خداوند در سوره رحمان به رسیدن دو دریا به هم اشاره میکند که از میان آنها مروارید و مرجان بیرون میآید. در روایات مختلف و تفاسیر گوناگون آمده که منظور از دو دریا امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) و مروارید و مرجان امام حسن و حسین(ع) هستند.
آیات ۱۹ تا ۲۵ سوره مبارکه رحمان خداوند به رسیدن دو دریا به هم اشاره میکند و در ادامه میفرماید که از این دو دریا مروارید و مرجان بیرون میآید. مفسران به نقل از منابع معتبر شأن نزول این آیات را ازدواج امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) بیان میکنند که «لؤلؤ و مرجان» هم امام حسن و امام حسین(ع) هستند.
در شواهد التنزیل از سلمان فارسى در تفسیر آیه: (مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ ) چنین نقل شده است که منظور آیه على(ع) و فاطمه زهرا(س) است سپس مى افزاید، پیامبر اکرم(ص) فرمود: «منظور از (یَخْرُجُ مِنْهُمَا مِنْهُمَا اللُؤْلُؤُ وَالمَرْجانُ )، حسن و حسین است».(شواهد التنزیل، جلد ۲، صفحه ۲۰۹)
در حدیث دیگرى از سعید بن جبیر از ابن عباس آمده است که منظور از (مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانَ )، على(علیه السلام) و فاطمه(علیها السلام)است، و منظور از (بَیْنَهُما بَرْزَخ لایَبْغیان): «حُبُّ دائِمُ لایَنْقَطِعُ وَلا یَنْفَدُ »: «محبّت، دائمى است که قطع نمىشود و پایان نمىپذیرد»، و منظور از (یَخْرُجُ مِنْهُما اللُؤلُؤُ وَ الْمَرْجانُ ) حسن و حسین(ع) است.(شواهد التنزیل، جلد ۲، صفحه ۲۱۰)
امام صادق علیهالسلام در تفسیر آیه «مرج البحرین یلتقیان» فرمود: «علىّ و فاطمه علیهماالسلام بحران عمیقان، لایبغى احدهما على صاحبه، یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان، الحسن و الحسین علیهماالسلام» على و فاطمه علیهماالسلام دو دریاى عمیقاند که هیچیک بر دیگر تجاوز نمىکند و از این دو دریا، لؤلؤ و مرجانى چون حسن و حسین علیهماالسلام خارج مىشود. (تفسیر قمى)
به هر حال این آیه، از آیاتى است که دلالت بر فضیلت فوقالعاده و جلالت شأن براى على(ع) و همسرش و فرزندانش حسن و حسین(ع) مىکند; چرا که على(ع) و فاطمه(س) را تشبیه به دو اقیانوس عظیم کرده، اقیانوسى که نشانه عظمت خداوند و منبع برکات و مبدأ علوم و دانشهاى بسیار و نشانه بارز اخلاق کریمه و جود و سخاوت پاکى و عصمت است و فرزندانشان را به جواهرات گرانبها و بىمانندى تشبیه مىکند که در دل اقیانوس پرورش یافته و به خارج مىرسند; حسن و زیبایى و جمال ظاهر و باطن و علم و تقوا و فضیلت و پاکى و عصمت در آن جمع است.
درباره چه کسى در اسلام این همه فضائل دیده مىشود؟ و چه کسى شایستهتر براى جانشینى پیامبر(ص) از على(ع) و فرزندان او است؟ و برخی چه ساده از کنار این همه فضائل گذشتهاند!
متن آیات
مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ
بَیْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا یَبْغِیَانِ
فَبِأَىِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ
یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ
فَبِأَىِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ
وَلَهُ الْجَوَارِ الْمُنشَئَاتُ فِى الْبَحْرِ کَالْأَعْلاَمِ
فَبِأَىِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ
ترجمه
دو دریا(ى شور و شیرین) را روان ساخت که به هم مىرسند.
(اما) میان آن دو فاصلهاى قرار داد که به هم تجاوز نکنند.
پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را انکار مىکنید؟
از هر دو (دریا)، مروارید و مرجان بیرون مىآید،
پس کدام یک ازنعمتهاى پروردگارتان را انکار مىکنید؟
و در دریا، کشتىهاى ساخته شده همانند کوه، براى اوست.
پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را انکار مىکنید؟
نکتهها
«مرج» به معناى رها ساختن است و «برزخ» به حدّ فاصل میان دو چیز گفته مىشود. «لؤلؤ» به معناى مرواریدى است که درون صدف پرورش یابد و «مرجان»، هم به مرواریدهاى کوچک گفته مىشود و هم نوعى حیوان دریایى که شبیه شاخه درخت است و صیّادان آن را صید مىکنند.
«بحر» به آب زیاد گفته مىشود، خواه دریا باشد یا رودخانه و مقصود از «بحرَین»، آبهاى شور و شیرین است. معمولاً آب رودخانهها شیرین و آب دریاها شور است. چنانکه در آیات دیگر مىفرماید: «مایستوى البحران هذا عذبٌ فرات سائغ شرابه و هذا مِلح اُجاج»(فاطر- ۱۲)
دو دریا یکسان نیستند، یکى آبش گوارا، شیرین و نوشیدنش خوشگوار است و یکى شور و تلخ است. آب شور براى حفظ حیات جانداران دریایى است و آب شیرین براى حفظ حیات نباتات، گیاهان، انسانها و حیوانات که در خشکى زندگى مىکنند.
عبارتِ «مرَج البحرین» دو بار در قرآن آمده است: یک بار در سوره فرقان آیه ۵۳ و یک بار در این سوره. در آنجا ابتدا از جهاد بزرگ با کفار سخن مىگوید. «لاتطع الکافرین و جاهدهم به جهاداً کبیراً» و به دنبال آن مىفرماید: «مرج البحرین هذا عذب فرات و هذا مِلحٌ اُجاج جَعَل بینهما برزخاً و حِجراً محجورا» ولى در این سوره، ابتدا سخن از میزان و حساب و عدل است، «وضع المیزان – اقیموا الوزن – لاتخسروا المیزان»، و پس از آن مىفرماید: «مرج البحرین یلتقیان . بینهما برزخ لا یبغیان» یعنى آب شور و شیرین به هم تجاوز نمىکنند، زیرا عدم تجاوز با عدل تناسب بیشترى دارد. به دنبال آن مىفرماید: «یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان» آرى اگر عدالت بود و تجاوزگرى نبود، زیبایىها پیدا مىشوند.
دین اسلام، دین فطرى است و خداوند گرایشها و نیازهاى فطرى بشر را تأمین کرده است، که یکى از آنها گرایش به زیبایى و زینت است. آن هم گوهرى گرانبها همچون مروارید که از دریا استخراج مىشود.
قرآن، در بیان سایر نعمتها کلمه «لَه» را بکار نبرد، ولى در مورد کشتى فرمود: «و له الجوار» شاید به خاطر آن باشد تا بگوید ساخته دست شما نیز از اوست. زیرا فکر و طرح و قدرت جسمى شما براى ساخت و مواد و آثار آنها همگى از اوست.
هنگامى که امام على علیه السلام این آیات را تلاوت فرمود: «یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان» از آن حضرت پرسیدند: پس چرا شما از این نعمتها استفاده نمىکنید؟ آن حضرت فرمود: خداوند بر رهبران عادل واجب کرده که زندگى خود را چنان ساده و تنگ بگیرند که فقر بر فقرا سخت نباشد.(تفسیر کنزالدقائق)
امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه «مرج البحرین یلتقیان» فرمود: «علىّ و فاطمهعلیهما السلام بحران عمیقان، لایبغى احدهما على صاحبه، یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان، الحسن و الحسین علیهماالسلام»(تفسیر قمى)
على و فاطمه علیهماالسلام دو دریاى عمیقاند که هیچیک بر دیگر تجاوز نمىکند و از این دو دریا، لؤلؤ و مرجانى چون حسن و حسین علیهماالسلام خارج مىشود.
پیامها
هستى کلاس توحید است؛ آسمان و زمین و دریایش. «و السّماء رفعها… والارض وضعها… مرج البحرین…»
دریا، براى همه انسانها و جنّیان نعمت است، گرچه همه در کنار دریا زندگى نمىکنند. «مرج البحرین… فباىّ آلاء ربّکما»
آثار قدرت خدا و برترى اراده او بر همه چیز هویداست. آب دریاى شور با آب دریاى شیرین تلاقى و برخورد مىکند، از کنار هم مىگذرند و در یکدیگر داخل نمىشوند. «بینهما برزخ لایبغیان»
بهرهبردارى از نعمتها، نیاز به تلاش و کوشش دارد. «یخرج منهما اللؤلؤ…»
آب و خاک، بستر و منبع تأمین نیازهاى بشر است. «فیها فاکهه و النخل… و الحب ذو العصف…یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان»
نقش دریا در حمل و نقل مسافر و بار، به عنوان معبرى رایگان و آماده و وسیع و گسترده، از دیرباز مورد توجّه بشر بوده است و خداوند در این آیات، انسان را به آن توجّه مىدهد. «الجوار المنشئات فى البحر کالاعلام»
نعمت دریا و آفریدههاى آن، از نعمتهاى بزرگى است که خداوند، تکذیب کننده آن را سرزنش مىکند. جمله «فباىّ آلاء ربّکما تکذّبان» سه بار در این آیات تکرار شده است.
منبع: تفاسیر نور و نمونه
منبع: فارس