شناختِ انسان نیز از دید دانش مادّی، در همین مرحله، یعنی حیات دنیوی متوقّف میشود؛ در حالیکه در دریافت وحیانی و دینی، شخصیّت حقیقی انسان، نه جسم او و تجلیّات جسمانی مادّیاش، بلکه جوهر و ریشهای متعالی است که به هیچ روی مقهور مرگ نمیشود. هستهای ماندگار که تمامی مرزهای مادّی، زمانی، مکانی و هر عامل محدودکنندهای را درمینوردد.
در «زیارت عاشورا» سه نقطه عطف مهمّ پر رنگ در برابر چشم زائر (انسان مؤمن) قرار داده میشود:
۱. واقعه عاشورا در سال ۶۱ ه .ق؛
۲. واقعه شریف و مقدّس ظهور حضرت صاحب الأمر(عج)؛
۳. واقعه قیامت کبری.
شایان ذکر است این سه نقطه عطف، اوّلاً، تجانس ذاتی با زنجیره مقدّس هویّت حقیقی دینی دارند؛ ثانیاً، در طول هم قابل شناساییاند و به واقع تجانس و ارتباط طولی این سه نقطه عطف و پیوندشان، انکارناپذیر است.
دانش طبیعی و علم جدید، پرونده هستی انسان را در آستانه مرگ میبندد. چونان شیئی که تاریخ مصرف آن تمام شده باشد و برای همیشه به زبالهدانی پرتاب میشود.
شناختِ انسان نیز از دید دانش مادّی، در همین مرحله، یعنی حیات دنیوی متوقّف میشود؛ در حالیکه در دریافت وحیانی و دینی، شخصیّت حقیقی انسان، نه جسم او و تجلیّات جسمانی مادّیاش، بلکه جوهر و ریشهای متعالی است که به هیچ روی مقهور مرگ نمیشود. هستهای ماندگار که تمامی مرزهای مادّی، زمانی، مکانی و هر عامل محدودکنندهای را درمینوردد.
حیات دنیوی، در این نظام ویژه، تنها بخش کوچکی از سلسله بلند بودن انسان در میانه هستی است. از همین روست که موضوع عالم پس از مرگ و قیامت (که به تمامی مجال ظهور، بروز و عینیّت یافتن اعمال آشکار و نهان انسان و آموختههای روحانی را فراهم میآورد)، اهمّیتی ویژه مییابد.
سکوت، درباره مرگ و جهان پس از مرگ، به منزله رها دیدن آدمی در دشت پر بلای دنیای فانی است؛ به منزله بیسرانجام دانستن موجودی است که سری در عالم فانی و سری به عالم باقی و ابدی دارد.
این موجود، فانی در جسم و باقی به روح است و سفر او تا بینهایت ادامه مییابد. «إِنَّا ِللهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ».۱
مرامنامه شیعه، افق دید شیعیان را از سال ۶۱ ه .ق. فراتر میبرد و تا دوردست قیامت کبری بالا میکشد. این سیر و سفر از عالم دنیا به عالم عقبی، در مسیر خود، به نقطه عطف واقعه شریف ظهور میرسد. همان که زمینه تکمیل قیام اباعبدالله(ع) در عاشورا را در خود پوشیده دارد و موجب ظهور و تجلّی تمامی صفات کمالی حضرت حق در گستره زمین و بروز جمله استعدادهای نهفته ماسوی الله میشود.
موضوع آیه شریفه «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی»۲ و اعلام علنی آن در میانه روزی ماندگار در کنار «برکه غدیر»، اعلام عطیهای نازل شده از آسمان و سرآغاز دورهای است که با ولایت و امامت خلف صالح و وصیّ رسول ختمی مرتبت(ص) آغاز میشود تا در آن و با آن، به شرط تبعیّت و ولایتپذیری، تمام مسلمانان شاهد اتمام نعمت و اکمال دین در صحنه حیات باشند.
حضرت امیرمؤمنان(ع) در ابتدای روز اکمال دین و حضرت صاحب الزّمان، امام مهدی، ارواحنا له الفدا، در انتهای آن روزند. در واقعه شریف ظهور، با مبسوط الید شدن امام و اعمال ولایت تمام، نور خدا به نحو اتمّ و اکمل ظهور مییابد.
«یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُوا نُورَ اللهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ؛ ۳
میخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند و حال آنکه خدا، گرچه کافران را ناخوش افتد، نور خود را کامل خواهد گردانید.»
این از شرف و بزرگی دین پیامبر خاتم و علوّ شأن نبیّ اکرم(ص) و اهل بیت طاهرین آن حضرت است که در دولتشان، دین کامل و اتمام نعمت واقع شده است.
«هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُون؛ ۴
اوست کسی که فرستاده خود را با هدایت و آیین درست روانه کرد تا آن را بر هر چه دین است، فائق گرداند؛ هر چند مشرکان را ناخوش آید.»
عاشورا که در خود منتهی الیه جلوه یافتن عبودیّت در انسان کامل (حسین بن علی(ع)) را دارد، معنی بخشنده و جان مایه واقعهای است (ظهور کبری) که در آن، منتهی الیه جلوه یافتن رحمانیّت و نعمت خداوند، به ظهور میرسد.
واقعه شریف ظهور، تجلّی عینی خبر اکمال دین در عید غدیر است و ظهور تامّ نور الله که به رغم کراهت کافران و مشرکان بر همگان ظاهر میشود، بنابراین ضرورتاً این واقعه شریف، حلقه وصل و اتّصال زمان و جهان فانی با زمان و عالم باقی، یعنی قیامت کبری است.
هر یک از نقطه عطفها، به منزله ستون و تکیهگاهی هستند که پل بزرگ گذاردهنده انسان را بر شانههای خود نگه میدارند.
این گفتوگو و اشارات مندرج در «زیارت عاشورا» به مثابه چراغ راهنما، زائر را تا دستیابی به سعادت دوردست و مقصد متعالی رستگاران، هدایت میکند.
زائر در اثنای زیارت، وجاهت در دنیا و آخرت و رزق و روزی همراهی با خونخواه حسین(ع) را در حالی از خداوند میطلبد که با معرفت تمام، بالهای پرواز خود را تا دوردست تولّی و تبرّی جستنی بزرگ، گشوده است و نیز اعلام میکند:
«یَا أَبَاعَبْدِالله إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ»
در پایان این سیر و سلوک عارفانه، زائر، همو که عهد خود را با امام مبین راست کرده است، از خداوند میخواهد تا این عهد و تجدید عهد را آخرین مجال و فرصت برای او قرار ندهد و رخصت دهد تا دیگر بار و دیگر بار بتواند به «زیارت» نایل شود.
ابراهیم بحرینی
پینوشتها:
۱. سوره بقره (۲)، آیه ۱۵۶.
۲. سوره مائده (۵)، آیه ۳.
۳. سوره صف (۶۱)، آیه ۸.
۴. همان، آیه ۹.