زندگی پیامبر(ص) سرشار از معجزات و رخدادهای اعجابآور بود و به جرات میتوان گفت مسأله معراج از معجزات بزرگ پیامبر اسلام است.
گروه کلام مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه علمیه قم برخی مباحث پیرامون معراج و نیز سئوالاتی در خصوص روحانی یا جسمانی بودن معراج رسول اعظم را پاسخ داده است.
معراج یعنی سیر در کلیه عوالم هستی در برخورد با اسرار و اطلاع و احاطه کامل بر حقایق عوالم امکانیه میباشد.[۱]
*نخستین معراج پیامبر(ص)
به دلالت سوره «اسراء» و «نجم» معراج پیامبر اکرم یکی از معجزات نبوت آن حضرت میباشد که مکرر برای آن حضرت واقع شد، اولین معراج آن حضرت چند سال پس از بعثت و نبوت آن حضرت واقع شده که قبل از هجرت در شهر مکه و از مسجد الحرام بوده است.
خداوند در سوره اسراء درباره معراج پیامبر _ صلّی الله علیه و آله _ فرمود: «سبحان الذی اسری بعبده لیلاً من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی الّذی بارکنا حوله لنریه من آیاتنا انه هو السمیع البصیر»[۲] یعنی منزه است خدایی که شبانگاه بنده خویش را از مسجدالحرام تا مسجد الاقصی که اطراف آن را برکت داده است، سیر داد تا آیتهای خویش را به او نشان دهد و خدا شنوا و بینا است. از این آیه به خوبی معلوم میشود که؛
اولاً: پیامبر گرامیبا بدن و روح با هم سیر نموده و معراج «جسمانی- روحانی» بود نه روحانی تنها، و گواه آن لفظ «بعبده» است که در «بدن با روح»به کار میرود و هر گاه معراج وی تنها به صورت روحانی بود لازم بود بفرماید «بروحه».
ثانیاً: دانشمند بزرگ مرحوم طبرسی با استناد به روایات، مسئله قطعی بودن معراج جسمانی، عنوان کرده و گفته است بر اساس منابع متعدد روایی پیامبر اکرم _ صلّی الله علیه و آله _ در شب معراج به آسمانها عروج نمود.
ثالثاً: از دقت در معنای معراج روحانی به آسانی معلوم میشود که معراج، جسمانی بوده و نه روحانی، زیرا مقصود از معراج روحانی، همان تدبر در مصنوعات الهی و مشاهده جلال و جمال وی و استغراق در فکر و ذکر حق و سرانجام رهایی از قیود مادی و علایق دنیوی و عبور از مراتب امکانی در مراحل باطنی و قلبی است که پس از طی این مراحل، یک قرب مخصوص دست میدهد که قابل توصیف نیست.
هرگاه مراد از معراج روحانی، همان تفکر در عظمت حق و وسعت جهان آفرینش و امثال آن است، بیتردید این گونه معراج از خصایص پیامبر اسلام نیست و اکثر پیامبران و بسیاری از مردان روشن قلب و پاک دل این مرتبه را دارا بودهاند، در صورتی که قرآن این معراج را از خصایص پیامبر(ص) و به عنوان یک امتیاز فوقالعاده یاد مینماید. گذشته از این پیامبر اکرم(ص) معراج روحانی به مفهوم یاد شده را همواره داشته است. در حالی که معراج معروف یک بار صورت گرفته است.[۳]
*چگونگی معراج جسمانی
اما این که این بدن دنیوی چگونه به معراج رفته با این که از جنس ماده است و ماده را طاقت این نیست که در عالم مجردات داخل شود باید بگوییم: اولاً: چون معراج پیامبر(ص) یک سفر اعجاز و خارق عادت بوده است و عقل، امور خارق عادت را نه تنها انکار نمیکند بلکه از نظر عقلی هیچ دلیلی بر امتناع معجزه و خارق عادت وجود ندارد، گذشته از این هرگاه برنامه سیر پیامبر اکرم(ص) در پرتو عنایت الهی انجام گرفته باشد به طور مسلم تمام این امور در برابر اراده قاهره حق تسلیماند بنابراین از نظر عقل هیچ اشکال ندارد که خدایی که به زمین جاذبه داده و به اجرام آسمانی اشعه کیهانی بخشیده، بنده برگزیده خود را به وسیله قدرت نامتناهی خود بدون اسباب ظاهری بر اساس اعجاز به انجام آن سفر موفق کرده باشد، و اساساً حساب معجزه از حساب علل طبیعی و توانایی بشر جداست مثلاً زنده کردن مردگان، اژدها شدن عصا، زنده نگاهداری یونس در شکم ماهی در قعر دریا که تمام آنها را کتابهای آسمانی تصدیق کرده و معراج پیامبر اسلام(ص) را نیز قرآن طرح و تأیید کرده است، دلیل عقلی بر عدم صحت آنها وجود ندارد.[۴]
ثانیاً: مهمترین عواملی که پذیرش معراج جسمانی ممکن است از عقل افراد عادی مقداری دور کند، اندیشه افلاک نهگانه بر اساس هیئت بطلیموسی است که گمان میکردند، آسمانها همانند پوست پیاز روی هم قرار دارند و قابل شکافتن و عبور از آنها نیست. اما امروز که بر اثر پیشرفت علوم و کشف این مطلب که افلاک نه گانه هیئت قدیم باطل است و میتوان به آسمانها پرواز نمود، هیچ بهانه عقلی برای پذیرش معراج جسمانی وجود ندارد. گذشته از این همان طور که با وسایل پیش رفته امروزی بسیاری از کارهایی که یک وقتی از نظر بیشتر ناممکن و نامعقول تلقی میشد به آسانی ممکن و معقول و انجام شدنی گردیده است و انسانها میتوانند به کرات آسمانی بروند، جریان معراج جسمانی پیامبر(ص) که به نیروی قدرت مندی الهی ارتباط داشته، چرا مورد پذیرش عقل نباشد. مثلاً در روایات اسلامی آمده که سفر معراج به وسیله مرکب فضاپیمایی به نام براق و رفرف که موجود ناشناختهای از نظر بشر، انجام گرفته است، عقل هرگز نمیتواند امکان این مطلب را که آن مرکب تمام شرایط لازم برای سفر آسمانی پیامبر(ص) را مساعد کرده و بگونهای حضرت را برده است که هیچ یکی از موانع نتوانستهاند سبب جلوگیری از سفر آن مسافر الهی بشود. بنابراین هیچ کدام از مشکلات که احیاناً به ذهن بشر ممکن است، بیاید به صورت یک مانع عقلی در این راه نیست و سبب نمیشود که عقل را از پذیرش معراج باز دارد، پس از نظر عقلی هیچ منعی برای قبول کردن معراج وجود ندارد. (برای مطالعه بیشتر به منبع ذیل مراجعه شود.»[۵]
*فلسفه معراج
و اما در مورد فلسفه معراج: فلسفه احکام و بسیاری از موضوعات دینی بر ما خیلی واضح و روشن نیست و جز خدای تعالی و رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ و اهل بیت معصومین ـ علیهم السّلام ـ برای کسی دست یافتن به همه جوانب آنها ممکن نیست؛ منتهی از طریق کتاب و سنت به گوشههایی از حکمتهای این موضوعات اشاره شده است. در مورد معراج نیز حکمتهایی بیان گردیده است که عبارتند از:
۱. دیدن عظمت خداوند در پهنه آسمانها با همین چشم ظاهری، که قرآن میفرماید: لنریه من آیاتنا (تا برخی از آیات خود را به او نشان دهیم)؛
۲. رسیدن پیامبر به شهود باطنی؛
۳. تحصیل درک بالا و دید تازه ای برای هدایت و رهبری انسانها توسط پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ؛ حضرت به مسائل زیاد و مهمی از فرشتگان و بهشتیان و دوزخیان و ارواح انبیاء آگاهی یافت که در طول عمر مبارک خود الهامبخش او در تعلیم و تربیت خلق خدا بود؛
۴. احترام به فرشتگان و ساکنان آسمانها به واسطه قدوم مبارک حضرت. در این زمینه از امام صادق ـ علیه السّلام ـ نقل شده است که فرمودند: خداوند هرگز مکانی ندارد و زمان بر او جریان نمیگیرد؛ لکن او میخواست فرشتگان و ساکنان آسمانش را با قدم گذاشتن پیامبر در میان آنها احترام کند و نیز از شگفتیهای عظمتش به پیامبرش نشان دهد تا پس از بازگشت برای مردم بازگو کند.[۶]
۵. جواب به تقاضای حال حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله ـ؛ مرحوم علامه طباطبایی در این باره میفرماید: این که فرمود: «انّه هو السمیع العلیم» بیان علت سیر دادن او به منظور نشان دادن آیات است؛ یعنی خدا چون شنوا به گفتههای بندگان و بینای به افعال ایشان است و تقاضای حال رسول خود را دید که چنین اکرامی را اقتضاء میکند او را برای نشان دادن پارهای از آیات و نشانههایش شبانه سیر داد.[۷]
منابع برای مطالعه:
۱. علامه طباطبایی، المیزان، ج ۱۳، ص ۸، نشر مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت ۱۴۰۵ ق.
۲. المیزان، ج ۱۹، ص ۲۸، ۲۹، ۳۲، نشر پیشین.
۳. بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۲۸۳، باب ۳، نشر دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۳ ق.
۴. بوعلی سینا، معراج نامه، نشر پژوهشهای اسلامی، مشهد سال ۱۳۶۶ ش.
تهیه و تدوین: گروه کلام مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات (حوزه علمیه قم)
[۱] . سید ابوالحسن رفیعی قزوینی، رجعت و معراج، چاپ سوم، تهران، اسلام، ص ۶۲.[۲] . سوره اسراء، آیه ۱، مجمعالبیان، ج ۵، ۶، ص ۶۰۹، دار المعرفه، بیروت.
[۳] . برای اطلاع بیشتر:ر.ک: سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، ج ۱، ص ۳۸۷، نشر پیشین.
[۴] . جعفر سبحانی، فروغ ابدیت، ج ۱، ص ۳۹۳ نشر پیشین.
[۵] . ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱۲، ص ۱۱ تا ۲۰، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۹ ش.
[۶] . مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، چاپ نهم، ۱۳۷۱، ج۱۲، ص۱۶و۱۷، ج ۲۲، ص۵۰۲.
[۷] . طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیرالمیزان، همان، ج۱۳، ص۶.