نواب اربعه

 

علی ناصری

امام حسن عسکری(ع) در هشتم ماه ربیع الاوّل سال ۲۶۰ هجری در ۲۹ سالگی به شهادت رسید و بدین سان، امامت فرزند موعودشان آغاز گشت و از همین زمان بود که شیعیان برای نخستین بار طعم غیبت را چشیدند. آغاز غیبت صغرا مصادف با آغاز امامت حضرت مهدی(ع) بود تا مردم آرام آرام با مفهوم تلخ و دردناک غیبت آشنا شده، بتوانند تا آن زمان که به اشتباه خود پی می‌برند و به وظایف خود در برابر امامان آگاه می‌شوند، همچنان دیندار بمانند. در دوران غیبت صغرا چهار نایب خاص،   امر وساطت میان امام(ع) و شیعیان را به عهده داشته و چنان‌که خواهیم دید، همه آنها معروف و سرشناس بوده‌اند. آنان احکام دین را از وجود اقدس امام زمان(ع) گرفته و در اختیار شیعیان می‌گذاشتند. سؤالات [کتبی و شفاهی] ایشان را به حضور امام زمان(ع) برده و سپس پاسخ را به شیعیان می‌رسانیدند و همچنین، وجوه شرعی شیعیان را با وکالتی، که از امام داشتند، می‌گرفتند [و به حضرت تحویل می‌دادند یا با اجازه ایشان مصرف می‌کردند] آنان جمعی بودند که امام حسن عسکری(ع) در زمان حیات خود عدالتشان را تأیید فرمود و همه را به عنوان امین امام زمان(ع) معرفی کرد و بعد از خود، ناظر املاک و متصدی کارهای خویش گردانید، و آنها را با نام و نسب به مردم معرفی نمود.
اینها، همه دارای عقل، امانت، وثاقت، دِرایت، فهم و عظمت بودند.

همان‌گونه که گفتیم، جریان نمایندگی و نیابت امام زمان(ع) دو هدف اساسی را دنبال می‌کرد که عبارتند از:
اوّل: آماده کردن اذهان عمومی‌برای غیبت کبرا و عادت دادن تدریجی مردم به پنهان‌زیستی امام(ع). چه بسا غیبت ناگهانی حضرت، موجب انکار مطلق وجود حضرت مهدی(ع) و انحراف افکار عمومی می‌شد.
دوم: رهبری دوستداران و طرفداران امام زمان(ع) و حفظ مصالح اجتماعی شیعیان در برابر خلأ و کمبودی که از ناحیه غیبت امام(ع) در اجتماع شیعیان پیدا شده بود. امام زمان(ع) توانست به وسیله آنان رهبری خویش را در جامعه اعمال کند و خسارت‌های ناشی از غیبت خویش را جبران کند.
نوّاب خاص، وظایفی بر عهده داشتند که عبارت بود از:
اوّل: پنهان نگه داشتن نام و مکان امام(ع) و رفع شکّ و تردید درباره آن حضرت.
دوم: جلوگیری از به وجود آمدن فرقه‌های انحرافی شیعیان.
سوم: پاسخ‌گویی به پرسش‌های فقهی و مشکلات علمی و عقیدتی.
چهارم: مبارزه با مدعیان دروغین نیابت.
پنجم: اخذ و توزیع اموال متعلق به امام.
ششم: سازماندهی وکلا.

با توجه به وضوح موارد فوق و بی‌نیازی آنها از توضیح، تنها اشاره‌ای به مورد آخر، یعنی «سازماندهی وکلا» خواهیم داشت: سیاست تعیین وکیل برای اداره امور نواحی گوناگون و ایجاد ارتباط میان شیعیان و امامان، از روزگارِ امامان پیشین(ع) در کار بود. در دوران غیبت، تماس مردم با امام زمان(ع) قطع گردید و محور ارتباط با امام(ع) نایبی بود که امام زمان(ع) تعیین می‌کرد.

مناطق شیعه‌نشین تقریباً مشخص بود و بنا به ضرورت، در هر منطقه وکیلی تعیین می‌شد و گاه چند وکیل در مناطق کوچک‌تر در سرپرستی وکیلی قرار داشتند که امام و بعد از او نواب برای آنها تعیین می‌کردند. این وکلا اموالی را که بابت وجوه می‌گرفتند، به شیوه‌های گوناگونی به بغداد، نزد نواب می‌فرستادند و آنها نیز طبق دستور امام(ع) در مواردی که لازم بود، به کار می‌گرفتند.

در مواردی ممکن بود برخی وکلا برای یک بار امام زمان(ع) را ملاقات کنند؛ چنانکه محمد بن احمد قطان، که از وکیلان ابوجعفر ـ نایب دوم ـ  بود به ملاقات امام(ع) نایل آمد.  امّا معمولاً آنها تحت نظر نایب خاصّ امام، انجام وظیفه می‌کردند. به نقل از احمد بن متیل قمی، ابوجعفر، ده وکیل در بغداد داشته که نزدیک‌ترین آنها به وی حسین بن روح بود.  از دیگر نزدیکان وی جعفر بن احمد بن متیل بود که بسیاری گمانشان بر این بود که وی به جانشینی ابوجعفر خواهد رسید. از روایتی دیگر بر می‌آید که در برابر اموالی که به وکلا داده می‌شد، قبوضی از آنان دریافت می‌کرده‌اند، امّا از نایب خاص چنین قبوضی دریافت نمی‌‌شد و زمانی که ابوالقاسم، حسین بن روح را به جانشینی برگزید، دستور داد که از وی نیز قبوضی نخواهند.  همچنین، برخی از وکلا ساکن در اهواز، سامرا، مصر، حجاز، یمن و نیز مناطقی از ایران همچون خراسان، ری و قم بودند که اخبار آنها به صورت جسته و گریخته، ذیل موضوعاتی دیگر در کتاب‌های الغیبه طوسی و کمال‌الدین صدوق ذکر شده است.
این چهار نایب بنابر اعتقاد مسلّم شیعیان  عبارتند از:

نایب نخست، عثمان بن سعید

ابوعمرو عثمان بن سعید از یاران و شاگردان مورد وثوق امام دهم و یازدهم(ع) و مردی جلیل‌القدر و مورد اطمینان بود که از یازده سالگی در محضر امام هادی(ع) به خدمتگزاری و آموختن فقه و حدیث و تعالیم اسلامی اشتغال داشته است و شاگرد تربیت یافته ولایت و امامت بوده است. او را با توجه به قبیله، «اسدی» و محلّ سکونت، «عسکری» و شغل، «سمّان» یا «زیّات» (روغن‌فروش) نامیده‌اند.

نایب دوم، محمد بن عثمان

وقتی نایب اوّل حضرت مهدی(ع) وفات یافت، بیش از دیگران، آن حضرت آزرده و اندوهگین شد و در نامه‌ای به فرزند عثمان، مرگ پدر را تسلیت گفت و او را به جای پدرش منصوب کرد.
محمدبن عثمان به رغم مخالفت‌هایی که مدعیان دروغین نیابت، با وی کردند و فشارهایی که خلفای آن دوران وارد می‌ساختند، توانست وظایف نیابت ولی‌عصر(ع) را به نیکی انجام دهد و نگذاشت غُلات با ترفندهای دروغین، شیعیان را متوجه خود سازند و نیابت او را متزلزل کنند. دوستداران ائمّه(ع) هیچ‌گاه درباره نیابت و وثاقت او دچار شکّ و تردید نشدند.
نایب دوم بیشترین مدت را در سمت نمایندگی امام زمان(ع) به خود اختصاص داد و حدود چهل سال نایب و رابط امام(ع) و شیعیان بود.
جایگاه ویژه او در خاندان ولایت و نبوت چیزی نیست که نزد شیعیان، نیازمند دلیل و برهان باشد و جلالت و عظمت وی از مسلّمات تاریخ شیعه است.

نایب سوم، حسین بن روح

نایب سوم حضرت مهدی(ع) حسین بن روح است، که در میان خاندان نوبختی، پس از ابوسهل، مشهورترین ایشان به شمار می‌رود.  وی که یکی از ده وکیل محمد بن عثمان _ نایب دوم _ در بغداد بود، از همان زمان جایگاه ویژه‌ای نزد شیعیان داشت.
حسین بن روح ویژگی‌های نیکی داشت که برای همگان جلوه می‌کرد مرحوم شیخ طوسی در این باره می‌گوید: «او نزد شیعیان و دیگران، خردمندترین مردم به شمار می‌رفت و اهل تقیّه بود»1.

نایب چهارم، علی بن محمد

آخرین نایب حضرت مهدی(ع) علی بن محمد سَمُری است که به دلیل شدت مراقبت‌های حکومت عباسی چندان آزادی عمل نداشت. مدت وکالت وی نیز از دیگران کمتر و نزدیک به دو سال بود. از ایشان هم در طول وکالت، کراماتی نقل کرده‌اند.
و سرانجام در نیمه شعبان سال ۳۲۸ قمری همان‌گونه که حضرت(ع) خبر داده بودند، او وفات یافت و کتاب نیابت بسته شد و عصر غم‌بار غیبت کبرا آغاز گشت.

پی‌نوشت‌ها
:
٭ با استفاده از: بازشناختی از یوسف زهرا(س) با تلخیص.
۱. شیخ طوسی، الغیبه، ص ۳۷۲.

 

ماهنامه موعود شماره ۷۹ 

Check Also

من مهدى هستم‏

سيد جمال الدين حجازى‏اين ماجرا مربوط به شخصى است كه «حسن عراقى» نام داشت. او در زهد و معنويت به جايى رسيد كه همرديف بزرگان عصر خويش قرار ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *