مردم بحرین توجّه خاصّی به واجبات و تعظیم شعائر مذهبی دارند و استعداد فوقالعادّهای به ترویج شرع و شریعت از خود نشان میدهند و به انجام کارهای مستحبّی ستایش گردیدهاند و به محرّمات و منکراتی که در اکثر بلاد شایع و آشکار است، به هیچ وجه تظاهر و تجاهر ندارند و هر کس به این سرزمین مسافرت نماید و با دیده انصاف، رفتار و کردار مردم را ملاحظه کند، صحّت گفتار ما را درک میکند
یاقوت حموی در قرن هفتم هجری قمری درباره اهل بحرین نوشته است: اهالی بحرین در نزدیکی عمّان و برضدّ خوارج عمّان میباشند، مذهب خویش را پنهان نمینمایند و هراسی از کسی ندارند و تمام ساکنان آن شیعهاند و اگر غیر شیعی در آن دیده شود، غریبه است.۱
در دهههای اخیر نیز از ۹۸% سکنه مسلمان بحرین، بنابر منابع مختلف، بین ۶۵ تا ۸۵% شیعه بودند که اکثراً دوازده امامی و اندکی هم پیروان شیخ احمد احسایی میباشند. به رغم اینکه اکثریت اهالی بحرین شیعهاند، در قرون اخیر غالباً در نقاط دور افتاده و روستایی ساکنند؛ ضمن اینکه حضورشان در نظام اداری و سیاسی کمرنگ و ناچیز است و اقلیّت سنّی بر این جمع مظلوم حکومت میکنند؛ حکمرانانی که از عدالت، انصاف و حقمحوری، بسیار فاصله دارند.۱
رژیم حاکم، علاوه بر اینکه شیعیان را به صورت فیزیکی سرکوب میکند، آنان را دستگیر و روانه زندان مینماید و شدیدترین فشارها و تنگناها را برایشان به وجود میآورد و آنان را از امنیت اجتماعی، آزادیهای قانونی و کرامتهای انسانی محروم کرده، از راههای گوناگون، تهاجم فرهنگی سنگین و گستردهای را علیه آنان ترتیب داده است. به مدارس، فقه سنّی را تحمیل کردهاند، به جنگهای فرقهای و تفرقهافکنی بین جوامع سنّی و شیعه دامن میزنند، به میراث فرهنگی و علمیشیعه دستاندازی میکنند و موقوفات شیعیان را در اختیار گرفتهاند، مساجد، حسینیّهها و کتابخانههای شیعه را تخریب یا طعمه حریق قرار میدهند، در عقاید و افکار آنان شبههافکنی میکنند و تلاش مینمایند فرهنگ و آدابی را به اهالی شیعه تحمیل کنند که با موازین اعتقادی آنان مغایرت دارد، دولت سنّیمذهب میکوشد شیعیان را از نظر کمّی، کمتر از میزان واقعی جلوه دهد و فرهنگ و هنجارهای آنان را عقبافتاده و ضعیف قلمداد کند.۲
در گذشته، بحرین همچون «احساء» از مراکز سنّتی شیعه به حساب میآمد؛ امّا با نقشههایی که استعمارگران با تبانی حکّام منطقه کشیدند، این مرکزیت، از دست رفته و در عوض تدریجاً جامعه شیعه به حاشیه کشانده شدهاند و به لحاظ امکانات رفاهی، خدماتی و ارتباطی، از اقلّیت سنّی عقب افتادهترند. اوجگیری انقلاب اسلامی در «ایران»، هراسی در خاندان «آل خلیفه» افکند که باعث گردید فشار بر شیعیان را تشدید کند. حمایت رژیم حاکم بر بحرین از بعثیها در جنگ با ایران و تأیید تلویحی اعدام برخی از برجستهترین رهبران شیعه عراق از جانب حاکمان آل خلیفه، شکاف بین شیعیان و دولت مرکزی را افزایش داده است.۴
این فشارها بر مردم بحرین به این علّت وارد میشود که آنها از صدر اسلام خواستهاند ارادت خود را به پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) او نشان دهند و پیرو و پایبند تشیّع علوی که مولود طبیعی اسلام راستین است، باشند.
درباره تقوا، زهد و پارسایی اهل بحرین در منابع تاریخی نکات جالبی آمده و معروف است که آنان افرادی مهذّب و ملتزم در امور شرعی بودهاند. مرحوم شیخ علی بلادی (متوفّی ۱۳۴۰ ه .ق.) میگوید:
مردم بحرین توجّه خاصّی به واجبات و تعظیم شعائر مذهبی دارند و استعداد فوقالعادّهای به ترویج شرع و شریعت از خود نشان میدهند و به انجام کارهای مستحبّی ستایش گردیدهاند و به محرّمات و منکراتی که در اکثر بلاد شایع و آشکار است، به هیچ وجه تظاهر و تجاهر ندارند و هر کس به این سرزمین مسافرت نماید و با دیده انصاف، رفتار و کردار مردم را ملاحظه کند، صحّت گفتار ما را درک میکند.۵
وی در جای دیگر خاطرنشان میسازد: برخی موثّقین برایم نقل کردهاند در نزد بازرگانان بحرین معمول و متداول بوده چنانچه خدمهای از خواندن نماز شب غفلت میکرد و برای اقامه این مستحبّ غفلت مینمود و بیدار نمیشد، صبح که به بازار میآمد، از پذیرش او امتناع میکرد و چون همسایگان میگفتند: او خادم خوبی است و جز نیکی از او ندیدهایم، میگفت: نماز شب نمیخواند و خوف آن دارم این وضع برایش عادت گردد و دیگر افراد خانواده از او پیروی کنند. به پاس این سنّتهای ستوده و دقّت در انجام واجبات و اهتمام در مستحبّات، بحرین را «دارالمؤمنین» خواندهاند.
مطلوب بودن شرایط آب و هوایی، رونق اقتصادی، همبستگی و انسجام اسلامی، پیوستگی فرهنگی و اجتماعی، فضای امن، آرام و مناسبی را برای شکوفایی علمی و فکری در بحرین مهیّا ساخت و رفتهرفته اجتماعی از علما، روحانیان، ادیبان و دانشوران در این سرزمین شکل گرفت. عالمان بحرینی علاوه بر مقامات علمی و تواناییهای فکری، در زهد، پارسایی و پرهیزگاری نیز زبانزد بودند. مرحوم بلادی نوشته است:
گاهی در مسجد «ذی منارتین» که مجلس ترحیمیبرای یکی از بزرگان منعقد میگردید، متجاوز از سیصد نفر دانشمند و ادیب در آن حضور مییافتند. در مواقعی که علما در مسجد یا محفلی دیگر اجتماع کرده بودند و کسی میآمد سؤالی را از عالمی میپرسید، او از روی فروتنی وی را به عالم مجاور خویش ارجاع میداد. آن دانشور نیز اظهار تواضع میکرد و ایشان را به عالمی دیگر معرفی مینمود. او همچنان از روی شکسته نفسی از جواب اهتراز میجست. این وضع ادامه مییافت تا آنکه سؤالکننده نزد عالم مورد نظرش میآمد و پاسخ خویش را دریافت میکرد.
مردم وقتی مشاهده میکردند علمایشان علم و عمل، تزکیّه و تعلیم و فضل و فضیلت را با یکدیگر توأم ساختهاند، میکوشیدند از زندگی، کردار و رفتار آنان درس بیاموزند و این آموختههای گرانقدر را در زندگی فردی و اجتماعی خود پیاده سازند. متأسّفانه تندبادهای مسموم و سیلابهای فساد و هوس، این بوستان معطّر و گلستان معرفت و معنویت را دچار پژمردگی نمود.
حوادث ناگوار سیاسی، اجتماعی، طبیعی و اقلیمی، پیدرپی به وقوع پیوست و این ناگواری، علما و معاریف را نگران ساخت و موجب گردید محافل علمی و فرهنگی دچار رکود گردند و کاروانی از فرزانگان بحرین این دیار را ترک کرده و سرزمینهای دیگر را برای اقامت خود برگزینند.۶
ابن بطوطه، سیّاح مسلمان اهل «مراکش» در رحله خود، درباره «قطیف» یکی از نواحی بحرین کهن، نوشته است:
شهری است بزرگ و نیکو و دارای نخلهای فراوان. طوایفی از اعراب در آن سکونت دارند که جزو شیعیان میباشند و در این باره تقیّه ندارند؛ بلکه تظاهر هم میکنند؛ چنان که مؤذّن در اذان خود بعد از شهادتین «اشهدان لاالهالاّ الله»، «أشهد أنّ محمّداً رسول الله»، «أشهد أنّ علیّاً ولیّ الله» و بعد از «حیّ علی الصّلاه و حیّ علی الفلاح»، «حیّ علی خیر العمل» و بعد از تکبیر آخر اضافه میکنند: «مُحَمَّد وَ عَلیٌ خَیْرَ البَشَرْ مِنْ خالِفَها فَقَدْ کفر؛ محمّد و علی بهترین بشرها هستند. هر کس با آنان مخالفت کند، کافر است.»۷
مساجد، حسینیّههای متعدّد و حوزههای علمیّه از جلوههای بارز تشیّع در بحرین است. حسینیّهها که «ماتم» نامیده میشوند، محلّ تجمّع شیعیان، به خصوص در دهه محرّم، روز عاشورای حسینی و در مناسبتهای مربوط به اعیاد مذهبی، سال روز ولادت معصومین و شهادت آنان میباشد. سیّد حسن امین در کتاب «دائر\ المعارف الاسلامیـ[ الشیعـ[»، آماری مربوط به حدود نیم قرن قبل ارائه میدهد که تعداد حسینیّههای شهر «منامه» را چهل فقره (اعم از مردانه و زنانه) یاد کرده، شهر «المحرق» نیز در این زمان بیش از ده حسینیّه زنانه و مردانه داشته است؛ امّا در بحرین، شهرهای دیگر، شهرک و روستاها نیز حسینیّههای متعددّی دارند که در بعضی محلّهها چندین حسینیّه دیده میشود. بر اساس گزارش کاردار سفارت جمهوری اسلامی ایران در بحرین و منابع مستند دیگر در حدود ۳۰۰۰ باب حسینیّه بزرگ و کوچک در این کشور وجود دارد که برخی از آنها در واقع بخشی از خانه مسکونی شیعیان است که وقف این مکان شده است؛ ولی میتوان گفت تعداد حسینیّههای بزرگ و رسمیبه ۵۰۰ واحد، بالغ میگردد. مراسم عاشورا و شهادت مظلومانه حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و یاران باوفایش در بحرین شور و حال خاصّی دارد. از ابتدای محرّم، تمامی حسینیّهها یکپارچه سیاهپوش میشود و شعارهای عاشورایی و پرچمهای سیاه در خارج از محدوده این مکانها نیز نصب میگردد روزها و شبهای هفتم، هشتم، نهم و دهم محرّم مراسم سینهزنی و زنجیرزنی برگزار میشود. مراسم تعزیهخوانی نیز هنوز در مناطقی از بحرین رواج دارد. پیشاپیش دستههای سینهزنی پرچمهای سیاه و شعارهای عاشورا و بعضاً اسبهای سیاهپوش به عنوان نمادی از ذوالجناح امام به حرکت در میآیند. بعضی از دستههای سینهزنی به نواختن سنج، طبل و شیپورزنی اقدام میکنند.
اطعام عمومی و توزیع شربت در این چند روز به صورت گستردهای صورت میگیرد. قاطبه شیعیان در عزاداریها حضوری فعّال دارند. عجمییا افراد ایرانی الاصل در حسینیّههای خود به سبک ایرانی و با زبان فارسی سوگواری میکنند که از جلوههای بارز آن سینهزنی است. شیعیان هندی و پاکستانی نیز جداگانه مراسم عزاداری دارند که از سنّتهای ویژه خودشان پیروی میکنند و دستههای سینهزنی آنان در ادامه دستههای سینهزن بحرینی حرکت میکنند. حسینیّهها غالباً در تمام ماههای محرّم و صفر فعّالند و در آنها روضهخوانی هم صورت میگیرد. روزهای تاسوعا و عاشورا تعطیل رسمی است. اگرچه دولت بحرین ممانعتی برای اقامه مراسم عاشورا ایجاد نکرده؛ ولی در چند سال اخیر به دلیل تأثیرپذیری شیعیان از حماسه عاشورا و افزایش انگیزه و تحرّک آنان برای حضور در فعّالیتهای سیاسی و اجتماعی، ظلمستیز و عدالتخواهی، نیروهای امنیّتی و انتظامیبه مراسم محرّم حسّاس گردیده و شدیداً دستههای عزادار را کنترل میکنند که مبادا شور حسینی، منجر به حماسههایی گردد و بساط استبدادی آنان را برچیند.
برادران اهل سنّت بحرین مزاحمت و مخالفتی با برگزاری این نمایش پرشکوه شیعه ندارند؛ بلکه با آنها رفتاری احترامآمیز دارند. حماسه حسینی در سنوات اخیر در بحرین ابعاد وسیعتر و معنادارتری یافته و مردم، خصوصاً نسل جوان، از مدرسه عاشورا درس مقاومت، فداکاری و حماسه فرا میگیرند و همه ساله عمق و ارزش این قیام باشکوه را بیشتر درک کرده و میکوشند موضعگیریهای اجتماعی و سیاسی آن را بروز دهند.۸
نقش حسینیّهها تنها به ایّام محرّم و صفر محدود نمیگردد و هماکنون حسینیّهها تریبونهای فرهنگی هستند که در طول تمام سال مشغول تنویر افکار عموم هستند. به عنوان مثال در ماههای دیگر، به ویژه ایّام رمضان المبارک تشکّلهای مختلف شیعه، سلسله جلسات سخنرانی، دورههای فرهنگی، همایشها و کنگرههایی در این مکانها ترتیب میدهند؛ حتّی جوانان، مراسم ازدواج خود را در حسینیّه برگزار میکنند و در واقع شادیها و زندگی مشترک خویش را با حماسه حسینی پیوند میزنند.
مساجد شیعیان که ۲۶۰ باب از آنها در اوقاف بحرین به ثبت رسیده است، علاوه بر برنامههای عبادی و اقامه فرایض، کانونهای مهمّی برای تقویت بنیّه اعتقادی نوجوانان و جوانان میباشند؛ اگرچه در مدارس رسمی، تعالیم اهل سنّت آموزش داده میشود؛ ولی شیعیان، در حسینیّهها و مساجد، مسائل فقهی، شرعی و اعتقادی را آموزش میدهند و حتّی برای کودکان ۴ و ۵ ساله برنامه دارند. هر گروه سنّی در کلاسهای ویژه حضور مییابند تا مسائل مناسب خود را فرا گیرند. حوزههای علمیّه در فرهنگسازی نقش مهمّی دارند و فعّالیتهای آنان به آموزشهای مرسوم مقدّمات، سطح و خارج منحصر نمیگردد و برای خواهران و برادران، کلاسهای آموزندهای دارند. جشن تکلیف دختران و پسران در بحرین با آداب ویژهای برگزار میشود. برخی مساجد و حسینیّهها موقوفات و ساختمانهایی را در اختیار دارند که مخارج خود را از طریق آنها تأمین میکنند؛ ولی اکثر این اماکن عبادی و فرهنگی از چنین امکاناتی برخوردار نمیباشند و از طریق هدایا، نذورات و کمکهای مردمی تأمین میشوند. دولت مرکزی برای امور اوقاف دو اداره تأسیس کرده است:
«دائر\ الاوقاف السنّیـ[» که مربوط به اهل تسنّن است و «دائر\ الاوقاف الجعفریـّـ[» که دومیبر خلاف اوّلی، از امکانات و توانایی مالی خوبی برخوردار است؛ ولی متأسّفانه درآمدهای اوقاف شیعه کمتر به دست علما و مردم میرسد. دولت هم میزان این سرمایهها را اعلام نمیکند.
همچنین بحرینیها در شهر مقدّس«قم»، «الحسینیّـ[ البحرانیّـ[» دارند. اخیراً ساختمانی چند طبقه برای طلّاب ساختهاند که در زیرزمین آن «حسینیّـ[ الزهرا(ع)» استقرار یافته است.
تعداد طلّاب بحرینی در حوزه علمیّه قم حدوداً به یکصد نفر بالغ میگردند. تعدادی طلبه بحرینی نیز در «نجف» درس میخوانند.
تشکّلهای فرهنگی، ترویجی
در بحرین، تشکّلهای گوناگون فرهنگی فعّالیت دارند و در اجرای برنامه با یکدیگر، هماهنگیها و همکاریهایی دارند. در رأس این جمعیت فرهنگی، عالم و روحانی یا شخص مؤمن و با سابقه خوب قرارگرفتهاند. غالباً انتخاب این افراد از تشکیل مجامع عمومی و گزینشهای مردمی انجام میشود. حوزههای علمیّه نیز در خصوص ارتقای سطح روحانیانی که برنامههای تبلیغی، ترویجی و آموزشی دارند، فعّالند؛ ولی جایگاهی که به صورت کاملتر و اساسیتر این وظیفه را عهدهدار است، «مجلس اسلامی علمایی بحرین» است. هدف این تشکّل مهم و علمی، حفظ، نگهداری و پشتیبانی علمای دینی و تدارک برنامههایی برای هر چه بهتر اجرایی گردیدن مسئولیّتهای آنهاست و نیز درباره ایجاد ارتباط بین آنان و اقشار گوناگون جامعه طرحهایی دارند؛ اگرچه فعّالیت اصلی این مجلس فرهنگی است؛ ولی با موضعگیریهای آنان در عرصههای سیاسی و اجتماعی تعارضی ندارد و در بسیاری از موارد، شاهد اظهارنظر و صدور بیانیّههای سیاسی از این مجلس هستیم. در امور چالش برانگیز و حسّاس نیز وارد عمل میشود. به عنوان مثال، زمانی که بحث تصویب قانون احوال شخصی در دولت بحرین مطرح گردید، مجلس علمایی، تظاهراتی با حضور یکصد و پنجاه هزار نفر مرد و زن ترتیب داد که همگی ضدّ این قانون شعار میدادند و خواهان لغو آن بودند و تاکنون به دلیل مخالفتها و اعتراضهای جدّی این مجلس، دولت در اجرایی نمودن این قانون، راه به جایی نبرده است. این مجلس که حدود شش سال از تأسیس آن میگذرد، به دقّت، مسائل فرهنگی را رصد میکند و با دیگر تشکّلها و جوامع نیز هماهنگی فکری و علمی دارد. هزار نفر عالم و روحانی عضو این مجمعند و رئیس آن هر چهار سال برگزیده میشود که در دوره اوّل، ریاست آن به عهده عیسی احمد قاسم و جانشین وی سیّد عبدالله غریفی بود. در دوره جدید، آن دو بزرگوار خود را برای این امر نامزد نکردند تا فرصتی برای علمای جوانتر به وجود آید. در سال ۱۳۸۸ ه .ق.
ریاست مجلس را سیّد مجید مشعل عهدهدار بود. ایشان مدّتی در قم برای فراگیری علوم حوزوی سکونت داشت و گویا هنوز در این سمت باقی است. زمانی که این مجلس موجودیت خود را اعلام کرد، هجمههای وسیعی از سوی جراید و تریبونهای رسمی دولتی علیه آن آغاز گردید، عوامل حکومتی از برنامههای این مجلس اظهار نگرانی کردهاند؛ به خصوص آنکه برنامههای برون مرزی هم دارد و مبلّغانی به «هندوستان» و برخی کشورهای اروپایی میفرستد.
شیعیان، جمعیتهای متعدّدی دارند. از جمله آنها «جمعیّـ[ الوفاق الوطنی الاسلامیّـ[» با ریاست حجّـ[ الاسلام و المسلمین علی سلمان است که فعّالیت سیاسی دارد. جمعیت فرهنگی آنان «جمعیـ[ التوعیـ[ الاسلامی» نام دارد که ریاست آن با شیخ باقر حوّاج است، این دو تشکّل به مجلس علمایی اسلامیبحرین متّکی هستند. گروهی هم طرفداران مرحوم آیتالله سیّد محمّد شیرازی میباشند که دو جمعیت دارند:
«جمعیـ[ العمل الاسلامی (عمل)» که سیاسی است و «جمعیّـ[ الرّسالـ[» که برنامههای فرهنگی را پیگیری مینماید. طرفداران شیخ سلیمان مدّتی هم تشکّلی تحت عنوان «جمعیـ[ الرّابطـ[ الاسلامیّـ[» دارند؛ امّا بزرگترین اینها همان «جمعیت وفاق» است. نماز جمعه به امامت آیتالله شیخ عیسی قاسم در «جامعـ[ الامام الصادق» در منطقه «الدراز» بحرین برگزار میگردد. در مراکز آموزشی رسمی از تعالیم تشیّع خبری نمیباشد؛ ولی دولت مرکزی در سالهای اخیر دو دانشکده، یکی برای اهل تسنّن و دیگری برای شیعیان در نظر گرفته است که با وجود اکثریت شیعه، مرکز آموزشی مزبور از امکانات کمتری برخوردار است و تعالیم فقهی که ارائه میکند، با برنامهریزی آموزشی دولت آل خلیفه ارائه میگردد.۹
غلامرضا گلی زواره
پینوشتها:
۱. معجم البلدان، ج ۴، ص ۱۵۰
۲. دائر\ المعارف تشیّع، ج ۳، ص ۱۱۸.
۳. همان، ج ۳، ص ۱۱۹؛ اخبار شیعیان، ش ۴۳، خرداد ۱۳۸۸، ص ۴۳.
۴. جهان اسلام، ج اوّل، ص ۳۶۴.
۵. انوار البدرین، صص ۴۱ ـ ۴۲.
۶. انوار البدرین، صص ۴۹ ـ ۵۱ و زندگینامه علّامه بحرینی، صص ۶۳ ـ ۶۵.
۷. سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه محمّد علی موحّد، ج اوّل، ص ۳۴۰.
۸. آبشارهای عاشورایی، ص ۷۳؛ بیآزار شیرازی، عبدالکریم، عاشورا در سرزمینها، ج دوم (خاورمیانه)، صص ۱۵ ـ ۱۷.
۹. مصاحبه با حجج اسلام دقاق و حواج، نشریه اخبار شیعیان، ش ۴۳، خرداد ۱۳۴۳.