علی مشتق از اعلی

به نام حضرت حق، حق پایدار، دوست سرمد، علیم لطیف، به نام حضرت جلیل، رب جمیل، احد جلال و واحد پر جمال که نامش الله و حقیقتش هو، که هو وجودی حقیقی دارد به جز دوست که هر دو یکی که او یگانه است و در یکتایی خویش نه شریکی و نه ضدیتی که او اوست.
آنگاه و آن زمان که اراده کرد، شد آنچه که بایست می‌شد و چون از اراده شد همیشه باقیست و هر آنچه را که به اسباب خلق کرد، فانی. آنچه که فانی باطل و آنچه که باقی حق، پس تو تنت فانی و اسمت باقی، مقید به ذاتی اکمل.
پس به نامف در کمال بی بدیل و در بود بی شریک، حضرت دادار، اراده اش بود که محقق شد و هر چه بعد از آن شد به اسباب شد که خاک شد، خاک زنده شد به حقیقتی، حقیقت پایدار و خاک در زوال.
پس به نام باعث و آنکه بهانه خلقت شد، پس به نام باعث و بهانه و این دو را مدیری، مدبری و مطلقی. مطلق، محمد را باعث دید و علی را بهانه کرد. گه محمد شد گه علی، جلال، محمد و جمال، علی و دوباره محمد، جمال و علی، جلال. در آغازین اراده دوست در ازل. چو چنین شد مرتبه ای دگر کن شد، در این کن محمد هادی و علی صاحب سٌر و خواست خدا در این است یا بهتر، آنچه که خدا از مخلوق طالب است حب علی بن ابی طالب است.

همچنین ببینید

شعر و ادب

...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *