ادبیات

گاردی‌ها

دکمه‌های پیراهن بلند گلدارش را باز کرد. عینک سیاهی به چشم زد و بار دیگر در آینه ماشین،‌ نگاهی به خودش انداخت. موهای روشن و ریش پرفسوری، او ...

بیشتر بخوانید »