در آستانه انتقال دولت فعلی به دولت جدید
در عصر تکنولوژی فوق پیشرفته(Hightech) و تمدن ماشینی، که محاسبه و اعداد و ارقام از سر و روی مردم و در و دیوار جهان میبارد و ماشینهای زمانسنج حتی یکهزارم ثانیه را هم از قلم نمیاندازند، جماعتی همهی افتخارشان اینست که «غیر قابل پیشبینی«اند.
در عصر تکنولوژی فوق پیشرفته(Hightech) و تمدن ماشینی، که محاسبه و اعداد و ارقام از سر و روی مردم و در و دیوار جهان میبارد و ماشینهای زمانسنج حتی یکهزارم ثانیه را هم از قلم نمیاندازند، جماعتی همهی افتخارشان اینست که «غیر قابل پیشبینی«اند.
• در دقیقهی نود، به یکباره دربارهی مهمترین مسائل و مشکلات اخذ تصمیم میکنند.
• یکباره چون آتشفشانی میخروشند و صاحب منصبان را عزل و نصب میکنند.
• نظم و قاعده معقول و مقبول عام و خاص را در هم ریخته و آن را نشانه هنرمندی و کیاست میشناسند.
• زمان و کنترل زمان نزدشان از سنگ تیپاخوردهی کوچه و بازار بی ارزشتر است.
• در هوای دستمالی، قیصریهای را به آتش میکشند و گاه، قیصریهای را با دستمالی معاوضه میکنند.
• در هیچ شرایطی قادر بر «مدیریت بر خود» نیستند.
• به هر سفرهای دست مییازند و هر حرمتی را مباح میشناسند.
• زبان در کلامشان، رها و یله به هر سوی، تاختن میآورد و …
و در بیخردی تمام، این همه را نشان دینداری و تعهّد میشناسند.
هیچ کس بهتر از خودشان قادر به تفسیر گفتار و کردارشان نیست. آنها، «غیر قابل پیشبینی« اند. هر ایرانی، برای یکبار هم که شده، عبارت «شهر هرت» به گوشش خورده است.این عبارت در فرهنگ عامیانه، کنایه از جایی است که هر که به هر که، مشوش و بینظم باشد و در آنجا هیچ قاعده و قانونی پاس داشته نشود.
غیر قابل پیشبینی بودن شرایط و مقتضیات یک شهر، آن را منسوب به آن شهر مشهور میسازد.
«نوع سوءتفاهم» و بد فهمی از مناسبات و معاملات خرد و کلان در حوزههای سیاسی اجتماعی باعث شده تا جماعتی گمان کنند، اتخاذ شیوه «غیر قابل پیشبینی« بودن، شیوهای پسندیده و مرضی رضای عقل و شرع است.
اجازه میخواهم عرض کنم؛ همین سوءتفاهم باعث شده تا در یک جابجایی وحشتناک، همواره خود را برای «خصم» قابل پیشبینی و برای «دوست» غیر قابل پیشبینی جلوه دادهایم.
اختفاء استراتژی و پنهان داشتن تاکتیکها، در صحنه کارزار و جنگ با خصم مسلح و مهیا، اصل غیرقابل انکاری است تا آنجا که در مطالعات نظامی، مطالعه و تجربه درباره «نحوه کشف استراتژی اردوگاه مقابل و پردهبرداری از تاکتیکها»ی او، قبل از آنکه وارد میدان عملیات نظامیشود، از جایگاه خاصی برخوردار است.
سازمانهای جاسوسی با مجهّزترین ادوات، همواره سعی در کشف استراتژی و تاکتیک دشمن مفروض میکنند. از همین رو، «غیر قابل پیشبینی« بودن، در وقت مواجهه با دشمن، در میادین نظامی، سیاسی، اقتصادی اصل مقبول عقل و شرع و پذیرفته عام و خاص است. امّا، اتّخاذ همین شیوه یا به عبارتی این «استراتژی»، در اداره، کنترل، مدیریت و تدبیرگری امور مُلکی، عیب بزرگی است که در کمترین زمان ممکن زمینههای «فروپاشی از درون» را فراهم میآورد.
چنانکه در مقالهای با عنوان «استراتژی ناامنسازی و تغییر» نگاشتهام، « تغییرات»، باعث عارضشدن بی ثباتی،
بیاعتمادی، خلجان، هیجان، نا امنی و بیقراری بر جمله مناسبات و معاملات خرد و کلان مردم شده و همه مجال را برای برنامهریزی و تدبیرگری امور از بین میبرد.
شاید بنابر همین ضرورت است که، همواره «تدبیرگری منزل» و «سیاست مدینه» را، حکماء عالیمقام، مشروط و منوط به موجود بودن «حکمت» و خردورزی نزد حاکمان دانستهاند.
تغییرات غیر معقول و پی در پی، آنگاه که پهنه همه مناسبات را چونان سرطانی مهلک به خود درگیر کند، همه «امنیت و اعتماد» را از بین برده و ناامنی و بیاعتمادی عمومی را درباره جریان حاکم باعث میشود.
«بیثباتی» از یک سو معلول اتخاذ شیوه نادرست «غیر قابل پیشبینی بودن» در مناسبات و معاملات داخل کشور است و از سوی دیگر، علت و باعث بروز ناامنی، بیقراری، هیجان و بیاعتمادی میان مردم و مناسبات و معاملات آنهاست.
بیتردید، هر یک از ما، در وقت گفتگو با کسانی که از آمریکا و یا اروپا بازگشت کردهاند، متوجه نکتهای ظریف شدهایم. همگی آنها از وجود «نوعی آرامش روانی» در مناسبات و تعاملات عمومییاد میکنند و اشاره به نوعی «ثبات» دارند.(امیدوارم خواننده محترم از این عبارت سوء برداشت نکند و نگارنده را متهم به تعریف و تمجید از غرب و فرهنگ و تمدنش نسازد)
این آرامش و ثبات، حاصل آمده از شرایطی اجتماعی ویژهای است که در آن، همه چیز قابل پیشبینی است.
مصادیق اجتماعی بسیاری برای این امر میتوان برشمرد.
• وقتی شما، به دلیل غیرقابل پیشبینی بودن عملیات پروازی و زمان ورود و خروج هواپیماهای مسافربری قادر به برنامهریزی نباشید.
• وقتی از ارسال و یا دریافت مرسولات پستی خود به هر یک از نقاط کشور در زمان معین با کمیت و کیفیت مناسب مطمئن نیستید و تجربههای مکرر شما را به بی اعتمادی کامل درباره شیوههای ارسال و مراسلات پستی رسانده باشد.
• وقتی کوچکترین حادثه و یا تصمیمگیری نابهنگام و مطالعه نشده یک مدیر میانی در لحظهای قیمت ارز، مسکن، اتومبیل و خدمات را از فرش به عرش میرساند.
• وقتی انجام یک مصاحبه و یا ایراد یک سخنرانی میتواند تمامی مناسبات و روابط سیاسی خارجی و داخلی کشور شما را دچار بحران و آشفتگی کند.
• وقتی هیچ تضمینی برای داشتن شغلی با ثبات وجود نداشته باشد و تصمیم لحظهای، وزیر و مدیر کلی را از منصب خود عزل کرده و خانهنشین میکند.
• وقتی نرخ کالا و خدمات حتی برای «یک هفته» ثبات را تجربه نمیکند.
• وقتی سلایق گروهی و حزبی میتواند بر کمیت و کیفیت دریافت خدمات قانونی و رسمی و عمومی تأثیر مستقیم گذاشته و جماعتی را واجد بهرهمندی سرشار و جماعتی دیگر را بیبهره از آن همه سازد.
• وقتی در عصر مشهود به «عصر تکنولوژی پیشرفته»، بیدلیل و با دلیل، کابل شبکههای اینترنتی هزاران بار لگدکوب پروانههای کشتیهای عبوری از خلیج فارس میشوند.
• وقتی در لحظهای، ایام جابجا شده و به ناگهان در اوج ازدحام معاملات اقتصادی، همه کشور برای مدت سه روز پی در پی و پیشبینی نشده به تعطیلی اجباری کشیده میشود.
• وقتی «جستجوی پارتی» به منظور گرهگشایی در امری جاری و معمولی، تبدیل به عادت معتاد همه ساکنان یک کشور میشود.
• وقتی تغییر یک وزیر میتواند جابجایی دهها معاون و مدیرکل یک وزارتخانه، تغییر پست صدها کارشناس و حتی راننده و آبدارچی شعبهای دورافتاده در یک شهرستان را سبب شود.
• وقتی هیچ ماده و تبصره قانونی از حداقل ثبات در یک بازه زمانی برخوردار نباشد و …
• وقتی در طرفهالعینی ارزش شما به کمتر از یک سوم تقلیل مییابد.
(این همه به معنی آفت است که هیچیک از موقعیتها، تصمیمات و نتایج اندیشهای و عملی شما قابل پیشبینی نیستند.)
یعنی شما نیازمند هیچ دشمنی نیستید؛ زیرا، شما خود زیر پای خود را خالی میسازید.
هیچ توضیحی نمیتواند توجیهکننده این همه بی ثباتی و تغییر و در نتیجه بحران و خلجان عمومی ناشی از آن باشد.
بازگرداندن «اعتماد و آرامش» به جامعه و ایجاد امنیت خاطر برای حضور فعال و مثبت مردم، در میان گروههای مختلف اجتماعی(تولیدکنندگان، بازرگانان، فرهنگیان و …) در گرو دوری گزیدن از راهبرد انحرافی «غیر قابل پیشبینی« بودن است.
هر یک از گروههای اجتماعی نامبرده، میتوانند نمودار تغییرات سینوسی و گاه وحشتناک مناسبات مخصوص به گروه خود را ترسیم کند. چنانکه، همه مردم، میتوانند تغییرات عارض شده بر نرخ کرایه تاکسی، اتوبوس، هواپیما و آب، برق، تلفن، خدمات ارائه شده از طریق کلیهی سازمانها و ادارات مورد مراجعه را ترسیم و اعلام کند و نشان دهد که طی همه سالهای گذشته، راهبرد حاکم بر نظام اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی کشور، راهبرد «غیر قابل پیشبینی بودن» بوده. حال؛ چنانکه دولتی، خود را دولت «تدبیرگری» بشناسد، ناگزیر است که با تغییر این راهبرد، به گونهای عمل کند که :
۱- ابتداء با مردم، دولت و تصمیمات خرد و کلانش را قابل پیشبینی بدانند.
۲- ثبات در تصمیمات و مقررات عمومی پذیرفته شده را تجربه کنند.
۳- مبارزه با عوامل برهم زننده ثبات را وجه همت رییس دولت بشناسند.
۴- «زمان» لازم برای اخذ تصمیم، حرکت و عمل را تحت کنترل و اختیار خود بشناسند.
۵- دولت را حافظ منافع خود شناخته و بتوانند او را از صف رقبای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مردم جدا بشناسند.
۶- ارائه خدمات و ارزشگذاریها را درباره عموم مردم ـ صرفنظر از سلایق ـ ثابت و مطمئن بدانند و از مناسبات کثیف پارتیبازی، رفیقبازی، پیراسته بشناسند.
۷- صداقت در عمل، راستگویی در قول، پرهیز از حیله و دغل، دوری از تظاهر و ریا، دفاع از حق مظلوم و بالاخره مقابله با ظالم در هر لباس و موقعیت، در زمره صفات بارز و نهادینه شده عمومی تلقی کنند.
در اینصورت، همه یأس به امید و همه خمودی به شکفتگی تبدیل شده و مردم، مستعد تجربه حیاتی پاک و عمومی میشوند.
من این حروف نوشتم چنانکه غیر ندانست
تو هم ز روی کرامت چنان بخواه که دانی
۲/۵/۹۲
اسماعیل شفیعی سروستانی