خانه حسین، خانه عشق است

a0c94a8fb0f5c5ccf4aae560c62d8360 - خانه حسین، خانه عشق است

امّا، حسین
گویی همه راه‌ها به حرم حسین(ع)، ختم می‏شود.
بگذار سخنی بگویم حتّی اگر کفر بپنداری
حسین(ع)، معشوق خداست
حسین(ع)، عاشق خداست

امّا، حسین
گویی همه راه‌ها به حرم حسین(ع)، ختم می‏شود.
بگذار سخنی بگویم حتّی اگر کفر بپنداری
حسین(ع)، معشوق خداست
حسین(ع)، عاشق خداست
خدا از خلقت آدم و حوا دنبال حسین(ع)، می‏گشت.
می‏خواست که حسین(ع)، را از گنج‌خانه خود نمودار سازد.
به حسین(ع)، ببالد، او را به همه خلق عالم بنماید.
و آنگاه خود زبان به تحسین بگشاید که:
فتبارک‏الله احسن‏الخالقین!
حسین(ع)، همه چیز را داد، همه را.
حسین(ع)، قیمتی به سنگینی کل عالم داشت؛
از اینرو هیچ‏کس قادر به خریداریش نبود.
قیمت حسین(ع)، بهشت نبود،
حور و قصور نبود،
قیمت حسین خود خدا بود.
حسین(ع)، ایستاد تا نشان دهد کسی را دوست دارد که می‏ارزد.
او در صحن کربلا حاضر شد؛
تمامی رنج عالم،
تمامی مظلومیت،
و تمامی سوز و داغ و درد فراق را، تاب آورد و ثارالله شد.
حسین(ع)، برای ثارالله شدن تا به بی‏نهایت در میدان ماند.
حسین(ع)، با شأن ثاراللهی ماندگار شد؛
ابدی شد.
مگر خون خدا می‏میرد؟!
از اینرو،
خانه حسین، (ع)، خانه خدا شد،
خاک حسین(ع)، شرافت یافت و زیارتش همسنگ زیارت خانه خدا شد.
چرا که:
اگر پای در صحن و سرای خدا گذاشتی؛
اگر به صحن مسجدالحرام رفتی؛
اگر چه مسافری، اما، مقیمی،
اهل حرمی،
خودی هستی،
پس، نمازت را کامل به جای آور!
که تو در خانه خدایی.
تو در خانه خودی، در وطن خودی
خانه خدا وطن توست و تو بیهوده ملک دیگری را برگزیده‏ای
به همین‏سان؛
وقتی در حریم امن حسین(ع)، وارد آمدی از خودی
اهل خانه‏ای؛
مسافر نیستی؛
پس نمازت را کامل کن!
خانه حسین(ع)، خانه خدا و خانه توست. در آن با امنیت تمام بمان. در حریمی‌که هیچ‏کس نمی‏تواند متعرض تو شود، تو را بیازارد و یا براند.
خانه حسین(ع)، خانه عشق است!
خانه دلدادگی است!
خاک حسین(ع)، شفاست!
شرف یافته از گنج خدا،
و سجده‏گاه آدمی در وقت خواندن خدا.
حرم حسین(ع)، بوی عشق می‏دهد،
طعم دلدادگی،
مزه یکی شدن با حضرت دوست
در خانه و حریم امن حسین(ع)، هر که می‏خواهی باش؛ هر چه می‏خواهی باش؛
بمان، روزی بخور و مطمئن باش که هر که تو را براند حسین، (ع)، آغوش می‏گشاید.
از هر چه ماندی و از هر که رانده شدی؛
در خانه حسین(ع)، گشوده است.
نیم نگاهی بدو کن! با سر به استقبالت می‏آید؛
نوازشت می‏کند؛
آرامشت می‏دهد؛
و همه حُسن حسینی را بدرقه راهت می‏نماید.
حریم حسین(ع)، بویی دارد که هیچ کجا ندارد.
همه، پروانه‏وار، دیوانه حرم حسین‏اند.
همه، تشنه کام جرعه‏ای از دستان حسین‏اند.
همه حسینی‏اند
اگر سخی‏اند؛
اگر جوانمردند؛
اگر بخشنده‏اند؛
و اگر مردند.
همه حسینی‏اند.
همه می‏خواهند که حسینی باشند.
چرا که همگان به صرافت طبع دریافته‏اند که شرط ماندگاری در عرصه هستی، شرط بی‏مرگی،
شرط درهم شکستن دیوار زمان و مکان،
حسینی شدن است.
و حسین(ع)، تمامی عزت را از آن خود کرد و ماند!
و همگان از حسین(ع)، عزت می‏ستانند تا بمانند
حتی اگر نام حسین را هم نشنیده باشند.
چه،
همه جوانمردی و سخا،
همه شجاعت و وفا،
به نام حسین(ع)، و برای حسین(ع)، رقم خورده و همگان طفیلی هستی حسین‏اند.
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد۱
پس از حسین، (ع)، همه آنچه مانده، به نام او مانده؛
برای او مانده؛
وگرنه،
با حضور حسین(ع)، در صحنه کربلا همه منظور خدا برآورده شد.
کنتُ کنزاً مخفیا و أحببتُ أن اُعرَف.۲
و حسین(ع)، گنج نهان خدا بود که در ظهری داغ سر از میانه خاک برآورد و آشکارا بر آسمان لبخند زد.
پس از حسین(ع)، همه آنچه ماند به نام او ماند؛
همه نیکی، اسمی و رنگی و بویی از او گرفت
و همه سلحشوری و جوانمردی.
تا آنگاه که فرزند حسین(ع)،
با پرچم یا لثارات الحسین(ع)،
پای در میدان نهد
و طلب خون حسین(ع)، کند
گام در طریق او نهد و تمامیت حسین و حسینی بودن در عرصه خاک را نمودار سازد.
أللّهم ارزقنا طلب ثاره مع امام منصور من ولد الحسین.۳

پی‌نوشت‌ها:
۱. لسان‏الغیب حافظ شیرازی.
۲. حدیث قدسی: من گنج مخفی‏ای بودم که دوست داشتم شناخته شوم.
۳. خداوندا! روزی ما قرار بده خونخواهی حسین(ع)، و همراهی با امام منصور از فرزندان حسین(ع).

همچنین ببینید

آقا شیخ مرتضی زاهد

محمد حسن سيف‌اللهي...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *