چون پنجمین امام از فرزندان امام هفتمین غایب شود، الله الله در دینتان؛ مراقب باشید کسی آن را از شما زایل نسازد. ای فرزندان من! به ناچار صاحبالامر غیبتی دارد تا آنجا که معتقدان به این امر از آن باز گردند. این محنتی است که خدای تعالی خلقش را به واسطه آن بیازماید….۱
در روایتی که از امام علی(ع) نقل شده، در این زمینه چنین آمده است:
به خدا سوگند، من و این دو فرزندم (حسن و حسین) کشته خواهیم شد و خداوند در آخرالزمان، مردی از فرزندانم را به خونخواهی ما برمیانگیزد و او مدتی غایب خواهد شد تا گمراهان جدا گردند [این غیبت به درازا میکشد] تا جایی که افراد نادان میگویند: خداوند دیگر به آل محمد نیازی ندارد.۲
امام حسین(ع) در روایتی ضمن پیشبینی غیبت امام مهدی(ع) تصریح میکند که در این غیبت، گروهی از دین برمیگردند و گروهی بر دین پابرجا میمانند. این بیان امام حسین(ع) نیز میتواند شاهدی بر امتحان بودن غیبت امام دوازدهم باشد. متن روایت به این شرح است:
برای او (امام مهدی (ع)) غیبتی است که در آن برخی از دین برمیگردند و برخی بر دین پابرجا میمانند. پس آنها آزار میبینند و به ایشان گفته میشود: «اگر راست میگویید، این وعدهای که میدهید، کی محقق میشود.» آگاه باشید هر کس در زمان غیبت او در برابر آزار (دشمنان) و تکذیب (آنها) پایداری پیشه سازد، چون مجاهدی است که با شمشیر در پیشگاه رسول خدا ـ درود و سلام خدا بر او باد ـ جنگیده است.۳
در روایتی که از امام باقر(ع) نقل شده است، آن حضرت در حضور جمعی از یاران خود که ظاهراً در مورد ظهور دولت حق و قیام امامیکه به سختیهای شیعه پایان میدهد، گفتوگو میکردند، میفرماید:
شما به چه میاندیشید؟ به خدا سوگند، هرگز آنچه چشم به راه آنید، محقق نمیشود تا اینکه شما غربال شوید. به خدا سوگند، آنچه به آن امید بستهاید، رخ نخواهد داد تا اینکه شما آزمایش شوید. به خدا سوگند، آنچه در انتظار تحقق آن هستید، واقع نمیشود تا اینکه شما از هم جدا شوید. به خدا قسم، آنچه دل در گرو آن دارید، تحقق نخواهد یافت مگر پس از ناامیدی شما. به خدا قسم، آنچه چشم انتظار آن هستید، رخ نمیدهد، تا اینکه آنان که مستعد تیرهبختیاند، تیرهبخت و آنان که مستعد نیکبختیاند، نیکبخت شوند.۴
گفتنی است نعمانی نیز به هنگام بررسی روایات مربوط به غیبت امام زمان(ع)، پس از تعریف غیبت کبرا، فلسفه این غیبت را امتحان و آزمایش مردم میداند و برای این موضوع به آیهای از قرآن نیز استشهاد میکند:
و غیبت دوم آن است که سفیران و افرادی که واسطه [میان مردم و آن حضرت] بودند، برداشته شدند برای امری که خداوند آن را اراده فرموده بود و نیز به خاطر تدبیری که خدا در میان مردم مقرر فرموده بود و همچنین برای واقع شدن آزمایش و امتحان و زیر و رو و غربال شدن کسانی که ادعای این امر [تشیع] را میکنند. همچنانکه خدای عزّ و جلّ فرموده است: «و خدا بر آن نیست که مؤمنان را به این [حالی] که شما بر آن هستید، واگذارد تا آنکه پلید را از پاک جدا کند و خدا بر آن نیست که شما را از غیب آگاه گرداند…»5 و هماکنون آن زمان فرا رسیده است. خداوند در آن ما را از پایداران بر حق و از جمله کسانی که در غربال فتنه خارج نمیشوند، قرار دهد.۶
برخی از دانشوران شیعه معتقدند روایاتی که در آنها از امتحان مردم در زمان غیبت سخن گفته شده است، تنها جنبه خبری داشته و تنها بر سختیها و دشواریهایی که در زمان غیبت برای شیعیان پیش میآید، دلالت میکنند؛ زیرا اگر بپذیریم که خداوند خواسته است با غیبت امام(ع)، مردم را امتحان کند، لازمه آن پذیرش ستمی است که در زمان غیبت از سوی ستمکاران بر مؤمنان میرود:
اخباری که بر امتحان شیعه در زمان غیبت و دشواری کار برایشان و آزمایش صبر آنان بر غیبت، دلالت میکنند، تنها از سختیهایی [که برای] شیعیان [پیش میآید] خبر میدهند، نه اینکه خداوند متعال امام(ع) را غایب کرده تا اینکه مردم را امتحان کند. چگونه خداوند چنین چیزی را اراده کند، در حالی که لازمه آن، ظلم و معصیتی است که از جانب ستمکاران بر مؤمنان میرود و خدای متعال این را نمیخواهد، بلکه سبب غیبت همان ترسی است که گفتهایم.۷
برخی از اهل تحقیق، این اشکال شیخ طوسی را رد کرده و در پاسخ آن نوشتهاند:
خداوند هرگز به ظلمیکه ظالمان در حق مؤمنان روا میدارند، راضی نیست و آن را نه تکویناً و نه تشریعاً اراده نکرده است. تکویناً اراده نکرده چون ظلم ظالمان به اختیار و حریت خود ایشان صورت میگیرد و خداوند در فعل اختیاری هیچ انسانی، خواست تکوینی خود را تحمیل نمیکند؛ زیرا اگر چنین کند، جبر لازم میآید و خداوند، عادلتر از آن است که کسی را مجبور به کاری کند و سپس به خاطر انجام آن، مذمت و عقوبتش فرماید. از طرفی، خواست تشریعی خداوند نیز درست خلاف ظلم آنهاست؛ چون اراده تشریعی عبارت است از امر و نهی الهی و خداوند ظالمان را از ارتکاب ظلم نهی فرموده است. پس خداوند هیچ ارادهای (نه تکوینی و نه تشریعی) در مورد ظلم و ستم ظالمان بر مؤمنان ندارد. اما از آنجا که خداوند، انسانهای مختار را آزمایش میکند، لازمه اختیار داشتن آنها این است که «بتوانند» ظلم کنند و اگر خدای متعال مانع ظلم ظالمان نشود، مخالف عدل و حکمت خویش عمل نکرده است. پس جلوگیری نکردن از وقوع ظلم ـ به خاطر امتحان یا هر حکمت دیگر ـ به معنای اراده آن از ناحیه خداوند نمیباشد.۸
ابراهیم شفیعی سروستانی
ماهنامه موعود شماره ۸۸
پینوشتها:
۱. کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، باب ۳۴، صص ۳۵۹ و ۳۶۰، ح ۱.
۲. کتاب الغیبه (نعمانی)، ص ۱۴۱، باب ۱۰، ح ۱.
۳. کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، باب ۳۰، ص ۳۱۷، ح ۳؛ بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۱۳۳.
۴. الکافی، ج ۱، ص ۳۷۰ و ۳۷۱، ح ۶؛ کتاب الغیبه (نعمانی)، صص ۲۰۸ و ۲۰۹، ح ۱۶ (با اندکی تفاوت).
۵. سوره آل عمران (۳)، آیه ۱۷۹.
۶. کتاب الغیبه (نعمانی)، باب ۱۰، ص ۱۷۴.
۷. کتاب الغیبه (شیخ طوسی)، ص ۳۳۵.
۸. سید محمد بنیهاشمی، راز پنهانی و رمز پیدایی، چاپ اول: تهران، نیک معارف، ۱۳۸۴، صص۲۳۶و۲۳۷.