میهمان ماه

این شماره: مرتضی نوربخش
متولد ۱۳۴۲ شهرستان لنگرود ـ ساکن کرج
 آثار منتشر شده: باغ‌های نارون / سرزمین کودکی / عشق‌های گمشده / آمدن گناه من نبود / سینه سرخ و درخت آزاد (برای کودکان و نوجوانان) گزیده ادبیات معاصر شماره ۲۵ / در مسیر تماشا / ترانه‌های ابدی / بارش خورشید / درخت پرنده
 تحقیق و تدوین: کتاب دریا (گزیده شعر شاعران گیلان) صبوحی‌زدگان (قصیده‌های دهه اول و دوم انقلاب اسلامی‌با مقدمه استاد مشفق کاشانی)
 زیر چاپ: زندگی واژه‌ها (شعرهای نیمایی دهه اول و دوم انقلاب اسلامی‌با مقدمه مؤلف)
 در دست چاپ: هزار گوهر (گزینش هزار بیت از میرزا صائب تبریزی و بررسی اسلوب معادله در شعر صائب و سبک هندی)
و جدیدترین اثر زیر چاپ از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی‌به نام «شاعر پرنده‌ای است» گزینشی از هشت دفتر
و جدیدترین خبر، حرمت شکنی در حوزه هنری و سروده‌ای به نام «سمفونی زاغ‌ها»!

راز عمیق

گیسوان تو از آغاز اگر بور نبود
ماه در دایره مِهر تو محصور نبود

تو همان راز عمیقی که رسولان گفتند
کاشکی فاصله‌ام تا دریا دور نبود

خواب دیدم یک شب تشنگی‌ات را، آنگاه
آب دریا‌ها را نوشیدم، شور نبود

شب سفر کرد از این شهر و نیامد خورشید
گوییا هیچ کسی منتظر نور نبود

به تو پیوستم روزی که هوا ابر گرفت
بهتر از اینم دیدار تو مقدور نبود
عشق می‌خواهد

عشق زیباست چه پیدا و چه پنهان باشد
عشق می‌خواهد تا انسان، انسان باشد

چه کسی گفت که شادی را امساک کنید؟
عشق فرمود که نان باشد و ایمان باشد

در زمینی که علف‌های هوی ریشه کُند
عشق از مردم آن شهر گریزان باشد

ای شماها که به سختی‌ها می‌اندیشید
بگذارید که عاشق شدن آسان باشد

مرگ چون جامه اگر چند به ما نزدیک است
زندگی از افق دور نمایان باشد

چتر بردار به دیدارم اگر می‌آیی
پیش بینی من از فردا باران باشد


لحظه ویرانی

باز هم خاطره آن شب بارانی را
آن شب گم شده در باد زمستانی را

زنده کردی در من تا که بگویم با تو
شرح دلتنگی‌ام، این قصه طولانی را

چون به آیین تو پیوستم، از روز نخست
عشق فرمود به من این خطر جانی را

من چنان خانه متروکی در ساحل رود
سال‌ها منتظرم لحظه ویرانی را

ماه و خورشید، شب و روز به دنبال توأند
تا ببینند همه، آینه گردانی را،

باز جمعیتی از جبهه دنیاطلبان
چه سپرها که نکردند مسلمانی را

من یقین دارم چون روز، می‌آید آن صبح
تا که پایان باشد این شب ظلمانی را


مسافر فردا

باید سفر کنیم از اقلیم خواب‌ها
تا سرزمین گم شده آفتاب‌ها

از دوستی که سبزترین فصل زندگی است
حرفی نمانده است مگر در کتاب‌ها

ناخوانده مانده‌اند غزل ـ غصه‌های من
چندان که خوانده‌اید به شیون غراب‌ها

یادم کن ای مسافر فردا به شِکوه‌ای
چون می‌رسی به شهر سؤال و جواب‌ها

دریا برای زیستن ای موج! کوچک است
دنیای دیگری است در آن سوی آب‌ها

باران گرفته است به بیرون نگاه کن
بر روی آب آمد و رفت حباب‌ها

ماهنامه موعود شماره ۸۵

همچنین ببینید

شعر و ادب

...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *