سرور من!غیبت تو خواب از دیدگانم ربوده.خاطرم راپریشان ساخته وارامش دلم رااز من سلب نموده است.سرور من!غیبت تومصیبتی جانگاه بر سراسر هستی ام فرو ریخته که هرگز تسلی نمییابم. از دست دادن یاران یکی بعد از دیگری اجتماعات رادر هم می ریزد. بلاهاوسختی هاورنج هاو اندوه ها انچنان بر دلم سنگینی میکندکه دیگر اشک دیده وفریادهای سینه ام رااحساس نمیکنم. روزگار رهایی ج۱ ص ۴۲۵