ادبیات

گلستانه

خورشيد گل خورشيد گُل، كه پر هيجان مي‌كند طلوع جمشيد گل، ز مشرق جان مي‌كند طلوع خورشيد گُل كه برق نگاهش سرودني ‌ست در چشم‌هاي پير و جوان ...

بیشتر بخوانید »

گلستانه

دو رباعی مهدوی ما را نه غم در به دری خواهد کُشت نه غُصة بی‌بال و پری خواهد کُشتتو آمده‌ای و ما همه بی‌خبریمما را غم این بی‌خبری خواهد ...

بیشتر بخوانید »

گلستانه

به انگيزة ولادت امام علي(ع): تا بهار چشم توتا برويد آفتاب، از فرار چشم تو آسمان نشسته در انتظار چشم تو اي نجيب مهربان، اي صبور ناتمام! چند فصل ...

بیشتر بخوانید »

گلبانگ

كي مي‌رسي از راه...؟سعيد بيابانكي از چشم‌هايت مي‌روم آهو بچينميا نه، چراغستاني از جادو بچينمبايد پي تكرار تو تا بي‌نهايتآيينه‌ها را با ...

بیشتر بخوانید »

غم هجر

دلم ز هجر تو اي يار خوب‌رو خون استنپرسي از من مسكين كه حال تو چون استشبم ز هجر تو روز است و روز همچون شام ز دوريت غم و دردم هماره افزون استبيا ...

بیشتر بخوانید »