ماه صیام، ماه عشق

در بلاد قدسیّه حبل‌المتین، شمیم خوش ماه مبارک رمضان در می‌رسد و فضای سراسر معنویت آن دیار را عطرآگین می‌سازد.

محراب دل دوباره آغوش می‌گشاید و مملوکان واقعی طریقت را به گذاردن پیشانی عشق بر سجاده رمضان دعوت می‌کند.

سروش عشق بر گلدسته مطهّر ماه رمضان حاضر گشته، با ترنم پر طراوت روزه‌داری، باب رمضان را به روی رمضانیان در سحرگاهان هر روز، گشوده می‌سازد.

زمین عشق است و آسمان عشق و این دلداده واقعی ـ عشق ـ است که باب رمضان را به روی خویش گشوده می‌یابد و خود را ملبس به جامه رمضانی می‌سازد.

تن به دنیاست و جان به آخرت، و این روح مفتون پرواز است که در عالم صغیر نظر به حظیره‌القدس دارد و طریق پرواز می‌جوید. تن عالم صغیر است و روح ـ که آن را ابزاری در جهت تکامل و رسیدن به دیار واصلین می‌داند ـ با تمسّک و چنگ زدن به ماه مبارک صیام، عزم آن دارد تا خود را طاهر ساخته، از زندان تن رهایی یابد.

ماه مبارک صیام در می‌رسد و صائمین برای مبارزه با نفس غدّار، خود را مسلح به سلاح روزه نموده،   امساک را پیشه خویش می‌سازند.

امساک در برابر تمنّیات و تعلّقات دنیوی که به واقع متارکه دنیا و مقاصد شوم آن است، از شروط آنی گشتن بوده، فضایل خلیفه‌اللهی را با خود به ارمغان می‌آورد.

صائم در گذر از بلدالزمان به طرفه‌العین، عفاف بر دیده و گوش و زبان می‌کشد و خود را محصور عوالم قدسیّه اعتکاف می‌سازد. تا به راستی معتکفی گردد که تعبّد و بندگی در تمامی عمر پیشه‌اش باشد و قدم در این راه گذارد. راهی که سراسر عشق است و حیات. رحمت است و برکات و بالاخره وجود است و وجود.

دنیا نقش است و خالق دادار، نقاش و صائمین این ناظران واقعی نقش، راه رسیدن به نقاش را می‌جویند و خود را بومی می‌دانند در دست نقاش. نقاشی که قلم در خلق ابداع زیبایی‌ها می‌زند و بدان دم مسیحایی می‌بخشد.

مرزوقین در ماه مبارک صیام که با تیغ صائمی روح خویش را حجامت نموده‌اند و بر زمانه غدّار پشت نموده، عشق را می‌جویند، چه زیبا مقام می‌یابند و رمضانی می‌شوند.

حضور بر خوان گسترده ماه صیام شرایط تشرّف دارد و چهار تکبیر زدن.

شرایط تشرّف، تعبّد و بندگی است و جامه زیبای احرام را کسوت خویش ساختن و چهار تکبیر زدن، مهزوم ساختن عفریت نفس و صیانت از آن تا بدان جا که قابض الارواح در رسد و هادم اللذّات را با خود به ارمغان آورد. عالم وجود در ذکر مذکور، مذکور در ذکر ذاکر، چون این ماه، ماه ذاکر و مذکور است و این بشارت است از خالق (همانا مذکور) که هر آینه ذاکر به ذکر مذکور پردازد، مذکور نیز ذکر ذاکر گوید و او را در انجام اعمالش یاری رساند.

چون هر پگاه از ماه عشق در می‌رسد، ذاکرین با نجوای روح‌بخش سحر و اذان صبح خود را ملبس به جامه روزه‌دار ساخته، بر مرکب تقوی سوار می‌شوند تا خود را به خوان گسترده رمضان برسانند. خوانی که جلوس در گوشه گوشه آن خواهش دل است و نهایت آرزوی اتقیا.

بر روی مقام یافتگان رمضان، باب تناول از مائده‌های جنّت گشوده می‌شود و رهایی از صفیر تن را با خود به ارمغان می‌آورد.

آنجا که مدعوین رمضان در التذاذند، دلستان است و دلستان را محضری است بَلَد القدسیّه که مدعوین آن در تنعّم کامل، از بلاد مضایق دنیوی گذشته و بی‌هیچ دغدغه و آزردگی خاطر در آن ساکن گشته‌اند.

خیل یاران در راهند تا با پای نهادن به وادی ظهر بر گلدسته‌های اذان آن، بوسه زده و با طاهر گشتن و عنبرین ساختن دل از عطر خوش روزه، مهیای مجالست و محاورت با یگانه صاحب این ضیافت گردند.

روح، مشتعل از حسرت وصال است و واصلین در شهر رمضان غوطه‌ور در بستر حریرگون وصلت، کوهی از رشک و حسد را از کرده گناه‌آلود خویش رها ساخته و پای به بلاد مقدّس رمضان می‌گذارد تا وصال یابند.

مؤذن با بلند ساختن بانگ اذان، رمضانیان را به سوی خویشتن خویش فرا خوانده، به گشودن افطار دعوت می‌نماید.

الهی، ای که بر فقر ایمانم پرده پوشاندی و همچون دیگر مدعوین مقرّب درگاهت، منّت گذاردی تا از خوان گسترده‌ات اطعام یابم و در راه رمضانی‌شدن ساعی گردم، پیشانی سپاس بر سجده‌گاه دل فرود آورده، چشمان را در راه رؤیت آیات بیکرانت از اشک شوق و حسرت تطهیر نموده، اشک‌بار می‌سازم.

پس تو را به این چشمان اشک‌بار در راه تحصیل این ضیافت بیکران سوگند می‌دهم که از گناهانم درگذری و مرا نیز ملبس به جامه زیبای واصلین نموده،   روزه دارم بخوانی.

ای ساقی عشق، درب خم‌خانه رمضانی‌ات بگشای و از باده شیرین آن نیز طرب را برای این راکب که مرکب خویش گم کرده است به ارمغان آر.

محمدتقی گنجی‌واحد
ماهنامه موعود شماره ۸۰

همچنین ببینید

غدیر

غدیر یک ضرورت راستین

بر اساس جهان بینی توحیدی و مکتبی ، غدیر ، یک ضرورت منطقی و عقلی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *