ترجمه: حسین رضایی فرد
آینده عالم و فرجام امت اسلامی، به شیوهای در قرآن بیان شده است که پیامبر اکرم(ص) و وارثان علم آن حضرت، یعنی ائمه(ع)، آنرا به طور کامل میدانند و به تمام مراحل و تطورات آن نیز دانا هستند، اما راهی که ما برای شناخت آن داریم، به مقداری است که از آیات و روایات شریفی، که در این باره به ما رسیده، میفهمیم.
و تعداد آیاتی که از آینده امت و عالم صحبت میکند به دهها آیه میرسد؛ از قبیل:
وعد الله الذّین آمنوا و عملوا الصّالحات لیستخلفنّهم فی الأرض….۷
خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، وعده داد که در روی زمین جانشین دیگرانشان کند.
و این آیه:
سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی أنفسهم حتّی یتبیّن لهم أنّه الحقّ ….۸
زودا که آیات قدرت خود را در آفاق و در وجود خودشان به آنها نشان خواهیم داد تا برایشان آشکار شود که او حق است.
و آیه:
و من أظلم ممّن منع مساجد الله… لهم فی الدّنیا خزیٌ….۹
کیست ستمکارتر از آن که نگذاشت که نام خدا در مسجدهای خدا برده شود… نصیبشان در دنیا خواری است….
و آیات دیگری که مجموعاً به دهها آیه میرسد. و روایات و احادیث در این باره به صدها روایت میرسد که در مصادر حدیثی شیعه و سنی آمده است. و برخی از آنها در ابواب مستقلی جمعآوری شدهاند. مانند ابواب «ملاحم و فتن» و… که در این روایات پیرامون حوادث بزرگ و کوچکی که بعد از نبیاکرم(ص) تا آخرالزمان برای امت اسلامی رخ میدهد، بحث شده است.
و شاید بیشترین و صحیحترین روایات نزد شیعه و سنی، روایاتی باشد که از مرحله ظهور اسلام و داخل شدن اقوام مختلف در اسلام و تشکیل حکومت الهی به دست مهدی منتظر(ع) از فرزندان نبی اکرم(ص) صحبت میکند و هنگامیکه روایت و آیه درباره یک موضوع، اتفاق پیدا میکنند، آن قضیه دارای ارزش علمیبالایی میشود.همانطور که در روایات وارده در تفسیر آیات مربوط به ظهور اسلام یا ظهور امام مهدی(ع) چنین است.
نگاهی اجمالی به آیات تفسیر شده به ظهور حضرت مهدی(ع)
علامه بحرانی در کتاب المحجّه حدود یکصد روایت وارده درباره تفسیر آیات به امام مهدی(ع) را گرد آورده است. بعد از بررسی بیش از چهارصد مصدر کتب تفسیری و حدیث، بیش از پانصد روایت که دهها آیه را به امام مهدی(عج) تفسیر میکند، یافتم؛ که بیشتر آن روایات از طرق شیعه از امامان اهل بیت(ع) و اندکی نیز از طریق اهل سنت روایت شده است.
موضوعات این روایات بسیار متنوع میباشند. من جمله، صحبت از پارهای وقایع قبل از ظهور ایشان؛ جمع شدن یاران آن حضرت(ع) در مکه، آغاز قیام حضرت مهدی(ع) از مسجدالحرام، حرکت ایشان به سوی قدس، متوجه شدن ایشان به عالم، و جنگها و پیروزیهای حضرت حجت(ع) و رفاه و گشایش در عصر ایشان، و عدالت و رحمت و دوست داشتن ایشان توسط مردم، و دهها موضوع کلی و تفصیلی از این مرحله از ظهور اسلام بر سایر ادیان، و آنچه به دنبال این مرحله به وقوع میپیوندد از نزول حضرت مسیح(ع) و تصدیق حضرت مهدی(ع) و حمایت و یاری حضرت مهدی(ع) توسط ایشان، و از آنچه بعداز امام مهدی(ع) رخ میدهد؛ از رجعت پیامبر اکرم(ص) و ائمه (ع) به دنیا و حکومت نمودن به مدت طولانی، پس از آغاز شدن علایم قیامت، و خروج جنبدهای از زمین (دابه الأرض) و یأجوج و مأجوج و….
نمونههایی از مصادر شیعه و سنی
۱. طبری در تفسیر خود۱۰ میگوید: سُدّی درباره این سخن خداوند تعالی:
و من أظلم ممّن منع مساجد الله أن یذکر فیها اسمه و سعی فى خرابها.
میگوید: «رومیان بختالنصر را در تخریب بیت المقدس یاری کردند» و درباره این قول خداوند:
أولئک ماکان لهم أن یدخلوها إلاّ خائفین.۱۲
آنان حق ندارند جز ترسان و لرزان در آن [مسجد] درآیند؛
گفته است: در زمین، هیچ رومی وجود ندارد مگر اینکه اگر بخواهد وارد آن شود، میترسد که گردنش زده شود، و به پرداخت جزیه ترسانده شده، آنرا میپردازد. و درباره این آیه قرآن:
لهم فی الدّنیا خزیٌ.۱۳
در دنیا، ایشان را خواری است.
میگوید: اما خواری و ذلت رومیان در دنیا، هنگامی است که امام مهدی(ع) قیام نموده و «قسطنطنیه» را فتح نماید و آنها را به قتل رساند؛ این ذلت آنها در دنیاست.
همین روایت را شیخ طوسی از سدی در تفسیر التبیان۱۴ روایت کرده، و به آخر آن این جمله را اضافه نموده است: «و برای آنان، خواری در دنیا به این است که کشته شوند، اگر حربی باشند.»
مشابه این بیان را «سیوطی» در تفسیر درّ المنثور۱۵، نقل کرده است. همچنین در کتاب العرف الوردی فی أخبار المهدیّ الحاوى۱۶ و در کتاب البرهان۱۷ و صاحب جریده العجائب۱۸، نیز این روایت نقل شده است.
آنچه را که درباره قیمت و ارزش علمی روایت نقل شده از سدی گفتیم، در حالیکه فقراتی را که سدّی بر زمان خودش تطبیق نموده است، رد نمودیم به این دلیل است که روایت، این نکته را آشکار میکند که در ذهن تابعینی مثل سدی این بوده است که پیروزی کامل مسلمین بر روم و فتح پایتخت آنان، که در این روایت قسطنطنیه نامیده شده، به دست مهدی موعود(ع) انجام شده و عزت مسلمین در مقابل آنها به دست ایشان تحقق خواهد یافت.
۲. در کمالالدین۱۹ از امام صادق(ع) روایت شده است که درباره آیه:
هو الّذى أرسل رسوله بالهدی و دین الحقّ لیظهره علی الدّین کلّه و لوکره المشرکون.۲۰
او کسی است که پیامبر خود را برای هدایت مردم با دینی درست و برحق، فرستاد، تا او را بر همه دینها پیروز گرداند، هرچند مشرکان را خوش نیاید.
چنین فرمودند:
به خدا قسم، تأویل این آیه رخ نداده و رخ نخواهد داد تا قائم(ع) خروج نماید. پس آنگاه که خروج نماید، هیچ کافری به خدای عظیم و هیچ مشرکی به امام وجود نخواهد داشت مگر اینکه خروج آن حضرت(ع) را ناخوش دارد. حتی اگر در میان صخرهای مشرک یا کافری پنهان شده باشد، آن صخره ندا میدهد: ای مؤمن، در میان من کافری پنهان شده، مرا بشکن و او را بکش.
و بخشی از این روایت را «فرات»21 و «عیاشی»22 در تفاسیر خود، نقل کردهاند و همچنین در العدد القویّه۲۳ و در تأویل الآیات۲۴ و برخی از مصادر دیگر شیعه نیز ذکر شده است.
در مجمع البیان۲۵ از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده که پس از تلاوت این آیه فرمودند:
آیا دین اسلام بر سایر ادیان غالب شده است؟
همراهان حضرت(ع) پاسخ دادند: بلی.
ایشان فرمودند: هرگز، قسم به کسی که جانم در دست اوست، این اتفاق نمیافتد تا اینکه هیچ شهر و روستایی نباشد مگر اینکه در آن، هر صبح و شام، شهادت بر وحدانیت خدا و رسالت پیامبر اسلام(ص) داده شود.
همین روایت در تأویل الآیات۲۶ و تفسیر صافی۲۷ و دیگر مصادر شیعه نیز بیان شده است.
مصادر اهل سنت، تفسیر این آیه را به نزول عیسی(ع) روایت کردهاند. همانطور که در جامع طبری۲۸ و سنن بیهقی۲۹ و الدّرالمنثور۳۰ ذکر شده است. شافعی، صاحب البیان۳۱ از سعید بنجبیر در تفسیر این قسمت از آیه:
لیظهره علی الدّین کلّه و لوکره المشرکون.
چنین نقل کرده است که: «او، مهدی از عترت فاطمه(س) است.» و سپس میافزاید:
بین این قول، و قول کسانی که میگویند: منظور، عیسی(ع) است؛ منافاتی وجود ندارد، زیرا همانطور که گفته شد، عیسی(ع) یاری دهنده امام مهدی(ع) است.
همچنین فخر رازی در تفسیر خود۳۲ از ابوهریره نقل میکند که گفت:
این وعدهای از جانب خداوند تعالی است که اسلام را بالاتر و برتر از جمیع ادیان قرار دهد. او سپس گفت … و تمامیت یافتن این امر در زمان خروج عیسی(ع) است.
سدّی میگوید:
این امر هنگام قیام مهدی(ع) است. که هیچ کس باقی نمیماند مگر اینکه اسلام آورده یا مجبور به پرداخت خراج میگردد.
و احادیث متواتری در نزد شیعه و سنی وجود دارد که نزول عیسی(ع) در زمان ظهور حضرت مهدی(ع) خواهد بود و ایشان پشت سر امام مهدی(ع) نماز خواهد خواند.
۳. همچنین مصادر فریقین در تفسیر آیه:
ولو تری إذ فزعوا فلا فوت و أخذوا من مکانٍ قریبٍ.۳۳
اگر ببینی، آنگاه که سخت بترسند و رهاییشان نباشد و از مکانی نزدیک گرفتارشان سازند.
اتفاق نظر دارند که منظور آیه، «جیش خسف» است. یعنی در ابتدای ظهور، لشکری وارد مدینه منوره شده، آنگاه جهت جنگ با امام مهدی(ع)، قصد مکه مکرمه میکنند که خداوند متعال آنها را قبل از رسیدن به مکه، در زمین فرو میبرد. این مطلب در تفسیر طبری۳۴، و ثعلبی۳۵ و کتاب البداء و التاریخ۳۶ و عقد الدّرر۳۷ و تفسیر الدّر المنثور۳۸ نقل گردیده است.
بسیاری از مصادر شیعی نیز نظیر این تفسیر را از این آیه روایت کردهاند که مجال بر شمردن آنها نیست. البته قطع نظر از این آیه، روایات متواتری از پیامبر اکرم(ص) ناظر به فرو رفتن لشکر در زمین (خسف جیش) در منابع شیعه و سنی از جمله در صحّاح سته آمده است.
۴. مصادر شیعه و سنی در تفسیر آیه متعلق به نزول حضرت عیسی(ع) اتفاق نظر دارند:
و إن من أهل الکتاب إلّا لیؤمننّ به قبل موته و یوم القیامه یکون علیهم شهیداً.۳۹
و هیچ یک از اهل کتاب نیست مگر آنکه پیش از مرگش به او ایمان آورد و عیسی در روز قیامت به ایمانشان گواهی خواهد داد.
این مطلب در تفسیر طبری۴۰ آمده است، و شیخ طوسی نیز تبیان۴۱ میفرماید:
… گویی آیه میخواهد بگوید: احدی از یهود باقی نمیماند، مگر اینکه قبل از موت حضرت عیسی(ع) به ایشان ایمان میآورد. به این صورت که با خروج امام مهدی(ع) خداوند حضرت عیسی(ع) را برای قتل دجال به سوی زمین میفرستد و همه مردم جهان، ملت واحد میشوند که همان ملت اسلام حنیف و دین ابراهیم(ع) میباشد.
و ابن عباس و ابومالک و حسن بصری و قتاده و ابن زید و… همین نظر را دارند و طبری نیز این قول را اختیار کرده است. و این آیه، مخصوص یهودیانی است که در آن زمان زندگی میکنند. و از شیعیان، علی بن ابراهیم این قول را در تفسیرش ذکر کرده است.
نمونههایی از مصادر شیعی:
۱. شیخ صدوق، در کمال الدین۴۲، از امام باقر(ع) نقل میکند که فرمودند:
قائم ما (اهل بیت) با ترس و رعب (که در دل دشمنانش ایجاد میشود) یاری میشود، با نصرت و پیروزی تأیید میشود، زمین رام وی میشود، گنجها برایش آشکار میگردد، حکومتش شرق و غرب عالم را فرا خواهد گرفت، خداوند عزوجل بهوسیله او دینش را بر سایر ادیان غالب خواهد نمود، هرچند کافران اکراه داشته باشند، هیچ خرابی باقی نمیماند مگر اینکه آباد میشود، و روح الله، عیسی بن مریم(ع)، نزول کرده و پشت سر حضرت مهدی(ع) نماز خواهد گذارد. پس آنگاه که حضرت بقیه الله(عج) ظهور نماید به کعبه تکیه نموده و سیصد و سیزده مرد اطرافش اجتماع مینمایند. و اولین چیزی که میگوید این آیه شریفه است:
بقیهالله خیرٌ لکم إن کنتم مؤمنین.۴۳
اگر ایمان آوردهاید، آنچه خدا باقی میگذارد برایتان بهتر است.
آنگاه میفرمایند:
من بقیهالله در زمین هستم و خلیفه و حجت خدا بر شما میباشم، هیچ مسلمانی بر ایشان سلام نمیکند مگر با این جمله:
السّلام علیک یا بقیّهالله فی أرضه.
۲. نعمانی در کتاب غیبت۴۴ خود، از ابوبصیر نقل کرده است که گفت:
از امام باقر(ع) درباره این آیه شریفه پرسیدم که:
سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی أنفسهم حتّی یتبینّ لهم أنّه الحقّ.۴۵
امام باقر(ع) پاسخ فرمودند:
در درونشان، مسخ را و در بیرونشان، حرکت و خروش آفاق، علیه آنان را نشانشان میدهد. پس قدرت خدا را در انفس خویش و در آفاق میبینند و ضعفشان برایشان آشکار میشود. و معنای این سخن خداوند تعالی (حتّی یتبیّن لهم أنّه الحقّ) خروج قائم(ع) و چه بسا معنای مسخ مذکور برای سرکشان، مسخ در شخصیت و روحیاتشان باشد که با آن ضعفشان آشکار میشود.
۳. در غیبت نعمانی۴۶ از حضرت امیرالمؤمنین(ع) درباره این سخن خداوند عزوجل:
فاختلف الأحزاب من بینهم.۴۷
گروهها با هم اختلاف کردند.
سؤال شد، ایشان فرمودند:
با دیدن سه چیز منتظر فرج باشید.
گفته شد ای امیرالمؤمنین(ع) آنها چیستند؟
حضرت علی(ع) فرمودند:
اختلاف اهل شما به خاطر آنچه که در بین آنهاست، پرچمهای سیاه از خراسان، فزع (صیحه) آسمانی در ماه رمضان.
دوباره سؤال شد: این صیحه در ماه رمضان چیست؟ امیرالمؤمنین(ع) فرمودند:
آیا سخن خداوند عزوجل را در قرآن نشنیدهاید که میفرماید:
إن نشأ ننزّل علیهم من السّماء آیهً فضلّت أعناقهم لها خاضعین.۴۸
اگر بخواهم از آسمان برایشان آیتی نازل میکنیم که در برابر آن به خضوع سر فرود آورند.
[سپس فرمودند:] آن، نشانهای است که زنان جوان را از سراپرده خود خارج میکند و خواب رفته را بیدار مینماید و کسی را که در حال چرت است به فزع وامیدارد.
و همین روایت را سلمی، از اهل سنت، در عقدالدرر۴۹ و بسیاری دیگر از منابع شیعی، که مجال ذکرشان نیست، روایت کردهاند. و برخی از آنها این روایت را از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) و از ابن عباس نقل کردهاند. و روایات دیگری صیحه یا آیه و نشانه ماه رمضان را اینگونه تفسیر نمودهاند که آن صدایی است از آسمان، خطاب به همه ملتهای عالم به اینکه جنگ و نزاعها و دوری از دین را کنار گذاشته و از امام مهدی موعود(ع) اطاعت نمایند و حضرت مهدی(ع) را با اسم و اسم پدرش نام میبرد. با قطع نظر از تفسیر آیه، درباره این ندای آسمانی روایات دیگری نیز در مصادر شیعه و سنی نقل شدهاست که مجال ذکر مصادر آنها نیست.
۴. در مصادر شیعه، در تفسیر آیه:
و لئن أخّرنا عنهم العذاب إلی أمّهٍ معدوده لیقولنّ مایحبسه ألا یوم یأتیهم لیس مصروفاً عنهم و حاق بهم ما کانوا به یستهزؤن.۵۰
و اگر چندگاهی عذابشان را به تأخیر بیفکنیم میپرسند: چه جیز مانع آن شده است؟ آگاه باشید چون عذابشان فرا رسد، آنرا بازنگردانند، و آنچه را مسخره میکردند، آنان را دربرخواهد گرفت.
چنین آمده است که مقصود از «امّه معدوده» اصحاب حضرت مهدی(ع) میباشند و در تفسیر قمی۵۱ ذیل این آیه از امام معصوم(ع) نقل شده است که فرمودند:
«أمّه معدوده» اصحاب قائم(ع) اند که سیصد و ده و اندی میباشند.
و عیاشی نیز همین روایت را از امام باقر(ع) در تفسیر خود نقل کرده و به آن افزوده است که؛
در یک لحظه، مانند برگ پاییزی که فرو میریزد، گرداگرد آن حضرت گسیل میگردند.۵۲
و خود او از امام صادق(ع) با لفظ «او، قائم(ع) و اصحابش میباشند» روایت کرده است.۵۳ همچنین نعمانی در آن را از امام صادق(ع) روایت کرده است.۵۴ در تعداد دیگری از منابع شیعه نیز این مطلب موجود است که مجال ذکرشان نیست.
همانطور که ملاحظه میشود تفسیر «الأُمّه» در این آیه به «جماعتی از مردم» صحیحتر از تفسیر آن به «مدتی از زمان» است، که برخی از مفسران آنرا ذکر کردهاند. چرا که اصل در استعمالهای قرآنی، معنای حقیقی کلمه است و عدول از معنای حقیقی به معنای مجازی، تا زمانی که راه باز است، صحیح نمیباشد. کلمه «الأُمّه» بر طبق آنچه در المعجم المفهرس آمده چهل و نه بار در قرآن به کار رفته است که در مورد آن مفسران اتفاق نظر دارند که معنایش جماعت واحدی از مردم است که همان معنای حقیقی «الأُمّه» میباشد. و مفسران ذکر کردهاند که در آیه مذکور و آیه ۱۱۸ سوره یوسف به معنای «مدت» و در آیه ۲۲ و ۲۳ سوره زخرف به معنای «دین و ملت» است.
و البته در همه موارد میتوان آنرا به معنای حقیقیاش با حذف مضاف یا بدون حذف مضاف تفسیر نمود، کما اینکه در آیه مذکور چنین کردیم.
۵. در بعضی از روایات «مطلع الفجر» در سوره قدر را به ظهور امام مهدی(ع) تفسیر نمودهاند؛ مانند تفسیر فرات کوفی۵۵ و تأویل الآیات از محمد بن عباس۵۶.
ممکن است اشکال شود به اینکه معنا ندارد که بگوییم انتهای سلام در شب قدر، با ظهور امام مهدی(ع) میباشد. بلکه معنا این میشود که در هنگام ظهور آن حضرت(ع) در شب قدر تحولی حاصل میشود و سلام بر حضرت مهدی(ع) و بر مؤمنین میباشد. لذا مقصود این است که سلام و عطا در شب قدر، قبل از ظهور ایشان تا طلوع فجر ادامه دارد. اما هنگامیکه فجر اسلام طالع شود و با ظهورش عالم را فرا بگیرد، در سلام الهی بر اهل زمین و بر امامشان، به تبع تحول ایمانی که در خود اهل زمین ایجاد شده است، تحول و تطوری ایجاد خواهد شد.
ماهنامه موعود شماره ۵۷
پینوشتها:
منبع: سایت القرآن نور.
۱. سوره نحل (۱۶)، آیه ۸۹.
۲. سوره اعراف (۷)، آیه ۱۴۵.
۳. سوره زخرف (۴۳)، آیه ۶۳.
۴. سوره نحل(۱۶)، آیه ۸۹.
۵. الکینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۲، ص ۵۹۹، ح ۳.
۶. حسینی بحرانی، سیدهاشم، البرهان، ج ۱، ص ۳۷۸.
۷. سوره نور (۲۴)، آیه ۵۵.
۸. سوره فصلت (۴۱)، آیه ۵۳.
۹. سوره بقره(۲)، آیه ۱۱۴.
۱۰. تفسیر طبری، ج ۱، صص ۳۹۹ـ۳۹۸.
۱۱. سوره بقره(۲)، آیه ۱۱۴.
۱۲. همان.
۱۳. همان.
۱۴. شیخ طوسی، تفسیر التبیان، ج ۱، ص ۴۲۰.
۱۵. درالمنثور، ج ۱، ص ۱۰۸.
۱۶. العرف الوردی فی أخبار المهدی الحاوی، ج ۲، ص ۵۷.
۱۷. حسینی بحرانی، همان، ص ۱۴۴.
۱۸. العجائب، ص ۲۷۵.
۱۹. شیخ صدوق، محمد بن علی بن الحسین، کمالالدین و تمامالنعمه، ج ۲، ص ۶۷۰، ب ۵۷، ح ۱۶.
۲۰. سوره توبه (۹)، آیه ۳۳.
۲۱. تفسیر فرات، ص ۱۸۴.
۲۲. تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۸۷، ح ۵۲.
۲۳. العدد القویه، ص ۶۹، ح ۱۰۴.
۲۴. تأویل الآیات، ج۲، ص ۶۸۸.
۲۵. شیخ طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۸۰.
۲۶. تأویل الآیات، ج ۲، ص ۶۹۸، ج ۶.
۲۷. تفسیر صافی، ج ۲، ص ۳۳۸.
۲۸. جامع طبری، ج ۱۰، ص ۸۲.
۲۹. سنن بیهقی، ج ۹، ص ۱۸.
۳۰. سیوطی، همان، ج ۳، ص ۲۱۳.
۳۱. شیخ طبرسی، همان، ص ۵۲۸، ح ۲۵.
۳۲. تفسیر فخررازی، ج ۱۶، ص ۴۰.
۳۳. سوره سبأ (۳۴)، آیه ۵۱.
۳۴. تفسیر طبری، ج ۲۲، ص ۷۲.
۳۵. تفسیر ثعلبی، ج ۳، ص ۱۵۴.
۳۶. البدء و التاریخ، ج ۲، ص ۱۷۷.
۳۷. سلمی، عقدرالدّرر، ص ۷۶، ب ۴، ح ۲.
۳۸. سیوطی، همان، ج ۵، ص ۲۴۰.
۳۹. سوره نساء(۴)، آیه ۱۵۹.
۴۰. تفسیر طبری، ج ۶، ص ۱۴.
۴۱. شیخ طوسی، همان، ج ۳، ص ۳۸۶.
۴۲. شیخ صدوق، همان، ج ۱، ص ۳۳۰، ب ۳۲، ح ۱۶.
۴۳. سوره هود(۱۱)، آیه ۸۶.
۴۴. النعمانی، الغیبه، ص ۲۲۹، ب ۱۴، ح ۴۰.
۴۵. سوره فصلت(۴۱)، آیه ۵۳.
۴۶. النعمانی، همان، ص ۲۲۹، ب ۱۴، ح ۴۰.
۴۷. سوره مریم(۱۹)، آیه ۳۷.
۴۸. سوره شعرا(۲۶)، آیه ۴.
۴۹. سلمی، همان، ص ۱۰۴، ب۴، ح۲.
۵۰. سوره هود(۱۱)، آیه ۸.
۵۱. تفسیر قمی، ج ۱، س ۳۲۳.
۵۲. تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۵۷.
۵۳. همان، ج ۲، ص ۱۴۱.
۵۴. النعانی، همان ص ۲۴۱، ب ۱۳، ح ۳۶.
۵۵. تفسیر فرات، ص ۲۱۸.
۵۶. تأویل الآیات، ج۲، ص ۸۱۸، ح ۳ و ص ۸۲۰، ح۹.