ندیکت یکی از شخصیت های مهم رهبانی در مسیحیت کاتولیک است. امروزه بندیکتی ها یک فرقه رهبانی مهم هستند و تحت تعالیم کتاب قواعد بندیکت تربیت میشوند. تعالیم بندیکت، بر پیشرفت تمدن غربی و حیات عرفانی مسیحیان تأثیر قطعی داشته است.
بخش اول
چکیده
بندیکت یکی از شخصیت های مهم رهبانی در مسیحیت کاتولیک است. او را پدر رهبانیت مسیحی دانستهاند. امروزه بندیکتی ها یک فرقه رهبانی مهم هستند و تحت تعالیم کتاب قواعد بندیکت تربیت میشوند. در این مقاله، زندگی او بیان شده، سپس به شرایط فرهنگی و اجتماعی زمان بندیکت پرداخته شده است. بندیکت در کتابش از کتب قواعد پیش از خود تأثیر پذیرفته است.
تعالیم بندیکت، بر پیشرفت تمدن غربی و حیات عرفانی مسیحیان تأثیر قطعی داشته است. وی در کتاب قواعد، خلاصه اصول الهیات رهبانی و دستورهایی برای پیشرفت معنوی و نیز فرمان هایی برای اداره دیر را بیان کرده است. در تحلیل های انجام شده به این نکته رهنمون میشدیم که مبانی رهبانی بندیکت به مبانی معرفت شناختی، وجودشناختی و الهیاتی، انسان شناختی و نجات شناختی تقسیم میشود. همچنین به اعتقاد ما منابع رهبانیت بندیکت، کتاب مقدس، سنت پیشینیان و تجربه سلوکی اوست و تأثیر این منابع، به ویژه کتاب و سنت، بر رهبانیت بندیکت مشهود است.
کلیدواژه ها: عرفان مسیحی، رهبانیت، بندیکت، کتاب قواعد بندیکت.
بندیکت قدیس
بندیکت اهل نورسیا در سال ۴۸۰ میلادی در امبریان«Umbrian» ایالت نورسیا، شمالی ترین نقطه رم، در خانواده ای که دارای بهترین موقعیت توصیف شده است، به دنیا آمد. وی در اوایل جوانی برای مطالعه هنرهای لیبرال و علوم رسمی آن زمان، مانند دستور زبان، علم بدیع و حقوق به رم رفت. شرارت ها و هرزگی های شهر، او را متنفر کرد و تحت تأثیر مراکز رهبانی بیزانتی۱ قرار گرفت و حدود سال ۵۰۰، در انفاید Enfide (modern day: Affide) (شصت کیلومتری شرق رم) خلوت نشینی را اختیار کرد؛ و سپس در غاری(Sacro Speco) نزدیک سابیاکو(Subiaco) (75 کیلومتری شرق رم)، در دامنه تپه ای نزدیک دریاچه مصنوعی ویلای باستانی نِرون۲(دهخدا۱۳۷۷، ج ۱۴، ص ۲۲۴۲۶) زندگی راهبانه را به صورت تنها ادامه داد.
برنامه او، به طور کلی شامل جدایی از دنیا، پرهیزکاری و نماز فراوان بود. او در حالی که توسط یک راهب همسایه به نام رومانوس که برایش نان و لباس می آورد، خدمت میشد، سه سال را گذراند. سپس با بی میلی درخواستِ راهبانِ یک دیر نزدیک را برای ریاست دیرشان پذیرفت؛ اما آنان تحمل ریاضت ها و سخت گیری های شدید او را نداشتند و بندیکت به سابیاکو بازگشت، جایی که شاگردان و پیروان بسیاری داشت. او در اطراف غار خود، دوازده دیر کوچک تأسیس کرد که از میان آنها آثار دیرهای کوسماس و دامیان، (ss. Cosmas & Damian) اخیراً از زیر خاک کشف شده است.
بندیکت به علت مخالفت حسودانه یک روحانی محلی، در حدود سال ۵۲۵ به کاسینوم(Casinum) در هشتاد مایلی جنوب رم رفت و همراه با گروهی کوچک از راهبان، دیر مشهور و باشکوه مونت کاسینو(Monte Cassino) را ساخت. در آنجا یک جنگل مقدس و دو بیشه وجود داشت که در حفاری های اخیر پایین دیر کشف شده است. بندیکت، بیشه ها را به نمازخانه تبدیل کرد و آنها را وقف قدیس یحیای معمدان۳(متی ۳: ۱) و مارتین (یکی از راهبان) نمود. بندیکت سالی یک بار با خواهرش اسکولاستیکا(Scholastica) دیدار میکرد. او در نزدیکی مونت کاسینو با جماعتی از راهبه ها زندگی میکرد. بندیکت بقیه عمر را در مونت کاسینو گذراند و کتاب قواعد را در آنجا نوشت.
او با دیرهای دیگری نیز در ارتباط بود و سرانجام در ۲۱ مارس سال ۵۴۷ از دنیا رفت۴ و در کنار خواهرش در نمازخانه قدیس یحیای معمدان در کاسینو به خاک سپرده شد. او سرسلسله و پیشوای طریقت بندیکتی در رهبانیت کاتولیک مسیحی است. روزهای بزرگداشت بندیکت ۲۱ مارس و ۱۱ جولای است. در ۲۴ اکتبر ۱۹۶۴، پاپ پل ششم، بندیکت را «فرشته نگهبان»(Patron Saint) اروپا اعلام کرد.(Rippinger J, 2003, v. 2, p. 236-238)
شرایط اجتماعی در زمان بندیکت
بندیکت در سال های عمرش شاهد ضعف و انحطاط امپراطوری روم و سقوط امپراطوری روم غربی بود. بخش زیادی از زندگی بندیکت، هم زمان با آشوب و اغتشاش مهیب، قحطی، طاعون و جنگ در ایتالیا بود؛ در زمانی که ایتالیا به وسیله لُمباردهای بربر و نیروهای بیزانتی که می خواستند روم غربی را به قسطنطنیه (روم شرقی) ملحق کنند، مورد حمله واقع شده بود.
زندگی بندیکت، پایان جهان کلاسیک و آغاز یک دوره جدید (فئودالیسم و قرون وسطی) بود؛ دوره ای که رهبانیت در آن نقشی حیاتی و مؤثر داشت.(Green O.S.B, 2000, v.1, p. 129-130.) بعید است که این شرایط دشوار اجتماعی، بر تعالیم بندیکت بی تأثیر بوده باشد.
شرایط کلیساها
کلیسا هم در آن زمان با بحث های داخلی، تکه تکه شده بود؛ به ویژه بحث بدعت آریوس۵(ناس، ۱۳۵۴، ص ۴۲۴- ۴۲۵) که الوهیت مسیح را انکار میکرد، و مسئله پلاگیوس۶(مک گراث، ۱۳۸۴، ص ۶۳) و بحث درباره طبیعت و فیض. در این شرایطِ عدم تعادل اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی، درون نگری و توجه به باطن و وابستگی به واقعیت، جذابیت یافت.(Esther De Waal, p. xvii)
نابسامانی اوضاع دیرها
به نظر می رسد یکی از مسائل و مشکلات رهبانیت در زمان بندیکت – که او در کتاب قواعد در صدد حل آن بوده است- افراد به ظاهر راهبی بودهاند که در دیر ثابت نمی ماندند و به اصطلاح دوره گرد بودهاند. آنها زیر نظر یک رئیس دیر و تحت برنامه یک «قواعد» نبودهاند و به میل خود عمل میکردند. در قانون چهارم شورای کالسدون (در سال ۴۵۱ میلادی) تلاش شد که با قرار دادن راهبان و دیرها زیر نظر اسقفان محلی، به وضع آنان سروسامان داده شود. بندیکت در کتاب قواعد، چهار نوع راهب را توضیح داده است و راهبان دوره گرد را نکوهش میکند:
۱. راهبانی که طبق یک قاعده و یک رئیس زندگی میکنند (سنوبیان«Cenobites »).۲. معتکف ها؛ (Anchorites) یعنی زاهدانی که تازه کار نیستند، بلکه به وسیله تمرین رهبانی طولانی، خود را آزمایش کردهاند و آموختهاند که با شیطان بجنگند.۳. سرابیان؛ (Sarabaites) بدترین راهبان، هستند که با هیچ قاعده ای و زیر نظر هیچ مسئولی، مانند طلا در بوته آزموده نشدهاند (مقایسه کنید با امثال سلیمان ۲۷: ۲۱)؛ آ نها با کارهایشان ایمان را با دنیا جمع میکنند؛ آن ها با سرتراشی به خدا دروغ میگویند….
۴. دوره گرد ها؛ (Landloper) این راهبان در تمام عمرشان هر بار سه یا چهار روز در حجره های دیرهای مختلف مهمان هستند. آنان همیشه جابه جا میشوند و هرگز ثابت نمی مانند. آنها در خدمت احساسات و تسلیم امیال و شهواتشان هستند و از هر جهت، بدتر از سرابیان هستند.» (فصل ۱)
تأکید بندیکت در فصل های بعدی بر اطاعت کامل و احترام و فروتنی نسبت به رئیس دیر، می تواند در این راستا توجیه شود. تعالیم دیگر بندیکت، مانند قرار دادن رئیس دیر در جایگاه مسیح، قطع رابطه راهب با بیرون دیر، دشواری پذیرش راهب در دیر و ممنوعیت کلی خروج راهب از دیر مگر به اجازه رئیس، همه برای حل این معضل می تواند باشد. همچنین تأکید مکرر بندیکت بر مجازات راهبان خطا کار (فصل ۲۳-۳۰ و ۴۲-۴۶) و ممنوعیت بی توجهی رئیس دیر به گناه راهبان (فصل ۲) نیز دلیل بر این است که عمل به قوانین رهبانی در آن زمان، عملی آسان یا رایج نبوده است.
احوال
ظاهراً نخستین اثری که به زندگی نامه و احوال بندیکت پرداخته است، «دومین کتاب گفت و گو»، نوشته پاپ گریگوری کبیر۷(Green O.S.B, 200 p.540-604) (540-604م) است که حدود سال ۵۹۳م نوشته شده است. هدف اصلی این کتاب، تهذیب و تربیت عمومی است و به نقل معجزات قدیس های ایتالیا می پردازد. (Rush A. C., 2003, v.6, p. 483) (Dial 1.12; Green O.S.B, 2000, v.1, p. 550) با وجود تردیدهایی که درباره این کتاب وجود دارد، توافق همگانی، اعتبار آن را تأیید میکند و معمولاً خطوط اصلی داستان های آن، قابل اعتماد تلقی میشود.
گریگوری گزارش می دهد که بندیکت وقتی توسط یک وسوسه به طور خاص خشن و سخت مورد حمله قرار گرفته بود، در پاسخ به لطف خدا برای رهایی از وسوسه، بدن عریانش را در قطعه ای گزنه۸(دهخدا، ۱۳۷۷، ج ۱۲، ص ۱۹۱۴۷) پیچید. سوزش و دردِ گزنه برای اینکه وسوسه را به طور کامل بیرون کند، کافی بود. بندیکت، پس از پاک شدن و آزاد شدن از وسوسه بود که می توانست دیگران را در عمل فضیلت راهنمایی کند. دستورالعمل های او ابتدا به صورت شفاهی بود. (Benedict, 1975, p. 26)
گریگوری در بیان معجزات بندیکت آورده است که وقتی او به درخواست راهبانِ یک دیر نزدیک سابیاکو، با بی میلی ریاست آنان را پذیرفت، آنها از دستورات رهبانی و سخت گیری های او ناراحت و از او متنفر شدند. و سرانجام تصمیم گرفتند او را مسموم کنند؛ اما وقتی او جام زهرآلود را در دست گرفت، در حالی که آن را برکت می داد، ناگهان جام شکست؛ مانند اینکه سنگی به آن خورده باشد. با بازگشت او به سابیاکو، شاگردانی گرد او جمع شدند که دو تن از آنها به نام ماروس و پلاسید، از پسران حاکم رومی و از شناخته شده ترین شاگردان بودند. معجزه مشهور دیگر، به ماروس مربوط میشود که تحت حفاظت بندیکت توانست روی دریاچه راه برود. کار ماروس در اینجا مانند کار پطرس در راه رفتن روی دریای جلیل بود و بندیکت مانند مسیح بود.(متی ۱۴: ۲۸-۲۹)
معجزه دیگر بندیکت، وقتی ظاهر شد که یک روحانی محلی، به علت حسادت خواست او را با یک تکه نان مسموم کند که ناگهان کلاغی آمد و آن نان را با منقارش دور کرد. همچنین بندیکت به نقل گریگوری، از آنجا که از هر نوع گناه بیزار بود، می توانست آن را در گناهکار کشف کند. گناهانی که این گونه کشف میشدند، عمدتاً گناهان عدم اطاعت و سرقت اموال دیر بود.همچنین او مبتلا شدن مردم رم به بیماری عمومی و قحطی و نیز ویرانی دیرهایش در سابیاکو را پیشگویی کرده بود. سرانجام او پس از آنکه مرگش را پیشگویی کرده بود، در حال نماز در کلیسا جان داد.(Green O.S.B, 2000, 128-129; p. 26-27)
تأثیر پذیری
اگر تأثیرپذیری را به صورت گسترده معنا کنیم، چون بندیکت نخستین راهب، و کتاب قواعد او نخستین قواعد نبوده، تأثیرپذیری او از سنت رهبانی پیشین بدیهی است. نوع ادبیات کتاب قواعد، به ادبیات عهد عتیق بسیار نزدیک است.(Pfeifer, v.1, p. 686) در قرن های چهارم و پنجم، بیشتر متون بنیادی رهبانیت مصری قدیمی در ترجمه لاتینی شان در دسترس بوده است.(Columba Stewart OSB, ibid, p.6.) دانشمندان درباره اینکه او چقدر از باسیل (۳۳۰-۳۷۹) و چقدر از آگوستین (۳۵۴-۴۳۰) و چقدر از کاسین (۳۶۰- پس از ۴۳۰) تأثیر پذیرفته است، با هم توافق ندارند. بندیکت مطالبی را از جروم(Jerome) آورده است. او همچنین آثار سیپریان(Cyprian) و لئو(Leo) را خوانده ود.(Reverend Dom, 1921, p.xi)
بندیکت درباره مسئولیت رئیس دیر نسبت به آنچه در دیر انجام میشود، با آگوستین موافق است. او بر آن است که رئیس دیر متناسب با این مسئولیت، باید در عمل به پرهیزکاری و فضیلت، نمونه، و از دیگران برتر باشد. در عین حال، او نباید مغرور شود، بلکه باید بیشتر تواضع کند. تفاوتی که در دیدگاه بندیکت و آگوستین دیده میشود، این است که آگوستین اطاعت را به عنوان یک فضیلت در میان فضیلت های بسیار می دید؛ اما بندیکت اطاعت را به مثابه واقعیتی یگانه قرار داده بود. (Benedict, Introduction, 1975, p. 30)
کاسین، گوشه نشینی فردی را ترجیح می داد؛ اما راهبانش را به علت خطرهای این راه، از ورود به آن منع میکرد. به نظر او، تنهایی بیابان، برای مردِ کامل است، نه برای گناهکار؛ و چه کسی جرئت میکند خود را کامل بداند. زندگی جمعی، راهب را از خودبینی که علت گناهکاری او ست، حفظ میکند؛ زیرا او را در معرض اراده مافوق قرار می دهد.(ibid, p. 22-24) او همچنین بر کار تأکید میکرد و آن را برای راهب بسیار مفید می دانست.(اف. ئی. پیترز، ۱۳۸۴، ص ۲۲۵)
بندیکت، زندگی رهبانی اجتماعی را کامل ترین وسیله نجات و قداست می دانست؛ زیرا پشتیبانی متقابل برادرانی که دارای هدف مشترک – اتحاد با خدا – هستند، و نیز محبت و تواضع، در زندگی اجتماعی امکان پذیر است. بندیکت بر آن است که زندگی اجتماعی، فرد را قادر می سازد که تمام استعدادهایش را محقق کند و با کمک دیگر برادران، ضعف هایش را جبران کند. بندیکت مانند کاسین، عمل رهبانی و الگوی روزانه و قاعده مند کار و نماز را به طور عملی برنامه ریزی کرد. او همچنین برای تعدیل و تنظیم های صحیح، بر حس مشترک رئیس دیر تکیه میکند. به همین دلیل است که بندیکت بر صفات خاصی برای رئیس دیر تأکید کرده است.(Benedict, Introduction, 1975, p. 29)
انتساب کتاب قواعد به بندیکت تا ۱۹۸۳ مورد تأیید عموم بود؛ اما در این سال، راهبی به نام دام آگوستین ژنستو(Dom Augustine Genestout) اظهار داشت که این کتاب کاملاً بر مبنای کتاب دیگری به نام کتاب قواعد مستر(The Rule of the Master) نوشته شده که نویسنده اش ناشناخته است. نویسنده قواعد مستر، احتمالاً ایتالیایی است. بسیاری از متن بندیکت، تلخیص و اقتباسی از کتاب قواعد مستر است.
مقدمه و هفت فصل اول که خطوط کلی الهیات رهبانی و زیربنای کتاب قواعد را رسم میکند، به صورت زیادی از مقدمه و ده فصل اول قواعد مستر گرفته شده است.(Bernard Green O.S.B., 2000, p. 130) در فصول دیگر هم شباهت های چشمگیری دیده میشود؛ اما طرح کلی کتاب درباره آئین ها و حیات معنوی و دینی، مطمئناً از خود بندیکت بوده است. کتاب بندیکت بود که رهبانیت اروپا را نظام بخشید و مورد احترامِ نسل های متمادی راهب ها و راهبه ها واقع شد، نه کتاب مستر.(Knowles M. D., 1981, v. 2, p. 283-284) نظر بندیکت درباره رئیس دیر و مرجعیت در دیر، تفاوت قابل ملاحظه ای را با دیدگاه مستر نشان می دهد.
نخستین گزارش او درباره رئیس دیر در فصل ۲، بصورت بسیار نزدیکی از مستر و سپس از کاسین اقتباس شده است: رئیس دیر، آقایی است که شاگردان اطرافش هستند. اما این دیدگاه به یکباره در فصل ۳، درباره صحبت کردن جامعه با هم برای مشورت، تعدیل شد. بنا بر نظر بندیکت، رئیس دیر منبع انحصاری حکمت نیست و او باید به نظر دیگران، حتی جوان ترین راهب گوش بدهد.
ویژگی مهم رئیس دیر بندیکت این است که او به صورت طبیعی به وسیله جامعه انتخاب میشود؛ اما بنا بر نظر مستر، رئیس به وسیله رئیس قبلی برگزیده میشود. بدین ترتیب، بندیکت جامعه را منبع حکمت، و حتی به یک معنا، منبع مرجعیت قلمداد میکند.
بندیکت، یک صورت اصلی و کاملِ نماز(Divine Office) ارائه میکند که حدود چهار ساعت طول میکشد. و هشت آئین عبادی در شبانه روز انجام میشود؛ اما مستر یک برنامه روزانه دارد که راهب ها در آن عشاء ربانی را دریافت میکنند. بندیکت پیش بینی خاصی برای عشاء ربانی ندارد و برخلاف مستر به روحانیون اجازه می دهد که به دیر بپیوندند و رئیس دیر می تواند راهبی داشته باشد که برای خدمت به جامعه، به کشیشی نصب شده باشد.(Bernard Green O.S.B., , 2000, p. 130-131)
تنظیم و ترتیب های بندیکت برای پذیرش اعضای جدید، پیشرفتی فراتر از روش های رهبانی قبلی، از جمله کاسین و مستر است. بندیکت برخلاف مستر، به والدین اجازه می دهد که فرزندان خود را به عنوان راهب به دیر تقدیم کنند (فصل ۵۹)؛ . اما نظر مستر این است که پذیرش مسئولیت و تعهد رهبانی باید فقط توسط کسی انجام شود که به قدر کافی سن داشته باشد انتخابی عقلانی و آگاهانه کند.
تأثیرگذاری
قواعد بندیکت که برای راهبانش نوشته شده، تأثیر زیادی بر پیشرفت تمدن غربی داشته است. حس مشترک آن، آگاهی دلسوزانه از حدود تحمل انسان و انسجام آن به عنوان برنامه ای زاهدانه، آن را مناسب و شایسته کرده و باعث ماندگاری آن در تاریخ رهبانیت مسیحی شده است.
پس تأثیر کتاب قواعد باید از دو جنبه ملاحظه شود: ۱. تأثیر آن بر تمدن غرب؛ ۲. تأثیر آن بر آموزه طلب و جست و جوی روح برای اتحاد با خدا. این تأثیر دوگانه، در طول قرن ها ادامه داشته است. عالمان، افرادی که در برگزاری مراسم دینی فعال بودند، موسیقی دان ها، هنرمندان، نویسندگان، معماران و متفکران بسیاری در خانه های بندیکتی اسکان داشتند و راهب بندیکتی بودند. (Benedict, Introduction, 1975, P. 39) در قرن های متمادی که غرب دچار آشفتگی و ناامنی بود، دیرهای راهبان، محل امنی برای رشد و پرورش متفکران و هنرمندان بود. پایه ها و پله های اولیه تمدن غرب، در دیرها – که مدت ها در انحصار بندیکتن ها بود- ساخته شد. در واقع، در آن زمان دیرهای راهبان نقش دانشگاه ها و مراکز علمی ـ هنری امروز را انجام می دادند.
بندیکتن ها
بندیکتن ها، راهبانی هستند که از کتاب قواعد بندیکت پیروی میکنند؛ مردان و زنان راهبی که بندیکت را پدر روحانی خود می دانند. درسال ۵۹۶ پاپ گریگوری کبیر، چهل تن از راهبان بندیکتی را برای تبلیغ مسیحیت نزد آنگلوساکسون ها فرستاد که سردسته آنها فردی به نام آگوستین بود. این گروه با وجود مخالفت ها توانستند کلیساها و دیرهایی در آن منطقه تأسیس کنند. (Biggs A. G.,Seasoltz R. K., 1981, v. 2, p. 267) این گروه و گروه های مشابه، عملاً در کنار مسیحیت، رهبانیت بندیکتی را نیز گسترش می دادند. قانون آخن درسال های ۸۱۶-۸۱۹، قواعد بندیکت را برای همه دیرها اجباری کرد. بنابراین، در زمان های طولانی، «راهب» با «بندیکتی» مساوی بود.
چندین بار رهبانیت بندیکتی دچار انحراف و انحطاط شد و حرکت های اصلاحی برای رفع انحراف به وجود آمدند. معروف ترین این حرکت ها، اصلاحات بندیکت اهل آنیان، اصلاح کلونی، گورز، بروگن، و ماکسیمین در ترییر بود. جمعیت بسیار بندیکتن ها و گرایش های رهبانی مختلف، به انشعاب در میان آن ها انجامید؛ مثلاً کامالدولس با گرایش به سبک زندگی عزلت گزینی، و وَلومبروسان با گرایش به زندگی رهبانی جمعی، از شاخه های بندیکتی شمرده میشوند. پاپ بندیکت دوازدهم حکم کرد که دیرهای بندیکتی باید در سی قلمروی سراسقفی متحد شوند و هر سه سال با هم گردهمایی (تجمع) داشته باشند.از سال ۱۸۹۳، بندیکتی ها یک دانشگاه بین المللی با سه دانشکده در سنت آنسلمِ رم را پشتیبانی کردهاند.
امروزه بندیکتی ها ائتلافی را که به ۲۱ تجمع برای مردان و ۴۱ تجمع برای زنان تقسیم میشود، شکل دادهاند. تعداد کمی از دیرها نیز به هیچ تجمعی تعلق ندارند. گستره جهانی بندیکتی ها (در سال ۱۹۹۶)، ۲۶۹۰۷ نفر بوده است: ۸۶۹۴ راهب مرد در ۳۲۵ دیر و ۱۸۲۱۳ خواهر و راهبه در ۳۴۵ دیر. وظایف بندیکتی ها، افزون بر انجام مراسم نماز، شامل فعالیت های تبلیغی، مدارس، مراقبت کشیشی، بیمارستانی و دانش پژوهی است.(Gahbauer, v.1, p.686-687)
کتاب قواعد بندیکت
بندیکت بر ضرورت وجود قواعد و رئیس دیر برای راهب تأکید دارد. راهب راهی دشوار را آغاز کرده است که پیمودن آن بدون نقشه دقیق و راهنما ممکن نیست و امکان انحراف وجود دارد و کتاب قواعد، همان نقشه و رئیس دیر راهنما ست. بندیکت، راهبانی را که بدون قواعد و رئیس عمل میکنند، شدیداً نکوهش میکند و آنها را تابع شیطان و گمراه می خواند (فصل اول). از نظر بندیکت، رئیس دیر، مرجع معتبر و جانشین مسیح و سرمشق و الگوی راهبان است. او نه تنها در فکر و نگرش بلکه در عمل، از راهبان دیگر برتر است و می تواند در مسائل سلوکی پاسخ گوی راهبان باشد و باید بر طبق کتاب قواعد، برادران را راهنمایی کند (فصل ۲).
بندیکت متن کتاب کوتاه قواعد را به زبان لاتینی محلی قرن ششم نوشت و تا امروز صدها نسخه خطی از آن به جای مانده است. نخستین انتشار چاپی آن در سال ۱۴۸۹ بود. به جز کتاب مقدس، احتمالاً متن قدیمی دیگری نیست که در قرون وسطی به این اندازه نسخه برداری شده باشد.(Conrad, 2000, p. 262-263) گریگوری میگوید: که بندیکت یک کتاب قواعد نوشت که بصیرت و تیزبینی آن و نیز روشنی و وضوح کلامش قابل توجه است. این متن کوتاه لاتینی (حدود ۱۵۰۰۰ کلمه) به یک مقدمه و ۷۳ فصل تقسیم شده است. بندیکت در آخر کتاب خود، آن را قواعد کوچکی برای نوراهب ها خوانده است؛ اما همین متن کوتاه، بیش از ۱۵۰۰ سال جامعه های دینی مردان و زنان را راهنمایی کرده است.
یافتن یک ساختار کلی و جامع برای مطالب و فصل های کتاب بندیکت دشوار است. مقدمه و هفت فصل اول، اصول الهیات رهبانی مورد قبول او را بیان میکند. فصول ۸ تا ۲۰ درباره نماز، فصول ۲۳ تا ۳۰ و ۴۲ تا ۴۶ درباره مجازات ها، فصل های ۳۱ تا ۴۱ درباره خدمتکار، اموال، خدمت متقابل در جامعه، و بیماران است. فصول ۵۷ تا ۶۵ نیز درباره کارگران ماهر در جامعه، پذیرش نوراهب ها، روحانیون، راهبان مسافر یا زائر، نظم جامعه، رئیس دیر و معاون است. ارتباط میان این فصل ها کمتر آشکار است. محل تعدادی از فصل ها کاملاً دلخواه و بدون حساب به نظر می رسد.(Green O.S.B., 2000, p. 130) عناوین فصول اول تا هفتم بدین قرار است: ۱. انواع راهبان ۲. ویژگی های رئیس دیر ۳. مشورت ۴. فهرست کارهای خوب ۵. اطاعت ۶. سکوت ۷. فروتنی.
همچنین می توان دو عامل را از هم تفکیک کرد: عامل تشکیل دهنده جامعه دیر و عامل قانون گذاری. هفت فصل اول، عامل تشکیل دهنده جامعه دیر را بیان میکند و فصول بعدی به جنبه قانون گذاری مربوط است. سه فصل اول، به طور خلاصه ساختار ارگانیک جامعه رهبانی را توضیح می دهد؛ ازجمله اساس جامعه و تعهد و الزام آن، مرجعیت رئیس دیر، سپس اعضای آن و نقش آنها در اداره جامعه. فصل ۴ تا ۷ به دنبال شکل روحانی زندگی اعضای دیر و ریاضت معنوی هر عضو است.(Dom, 1921, p. 24) طولانی ترین فصل کتاب، فصل فروتنی (فصل ۷) است.
بندیکت، راهب را به یک سالک طریق، یک دانش آموز و متعلم، و یک جنگجوی مسلح تشبیه میکند. راهب، از این نظر که راهی طولانی و دارای مراحل متعدد و سخت در پیش دارد، سالک است؛ از این حیث که باید مطالب بسیاری را از پیش قراولان باید فرابگیرد، متعلم است؛ و از این لحاظ که با خطرات و دشمن های فراوانی روبه رو ست و به سلاح های متنوعی مجهز شود، جنگجو ست.
بندیکت، مکتبی را تأسیس کرده است که معلم و مربی اصلی اش خود مسیح است و بندیکت و رئیس دیرها به نیابت از مسیح، حرکت در مسیر خدمت به خداوند را آموزش می دهند. یکی از رهبران انجیلی معاصر به نام دیوید واتسون، (David Watson) احترام عمیق خود به کتاب بندیکت را چنین ابراز میکند: «اگر کتاب بسیار حکیمانه بندیکت عمیق تر شناخته میشد و به آن عمل میگشت، بسیاری از مشکلاتی که امروزه در اجتماع های کلیسایی مطرح است، به وجود نمی آمد.»(لین، ۱۳۸۰، ص ۱۶۴)
احتمالاً بیشترین قدرت کتاب قواعد بندیکت، در حس مشترک و عشق آشکار آن و نگرانی برای سعادت افرادی است که آن را به مثابه راه زندگی برگزیدهاند. مخاطب بندیکت در کتاب قواعد، مردم عادی اند، نه گوشه نشین ها یا روحانی ها.(Benedict, 1975, p. 28) لحن کتاب قواعد بندیکت، توصیه ای و خطاب به شاگردان است.
آثاری درباره قواعد
کتاب قواعد بندیکت بارها توسط نویسندگان مختلف شرح و تفسیر شده است. احتمالاً قدیمی ترین شرح آن، شرح پل دیکون(Paul the Deacon) است. همچنین فرانک هیلدمار() و اسمارادوس، (Smaragdus abbot of St. Mihiel) رئیس دیر میهیل نیز بر قواعد شرح نوشتند. کامل ترین شرح و تفسیرها، شرح دِ مِگ(D. Mege) و دِ مارتن(D. Martene) در قرن هفدهم بود. شرح دِ کالمت(D. Calmet) در قرن بعدی فوق همه شروح بود و او یک فهرست الفبایی از نویسندگانی که درباره قواعد بندیکت نوشته بودند، ارائه کرد.(Dom, 1921, p. xii) همچنین آثار ذیل نمونه ای از آثار نوشته شده درباره قواعد بندیکت است:
Esther De Waal, Contemporary Christian Insights, A Life-Giving Way, A Commentary on the Rule of St. Benedict, London and New York, Mowbray, Reprinted 2000.
Terrence G. Kardong, Benedict’s Rule A Translation and Commentary, U.S.A., The Liturgical Press, Collegeville, Minnesota, 1996.
Joan Chittister OSB, The Rule of Benedict: Insights for the Ages, New York, Crossroad, 1992.
Terrence Kardong OSB, Together Unto Life Everlasting: An Introduction to the Rule of Benedict, Richardton, North Dacota: Assumption Abbey Press, 1984.
پینوشتها:
۱ . بیزانس یا همان قسطنطنیه که استانبول فعلی است، مرکز امپراطوری روم شرقی بوده است. رهبانیت ابتدا در مصر و امپراطوری روم شرقی رواج یافت و مراکز رهبانی غرب نیز تحت تأثیر شرق بودند.
۲ . Neron،نرون؛ کلادیوس سزار آگوستوس ژرمانیکوس، امپراطور روم، متولد ۳۷ م، که در ۵۴ م به امپراطوری رسید. و در ۶۴ م به هوس ابلهانهای رم را آتش زد و در ۶۸ م خودکشی کرد.
۳ . حضرت یحیی که قبل از حضرت عیسی مردم همان سرزمین را ارشاد میکرد و به یحیی تعمید دهنده معروف بود.
۴ . زمان مرگ بندیکت سال ۵۴۰، ۵۴۳، بعد از ۵۴۶، ۵۴۷ و بین ۵۵۰ و ۵۶۰ هم گفته شدهاست. در کتاب گفتگوها اثر گریگوری آمدهاست که بندیکت با شخصیتهایی از جمله توتیلا پادشاه King Totila دیدار داشته و ارتباط میان این گزارش و تصرف رم توسط توتیلا در دسامبر ۵۴۶ دلالت میکند که مرگ بندیکت پس از این تاریخ بودهاست.
۵. آریوس کشیشی از اسکندریه بود که در باره حضرت عیسی دیدگاهی خاص داشت. نظر او این بود که عیسی «کلمه» حق است و با این وجود مخلوق و حادث است و با عنصر الوهیت که ازلی و ابدی است، متفاوت است. این نظر مخالفت بسیاری را برانگیخت و سرانجام در ۳۲۵ شورایی متشکل از نمایندگان تمام کلیساها در نیقیه تشکیل شد و مخلوق و حادث بودن عیسی را به شدت محکوم کرد.
۶. پلاگیوس راهب ایتالیایی بود که بر ضرورت مسئولیت اخلاقی بشر تأکید میکرد. او معتقد بود افراد بشر میتوانند در مسیر رستگاری خود ابتکار عمل را به دست بگیرند. مخالفانش – که بزرگترین آنها آگوستین بود- معتقد بودند که وی منکر هر گونه جایگاهی برای فیض الهی است. آگوستین بر تقدم فیض خدا برای نجات انسان در هر مرحله از زندگی مسیحی از آغاز تا پایان تأکید میکرد.
۷ . در یک خانواده اشرافی متدین به دنیا آمد. در حدود ۵۷۳ در حالی که از نظر سنی برای این مقام بسیار جوان بود، رئیس حکومت شهری رم شد اما بزودی از مقامش کنارهگیری کرد و پس از تأسیس ۷ دیر، در یکی از آنها به عنوان یک راهب خلوت گزید.
۸. گزنه، گیاهی علفی است که برگهای دندانهدار آن پوشیده از کرکهای یک سلولی است و در آنها مایع سوزآوری ترشح میشود و در موقع لمس آن سوزش شدیدی احساس میشود.
منابع
اف. ئی. پیترز، (۱۳۸۴)، یهودیت، مسیحیت و اسلام، ترجمه حسین توفیقی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب،
ص ۲۲۵.
آلیستر مک گراث، (۱۳۸۴)، درسنامه الهیات مسیحی، ترجمه بهروز حدادی، قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان ومذاهب،
ص ۳۳۱-۳۳۲.
اندراوس واطسون و ابراهیم سعید، (بی تا)، شرح اصول الایمان، چ چهارم، قاهره، دارالثقافه.
اولین اندرهیل، (۱۳۸۴)، عارفان مسیحی، ترجمه احمدرضا مؤیدی و حمید محمودیان، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب.
بهرام محمدیان (ویراستار و مسئول ترجمه)، (۱۳۸۱)، دایره المعارف کتاب مقدس، تهران، سرخدار.
توماس آکمپیس، (۱۳۸۴)، تشبه به مسیح، ترجمه سایه میثمی، تهران، هرمس، چاپ دوم.
توماس میشل، (۱۳۷۷)، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب.
تونی لین، (۱۳۸۰)، تاریخ تفکر مسیحی، ترجمه روبرت آسریان، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز.
جان ناس، (۱۳۵۴)، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، چ سوم، تهران، پیروز.
سَروِپالی رادا کریشنان (ویراستار)، (۱۳۶۷)، تاریخ فلسفه شرق و غرب، ترجمه جواد یوسفیان، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی.
علی اکبر دهخدا، (۱۳۷۷)، لغت نامه، چ دوم، تهران، دانشگاه تهران، چاپ دوم، ج ۱۴.
علی موحدیان عطار، (۱۳۸۸)، مفهوم عرفان، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب.
گوردن فی، (بی تا)، بررسی رسالات پولس به قرنتیان، ترجمه آرمان رشدی، شورای کلیساهای جماعت ربانی، آموزشگاه کتاب مقدس.
مارگارت اسمیت، (۱۳۹۰)، مطالعاتی در عرفان اولیه خاور نزدیک و خاور میانه، ترجمه منصور پیرانی و مریم محمدی نصرآبادی، تهران، مرکز.
و. دیاکوف، (۱۳۵۳)، تاریخ جهان باستان، ترجمه صادق انصاری و..، چ سوم، تهران، اندیشه، ج ۳ (رم).
Benedict, (1975) The Rule of St. Benedict, U.S.A., Doubleday, Introduction,.
Bernard Green O.S.B.( 2000), ” Gregory 1(the Great) St.”, in: William M. Johnston(ed.), Encyclopedia of Monasticism, Chicago and London, Fitzroy Dearborn Publishers, v. 1, p.
Bernard Green O.S.B. (2000), “Benedict of Nursia, St.”, in: William M. Johnston)ed.), Encyclopedia of Monasticism, Chicago and London, Fitzroy Dearborn Publishers, v. 1, p.
Biggs A. G.,Seasoltz R. K.( 1981), “Benedictines”, in: Bernard L. Marthaler (ed.), New Catholic Encyclopedia, U.S.A., The Catholic University of America, v. 2.
Columba Stewart OSB, The Latin West III: Benedictine Monasticism and Mysticism, in: “Blackwells …(not yet been published)”.
Esther De Waal (2000), Contemporary Christian Insights, A Life-Giving Way, A Commentary on the Rule of St. Benedict, London and New York, Mowbray.
Ferdinand R. Gahbauer, “Benedictines”, in: Hans Dieter Betz & others (ed.), Religion Past & Present Encyclopedia of Theology and Religion, v.1, p.686-687.
Hildemar of Corbie (d. 850).
Kevin Seasoltz R. O.S.B. (1987), “Benedict of Nursia”, in: Mircea Eliade (ed.), The Encyclopedia of Religion, New York, Macmillan Publishing Company, v. 2, p. 98-99.
Knowles M. D., Seasolts, R. K. (1981), “Benedictine Rule”, in: Bernard L. Marthaler (ed.), New Catholic Encyclopedia, U.S.A., The Catholic University of America, v. 2, p. 283-284.
Leyser Conrad (2000), Authority and Asceticism from Augustine to Gregory the Great, Oxford, Clarendom Press, p. 262-263;
Michaela Pfeifer, “Benedict, Rule of Saint”, in: Hans Dieter Betz & others (ed.), Religion Past & Present Encyclopedia of Theology and Religion, v.1, p. 686.
Right Reverend Dom, Paul Delatte (1921), The Rule of St. Benedict A Commentary, Translated by Dom Justin McCann, London, Burns Gates & Washbourne Limited, p.xi.
Rippinger J.(2003),”Benedict St.”, in: Bernard L. Marthaler (ed.), New Catholic Encyclopedia, U.S.A., Thomson Gale, v. 2, p. 236-238;
Rush A. C., Hester K.( 2003), “Gregory (the Great)1, St. Pope.”, in: Bernard L. Marthaler (ed.), New Catholic Encyclopedia, U.S.A., Thomson Gale, v.6, p. 483.
منبع: فصلنامه معرفت ادیان شماره ۹
ادامه دارد …