پیمان بامدادی

سید ابوالقاسم حسینی(ژرفا)

 خداوندا!
در این صبحگاهان
و در هر صبحگاه دیگر، تا زنده‌ام
عهد و پیمان و بیعتی را که با او بسته‌ام
تازه می‌کنم
من از این پیمان هیچ‌گاه سر برنمی‌تابم
و دست بر نمی‌دارم
خداوندا!
مرا از آنها ساز
که یاور و یار اویند
تلاشمندانه هوادار اویند
در فرمانبری به سویش می‌شتابند
به هر چه او می‌فرماید گردن می‌نهند
کیان او را پاس می‌دارند
در انجام خواست او پیشی می‌جویند
و پیش رویش جان می‌بازند
خداوندا!
اگر مرگ- این سرنوشت ناگزیر بایسته-
میان من و او دوری افکند.
مرا از خاک برانگیز
از آن سان که
کفن در بر کرده
شمشیر برکشیده
و نیزه برهنه ساخته
دعوت آن بیدارگر را که در شهر و هامون
ندا می زند
اجابت کنم.

 ٭ ترجمه بخشی از «دعای عهد».

ماهنامه موعود شماره ۶۴ 

همچنین ببینید

شعر و ادب

...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *