تعدادی از شبکه های تلویزیونی و خبری اروپایی و بعضاً آمریکایی مدعی ظهور امام هادی علیه السلام و بازگشت ایشان با سفینه فضایی به زمین نمودند و در این راستا برخی گزارشها و مستندنماهای خبری را با عنوان شکار لحظه ها، به تصویر گذاشتند. این اقدام را می توان اولین گام پروژه ستیز با امام هادی علیه السلام دانست که چندان مورد توجه رسانه ها و نهادهای داخلی قرار نگرفت و بسیاری از آن باخبر نشدند.
دلایل دشمنی با امام هادی علیه السلام
محمود مطهری نیا
چند سال ونه چندماهیست که غرب هجمه ای عجیب و متمرکز را نسبت به وجود نازنین و بزرگوار امام هادی علیه السلام آغاز نموده که می توان مجموعه این حملات را بر اساس روش و قالب مورد استفاده چنین دسته بندی کرد:
گونه های دشمنی با امام هادی علیه السلام
۱. ترویج اخبار، تصاویر وادعاهای دروغین درباره ظهور
پیش از هر اقدامی تعدادی از شبکه های تلویزیونی و خبری اروپایی و بعضاً آمریکایی مدعی ظهور امام هادی علیه السلام و بازگشت ایشان با سفینه فضایی به زمین نمودند و در این راستا برخی گزارشها و مستندنماهای خبری را با عنوان شکار لحظه ها، به تصویر گذاشتند. این اقدام را می توان اولین گام پروژه ستیز با امام هادی علیه السلام دانست که چندان مورد توجه رسانه ها و نهادهای داخلی قرار نگرفت و بسیاری از آن باخبر نشدند.
۲. استفاده در طنزها و کاریکاتورها و جوکهای سخیف، مبتذل و موهن
گام بعدی تلاش در تحریف و توهین و تمسخر احادیث و آموزه ها و القاب و سیره اهل بیت علیهم السلام خاصه امام هادی علیه السلام و شخصیت ایشان بود که تنها در یکی از سایتهای شاخص فارسی زبان که وزارت خارجه رژیم صهیونیستی آن را اداره میکند صدها مطلب از این دست را در آن می توان یافت و حقیقتا در گستاخی و هتاکی هیچ مرزی برای خود باقی نگذاشتهاند و حتی در حد اشاره هم نمی¬توان به محتوای این طنزها، تصاویر، کاریکاتورها و فیلمها اشاره کرد. این عرصه هم چندان بازتاب داخلی نیافت که البته کاملا بجا بود و هرنوع سخن گفتن از آن به نوعی ترویج و تبلیغ این مطالب سخیف به شمار می¬آید و آثار سوئی را به دنبال می¬آورد.
۳. موسیقی و اشعار موهن
آنچه اذهان عمومی و خواص جامعه ما را به تهاجم فرهنگی غرب نسبت به امام هادی علیه السلام معطوف ساخت آهنگ رپی بود که خواننده ای فارسی زبان در آلمان آن را اجرا نمود و هتاکانه به امام هادی علیه السلام، مهدویت و انتظار حمله کرد. سوگمندانه باید بیان کنیم هرچند خواص و عوام شیعه از این اقدام رنجیدند و اعتراضاتی نسبت به این مطلب نمودند اما پس از برگزاری مراسمی در اولین سالگرد شهادت امام هادی علیه السلام تمام احساسات مردم نسبت به این موضوع فروکش کرد و عموما و شاید همه این عرصه را فراموشی سپردند. حال آنکه هم اکنون همچنان طنزهای هتاکانه درباره ایشان به طور مرتب و با هر بهانه¬ای مانند گرانی ارز، بازیهای المپیک، سخنان مسئولان کشور و…در حال تولید و انتشار است و به طور طبیعی باید منتظر اقدامات دیگر هم باشیم.
دلایل دشمنی با امام هادی علیه السلام
در این بخش تلاش میشود به قدر میسور و توان اندک خود از برخی علل دشمنی با امام هادی علیه¬السلام پرده برداری کنیم. این دلایل برخی عمومیست و در طول تاریخ حیات بشر وجود و استمرار داشته است، برخی بنا به اقتضائات زمانه ماست و برخی به شخصیت و سیره امام هادی علیه السلام به طور مشخص باز میگردد:
۱. دلایل اعتقادی: دین و ولیّ ستیزی در تاریخ
به استناد آیات قران، روایات و گزارشهای تاریخی از زمان حضرت آدم علی نبینا و آله و علیه السلام جریان باطل هماره در طول تاریخ در تقابل با جریان حق و انبیا بوده و در این عرصه و برای تضعیف سپاه و سپاهیان حق از ابزارهایی استفاده میکرده که برخی از آنها عبارتند از:
۱.۱. شبهه پراکنی و تضعیف باورها
شبهه پراکنی از قدیمترین ابزاری اسست که برای تضعیف باورهای مؤمنان استفاده میشده است. بدیهیست اعتقادات و باور همه مردم در یک سطح نیست و بسیاری از اعتقادات سست و ضعیفی برخوردارند که به تعبیر امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه از آنان چنین تعبیر میکنند که «با هر بادی جابجا میشوند و تمایلاتشان تغییر مییابد….(کلمه قصار۱۴۳)». اینان را به راحتی می توان با شبهه و پرسشی از راه به در نمود و برای رهایی از آنست که اسلام تأکید فوق العاده ای بر علم آموزی و تعقل نموده است.(برای نمونه ر.ک: کلینی، ج۱، کتاب عقل و جهل و نیز کتاب فضیلت علم و علم آموزی(دوباب نخست کتاب)). البته چندیست تلاشهایی به ظاهر علمی نشان داده میشود تا اثبات کنند باور به ۱۲ امام اساسا در میان اسلام و شیعه وجود نداشته و باگذر ایام به تدریج این موضوع در میان شیعیان تکامل یافته است
(Kohlberg, Etan. “From Imamiyya to Ithna-ashariyya”. Bulletin of the School of Oriental and African Studies 39 (03): 521–۵۳۴(۲۴ December 2009).).
بدیهیست با این نگاه به مرور ایام و طی سالهای آتی باید منتظر باشیم که هادی باوری و مثلاً فرقه هادویه یکی از فرق تشیع به شمار آید.
۱.۲. فرقه سازی از طریق بدلسازی و ساختن شبیه برای اولیای دین
با مطالعه تاریخ به وفور می توان مواردی را یافت که در کنار انبیا و اولیا عده ای مدعی نبوت، امامت و وصایت شده و افرادی را به دور خود جمع کردهاند. از اینان با تعابیری چون متنبیان و متمهدیان یاد میشود. البته همیشه فرقه ها از این طریق به وجود نیامدهاند و در برخی موارد می توان مشاهده نمود که عده ای پس از مرگ شخصیتی او را بزرگتر از آنچه بوده نمایاندهاند و درپی آن به تأسیس فرقه مبادرت کردهاند. شاید بتوان مهمترین و شاخص ترین این دست فرقه سازیها را جریان اسماعیلیه مثال زد که پس از مرگ اسماعیل پسر امام ششم علیه السلام رخ داد. فرقه سازیهای معاصر غرب در جهان اسلام و تشیع موضوع مفصلی است که مجالی جداگانه می طلبد و در اینجا به همین مقدار اکتفا میشود که می توان محتمل دانست غرب در تلاش بدلسازی برای امام عصر علیه السلام در میان شیعیان است و با مراجعه به تاریخ می توان این احتمال را قائل شد که در دوره و سالهای آتی بعید نیست در میان شیعیان شاهد اعتقادی از این جنس باشیم!لازم به ذکر است علاوه بر امام هادی علیه السلام، این روزها تلاشی جدی بر مهدویت و قائمیت اسامه بن لادن نیز بودیم
(Furnish, Timothy, Holiest Wars: Islamic Mahdis, Jihad and Osama Bin Laden (Westport: Praeger, 2005)).
۱.۳. تقدس زدایی و حرمت شکنی از طریق تحریف، تصحیف و تمسخر باورها
به طور طبیعی انسانها برای موضوعات و شخصیتهای مورد احترام خود حریمی قائل میشدهاند و در مقابل در بسیاری موارد افراد نامطلوب خویش را مورد تحقیر و توهین قرار می دادهاند. از جمله ترفندهای قدیمیبرای مبارزه با انبیا و اولیا در طول تاریخ تقدس زدایی و حرمت شکنی آنان بوده است.به تصریح قرآن همه انبیا متهم به سحر و جنون بودهاند(سوره ذاریات(۵۱)، آیه۵۲). در جریان مورد مطالعه ما امام هادی و امام زمان علیهماالسلام نیز از این قاعده کلی مستثنا نبوده و نیستند.هم اکنون توهین به رسول خدا صلی الله علیه و آله و حضرت مسیح علی نبینا و آله و علیه السلام هجمه¬ای عادی از ناحیه صهیونیستها به شمار می آید.
۲. دلایل سیاسی: با توجه به شرایط معاصر دنیا و جمهوری اسلامی
علاوه بر دلایلی که در طول تاریخ وجود داشته، برخی دلایل متأثر شرایط زمانه و دوره ایست که در آن به سر میبریم. در اینجا به اهمّ این دلایل می پردازیم:
۲.۱. تمرکز دشمنیها
دشمنان و دشمنیهایشان با اسلام و تشیع نه مطلب تازه و جدیدیست نه در این مجال مختصر می توان به تفصیل از آن سخن گفت. در اینجا تنها به یادآوری این نکته اکتفا میشود که هر از چندگاهی دشمنان روی موضوع، شخصیت یا مکانی خاص تمرکز میکنند تا بازدهی اقدامات خصمانه خویش را بالا ببرند. اکنون بنا به مجموعه دلایل بیان شده در نوشتار حاضر این تمرکز بر شخصیت و نام امام هادی علیه السلام اتفاق افتاده است.
۲.۲. انحراف اذهان مخاطبان از امام مهدی علیه السلام و ظهور ایشان
بنا به دلایل متعدد و مفصل و شواهد و قرائنی که پیش از این در دیگر آثار و نوشتارها بیان شده(برای نمونه ر.ک: ساده، فصل اول؛ شفیعی سروستانی، پیشگوییها و آخرالزمان(فصول مختلف)؛ فاطمیان، نشانه های پایان؛….) نشانه های آخرالزمان و ظهور امام زمان علیه السلام بیش از دوره های قبل قابل رصد و مشاهده است و همزمان با آن توجه به مهدویت، ظهور و امام زمان علیه السلام بیشتر شده است. جلوه این اقبال بیشتر را در رشد تصاعدی انتشارات و جلسات مهدوی و توجه به اماکن و زیارتگاههای مهدوی مانند مسجد جمکران و سهله و… می توان مشاهده کرد(الساده، فصل اول). نتیجه طبیعی قداست زدایی از مهدویت و انتظار حتی به بهانه توهین به امام هادی علیه السلام و دامن زدن به شبهات درباره انتظار و منجی گرایی انحراف اذهان از نام و یاد امام عصر علیه السلام خواهد بود.
۲.۳. به وجود آوردن استبعاد ذهنی و شاید عملی درباره ظهور
همان طور که در تاریخ آمده فرعون و نمرود تمام تلاش خود را برای جلوگیری از ولادت و ظهور دو پیامبرخدا در آن زمان به کار بردند در دوره کنونی هم دشمنان از همین قاعده پیروی میکنند. نوع فیلمها و طنزهایی که درباره ظهور امام هادی علیه السلام تا کنون پخش شده به طور ضمنی شبهاتی را درباره وسیله حرکتی امام زمان علیه السلام، شیوه حفاظت از جان خویش در برابر دشمنان و…. را در بر دارد و بیننده سست ایمان را دچار مشکلات جدی درباره ظهور امام عصر علیه السلام می سازد.
۲.۴. گفتگو از امام عصر علیه السلام در دولتهای نهم و دهم بخصوص در عرصه بین الملل و سازمان ملل
بعد از اولین نوبت حضور رییس جمهوری در سازمان ملل و قرائت دعای فرج و یادکرد از امام عصر علیه السلام در آنجا آثار متعددی علیه آن حضرت به رشته تحریر درآمد و ایشان را مصداق همان دجال موعود مسیحیت خواندند
Spruill, Daniel D., Savior or Destroyer?: Is Christianity’s Antichrist the Islamic Messiah?, AuthorHouse (July 19, 2006)
).
۳. دلایل تاریخی:سیره و شخصیت امام هادی علیه السلام
علاوه بر مواردی که تا کنون بررسی شد بخشی از دلایل را می توان ناظر به سیره و شخصیت امام هادی علیه السلام در نظر گرفت. به عبارت دیگر در این قسمت از نوشتار دنبال یافتن پاسخ این پرسشیم که چرا در میان ائمه علیهم السلام، امام هادی علیه السلام به عنوان هدف تهاجمات انتخاب شد؟
۳.۱. نقش کلیدی در ماجرای امام عصر علیه السلام:انتخاب و شناسایی همسر امام عسکری علیه السلام
اگر شناسایی و انتخاب همسر امام عسکری علیه السلام و تربیت این بانوی مسیحی تا موقعیت مادر امام شدن (در این رابطه رک: کمال الدین، باب۴۱)را تنها نقش و اقدام امام هادی علیه السلام در ماجرای ولادت امام عصر علیه السلام فرض کنیم خود اقدامیبزرگ و اثر بخش به شمار می آید و اگر انجام نمیشد شاید اساساً امام زمانی متولد نمیشد که به بقیه ماجراها منجر شود.
۳.۲. برخورد قاطع و ترور غالیان
امام هادی علیه السلام برای حفظ اتحاد جامعه، تفرقه افکنان را طرد و آنان را که دارای اندیشههای منحرف بودند، به جامعه معرفی میکرد و در موارد لزوم بدون هیچ اغماضی با آنان برخورد میکرد و دستور برخورد به دیگران را نیز می داد.
محمد بن عیسی میگوید: امام علی النقی علیه السلام در نامهای به من نوشت: خدا علی حسکه قمی و قاسم یقطینی را لعنت کند! شیطان به نظر قاسم آمده و با القای سخنان فریبنده، او را مغرور کرده است(رجال کشی، ص۵۱۸)..
در این نامه امام هادی علیه السلام آن دو را لعن و طرد کرد؛ زیرا آنها با ادعاهای غلوّ آمیز و سخنان گزافه، به دنبال ایجاد تفرقه در میان شیعیان بودند. فارس بن حاتم بن ماهویه قزوینی در ابتدا از یاران نزدیک امام هادی علیه السلام و نماینده آن حضرت بود؛ اما بعدها هواهای نفسانی و حب ریاست و دنیاپرستی باعث خروج او از مسیر حقیقت شد و به ترویج بدعت و اعتقادات کفر آمیز و انحراف مردم از حق پرداخت و عملاً در صفوف شیعیان دو دستگی ایجاد کرد؛ زیرا مردم گمان میکردند که او هنوز در سلک یاران امام علی النقی علیه السلام باقی مانده و نماینده آن حضرت است.
۳.۳. تبیین خط امامت تا آمدن امام مهدی علیه السلام
هرچند امام هادی علیه السلام و امام عسکری علیه السلام به واسطه حصری که دچارش بودند عملاً امکان برقراری رابطه نزدیک با شیعیان و تبیین اعتقادات و احکام را نداشتند و علاوه بر آن، این احتمال وجود دارد که به سبب اختناق موجود در آن دوره بسیاری از روایات نقل شده از ایشان به دست ما نرسیده باشد لیکن با این حال در لابه لای روایاتی که از ایشان در اختیار ماست می توان این نکات را دریافت:
– معرفی امام پس از خود؛
– معرفی امام آخرین؛
– تبیین غیبت امام دوازدهم علیه السلام؛
– مشکلات شیعه در دوره غیبت و وظایف آنان در این راستا؛
– ….(برای نمونه ر.ک: کافی، ج۱،ص ۳۴۱ کمال الدین، ، ص۳۷۹-۳۸۳).
همان طور که مشاهده میشود هرچند تعداد این روایات انگشت شمارست اما آنچه را باید بیان میشده، ضمن آنها می¬توان مشاهده کرد.
۳.۴. زمینه سازی زیرکانه و عملی برای غیبت
از جمله اقداماتى که امام هادى علیه السلام براى آماده سازى زمینه غیبت حضرت مهدى علیه السلام انجام دادند پرده گام به گام از شیعیان بود. این واقعیت با توجه به کلامى که «مسعودى»، در «اثبات الوصیه »آورده است به خوبى روشن مى شود، او مى گوید:
«امام هادى علیه السلام از بسیارى از موالیان خود، به جز معدودى از خواص، دورى مى گزید و زمانى که امر امامت به امام حسن عسکرى علیه السلام منتهى شد، آن حضرت از پس پرده با خواص و غیر آنان سخن مى گفت، مگر در اوقاتى که به قصد خانه سلطان سوار بر مرکب مى شد.»
امام هادی علیه السلام در لابلای سخنان خود تلویحا میفرماید: پس از من فرزندم «حسن» علیه السلام است پس چگونه خواهد بود برای تودهی مردم جانشین بعد از او؟ گزارشگر سئوال میکند مولای من چگونه خواهد بود؟ امام میفرماید: او دیده نمیشود و نام او نیز صلاح نیست برده شود تا وقتی که قیام کند و زمین را پر از عدل و امن نماید پس از آن که آلوده به سراسر ستم و ظلم شده باشد.
از دیگر سخنان پوشیده و پیچیده امام هادی علیه السلام در این مورد این که میفرماید: «هر گاه علم و دانش از پشت شما برخیزد آنگاه از زیر پای خود در انتظار فرج باشید.» و همو میفرماید: «چه چیز خواهد بود برای شما در مورد خلف پس از خلف.»، پر واضح است که اینگونه بیانات پوشیده و مبهم به چه میزان به سود حفظ وجود حضرت مهدی علیه السلام تمام خواهد شد، امام حتی آن را از یاران و دوستان خود نیز مخفی نگه میدارد چرا که آنچه اصل است و اهمیت شایان در وجوب دارد، رعایت و حراست باور و اعتقاد به وجود قائم منتظر آل محمد صلی الله علیه و آله میباشد و اینکه حضرتش دومین رهبر و امام پس از امام هادی علیه السلام خواهد بود، اینجاست که مفهوم خلف بعد از خلف روشن میشود اما نه آنگونه که تصریح در شناخت آن حضرت داشته باشد، زیرا خوب میدانیم که ظرفیت پیروان و یاران امام در رعایت ضرورت تقیه و رازداری و ایستادگی در مقابل تهدیدات و شکنجهها فرق دارد، چون وقتی میدانیم که رژیم در صدد دستیابی و نابودی امام مهدی علیه السلام میباشد، بدیهی است که باید نام، مکان، زمان و تمام و ویژگیها و هویتهای آن پیشوا از اذهان و افراد پنهان باشد زیرا امکان دارد برای مطالعه متن روایات ر.ک: کمال الدین، ، ص۳۷۹-۳۸۳).
۳.۵. تبیین صریح اعتقادات شیعه به خصوص زیارت جامعه کبیره
در سختترین دورانی که اختناق همه جا را فرا گرفته بود و امامان معصوم علیهمالسلام تحت نظر بودند و به شدت حرکات و گفتار آنها کنترل میشد، حضرت هادی علیهالسلام از دعا و زیارت بیشترین استفاده را برد و در لابه لای آنها و به خصوص زیارت جامعه کبیره مسائل مهم امامت را بیان کرد.
زیارت جامعه کبیره متقن ترین متن در «امام شناسی» است. زیارت جامعه که دارای مضامین بسیار عالی است و از زبان امام هادی علیه السلام و در پاسخ به خواستۀ یکی از ارادتمندان اهل بیت علیه السلام صادر شده، اگر چه به شیوۀ خطابی و گفتاری است؛ اما درحقیقت بیانگر مقام والای امامت است که از طرف امام معصوم علیه السلام بیان گردیده است. صحت صدور و ارزش سندی آن، چنان است که مرحوم مجلسی می نویسد: «این که درباره زیارت جامعه سخن، اندکی به درازا کشید، اگرچه حق آن را نیز به جهت پرهیز از طولانی شدن، ادا نکردم، بدین خاطر است که این زیارت، صحیح ترین زیارت ها از جهت سند و فراگیرترین آنها نسبت به ائمه علیه السلام است و در مقایسه با دیگر زیارت ها از فصاحت و بلاغت و منزلت بیشتری برخوردار است»(مجلسی، بحارالانوار، ج۹۹، ص۱۴۴). متن زیارت جامعه کبیره به گونهای است که هر منصفی، صدور این معارف بلند را از غیر معصوم محال عادی میداند. افزون بر آن که خطوط کلی آن را با خطوط کلی معارف قرآن کریم ـ که مرجع نهایی در بررسی روایات است ـ هماهنگ میبیند و این، چیزی است که ما را از بحث سندی آن بینیاز میکند(جوادی آملی، ادب فنای مقربان، ج ۱، ص ۸۸).
۳.۶. شباهت لقب: هادی و مهدی
از جمله ویژگیهای ظاهر و بارز امام هادی علیه السلام شباهت ایشان با امام مهدی علیه السلام است. هرچند همه ائمه علیهم السلام با این دو لقب توصیف شدهاند لیکن شهرت امام دهم علیه السلام به هادی و امام دوازدهم علیه السلام به مهدی است و بعید نیست این نکته در توجه به امام هادی علیه السلام مورد توجه قرار گرفته باشد.
۳.۷. تربیت همسر جهت رهبری شیعه در ابتدای غیبت
مادر امام حسن عسکری علیهالسلام، از جمله مادران ائمّه اطهار علیهمالسلام بود که نقش اساسی و مهمی در جریانات سیاسی ـ اجتماعی پس از شهادت امام علیهالسلام داشت. نقش پررنگ او را میتوان در دو مقطع مورد بحث قرار داد:
الف ـ پیش از شهادت امام حسن عسکری علیهالسلام؛
ب ـ پس از شهادت آن امام علیهالسلام؛
بنا بر گزارشهای تاریخی و روایات، امام حسن عسکری علیهالسلام پیش از شهادت، روزی با مادر خویش، حُدیث، درباره وقایع سال ۲۶۰ و شهادت و مسموم شدنش سخن گفت و او را از اخبار و رویدادهای این سال آگاه کرد، سپس مهدی موعود علیهالسلام، آخرین وصی الهی را به او سپرد تا از سامرّاء خارج کند و برای سفر حج به مکّه برود. (صفّار قمی، بصائرالدرجات، ص ۵۰۲) با قدری دقت در اوضاع سالهای ۲۵۹ و ۲۶۰ میتوان به سیاسی بودن این حرکت پی برد. سفر حج این بانو، که به امر امام علیهالسلام صورت گرفت، تنها یک سفر عبادی و معنوی نبود، بلکه برای حفظ ولیّ خدا و آخرین گنجینه الهی، حضرت بقیه اللّه علیهالسلام صورت گرفت و انتخاب این عنوان برای تنشزدایی و زدودن حسّاسیت دستگاه خلافت بود.
از روایت یادشده، که راوی اصلی آن خود حُدَیْث ـ با کنیه امّ ابی محمد ـ است، چنین برداشت میشود که این بانو برای امام علیهالسلام قابل اطمینان بود و حتی نسبت به بسیاری از مردان مورد وثوق حضرت، که برخی از وکلای ایشان به شمار میآمدند و زنان علویهای که در کنار ایشان بودند، بیشتر مورد توجه امام بود و شهامت و عظمت روحی وی برای امام علیهالسلام اثبات شده بود.
این بانوی بزرگوار از زمانی که وارد خانه امامت و ولایت شد، یعنی پیش از سال ۲۳۰ ه ـ که به نقلی تاریخ میلاد امام حسن عسکری علیهالسلام فرزند اوست با مشکلات و فشارهای روانی و سیاسی، که از سوی دستگاه خلافت و دشمنان اهلبیت علیهمالسلام بر او وارد میشد، مواجه بود. اختناق و تحت نظر گرفتن خانواده امام، بازداشت امام هادی و امام حسن عسکری علیهماالسلام در بین سالهای ۲۳۰ تا ۲۶۰ ـ یعنی به مدت ۳۰ سال که حُدَیْث در خانه امام زندگی میکردـ و جاسوسانی که پیوسته به صورت محسوس، یا نامحسوس خانه امام را تحت نظر داشتند، برای بانوان منزل، مشکلاتی به همراه میآورد. افزون بر آن، در خانهای که ملجأ و پناه شیعیان بود و اسرار در آن بیان میگردید، باید زنان این خانه نیز محرم اسرار بودند و در صورتی که مثل حُدَیْث فعّال بودند ـ نه منفعل ـ به طور پنهانی به فعالیتهای سیاسی خود میپرداختند و بازوی همسر انقلابی خود بودند. در واقع، میتوان گفت: خطرهایی که بر سر راه زنان و مادران رهبران و مردان بزرگ وجود دارد کمتر از مخاطرههای موجود بر سر راه خودِ رهبران جامعه نیست و با یک تصویر ذهنی از موقعیت اینگونه مردان، میتوان به وضعیت زنان آنان نیز پی برد.
به هر حال، حُدَیْث علاوه بر نقش تربیتی و پرورش فرزندی همچون امام حسن عسکری علیهالسلام به مبارزه نیز میپرداخت و حتی ممکن است به خاطر جنسیت او، که کمتر موجب ایجاد حسّاسیت سیاسی میشد، در موارد مهم و مخاطرهآمیز از وجود او استفاده شده باشد؛ مانند سپردن امام زمان علیهالسلام به او و رهسپار شدن به مکّه.
در مورد نقش سیاسی ـ اجتماعی حُدَیْث پس از شهادت امام حسن عسکری علیهالسلام باید به دو گزارش مهم و مستند اشاره نمود:
۱. بنا بر روایات و نقلهای تاریخی، امام حسن عسکری علیهالسلام تنها حُدَیْث را وصی خود قرار داد، با آنکه هم فرزند داشت و هم برادرش جعفر در قید حیات بود، و قاعدتا باید برادرش را وصی قرار میداد. ادعای وصیت حُدَیْث نزد قاضی اثبات شده بود و از اینرو، بخشی از اموال آن حضرت به وی داده شد. (کافی، ج ۱، ص ۵۰۳؛ کمال الدین، ص ۴۳) لازم به ذکر است که اموال امام افزون بر خانه آن حضرت، شامل موقوفات و صدقات شیعیان نیز بود که باید صرف امور شیعیان میشد و آن حضرت حُدَیْث را لایق این مسئولیت دیده بود(طیبی، ناهید، “مادران امامان شیعه علیه السلام و نقش های سیاسی – اجتماعی آنان”، مجله بانوان شیعه، زمستان ۱۳۸۴ و بهار ۱۳۸۵ – شماره ۶ و ۷ (از صفحه ۷ تا ۳۲).).
شیخ مفید در کتاب فصول العشره، که در آن به ده شبهه مهم زمان خود درباره امام زمان علیهالسلام پاسخ میدهد، پس از نقل ماجرای وصی قرار دادن حُدَیْث از سوی امام، به ذکر دلایل عقلی و نقلی این کار میپردازد و از این حرکت به عنوان یک اقدام سیاسی یاد میکند. ( ص ۴۶) معلوم میشود در زمان این متکلّم شیعی نیز معلوم و مشهود بوده که مادر حضرت، وصی اوست.
در برخی از نقلها، جریان وصی قرار دادن حُدَیْث را مشابه وصایت حضرت زینب علیهاالسلام از امام حسین علیهالسلام دانستهاند و در روایتی حکیمه به این تشابه، تصریح میکند. در روایتی از احمد بن ابراهیم آمده است: وی پس از شهادت امام حسن عسکری علیهالسلام نزد حکیمه رفت و از اعتقاد او درباره امامت پس از امام حسن عسکری علیهالسلام پرسید. حکیمه در پاسخ گفت که به حجه بن الحسن علیهالسلام اقتدا میکند. وی از محل و شخصیت امام زمان علیهالسلام پرسید. حکیمه گفت: از دیدگان پنهان است. احمد بن ابراهیم پرسید: پس شیعه به چه کسی پناه ببرد؟! حکیمه پاسخ داده: به جدّه، مادر ابومحمّد علیهالسلام . او گفت: آیا من به کسی اقتدا کنم که یک زن را وصی خود قرار داده است؟! حکیمه با درایت و درک وسیع خود پاسخ داد: به حسین علیهالسلام اقتدا کن که خواهرش زینب را وصی خویش قرار داد. (کافی، ج ۱، ص ۵۰۳؛ کمال الدین، ، ص ۵۰۷).
یکی دیگر از نقشهای سیاسی ـ اجتماعی و تأثیرگذار حُدَیْث پس از شهادت امام علیهالسلام تدبیر ویژه او در مورد ادعای حمل یکی از کنیزان است. البته بنا بر برخی گزارشها، این ادعا از سوی صقیل (نرجس)، مادر امام زمان علیهالسلام مطرح شد و بنا بر برخی دیگر، به امر حُدَیْث چنین حرکتی صورت گرفت. وجه جمع این دو گونه گزارش میتواند این باشد که طرح اصلی آن از سوی حُدَیث بوده و صقیل با صلاحدید وی اجرا نموده است. منابع شیعی و اهل سنّت به این ادعا و مسائل و پیامدهای پس از آن اشاره کردهاند. اگرچه ممکن است این حرکت به ظاهر سیاسی نباشد، اما با اندکی دقت بر پیامدهای آن، میتوان به اهداف سیاسی این عمل پی برد. به طور خلاصه، میتوان گفت: وجود شیعیان متحیّر و سرگشته پس از امام، که به علت مسائل امنیتی بسیاری از آنان از تولّد فرزند امام آگاه نبودند، دستگاه خلافت و حرص برای یافتن مهدی موعود علیهالسلام و وجود جعفر حریص و آزمند، انگیزهای شد برای حُدَیث (یا صقیل یا هر دو) که با ادعای بارداری کنیز از امام علیهالسلام، هم فرصتی به شیعیان دهند تا اطلاعرسانی صحیح نسبت به امام بعدی صورت گیرد و هم ذهن دستگاه حکومت را منحرف کنند و هم جعفر را برای مدتی ساکت گردانند تا در این فرصت، بتوانند امام علیهالسلام را حفظ کرده، آرامش نسبی در بیت امامت ایجاد کنند؛ چنانکه پس از انقضای مدت، برای اثبات این مدعا، دو حادثه بزرگ یعنی صاحب الزنج و مرگ ناگهانی یحیی بن خاقان به طور طبیعی افکار دشمن را به خود مشغول کرد. (کمال الدین، ص ۴۷۶).
۳.۸. تقویت و تنفیذ مضاعف سازمان وکالت(زمینه سازی برای حاکمیت فقها و علما)
یکى از مهمترین اقدامات امام هادى علیه السلام براى ورود شیعه به عصر غیبت، تقویت «سازمان وکالت »بود. این سازمان که همان نظام ارتباط امام با شیعیان به وسیله وکلا بود، ریشه در عصر امام صادق علیه السلام داشت و در طى ده ها سال فعالیت خود با فراز و نشیب هایى مواجه بود. در عصر امام هادى و عسکرى علیهماالسلام اقداماتى از سوى آن بزرگواران براى سازماندهى و تقویت این سازمان صورت گرفت. این کار از آن رو انجام شد که شیعه، رفته رفته به عصر غیبت نزدیک تر مى شد و در چنین عصرى، این نهاد وکالت بود که تنها راه ارتباطى شیعه با امام معصوم علیه السلام بود.
از جمله اقدامات امام هادى علیه السلام در جهت تقویت و سامان مند کردن فعالیت هاى «سازمان وکالت »، مى-توان به سفارش مؤ کد آن حضرت به وکلا براى حفظ نظم در امور و رعایت محدوده و قلمرو خاص خود و عدم دخالت در امور سایر وکلا اشاره کرد. اهتمام آن امام بر تعیین جانشین براى وکیل قبل و عدم بروز گسستگى در کار وکالت نواحى، از دیگر اقدامات بود.نکته قابل توجه اینجاست که نایب اول امام زمان علیه السلام از حدود۱۱ سالگی در منزل امام هادی علیه السلام حضور دارد و تحت تربیت ایشان. امام روزی خطاب به احمد بن اسحاق قمی فرمود:
«ابوعمرو (عثمان بن سعید عمری نایب اول) مورد اعتماد و امین من است. آنچه به شما میگوید، از من میگوید و آنچه به شما میرساند، از من میرساند».
امام هادی علیه السلام علاوه بر تقویت سازمان وکالت بیانی روشن در زمینه تحقق خط مشی رهبری در عصر غیبت دارد که به این وسیله هم مقامیبس رفیع برای فقها و نواب عام خویش ترسیم میکنند هم مراجعه را به دیگران و خصوصاً حکومتها و دولتهای باطل و طاغوتی را نفی می¬نمایند:
عمرو بن حنظله از امام صادق میپرسد: اگر دو نفر از شیعیان در یک مسأله اقتصادی یا مورد ارثی با هم اختلاف داشتند آیا میتوانند به سلطان یا حاکمی از طرف سلطان رجوع کنند، امام صریحا میفرمایند
نمیتوانند زیرا این رجوع به طاغوت است. حضرت در ادامه سخنان خود میفرماید باید آن دو نفر نگاه کنند که هر کس از شما که حدیث ما را گزارش و روایت میکند در حلال و حرام و تشخیص و استنباط احکام وارد است، باید آنها به داوری او رضایت دهند زیرا من او را بر شما حاکم ساختهام و هر گاه حکمیکند که مطابق حکم ما باشد و از وی قبول نشود، حکم خدا سبک شمرده شده و سخن ما را رد کرده است و هر کس سخن ما را رد کند خدا را رد کرده و رد خدا در ردیف شرک به خدا است.
اما امام هادی علیه السلام با صراحت هر چه تمامتر این موضع حساس را توجیه میکند که:
اگر بعد از غیبت قائم ما علمائی نبودند که مردم را به آن حضرت رهنمون گردند، و از دین وی با دلیل و برهان الهی حمایت و دفاع نمایند، و بندگان مستضعف و ناتوان را از دامهای گسترده شیطان و پیروان آنها و از چنگال و دام نواصب، رها سازند، مسلما هیچ کس نبود مگر این که از دین خدا روگردان میشد اما علماء و حافظان دین اسلام به دلهای ضعفای از شیعیان ما چنگ سائیده و آنها را از شرور و فتن محافظت میکنند. درست به همان گونه که ناخدای کشتی سرنشینان آن را نگه میدارد، اینها در نزد خداوند بسی افضل و برترند(ر.ک: کمال الدین، ص۳۷۹-۳۸۳)