سلسله نشست‌های فرهنگ مهدوی

نوشته های تازه

یک تکه نان

علی محمد دستش را سمت کاسه برد و سریع آن را جلوی دهانش گرفت. باز هم آن سرفه های لعنتی به سراغش آمده بودند و راه نفسش را گرفته بودند. بوی خون ...

بیشتر بخوانید »