خدا جون گریه نکن!!

یار مهربون ف این دل هاله ای از غم و غصه،روی صورتم نشسته از برای غربت تو به خدا دلم شکسته دوست دارم خواب ببینم که همنوا با مادرت توی دشت کربلا میون ف خیل فدشمنا هی دارم داد میزنم لالهء سرخ سر جدا، خون ف خدا، کشتهء تشنه لب دیار خونین فبلا نگذره خدا از اون نامردی که جلوی چشم زن و بچهء تو سر تو برید و زد رو نیزه ها بعد از اون هلهله کرد و گفت به دوستای بدش بیائید با هم برقصیم و بخندیم واسه خاطر خدا اون جماعت کثیف و بی حیا به همینم اکتفا نکردنو راضی نشد دل اونا اومدند با اسباشون روبدنت، واسه خود شیرینی پیش اشقیا جلوی چشمای زینب (س)، تنتو به زیر ف سمّ ف اسباشون قرار دادن زبونم طاقت گفتن نداره، قلمم روی ف نوشتن نداره بعد از این همه جنایت که آوردند سر ناموس خدا واسه سوغاتی از این سفربرا بچه هاشون گهوارهء علی اصغر(ع)، گوشوارهء بی بی زینب (س) روسری ف دخترت رقیه (س) خاتون،کلاه خود ف خوشگل ساقی لشکر زبونم لال زبونم لال یه دونه انگشت و انگشترزیبا وای ف من صد وای ف من،چی دارم میگم خدا توی رویاهام دیدم، که تو روز اربعین با پر و بال ف شکسته، خواهری غمین و خسته در جوار تربت داداش نشسته زیر لب زمزمه داره داداشی حسین (ع)زینب (س) این بودش رسم زمونه سر ف تو بالای نیزه، سر ف من سالم بمونه دعا داره دل زینب (س) الهی هیچکی تو دنیا، داغ یارشو نبینه بایه دنیا آه و حسرت می روم سوی ف مدینه میرم امّا دلم اینجاست، پیش ف یاس ف پرپر تو چی بگم توی مدینه در جواب ف مادرتو عمر من بی تو تمومه، زندگی بی تو حرومه داداشی حسین فزینب …..داداشی حسین فزینب بی بی جان گریه نکن بی بی جان گریه نکن خدا جون گریه نکن خدا جون گریه نکن دیگه چیزی نمی‌گم دیگه چیزی نمی‌گم

امضاء : کربلائی رهام

همچنین ببینید

شعر و ادب

...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *