح آن را در ذیل میخوانید:
*در رابطه با کتاب «لرزان و لغزان چون ژله» توضیحاتی بفرمایید.
این کتاب، اثر و درآمدی است بر سبک زندگی ما و به نوعی از جنس مجموعه کتبی است که در حوزه مطالعات فرهنگی جا داده میشود.
آثاری که در مطالعات فرهنگی جا میگیرند، یک حوزه فرهنگی را با همه فراز و نشیبها و موقعیتهایش مورد مطالعه قرار میدهد و در پایه و مبانی، رویکرد را مطرح و آینده را ترسیم میکند و با خود تذکرهایی را برای گذار از یک موقعیت دارد.
این کتاب با ۹ عنوان ابتدا یک نگاه فرهنگی به جامعه امروز ایران دارد و از طرف دیگر متذکر برخی از نقاط عطف موجود در مناسبات فرهنگی و رویکردهای کلی و کلان فرهنگی میشود.
بعد از آن تذکرهایی را در خودش دارد و نشان میدهد که چگونه در حوزه فرهنگی، تمدنی و خلقیات عمومی نوعی بیبنیادی، لغزندگی و لرزان بودن را مشاهده میکند و دلایل این موقعیت ژلهای را نشان میدهد.
این کتاب به جامعه امروز ایرانی، مسلمان و شیعه متذکر میشود که وقتی به عنوان جامعه شیعی منتظر امام معصوم هستی و خود را در این زمینه، زمینهساز عصر حضور میبینی به چه نکاتی باید توجه کنی.
*هدف از نوشتن این کتاب چه بود؟
توانایی و محور مطالعات من، مطالعات فرهنگی از همین دسته است و این کتاب یکی از مجموعه آثاری است که با این عنوان منتشر شده و پیش از این کتابهای دیگری منتشر شده است.
نگرانی من همواره در حوزه مطالعات فرهنگی، اختلاطهای فرهنگی ساکنان این سرزمین بوده است.
دیگر نگرانی من، متوجه انحرافهای بزرگی بوده که در اثر امتزاج و اختلاط فرهنگی به وجود میآید.
در این کتاب سعی داشتم عوامل موثر تخریب در حوزه فرهنگی و عوامل مؤثر در امتزاج حوزه فرهنگی را شناسایی و راههای برونرفت را توصیه کنم.
توصیه من شناسایی عوامل مؤثر در بروز بیماری، بحران و نشان دادن راههای خروج از بحران، با تکیه به مبانی دینی و فرهنگی خودی است که این یک گستره بزرگ را شامل میشود، مخصوصاً که این مشکلات بعد از آشنایی ایرانیها با غرب اتفاق افتاده و بلاهایی در اثر غربزدگی بر سر آنها آوار شده است.
*عواملی مؤثر در تخریب فرهنگی چیست؟
در همین کتاب مطلبی وجود دارد تحت عنوان درد بیمعلمی.
در این کتاب افراد را متوجه کردم که وقتی ما با تکیه بر مبانی نظری و دریافتهای کلان مذهبی و دینی خود تفکر نمیکنیم و با عجله، شتاب و شیفتگی سعی در تقلید و نمونهبرداری از غرب داریم با مشکلات بزرگی مواجه میشویم.
وقتی در گفتوگوهای تمدنی و فرهنگی مبانی و منشأ تحولات فرهنگی را مورد توجه قرار نمیدهیم به افراط و تفریط، اختلاط و امتزاج فرهنگی و در نتیجه مبتلا به انحراف میشویم.
ما در گذار از فراز و نشیبها بیتفکر وارد میشویم و بیتفکر عمل میکنیم که البته این موضوع تنها متوجه عوام مردم نیست، بلکه متولیان فرهنگی را نیز درگیر کرده است.
آنها باید ضرورتاً از روی تفکر و تأمل و با مراجعه به مبانی و سرمنشأها تشخیص دهند در چه موقعیتی و شرایط تاریخی قرار دارند و مقصد نهایی را درست ببینند و درست تعریف کنند تا جلوی بروز بحران گرفته شود.
*در خصوص اثرات کتاب به عنوان یک ابزار فرهنگی بفرمایید؟
کتاب ابزار نیست، زیرا در درون خود، مجموعه دریافتها را منتقل میکند و مجموعه دریافتهای یک نویسنده را به نمایش میگذارد، پس با این اوصاف کتاب حاوی و حامل مجموعه دریافتهای فرهنگی یک نویسنده است.
فرهنگ ما در ایران یک فرهنگ شفاهی است و به همین خاطر از قدیم بیشتر دریافتها و سنتهای فرهنگی سینه به سینه و زبان به زبان منتقل شده است.
از ابتدا آثار مکتوب، جایگاه عمدهای داشته و معلمان فرهنگی ما آثار فرهنگی خود را مکتوب ثبت کردهاند و امروز نیز موجود است، اما عوام مردم و عموم مردم از طریق فرهنگ شفاهی دریافتها و سنتهایشان را منتقل کردهاند.
متاسفانه مطالعه در بین ما بسیار اندک است که باید در راستای تقویت این مهم فرهنگسازی شود.
*جایگاه نویسنده و تفکراتش چه تاثیری میتواند در فرهنگ ما داشته باشد؟
نویسنده یک معلم است و یک معلم باید صاحب همه شئونات و همه شرایط باشد.
نمیگویم همه معلمان حقیقتأ معلم هستند و هر نویسندهای که کتاب نوشت، معلم است زیرا معلم منتقلکننده، ناشر و مبلغ علم است.
علم حقیقتی نزد خداوند متعال و معلمان حقیقی است، زیرا میتوانند موجب رستگاری و سعادت افراد شوند، اما اگر اسم معلم و نویسنده را جعل کردیم و شأنش را نداشتیم و مردم را به جای علم به جهل مبتلا کرد، به جای رستگاری به سیاهی و نگونبختی میرسیم.
*معلم خوب و کتاب خوب را از کجا تشخیص دهیم؟
شفیعی سروستانی: سادهترین راه آن ارتباط با اهل علم است زیرا اگر افراد ارتباط خود را با اهل علم گسسته کنند تباه میشوند.
*توصیهای که به جوانان دارید؟
از جوانان میخواهم کتاب بخوانند و با صبوری، تأمل و تدبر به این آثار نگاه کرده و وقت خود را بیهوده تلف نکنند.
باید قبل از اینکه فرصت از دست رود، در مدار جوینده و طالب علم قرار گیریم چرا که فصل آموختن فصل محدودی است.
*سخن پایانی…
جدیدترین کتابم با عنوان «محرمانه مستقیم» را به جوانان توصیه میکنم تا آن را مطالعه کنند، زیرا در ارتباط با خود آنها به نگارش درآمده است.